وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آیا حیوانات روح و تکلیف دارند

0

آیا حیوانات روح و تکلیف دارند

آيا جانوران هم مثل انسانها داراى روح و تكليف هستند؟ براى آنهاهم برزخ و قيامت وجود دارد؟

 

1 خداوند متعال در آيه ى 44 سوره اسراء مى فرمايد: «آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند تسبيح او مى گويند و هيچ چيزى نيست مگر اينكه تسبيح و حمد او مى گويد لكن شما تسبيح آنها را نمى فهميد. او بردبار و آمرزنده است.»

علامه طباطبايى (رضوان الله عليه) در تفسير اين آيه فرموده اند: از كلام خدا استفاده مى شود همچنان كه خلقت در اشياء جارى و سارى است علم هم در اشياء سريان دارد و هر موجودى به اندازه اى كه از وجود بهره دارد از علم نيز بهره مند است. (الميزان، ج 13، ص 110 (

همچنين خداوند متعال مى فرمايد: «و روزى كه دشمنان خدا محشور مى شوند به سوى آتش، پس آنها را نگه مى دارند تا صف هاى بعدى به آنها محلق شوند. وقتى به آن مى رسند، گوشها و چشم ها و پوستهاى آنها به آنچه مى كردند، گواهى مى دهند. آنها به پوست هاى خود مى گويند، چرا بر ضد ما گواهى داديد؟ آنها جواب مى دهند: همان خدايى كه هر موجودى را به نطق آورده ما را گويا ساخته است…» (فصلت/ 19- 21 )

علامه طباطبايى (ره) در تفسير اين آيه آن را شاهدى ديگر بر با شعور بودن اشياء دانسته و به آيه ى 44 اسراء اشاره كرده و فرموده اند: جمله «لكن شما تسبيح آنها را نمى فهميد» بهترين دليل است كه تسبيح اشياء از روى علم و اراده است نه به زبان حال و از اين قبيل است آيه 11 فصلت كه مى فرمايد: «سپس خدا به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه به صورت دود بود، به آن و به زمين فرمود بياييد يا از روى ميل و اطاعت يا با اكراه. آنها گفتند: ما از روى ميل و اطاعت مى آييم.»

علامه طباطبايى (ره) فرموده اند: هيچ دليلى نيست كه علم تنها يك سنخ است لذا علم مى تواند گونه هاى مختلف داشته باشد و هر گونه اى هم آثار خاص خود را دارد، پس لازم نيست كه از جمادات نيز آثارى مشابه آثار حيوانات يا انسان مشاهده شود.

علامه طباطبايى (ره) بعد از اين بحث قرآنى در ضمن يك بحث فلسفى فرموده اند: هر معلومى و هر صاحب علمى موجود مجرد (غير مادّى) است چون علم يعنى حضور يك چيز براى چيز ديگر و هر موجود مجرّدى، هم مى تواند حاضر در نزد خود باشد و هم مى تواند حاضر در نزد مجرّدى ديگر باشد. همچنين هر مجرد ديگرى مى تواند حاضر در نزد او باشد و هر چه براى مجرد به امكان عامّ ثابت است براى او ضرورى است لذا علم مساوق با وجود مجرّد است. بنابراين موجود مادى (غيرمجرد) نه مى تواند عالم باشد و نه معلوم. لكن از آن جهت كه موجود مادى در تغيّر خود ثابت و بالفعل است و در تغيّر خود متغيّر نيست از اين جهت مجرد است و علم، در او سارى است. (الميزان، ج 17، ص 381 و 382 و ذيل آيه 30 و 31 فصلت (حم سجده ()

از همين بيانات علامه طباطبايى (ره) روشن مى شود كه ايشان همه ى موجودات مادى را داراى نفس مجرّد مى دانند ايشان فرمودند كه علم مساوق با وجود مجرّد است و موجودات مادى هم به يك اعتبار داراى جنبه ى تجرد هستند بنابراين عالمند و نفس چيزى نيست جز موجود مجرّدى كه يك نحوه تعلق به مادّه دارد. حكما دلايل ديگرى نيز بر اين مسأله اقامه كرده و ثابت نموده اند كه همه ى موجودات مادّى داراى نفس مجرّدند، كه ذكر آنها در اين مقاله بدون مقدّمات فلسفى مقدور نيست. بنابراين همه ى موجودات داراى نفس مجردند. اين نفس مجرد را در انسان معصوم نفس قدسى يا روح القُدُس، در انسان عادى نفس ناطقه، در حيوان، نفس حيوانى و در گياه، نفس نباتى مى گويند. امّا نفس جمادى اگرچه حقيقتاً وجود دارد لفظ آن استعمال چندانى در حكمت ندارد و به جاى آن بيشتر از واژه ى «صورت مثالى جمادات» استفاده مى شود. البته در مورد اجرام آسمانى «نفس فلكى» هم استفاده مى شود. از نظر حكما افعال و حركات و سير تكاملى تمام موجودات عالم مادّه توسط همين نفس مجرّد اداره و تدبير مى شود.

نفس جمادات پايين ترين مرتبه ى نفس است و بالاتر از آن نفس نباتى است. لذا نفس گياهان، هم كمالات نفس جمادات را داراست هم كمالاتى مختص به خود دارد كه به واسطه ى كمالات نفس جمادى خواص جماد مثل داشتن انسجام و حفظ تركيب در گياه ديده مى شود و به واسطه ى كمالات خاص نفس نباتى، آثار نباتى از آن به ظهور مى رسد مثل رشد و نموّ و توليد مثل. بالاتر از نفس نباتى، نفس حيوانى است كه هم كمالات نفس جماد را دارد، هم كمالات نفس نباتى را. و بالاتر از نفس حيوانى نفس انسانى است كه شامل كمالات همه ى نفوس قبلى است به علاوه ى كمالات خاص نوع انسان.

همه نفوس ياد شده خود داراى مراتب گوناگونند مثلا نفس يك كرم خاكى با نفس يك ميمون قابل مقايسه نيست با اينكه هر دو نفس حيوانى دارند. يا نفس يك گياه ابتدايى مثل خزه با نفس يك گياه حشره خوار در يك حد نيستند با اينكه هر دو نفس نباتى هستند. در انسان نيز نفس داراى شدت و ضعف است. نفس بچه، ضعيفت تر از نفس بزرگسال است و نفس عالِم قويتر از نفس جاهل است و نفس مؤمن قويتر از نفس كافر است. پايين ترين مرتبه ى نفس انسانى كه نزديك به نفس حيوانى است، نفس امّاره است و بالاتر از آن نفس لوامّه است و مرتبه ى ديگرى از آن نفس مطمئنه است و بالاتر از نفس مطمئنه نفس قدسيه است كه نفس انبياء و اوصياء و اولياء است البته خود نفس قدسيه هم مراتبى دارد لذا انبياء و اوصياء و اولياء هم همگى در يك مرتبه نيستند و بالاترين نفس از آن چهارده معصوم (ع) است. لذا نفوس چهارده معصوم (ع) احاطه ى وجودى بر همه ى عالم داشته فاقد هيچ كمال امكانى نيستند.

به نفس انسان از آن حيث كه مشغول اداره بدن است نفس يا نفس مدبّر گفته مى شود و از آن حيث كه يك موجود مجرد عقلى است با صرف نظر از تعلق آن به جسم روح ناميده مى شود و از اين حيث كه منشأ تعقّل و مفهوم سازى و به تبع آن نطق است، نفس ناطقه ناميده مى شود و از آن حيث كه يك سرى گرايشها و آگاهيهاى فطرى و ذاتى دارد، وجدان گفته مى شود. عقل و خيال و وهم و عاطفه و امثال اينها نيز همگى قواى نفسند يا به عبارت ديگر آثار نفس انسانى هستند، همان طور كه حركت ارادى اثر نفس حيوانى است و رشد و نمو اثرنفس نباتى است.

2 در مورد حيوانات خداوند متعال در آيه ى پنجم تكوير مى فرمايد: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت. و در آن هنگام كه وحوش محشور شوند.» از اين آيه ى شريفه استفاده مى شود كه حيوانات و وحوش نيز در آخرت محشور خواهند شد.

امّا اينكه آيا آنها نيز داراى تكاليف لايق به خودند يا نه؟ و اينكه آيا آنها نيز ثواب و عقاب دارند يا نه؟ تحقيقات جامعى در اين باره انجام نشده ولى برخى مفسّرين چون علّامه ى طباطبايى بر آنند كه حيوانات نيز تكليف و ثواب و عقاب مخصوص به خود دارند. از برخى آيات و روايات نيز كه تعدادشان هم كم نيست چنين مطلبى استفاده مى شود.

علّامه مجلسى صاحب كتاب عظيم بحارالانوار فرموده است: «اخبار بسيار زيادى بيش از حدّ شمارش دلالت دارد بر اينكه حيوانات داراى تسبيح و ذكر هستند و خداى خود را مى شناسند و منافع و مضارّ خويش را تشخيص مى دهند و استبعادى ندارد كه آنها مكلّف به بعضى از تكاليف باشند كه در صورت ترك آن تكاليف معذب مى شوند چنانچه در اخبار زيادى رسيده كه پرنده‏اى صيد نمى شود مگر بواسطه ى ترك تسبيح» (بحار الأنوار، ج 27، ص: 274)

اين مطلب از آيات قرآن كريم نيز قابل استنباط است. خداوند متعال مى فرمايد: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ. آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مى‏كنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟ هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‏داند و خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست.» (النور: 41)

همچنين فرمود: «و سليمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده اين فضيلت آشكارى است.» (16) لشكريان سليمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زياد بودند كه بايد توقّف مى‏كردند تا به هم ملحق شوند. (17) (آنها حركت كردند) تا به سرزمين مورچگان رسيدند مورچه‏اى گفت: «به لانه‏ هاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالى كه نمى‏فهمند.» (18) سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: «پروردگارا شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا به رحمت خود در زمره ى بندگان صالحت وارد كن» (19) (سليمان) در جستجوى آن پرنده (هدهد) برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمى‏بينم، يا اينكه او از غايبان است؟ (20) قطعاً او را كيفر شديدى خواهم داد، يا او را ذبح مى‏كنم، يا بايد دليل روشنى (جهت غيبتش) براى من بياورد. (21) چندان درنگ نكرد (كه هدهد آمد و) گفت: «من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى من از سرزمين «سبا» يك خبر قطعى براى تو آورده‏ام. (22) من زنى را ديدم كه بر آنان حكومت مى‏كند، و همه چيز در اختيار دارد، و (به خصوص) تخت عظيمى دارد. (23) او و قومش را ديدم كه براى غير خدا خورشيد سجده مى‏كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمى‏شوند.» (24) چرا براى خداوندى سجده نمى‏كنند كه آنچه را در آسمانها و زمين پنهان است خارج (و آشكار) مى‏سازد، و آنچه را پنهان مى‏داريد يا آشكار مى‏كنيد مى‏داند؟ (25) خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار عرش عظيم است (26) (سليمان) گفت: «ما تحقيق مى‏كنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغگويان هستى؟

(27) اين نامه ى مرا ببر و بر آنان بيفكن سپس برگرد (و در گوشه‏اى توقّف كن) ببين آنها چه عكس العملى نشان مى‏دهند» (سوره نمل)

از آيات شريفه به وضوح معلوم است كه مورچه فهم و شعور دارد و در برابر هم نوعان خود احساس تكليف مى كند لذا به آنها هشدار مى دهد. علّامه ى طباطبايى فرموده اند: اين مورچه سخنانى مى گويد كه در حدّ متوسّطين از مردم است.

همچنين از آيات شريفه استفاده مى شود كه هدد فهم و شعور بالايى داشته معنى علم، شرك و توحيد، عبادت، سجده، حكومت، عمل، شيطان، زينت دادن، خبر، يقين و قطع، تخت، عظمت، خورشيد، زن و مرد، قوم، خدا و… را مى داند. و از كلام حضرت سليمان درباره ى هدد معلوم مى شود كه براى او دروغ گفتن نيز ممكن است. همچنين معلوم مى شود كه هدد تكليف و مسئوليّت دارد. و الّا حضرت سليمان نمى فرمود: «قطعاً او را كيفر شديدى خواهم داد، يا او را ذبح مى‏كنم، يا بايد دليل روشنى (جهت غيبتش) براى من بياورد.». چون عقاب نمودن موجود غير مكلّف بر حكيم قبيح است.

3 در برخى روايات تصريح شده كه برخى حيوانات چون سگ اصحاب كهف و الاغ بلعم باعورا وارد بهشت خواهند شد. امّا اينكه آيا آنها وارد بهشت انسانها مى شوند يا نه؟ معلوم نيست. جايگاه ديگر حيوانات نيز به وضوح معلوم نيست. همين اندازه از روايات استفاده مى شود كه آنها نيز نوعى حساب و كتاب مخصوص خود را دارا هستند. پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.