آیا این جمله «اقتصاد ماله خره» را امام خمینی گفته اند؟!
آیا این جمله «اقتصاد ماله خره» را امام خمینی گفته اند؟!
آيا اين جمله را آقاى خمينى(ره) گفته است: «اقتصاد ماله خره»
چنين جمله اي را حضرت امام) ره (نفرموده اند بلكه شايعه اي از سوي مخالفين نظام براي تخريب وجهه رهبر كبير انقلاب اسلامي و دستاوردهاي عظيم انقلاب اسلامي است كه به صورت ناجوانمردانه با تحريف بيانات پيامبر گونه حضرت امام) ره (و استناد به وجود پاره اي مشكلات اقتصادي، در گوشه و كنار ايراد مي كنند. و حال آنكه مراجعه به بيانات حضرت امام) ره (و عملكرد ايشان همه بيانگر اهميت ايشان به پيشرفت اقتصادي و همه جانبه كشور و تلاش براي بهبود شرايط زندگي خصوصاً اقشار مستضعف جامعه است.
آن رهبر بزرگوار همواره با ارشادات خويش روح كار، خلاقيت و تلاش همه جانبه در دستيابي به استقلال و خودكفايي در عرصه هاي مختلف را مي دميد و همواره پيشرفت هاي در خشان كشور در عرصه هاي مختلف مرهون ايشان مي باشد. واقعيت اينست كه در اوائل پيروزي انقلاب اسلامي برخي جريانات وابسته به بيگانگان كه از هيچ پايگاه مردمي برخوردار نبوده و هيچ نقشي در سرنگوني رژيم پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي نداشتند به مجرد پيروزي انقلاب اسلامي با طرح شعارهايي سعي در منحرف نمودن مسير و اهداف انقلاب اسلامي داشتند. از جمله اين جريانان جريان الحادي كمونيستي بود كه با تمسك به مشكلات اقتصادي مردم در زمان پهلوي، انقلاب را انقلابي اقتصادي و هدف از وقوع آن رابهبود وضعيت اقتصادي مردم دانسته و با سردادن چنين شعارهايي به دنبال انحراف اهداف انقلابي مردم و سهم خواهي از آن بودند.
در چنين فضا و شرايطي حضرت امام) ره (به عنوان رهبري انقلاب، در تعدادي از سخنراني ها خويش در صدد خنثي سازي تبليغات اين قبيل جريانات انحرافي بودند و با بيانات خويش اهداف واقعي انقلاب اسلامي را تبيين مي نمودند. در ادامه جهت اثبات اين موضوع متن كامل يكي از اين بيانات ايشان را كه در ارتباط با موضوع پرسش بوده و توسط مخالفين تحريف مي گردد، ارائه مي شود:
) سخنراني حضرت امام) ره (، زمان: 17 شهريور 1] 1358]، مكان: قم، موضوع: نقش راديو و تلويزيون در جامعه، حضار: كاركنان پخش راديو (بسم الله الرحمن الرحيم جمهوري اسلامي يعني نظامي با محتواي اسلامي من ميل دارم كه همه قشرهاي ملت، خصوصا قشرهايي كه در خدمت دولت هستند، همه ادارات مختلفه و از همه بالاتر راديو، و از آن بالاتر راديو و تلويزيون، ميل دارم كه باورشان آمده باشد كه جمهوري اسلامي است. يك وقت انسان راي ميدهد به جمهوري اسلامي- كه همه راي داديد- يك وقت هم هست كه محتواي جمهوري اسلامي را مطلع نيست. اين بايد مطلع بشود كه جمهوري اسلامي معنايش اين است كه راي عموم يا اكثر، براي نظام و محتواي نظام اسلام و احكام اسلام، برنامه اسلام، است. يك وقت اين را هم ميداند، لكن باز باورش نيامده است كه بايد همه چيز اسلامي بشود. هدف ملت ايران، حاكميت اسلام من ميل دارم كه همه باورشان آمده باشد كه اين نهضتي كه از اول تا آخرش- قريب پانزده شانزده سال، طول كشيد و زحمتها كشيده شد، خونها داده شد و جوانها از دست رفت، خانهها از دست رفت، خانمانها خراب شد، و خصوصا در اين يكي دو سال آخر كه همه شاهد بوديد كه چه شد، باورمان آمده باشد كه اين همه براي اسلام بود. هيچ من نميتوانم تصور كنم و هيچ عاقلي نميتواند تصور كند كه بگويند ما خونهايمان را داديم كه خربزه ارزان بشود ما جوانهايمان را داديم كه خانه ارزان بشود. هيچ عاقلي جوانش را نميدهد كه خانه ارزان گيرش بيايد. مردم همه چيزشان را براي جوانهاشان ميخواهند براي خانمانشان ميخواهند. اين منطق، يك منطق باطلي است، كه شايد كساني انداخته باشند، مغرضها انداخته باشند توي دهن مردم كه بگويند ما خون داديم كه مثلا كشاورزيمان چه بشود. آدم خودش را به كشتن نميدهد كه كشاورزيش چه بشود. چرا همان منطقي كه خود مردم در تمام طول مدت، و خصوصا در اين آخر، منطقشان بود آن را ذكر نميكنند؟
همه ديديد كه تمام قشرها، خانمها، ريختند توي خيابانها، جوانها ريختند توي خيابانها، در پشت بامها، در كوچه و برزن و همه جا، فريادشان اين بود كه ما اسلام را ميخواهيم و جمهوري اسلامي ميخواهيم. براي اسلام است كه انسان ميتواند جانش را بدهد. اولياء ما هم براي اسلام جان دادند، نه براي اقتصاد، اقتصاد قابل اين نيست. آدم، اقتصاد را براي خودش ميخواهد خودش را به كشتن بدهد كه اقتصادش درست بشود اين معقول نيست. يا جوانهايشان را به كشتن بدهند كه نان ارزان گيرش بيايد اين يك چيز معقولي نيست. آن كه معقول است و عمل شد و همه ديديم و همه ديديد، اين است كه همان طوري كه در صدر اسلام، پيغمبر اسلام- صلي الله عليه و آله- و اولياء اسلام همه چيزشان را فداي اسلام ميكردند، براي اينكه در اين فداكاري باخت نيست.
ماديگرايي منشا انحطاط آنهايي كه دم از اقتصاد ميزنند و زيربناي همه چيز را اقتصاد ميدانند از باب اينكه انسان را نميدانند يعني چه، خيال ميكنند كه انسان هم يك حيواني است كه همان خورد و خوراك است منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقي دارد. اين چلوكباب ميخورد او كاه ميخورد اما هر دو حيوانند. اينهايي كه زيربناي همه چيز را اقتصاد ميدانند اينها انسان را حيوان ميدانند. حيوان هم همه چيزش فداي اقتصادش است. زيربناي همه چيزش) است (الاغ هم زيربناي همه چيزش اقتصادش است. اينها انسان را نشناختند اصلا كه چه هست. ما بايد باورمان بيايد به اينكه مملكت ما همه چيزش را فدا ميخواست بكند براي اسلام. الآن هم ميآيند به من ميگويند، مكرر- دستجمعي، تنهايي- كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. معقول است كه بگويد من شهيد بشوم براي اينكه شكمم سير بشود؟ براي شكمش ميخواهد شهيد بشود؟ كسي معقول است كه تقاضاي شهادت بكند براي شكمش؟ همچو معقول نيست اين معنا، تقاضاي شهادت براي اينكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نيست يك حيات جاويد است، براي حيات جاويد است كه اين تقاضاي شهادت ميكند.
زيربنا توحيد است، زيربنا عقايد حقه الهي است نه زيربنا شكم باشد. اينهايي كه اقتصاد را زيربنا ميدانند، اينها منحط كردند انسان را از حد انسانيت به حد يك حيواني، مثل ساير حيوانات اين هم مثل ساير حيوانات. لزوم اسلامي شدن همه شئون مملكت من ميخواهم كه همه ما باورمان آمده باشد كه جمهوري اسلامي است و بايد همه چيز ما اسلامي بشود. ما از آن وضع سابق، كه اخيرا پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را، من شاهدش بودم و شماها چندين سال- البته هيچ كدام پنجاه سال يادتان نيست. شماها چندين سالش را كه در زمان اين حكومت جائر بود در نظر داريد كه همه وابستگي به غرب بود و به آمريكا بود و تلخيهايش را هم همه ديديد. ذائقههاي شما باز از آن چيزها تلخ هست، حبسها را حالا خودتان هم حبس نرفتيد، خوب، دوستانتان رفتند اهل ملتتان رفتند- حبسها، زجرها، حتي گاهي براي من نقل كردهاند- كه اينها نقلش هم مشكل است- بعضيها را در تاوه سرخ كردند ميگذاشتند روي تاوه آهني، برق را متصل ميكردند، سرخشان ميكردند اين تلخيها در ذائقه ما هست و شما. ما حالا بايد باورمان بيايد كه آن بساط طاغوت بايد برچيده بشود. همان راس و رده بالا برود و باقيش باقي بماند، اين باز به مقصد نرسيديم. همه جا، در همه وزارتخانهها، در همه ادارات، در بازار، در همه جا، بايد جوري بشود كه وقتي يك كسي وارد شد ببينيد كه وارد شده در يك مملكت اسلامي همه چيزش اسلامي است نه كمفروشي در اينجا هست نه گرانفروشي و اجحاف هست در آن نه دروغ هست نه تقلب هست نه اين كاغذ بازيهاي اداري هست نه آن مجلات با آن عكسها و با آن تبليغات، كه جوانهاي ما را به تباهي كشيدند و نه آن بساطي كه در راديو و تلويزيون بود و شماها ديديد. هدف طاغوت جلوگيري از رشد فكري جوانان مقصد آنهايي كه اينها را پيش آورده بودند، در همه جاها كه شما قدم ميگذاشتيد در آن، يك چيز نمايان بود كه اشخاص عميق آن يك چيز را ميفهميدند و آن اينكه نگذارند جوانهاي ما رشد كنند.
جوانهاي ما را بار بياورند به طوري كه در قيد اين نباشد كه مملكتش چه در آن ميگذرد. اگر يك كسي عادت كرد كه اين مجلات را- كه ديديد، ديده بوديد، با آن عكسها و با آن مسائل- آن سينماها را كه ديدند با آن بساط و امثال ذلك و آن تلويزيون آن وقت، و آن راديوي آن وقت، و آن مدارس آن وقت، و آن كنار دريا رفتنهاي آن وقت، و آن مراكز فحشاي آن وقت، همه اينها در يك مطلب شريك بودند و) و آن اينكه (جوانهاي ما را بيتفاوت كنند راجع به مسائل خودشان، يك جواني كه عادت كرد كه هر روز برود يا هر شب برود در سينما و آن طور مسائل را ببيند، اين ديگر فكرش نميرود دنبال اينكه نفت ما را كه ميخورند، كجا ميرود اين نفت، اين ثروت ما كجا ميرود. اصلا تو فكرش نميآيد اين. اين همان مثل آدم هروييني ميماند، يك آدم هروييني اصلش فكرش دنبال اين نيست كه چه ميگذرد. او همهاش دنبال اين است كه چه وقت، وقت هرويين بشود، يا وقت استعمال ترياك بشود. آن كسي كه عادت كرد كه برود در اين مراكز فحشا، تمام هم و غمش همان مراكز فحشاست حالا چه ميگذرد در اين مملكت، چه به سرش دارد ميآيد، پيشش مطرح نيست، دنبال اين مطلب نيست. تمام اين مسائلي كه در اين پنجاه سال اخير اينها پيش آوردند، و خصوصا در زمان اين دومي كه از اولي بدتر بود، تمام اين مسائل ديكتهاي بود كه شده بود براي اينكه جوانهاي ما را بيتفاوت كنند هرچه سرشان ميآيد به من چه ربط دارد. آن كه ميرود در دريا با مثلا چه، با هم آنجا بازي ميكنند، اينها ديگر فكر اينكه مسائل روز چه هست، دولتها چه ميكنند و اين مرد خائن چه به سر ما آورد، اصلا فكر اين در ذهنشان نميآيد. اين روشنفكرها و نويسندهها و آزاديخواهها- نه همهشان، بسيارشان- يا توجه به اين ندارند كه اين برنامهها و آزاد گذاشتن اين جوانها و اين دخترها و اين پسرها براي اينكه هر كاري دلشان ميخواهد بكنند، اين چه به سر اين مملكت ميآورد يا توجه ندارند يا ميدانند و اجير هستند دنبال همان هستند.
فرياد ميزنند آي آزادي از بين رفت آي آزادي خوب آزادي از بين رفت، چه شد؟ شرابخانهها محدود شده يا گرفته شده مراكز فحشا را جلويش را گرفتند- حالا تمامش هم باز معلوم نيست، من نميدانم حالا پاكسازي شده يا نه- ديگر نميگذارند اين دختر و پسر تو دريا بروند لخت شوند با هم چه بكنند. اينها آزادي را اين ميدانند و همان آزادي ميدانند كه از غرب ديكته شده براي ما نه پيش خودشان. پيش خودشان اگر اين طور بود، اين ترقيات مادي را نميكردند. ديكته شده) است (براي ممالك استعماري اين نحو آزاديها. اين آزاديها آزاديهاي وارداتي است و اين بيانصافها، طرفدار به قول خودشان حقوق بشر، و اين بيانصافهاي به قول خودشان نويسنده- همهشان را نميگويم، بعضيشان را- و اين بيانصافها، آزاديخواهها، اين نحو آزادي را براي ما تبليغ ميكنند و تاكيد ميكنند بر آزادياي كه مملكت ما را به تباهي ميكشد. تباهي نيروي انساني در آزادي به سبك غربي مملكت، مملكت است به جوانش به نيروي انسانيش. چيزي كه نيروي انساني را به باد بدهد مملكت را به باد ميدهد. اگر يك مملكتي نيروي انساني نداشته باشد، اين مملكت نميتواند اداره بشود. و اين طور آزادياي كه اين آقايان ميخواهند، اين آزادياي است كه نيروي انساني را به تباهي ميكشد و به آنجا ميكشد كه هرچه سرش بياورند حرف نزند يعني حرف نزند، مطرح نيست پيشش، او تمام همش به اين است كه چه وقت تابستان بشود و چه وقت، وقت اين بشود كه بروند دريا تمام همش به اين است كه چه وقت شب بشود و برود سينما چه وقت اين مثلا قضاياي راديو- تلويزيون پيش بيايد و بنشينند تماشا نميتواند، همان طوري كه آدم ترياكي نميتواند از پاي منقل پا شود برود سراغ فرض كنيد كه جهاد سازندگي، از پاي منقل نميتواند فكر اين معنا را بكند كه به مملكت ما چه ميگذرد فرهنگ ما چه شده است اقتصاد ما چه شده است.
نميتواند فكر كند، اينها هم ميخواهند همين جور باشند. آنهايي كه ميخواهند ما را غارت كنند ميخواهند بيمزاحمت غارت كنند، چرا مزاحم براي خودمان درست كنيم؟ راه عيش و عشرت را بر اين جوانهاي تازه رس باز ميكنيم، هرچه ميخواهند از اين عيش و عشرتها بكنند، ما هم آن مخازنشان را ميبريم اينها هم عيش و عشرتشان را بكنند اينها فرياد بكنند و عيش و عشرت بكنند، آنها هم همه چيزشان را ببرند. اين پنجاه سال وضع ما اين بود. دامن ميزدند به همه چيزهايي كه در اين معنا مشترك بود كه جوانهاي ما را تباه ميكرد بيتفاوت ميكرد، در همه اين معنا مشترك بود و حالا ما ميخواهيم كه باورمان آمده باشد، چه شماها كه در تلويزيون هستيد، در راديو هستيد كار ميكنيد و چه ما كه طلبه هستيم و آنجا هستيم، باورمان بيايد كه ما يك رژيم فاسدي كه همش) را (به اين گماشته بود كه جوانهاي ما را فاسد كند، تباه كند، بيتفاوت نسبت به مسائل اساسي خودش بكند، باورمان بيايد كه آن رفته كه يك رژيم اسلامي- انساني بيايد كه در همه امور جدي باشد. جديت اسلام در امور مادي و معنوي اسلام شوخي ندارد همهاش جدي است، هزل ندارد لغويات ندارد لهويات ندارد همهاش جدي است، جديات است. هم در امور مادي، كه اسلام هر دو جهت را دارد، هم امور مادي و هم امور معنوي، همهاش جد است. لهو و لعب و لغو و آن چيزهايي كه اسلام جلويش را گرفته همانهايي است كه اينها دامن به آن ميزنند. هر چيز را ديديد كه اينها از آن ترويج ميكنند بدانيد آني است كه اسلام جلويش را گرفته. آن چيزهايي كه اسلام جلويش را گرفته است همينهايي است كه جوانهاي ما را به تباهي ميكشد. اسلام رزمنده ميخواهد جنگجو ميخواهد در مقابل كفار، در مقابل آنهايي كه هجوم ميكنند به مملكت ما، اسلام مجاهد ميخواهد درست كند، نميخواهد يك نفر آدم عياش درست كند كه اين آدم عياش، عياشيش را بكند، و همه چيزش را از بين ببرند.
همه شرافتش را از بين ببرند و اين باز مشغول عياشي و رقصيدن باشد. اسلام جد است. يك مسلك جدي است، هزل در آن نيست، لغو در آن نيست، لهو در آن نيست، بازي در آن نيست. آن بازياي كه اسلام اجازه داده تيراندازي است و اسب سواري مسابقه در اسب سواري مسابقه در تيراندازي، آنها هم جنگ است و آن را اجازه داده حتي برايش رهان 2 هم قرار دادهاند يعني شرطبندي هم بكنند، آن را اجازه دادهاند. لكن مساله جدي است آنجا، تربيت) است. (و اينها ميخواهند كه ما را به همان حالي كه بوديم اسم، جمهوري اسلامي، و رسم و واقعيت، همان مسائل طاغوتي و همان مسائل باشد. ما بايد جديت كنيم كه همان طور كه راي داديم به جمهوري اسلامي و اسم جمهوري اسلام الآن در ايران است، محتوايش را اسلامي كنيم يعني راديو- تلويزيون كه شما هستيد اسلامي باشد لغويات و لهويات و نميدانم صورتهاي كذا نباشد. اصلاح بايد بشود اينها. البته ما بخواهيم جوانهايمان كه چندين سال، از آن وقتي كه چشم باز كردند در فساد بودند و در مراكزي بودند كه همهاش فساد بوده، و اين جور بزرگ شدند، برنامه هم اين بوده كه اينها را اين طوري بزرگشان كنند، بخواهيم اين برگردد به حال اول، طولاني است، ولي اميدواريم كه برگردد. و الحمد لله تحولاتي كه الآن دارد ميشود و شده است، تقريبا راه صد ساله را در يك شب، جوانهاي ما دارند ميپيمايند، تحولات، تحولات تند و سريعي بوده، و اميدوار كننده است… اهميت فوق العاده تلويزيون در بين رسانهها الآن راجع به تلويزيون صحبت دارم ميكنم، يك چيزي كه از همه رسانهها حساستر است تلويزيون از همه مسائل تبليغي و آلات تبليغي حساستر است براي اينكه هم گوش است و هم چشم. در چيزهاي ديگر، حتي راديو، فقط گوش استفاده ميكند، در- نميدانم- روزنامهها و مطبوعات چشم از آن استفاده ميكند.
راديو- تلويزيون گوش است و چشم، آن هم نه به اينكه مثلا تيراژش مثل روزنامه كذا، ده هزار، بيست هزار، صد هزار، يك ميليون، باشد همه مملكت است. الآن هم وضع جوري شده است كه در دهات هم كه ميروي، آن مرد دهاتي هم كه شايد درست خرج عائلهاش را نتواند ادا بكند، يك راديو خريده است، يا يك تلويزيون دارد. همه جا هست يعني اين چيزي كه در تلويزيون نشان داده ميشود در همه سطح مملكت، و در بيرون هم هر جا كه موجها بايد برود، همه جا، منتشر ميشود. اين حرفي كه در راديو گفته ميشود و در راديو- تلويزيون گفته ميشود مال يك طايفه نيست مال يك جمعيت نيست مال يك مملكت نيست همه جاست، همه قشرها هستند. تلويزيون بايد دستگاهي باشد آموزنده و اخلاقي ما اگر اين دستگاه كه بايد يك دستگاه آموزنده باشد، يك دستگاهي باشد كه آن تباهيها، چيزهايي كه جوانهاي ما را به تباهي كشيد و ميكشد، حذف بشود و به جاي آن آموزندگي باشد امور اخلاقي باشد امور فرهنگي باشد چيزهايي كه به درد جوانهاي ما ميخورد و جوانهاي ما را تربيت ميكند. اين بايد يك همچو عضو حساس، و يك همچو آلتي كه همه جا و در همه قشرها اين پا دارد، همه جا هست، حاضر است همه جا، الآن اينجا هست، اگر فردا هم مثلا راديو- تلويزيون اين حرفها را بگويد، همه جا ميشنوند، يك مطلبي است همه جايي، اين اگر آموزنده باشد، براي همه ملت آموزندگي دارد و اگر خداي نخواسته انحراف داشته باشد، همه ملت را به انحراف ميكشد. ما ميخواهيم كه راديو تلويزيونمان كه پيشتر در خدمت طاغوت بود، حالا در خدمت خدا باشد در خدمت اسلام باشد و اسلام ميخواهد كه همه مسائل جدي باشد مسائل مملكتي مسائل جدي باشد مسائل روحي مسائل جدي باشد. جد است در آن حتي در اين امور تفريحي هم در اسلام يك جوري است كه باز آن جد پيدا ميشود.
عائله هم كه وقتي انسان ميخواهد تشكيل بدهد، يك نحو جدي در آن هست، و يك دقتهاي زياد براي تشكيل يك ازدواج، از قبل از اينكه ازدواج بكند دستور هست زن چه مردي را انتخاب كند مرد چه زني را انتخاب كند، در انتخابش از ابتدا برنامه هست كه زنها چه مردي را انتخاب كنند و مردها چه زني را انتخاب كنند. بعد هم حتي اوقات ازدواج، يك اوقات مثلا با بركتي باشد. بعد هم كيفيت ازدواج و كيفيت همه چيز يك برنامه خاصي داشته باشد. بعد هم زمان حمل براي مادر چه برنامههايي باشد. بعد هم وقتي كه بچه را شير ميدهد، در زمان شير دادن چه برنامههايي باشد. بعد هم در دامن مادر كه ميخواهد بچه تربيت بشود، چه جور تربيت بشود. بعد هم در حمايت پدر كه بچه ميخواهد تربيت بشود، چه بشود. بعد هم در مدرسه كه ميرود، چه باشد. براي اينكه برنامه همه مكتبهاي توحيدي، كه اسلام در راس آنهاست، برنامه آدم درست كردن است. ميخواهند انسان درست كنند. قرآن اصلا آمده است كه يك انسان صحيح درست كند انسان ساز است. از اين جهت همان طوري كه يك كشاورز اگر بخواهد يك زراعت سالم خوب تحويل بگيرد، زمين را شرايطي كه دارد بايد روي آن شرايط عمل كند، آب چه وقت بايد داده بشود، چه آبي بايد باشد، چه كودي بايد ريخته شود روي آن، چه وقت بايد شيار بشود، چه رسيدگيهايي بايد به آن بشود، همه اينها براي اين است كه يك ثمرهاي، يك گندمي را ميخواهد، تمام اينهايي كه عرض كردم و بسياري از چيزهايي كه هست و حالا در ذهن من فرض كنيد نيست يا طولاني ميشود، براي اين است كه اسلام ماها را يك نباتي كه بايد آن جور تربيت بشود و بعد هم وقتي كه به مرتبه حيوانيت رسيد، اين جوري بايد تربيت بشود، تا برساندش به يك انساني.
برنامه تربيتي اسلام زيربنا اقتصاد نيست، براي اينكه غايت انسان، اقتصاد نيست. انسان زحمتش براي اين نيست كه فقط شكمش را سير كند يا جوانهايش را بدهد شكمش سير بشود، حرف است اينها. از اينجا تا لانهايت انسان هست. ديگر انسان مردني نيست، انسان تا آخر هست. و برنامه اسلام اين است كه اين انسان را جوري كند كه هم اينجا صحيح باشد و هم آنجا صحيح باشد. راه مستقيم نه طرف شرق نه طرف غرب. صراط مستقيم، يك سرش اينجاست يك سرش هم لانهايت. ما ميخواهيم، آن قدري كه ميتوانيم، البته قدرت ما كم است، آن قدري كه ميتوانيم اين مملكت را از آن حال طاغوتي متبدلش كنيم به يك حال توحيدي- اسلامي. و اين بايد با كمك همه باشد. يكي نميتواند اين كارها را بكند. يك جمعيت نميتواند. هر كس در هر كاري كه مشغول است بايد آن كار را خوب انجام بدهد آن كار را الهيش كند از طاغوتي بيرونش كند. خداوند انشاء الله همه شما را موفق كند.) منبع: صحيفه امام، جلد 9، صفحه 944)- در صحيفه نور، تاريخ 58/ 6/ 18 درج گرديده است. اما به استناد گزارش مطبوعات، تاريخ 58/ 6/ 17 صحيح است. [1] پرسمان