آداب و سنن خواستگاری در اسلام
آداب و سنن خواستگاری در اسلام
فهرست این نوشتار:
خواستگارى
1. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه بخواهى به خواستگارى بروى دو ركعت نماز بگزار و حمد وستايش پروردگار را بهجا آور، سپس اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنِّى اُريدُ اَنْ اَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لي مِنَ النِّساءِ اَعَفَّهُنَّ فَرْجآ وَاَحْفَظَهُنَّ لي في نَفْسِها وَمالي وَاَوْسَعَهُنَّ رِزْقآ وَاَعْظَمَهُنَّ بَرَكَةً وَقَدِّرْ لي وَلَدآ طَيِّبآ تَجْعَلَهُ خَلَفآ صالِحآ في حَياتي وَبَعْدَ مَوْتي».[1]
2. از حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «روز جمعه روز خواستگارى ونكاح است».[2]
3. در حديث است كه به حضرت باقر علیه السلام خبر رسيد شخصى در گرماى هوا ودر وسط روز به خواستگارى زنى رفته است. حضرت فرمود: «گمان نمىكنم محبّت والفت در ميان آنها استوار شود». آنها به زودى از هم جدا شدند.[3]
زمان عقد و زفاف
1. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام صادق علیه السلام فرمود: «هر كس عقد يا زفاف كند در حالى كه قمر در عقرب باشد، عاقبت به خير نمىشود».[4]
2. در روايتى معتبر آمده است كه عقد كردن در ماه شوّال خوب است.[5]
3. در حديثى معتبر آمده است كه ازدواج در شب مستحبّ است.[6]
وليمه ازدواج
1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «غذا دادن به هنگام ازدواج از سنّت پيامبران است».[7]
2. در روايتى آمده است كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله چون با ميمونه ازدواج كرد به مردم وليمه داد وغذاى آن روز چيزى به نام «حلس» بود كه از خرما وروغن وكشك تهيّه مىشد.[8]
3. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «وليمه روز اوّل ازدواج لازم و در روز دوم نيك ودر روز سوم، ريا وسمعه است».[9]
خواندن خطبه عقد
در روايتى آمده است كه امام جواد علیه السلام براى عقد كردن دختر مأمون چنين خطبه خواند: «اَلْحَمْدُ للهِِ اِقْرارآ بِنِعْمَتِهِ وَلا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ اِخْلاصآ لِوَحْدانِيَّتِهِ وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِ بَرِيَّتِهِ وَالاَْصْفِياءِ مِنْ عِتْرَتِهِ. اَمّا بَعْدُ، فَقَدْ كانَ مِنْ فَضْلِ اللهِ عَلَى الاَْنامِ اَنْ اَغْناهُمْ بِالْحَلالِ عَنِ الْحَرامِ فَقالَ سُبْحانَهُ: (وَأَنكِحُوا الاَْيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)».[10]
[1] . ترجمه: «بار خدايا، مىخواهم ازدواج كنم. همسرى برايم مقدّر كن كه پاكدامنترين زنان ونگاهدارندهترينآنها در حفظ ونگهدارى خود ومالم، از نظر روزى گستردهتر واز جهت بركت عظيمتر باشد وفرزندى پاكروزىام گردان كه جانشين شايستهاى در حيات وپس از مرگ من باشد». كافى، ج 5، ص 501، ح 3؛ مكارمالأخلاق، ص 205.
[2] . علل الشرايع، ج 3، ص 598.
[3] . كافى، ج 5، ص 366، باب الوقت الّذي يكره فيه التّزويج، ح 1.
[4] . تهذيب، ج 7، ص 470، ح 585؛ مكارم الأخلاق، ص 198.
[5] . كافى، ج 5، ص 563، ح 29.
[6] . كافى، ج 5، ص 366، باب ما يستحبّ من التّزويج بالليل، ح 1؛ تهذيب، ج 7، ص 482، ح 632.
[7] . كافى، ج 5، ص 367، ح 1؛ تهذيب، ج 7، ص 472، ح 590.
[8] . كافى، ج 5، ص 368، باب الإطعام عند التّزويج، ح 2؛ تهذيب، ج 7، ص 471، ح 589.
[9] . الجعفريّات، ص 164؛ كافى، ج 5، ص 368، ح 4.
[10] . ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندى است كه به نعمت او اعتراف دارم وخدايى جز الله كه خالصانهبه وحدانيّت او اعتراف مىكنم وجود ندارد ودرود خداوند بر سرور مخلوقاتش وبرگزيدگان از ذرّيّهاش. امّابعد، از فضل خداوند بر مردم اين است كه آنان را با حلال از حرام بىنياز گردانيد وفرمود: مردان وزنانبىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان وكنيزان صالح ودرستكارتان را؛ اگر فقير وتنگدستباشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد؛ (فضل) خداوند واسع و(از نيازهاى بندگان) آگاه است».(سوره نور، آيه 32) مكارم الأخلاق، ص 206.
[11] . به كتاب بحارالانوار، ج 103، ص 263، باب 6 مراجعه فرماييد.