چه عواملی باعث افزایش رزق و روزی می شود
چه كارهايى موجب قطع باب رزق مى شود؟ براى گشودن باب رزق چه كارى بايد انجام داد؟

چه عواملی باعث افزایش رزق و روزی می شود
چه كارهايى موجب قطع باب رزق مى شود؟ براى گشودن باب رزق چه كارى بايد انجام داد؟
مهم ترین دستور دین کار و تلاش
با بررسى و ارزيابى قرآن كريم و سيره معصومان (ع) پى مىبريم كه اقتصاد، كار و توليد از مهمترين دستورات دين و آئين اسلام است. اقتصادى كه دين بر آن تاكيد دارد كسب درآمد از راه حلال و پرداخت حقوق شرعى آن است و كسى كه كار و تلاش مىكند تا روزى حلال كسب كند و در نتيجه از ديگران بىنياز باشد، فردى با ارزش و شرافتمند است.
اقتصاد نيكو از اركان حفظ خانواده و جامعه و مايه عزّت و استقلال كشور اسلامى است. رسول مكرم اسلام (ص) مىفرمايد:
«العبادهُ سبعون جزءاً افضلُها طلب الحلال»
«عبادت هفتاد جزء است، برترين آن، كسب روزى حلال است»(1).
با نگاهى به سيره و زندگانى چهارده معصوم پى مىبريم كه كار، تلاش و توليد در عرصه هاى كشاورزى و دامدارى جزء جدايى ناپذير زندگى ايشان بوده است. آن بزرگواران كار و توليد را در جامعه اسلامى به يك فرهنگ و باور عميق تبديل نمودهاند تا جائى كه امام صادق (ع) به يكى از ياران خود فرمود: روش تأمين هزينه هاى زندگى از طريق كار و توليد، دنياطلبى نيست، بلكه آخرت طلبى است ((2).
در فرهنگ دينى برداشت مؤمن نسبت به كار و تلاش به قدرى والاست كه اعتقاد دارد كسى كه در جهت رفع نيازهاى خود و خانوادهاش تلاش مىكند تا سربار جامعه نباشد، همچون رزمندهى در جبهه جنگ بر عليه دشمن است و برابر با او و حتى برتر از او پاداش دريافت خواهد كرد.
اصل ديگر كوشش در حفظ اعتدال و ميانهروى در همهى شئون زندگى است. به خصوص كسى كه در كسب روزى، در به دست آوردن نيازهاى زندگى، در هزينههاى مصرفى و در معيشت، در معاملات، در اندوختن دارايى، در انفاق، در خوردن و آشاميدن، در شيوه پوشش و… اعتدال و اقتصاد را حفظ كند، زندگىاى سرشار از خوشبختى و كاميابى خواهد داشت.
امام صادق (ع) فرمودند: اَربَعهٌ لايُستجابُ لهم، دعوه… رجل كانَ له مالٌ فأفسَدَه، فيقول: اللهم ارزُقنى فيقالله: الَم آمُرْكَ بالاقتصاد؟(3)
چند گروه هستند كه دعايشان پذيرفته نمى شود، يكى از اين گروهها كسى است كه مال و دارائى خود را زايل مى كند يا به عبارتى به درستى به مصرف نمىرساند، با اين حال دست به دعا بر مىدارد و مىگويد: خدايا رزق و روزيم ده خداوند تبارك و تعالى به او خطاب مىنمايد: آيا تو را به اقتصاد و ميانه روى دستور ندادم؟ يعنى هر كه اعتدال را در مصرف مراعات كند، عنايت خدا شامل حالش مىشود و روزى با بركت مىيابد».
دعاهای طلب رزق
در پايان دعاهاى خاصى براى طلب رزق و رفع فقر و رفع قرض وارد شده كه ما به بعضى اشاره مىكنيم و شما را به كتابهاى مفصل كه در اين باره مطالب عميقتر و جامعترى گردآوردهاند، ارجاع مىدهيم.(4)
1. تلاوت سوره واقعه در هر شب مخصوصاً در ركعت اول نافله نماز عشاء.
2. ذكر آيات 2 و 3 سوره طلاق بعد از نمازهاى واجب.
و مَن يتّق الله يَجعل له مخرجاً، و يَرزقُه من حيثُ لايحتَسِب و من يتوكّل على الله فهو حسَبُه انَّ الله بالغ امره قد جعل الله لكلّ شىء قدراً »
و هر كس تقوى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مى دهد و هر كس بر خداوند توكل كند كفايت امرش را مى كند خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند، و خدا براى هر چيز اندازه اى قرار داده است».
اساتيد اخلاق بر ذكر اين آيات بعد از نمازهاى واجب تأكيد بسيار دارند و به تجربه آثار شگرفى در اين كار نهفته است.
3. دعاى طلب روزى از امام صادق (ع): اللهمّ انّه ليسَ علمٌ بِموضعِ رزقى و انّما اطلبُهُ…(5)
4. سلام كردن به هنگام ورود به منزل: اگر كسى در منزل نبود اين گونه سلام بدهد: السّلام علينا من ربِّنا و بعد سوره توحيد «قل هو الله احد» را بخواند. نقل شده با اين عمل، خداوند بركات خود را بر اهل آن منزل عنايت خواهد نمود.
5. حضرت رسول (ص) فرمود هر كه هر روز صد مرتبه اين ذكر را بگويد لا اله الاّ الله الملكُ الحقُّ المبين از فقر و وحشت قبر امان يابد و توانگر شود و درهاى بهشت بر وى گشوده شود ((6).
6. صدقه دادن به مقدار كم و به صورت مداوم.
لازم است به اين چند نكته توجه كنيم:
1 آن چه وظيفه اصلى هر مسلمان است اين است كه در هر كارى از جمله كاسبى حلال و حرام خدا را مراعات نمايد. در كاسبى از رباخوارى، گرانفروشى، كم فروشى، و… پرهيز نمايند، اين كار علاوه بر انجام وظيفه، قطعا عامل بركت در مال و زندگى خواهد شد به همين جهت در بين عوامل بركت مال و بيشتر شدن ثروت به اين امور بر مى خوريم:
1 خوردن غذاى حلال باعث بركت مال مى شود (1).
2 خانه اى كه در آن طعام داده شود (2).
3 تجارت حلال نمودن (و پرهيز از حرام خورى) (3).
4 صدقه دادن (كمك نمودن به ديگران) (4).
5 فروختن كالا و جنس سالم (5).
6 مالى كه زكات آن داده شود، هم بركت مى يابد هم خداوند از آفات حفظ مى كند (6).
7 نفع و سود مالى رساندن به مؤمنين.
8 اداى امانت و خيانت نكردن به مردم (7).
9 حج رفتن و حريص نبودن در مال (8).
10 مغازه و دكان در بازار داشتن.
و برخى عوامل هم باعث فقر و ندارى مى شود، مانند:
1 اسراف كردن (10).
2 اظهار فقر در نزد ثروتمندان نمودن (11).
3 اجتناب نكردن از مال حرام (و خوردن مال حرام) (12).
4 كار خلاف عفت انجام دادن (13).
5 احتكار و حبس نمودن غله و مايحتاج مردم (14).
6 به مردم خيانت نمودن (15).
7 خوردن آن مالى كه فقير و گرسنه آن را ديده و به آن تمايل پيدا كرده ولى به آنها داده نشده است (16).
8 مصرف نمودن پولى كه مغشوش است يعنى حلال با حرام مخلوط شده است (17).
9 خمس و زكات و حق واجب مال را نپرداختن و همين طور حق كارگر و بنا را نپرداختن باعث از بين رفتن مال و فقر مى شود (18).
10 كم فروشى و سرقت مال ديگران (19).
از آن چه گذشت به خوبى روشن شد كه عامل برخى فقرها و از بين رفتن مال ها برخى كاسبى هاى حرام و يا استفاده از مال حرام است، چنان كه مراعات حلال و حرام نمودن باعث بركت مال مى شود و اين مسأله را تجربه هم تأييد مى كند نوعى كسانى كه حلال و حرام را مراعات مى كنند مالشان از دستبرد دزدان و… محفوظ مى ماند، و برعكس كسانى كه حلال و حرام را مرعات نمى كنند مالشان در معرض بلاها، سرقت ها و… قرار دارند «دزدان زتو دزدند تو دزد ديگرى…».
ولى با همه اين مطالب نمى توان گفت كه هر كس پولى را از دست دهد، يا ورشكستگى پيدا كرد و سارق اموال او را سرقت نمود، حتما مالش حرام بوده است، چون ممكن است بى تدبيرى، يا عدم مراقبت و امثال آن باعث اين امر شده باشد، و ممكن است آزمايش الهى دامنگير او شده باشد چون گاهى خداوند مردم را با نقص و از بين رفتن اموال امتحان مى كند (20)، چنان كه ثروتمند بودن يكى و ضايع نشدن مال كسى در همه جا و همه وقت نشانه اين نيست كه تمام مال او حلال است و كاسبى حرام ندارد، چون ممكن است خداوند او را با همين مال دادن امتحان كند.
نتيجه اين شد كه مى پذيريم كه كاسبى حلال يكى از عوامل حفظ و بركت مال است و كاسبى حرام باعث بى بركتى و فقر و از بين رفتن مال مى شود، ولى اين كليت ندارد كه هر جا مالى تلف شد نشانه حرام بودن باشد، مگر باغ فدك فاطمه (س) را غصب نكردند، با اين كه مال حلال بود و يا هر جا مالى محفوظ ماند نشانه حلاليت مال باشد، ممكن است آزمايش الهى در كار باشد.
مقدمه اول:
رزق و روزى كه خداوند آن را به عهده گرفته و ضمانت كرده عبارت است از سهم و نصيبى كه بايد به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقيت و روزىرسانى كه بذات اقدس پروردگارنسبت مىدهيم با تعهدات و ضمانتها و تكفلهاى انسانى متفاوت است. اينكه در قرآن كريم آمده: «و ما مِن دابه فىالارض الا على الله رزقها رزق و روزى هر جنبندهاى بر عهده خداونداست»(7) بايد در نظر داشت كه آنكه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه يك مخلوق. الله يعنى آنكس كه آفريننده نظامهاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى كه جزئياز همين نظام و تحت تأثير موجودات اين نظام است.
شناختن فعل خدا و رزّاقيت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالميم و مانند ساير اجزاء عالم وظيفهاى داريم. وظايفى هم كه ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داريم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظايف كرده است و يا قانون شريعت ما را به آن موظف ساختهاست از شئون رزاقيت خداوند است.
قوه جذب و تغذّى كه در گياهان است همينطور جهازات تغذيه، ميلها و غريزههائى كه در جانداران است و آنها را به سوى مواد غذايى مىكشاند همه از مظاهر رزاقيت حضرت حق است. خداست كه هر جاندارى را به وسيله يك سلسله ميلها و رغبتها مسخر كرده كه در پى مايحتاج خود برود. و براى ارضاى اين ميلها هميشه در تلاش باشد. همين انديشه و تلاش و كوشش جد و جهد در اين زمينه به موجب رزّاقيت خداوند است و رزاقيت اوست كه روزى و روزى خوار. رزق و مرزوق را عاشق يكديگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پيوستگى خاصى بين اجزاء خلقت وجود دارد كه آنها را به يكديگر تطبيق مىدهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصيل روزى و تهيه آن نيست، روزى او را آماده و مهيا در اختيار او قرار داده است و تدريجا كه او قدرت بيشترى پيدا مىكند و با كنجكاوى مىتواند روزى خود را بدستآورد ديگر روزى او به آسودگى در اختيارش نيست مثل اينكه روزى او را بر مىدارند و در نقطهاى دور دست مىگذارند تا برود و آنرا پيدا كند و استفاده نمايد. به طور كلى يك تناسبى است ميان آمادگى روزى و مقدار توانايى روزىخوار و مقدار هدايتى كه بسوى روزى خود شدهاست.
انسان چون نسبت به گياهان و حيوانات موجودى عالىتر و راقىتر است و آنچه براى زندگى گياهان و حيوانات كافى است براى او كافى نمىباشد مسئله تحصيل روزى او شكل و وضع ديگرى دارد. فاصله بين روزى و روزىخوار در عرصه زندگى انسان بيشتر است. از اين رو وسائل زيادترى در اختيار او قرار داده شده و دستگاه هدايت در وجودش تقويت گشته به او عقل و عمل و فكر داده شده. وحى و نبوت به يارىاش آمده و برايش وظيفه و تكليف مقرر شده و همه اينها از شئون رزاقيت خداوند است. و لذا اينكه گفته شده:
مخور هول ابليس تا جان دهد
هر آنكس كه دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز
كه روزى رساند تو چندين مسوز
نگارنده كودك اندر شكم
نويسنده عمر و روزى است هم
(سعدى)
سخن درستى است اما نه به اين معنى كه دندان داشتن كافى است كه نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهيا شود. بلكه به اين معنى كه در دستگاه خلقت بين نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بين روزى و روزىخوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدايت و راهنمايى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن كس كه انسان را در طبيعت آفريده و به او دندان داده نان يعنى مواد غذايى قابل استفاده را هم در طبيعت آفريده و انديشه و فكر و نيروى عمل و تحصيل و حسن انجاموظيفه را هم آفريده است همه اينها توأما مظهر رزاقيت خداوند است.(8)
مقدمه دوم:
در واقع ما دو گونه رزق و روزى داريم. رزقى كه بسراغش مىرويم. و رزقى كه بسراغمان مىآيد.
امام على (ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان انت لم تأته اتاك(9)
رزق طالب (كه به سراغ ما مىآيد) رزقى است كه همواره ما را تعقيب مىكند حتى اگر از آن فرار كنيم ما را رها نمىسازد همان طور كه رهايى از چنگال مرگ ممكن نيست. حضرت رسول اكرم (ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه كما يَفِرُّمن المَوتَ لادركه كما يدركه الموت(10)
اين گونه رزق ريشه در قضاى الهى دارد و هيچ گونه تغيير و تحولى در آن صورت نمىگيرد. در اين زمينه مرحوم علامه طباطبايى مىفرمايد: روزى و روزىخوار متلازم همند و معنى ندارد كه روزىخوار در مسير زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برايش نباشد همينطور ممكننيست رزقى محقق باشد و روزىخوارى در بين نباشد و نيز رزق از مايحتاج روزىخوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است.(11)
اما قسم ديگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است كه براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائيم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائيم چنين رزقى را بدست مىآوريم و در واقع تلاش ما در جهت رسيدن به اينگونه روزى، جزءالعلّه است و اگر در كنار ديگرعلل مهياى عالم غيب قرار گيرد مسلما دستيابى به آن حتمى است.
در اين باره مولى اميرالمؤمنين على (ع) مىفرمايد:
طلب نمائيد روزى را كه مضمون و مقدر است اما براى طلبكننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه(12) همانطور كه طلببدون ضمانت بىمعنى است تضمين رزق بدون طلب نيز در اين قسم (روزى مطلوب) ناممكن است. و لذا از اين دو قسم روزى كه از ناحيه خداى بزرگ براى بندگان معين گشته است قسمى از آن بدون قيد و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى ديگر مشروط است و مطلوب. روزيبىقيد و شرط در هر حال انسان را طلب مىنمايد و تا پيمانه قابليت انسان از اينگونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمىرسد. حضرت رسول اكرم (ص): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمينَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَنَفْسٌ حَتّى تستكمل رزقها(13).
اما روزى مطلوب و مشروط حتميت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است كه بدون ترتيب و انجام شرائط محقق نمىگردد.
رزق در لغت به معناى چيزى است كه از آن بهره برده مىشود. (الرزق ما يُنْتَفع بِه اقرب الموارد) حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امكانات و محيط و خانواده و استعداد… است كه از ناحيه اين قسم (روزى طالب) توان و نيروى لازم و دقت وهوشيارى براى تلاش و انجام كار پديد مىآيد و در سايه اين امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مىگردد. در باب روزى مطلوب هر كس به شكلى بايد دست نياز و در عين حال جديت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند كند حتى طفل شيرخوار كه تلاشش همانگريه و ناله و فرياد اوست كه در پس اينگونه افعال به روزى مطلوبش (شير مادر) دست پيدا مىكند. اما چون در بستر رشد باليد و به مقطعى بالاتر رسيد تلاش و جدّيت او شكلى ديگر پيدا مىكند و به صورت تفكر و انديشه و فعل و حركت اعضا و جوارح نمود مىيابد و كميّت وكيفيت روزى نيز تغيير مىكند.
نتيجه اينكه: در پى روزى طالب و محتوم و بىقيد و شرط تلاش و انديشه و كار و فعاليت آفريده مىشود و در پى تلاش و فعاليت و طلب روزى مطلوب و مشروط پديدار مىگردد. روزى محتوم و طالب قابل تغيير و تحول و كاهش و فزونى نيست كه نه حرص انسان حريصآنرا به جريان مىاندازند و نه افسردگى انسان بىميل آنرا باز مىدارد. حضرت رسول اكرم (ص): ان الرِزق لا يجُرُّهُ حرص حريصٍ و لايَصْرِفُه كراهيه كارِهٍ(14)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و كيفيت تركيب و نحوه ترتيب و چينش آنها مىتوان روزى مطلوب را كاهش يا افزايش داد. براى نمونه حسن نيت و دوام بر طهارت از امورى است كه روزى مطلوب را افزايش مىدهد. عنه (رسولالله صلىالله عليه و آله) لما قيل لَه: اُحِبُّ ان يُوَسِع عَلىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهاره يُوَسَّعْ عليك فى الرزق(15)
امام على (ع): من حَسُنَت نيّته زيدَ فى رزقه(16)
پس بر ما لازم است كه بعد از آنكه رابطه روزى و روزىخوار را دانستيم و آشنا شديم كه وسائلى براى رسيدن روزى به روزىخوار آفريده شده و تكليفى هم براى تحصيل آن متوجه ما است كوشش كنيم و ببينيم بهترين و سالمترين راه براى رسيدن به روزى چيست و قوايخود را در آن راه بكار گيريم و به خداوند كه خالق اين راه است توكل كنيم.
–
پى نوشت ها(17)
(1) (وسائل الشيعه، ج 12، ص 11)
000 (2) وسايل الشيعه، ج 12، ص 19
000 (3) اصول كافى، ج 4، ص 275
000 (4) ر. ك: مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى (ره)/ مفاتيح الحاجات، سيد محمد رضا حسينى غياثى
000 (5) مفاتيح الجنان، تعقيب نماز عشاء
000 (6) مفاتيح الجنان، ادعيه هر روز
000 (7) (سوره هود، آيه 6)
000 (8) (ر. ك: بيست گفتار، آيتالله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137)
000 (9) (نهجالبلاغه، نامه 31)
000 (10) (مكارمالاخلاق 377/ 2)
000 (11) (الميزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى)
000 (12) (الارشاد، 303/ 1)
000 (13) (الكافى، 2/ 74/ 2)
000 (14) (البحار، 7/ 68/ 77)
000 (15) (كنزالعمال، 44154)
000 (16) (البحار، 18/ 21/ 103)
000 (17). 1 چه كنيم تا خوشبخت شويم، محمد مقدسى، بنياد فرهنگى پيام اسلام، قم: 1381، ص. 34
2 محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار احياء التراث، ج 74، ص. 368
3 همان، ج 64، ص. 118
4 همان، ج 96، ص. 132
5 محمد مقدسى، همان، ص. 38
6 بحارالانوار، همان، ج 77، ص. 270
محمد مقدسى، همان، ص. 26
8 همان، صص 29-. 28
9 همان، ص. 29
10 وسائل الشيعه، ج 12، ص. 41
11 محمد مقدسى، همان، ص. 11
12 همان، ص 11 و ر. ك: جامع الدرر، فاطمى، ج 2، ص. 454
13 بحارالانوار، ج 67، ص. 332
14 محمد مقدسى، همان، ص. 17
15 بحارالانوار، ج 75، ص. 114
16 مرآه الكمال، ج 3، ص. 578
17 همان، ص 18 و محمد مقدسى، همان، ص. 18
18 همان، ص. 18
19 همان، ص. 19
20 بقره، آيات 156-. 155
پرسمان