وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چرا برخی از پیامبران حکومت تشکیل ندادند

0

چرا برخی از پیامبران حکومت تشکیل ندادند

 

پرسش 4 . اگر رهبرى سياسى و تشكيل حكومت بخشى از وظايف نبوت است؛ چرا برخى از پيامبران الهى براى حكومت تلاشى نداشته اند؟

چند احتمال در اينجا مطرح است:

يكم. تشكيل حكومت ممكن است در شرايطى خاص، براى پيامبرى مقدور نباشد؛ مانند رسول اكرم (صلی الله علیه وآله)  كه در چند سال اول رسالت خود، از تشكيل حكومت معذور بود و يا حضرت عيسى (علیه السلام)  كه تحت فشار شديد دستگاه حاكم قرار داشت.[34]

دوم. گاه در عصر پيامبرى بزرگ ـ كه مسئوليت زمامدارى جامعه بر عهده او است ـ برخى ديگر از انبياى الهى، زير مجموعه رسالت او بوده و تنها سمت تبليغ احكام دين را داشته اند، نه حق تشكيل حكومت جدا و مستقل را؛ مانند حضرت لوط (علیه السلام)  كه نبوت او زير مجموعه نبوت ابراهيم خليل (علیه السلام)  بود.

قرآن مى فرمايد: «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ …»[35]؛ «پس لوط به او ايمان آورد …».

 

 

رسالت چنين اشخاصى، شعاعى از نبوت گسترده همان پيامبر بزرگ است. قرآن مجيد منصوب بودن حضرت ابراهيم (علیه السلام)  از سوى خدا، براى امامت و رهبرى جامعه را چنين بيان كرده است:

«قالَ إِنِّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً …»؛[36] «… [ خداوند به او ]فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم …».

بنابراين هيچ نبوتى بدون حكومت نيست؛ خواه به شكل استقلال باشد و خواه به صورت وابسته؛ زيرا در نمونه ياد شده، حضرت لوط (علیه السلام)  تحت حكومت ابراهيم (علیه السلام) ، زندگى سياسى و اجتماعى خود و ديگران را در محيط خويش اداره مى كرد.

 

 

از اين رو حضور پيامبران در صحنه سياست و اجتماع و زمامدارى آنان، به صورت موجبه جزئيه در قرآن كريم آمده است:

«وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ …»[37]؛ «چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند …». اين آيه به خوبى نمايانگر اهتمام پيامبران به امور اجتماعى و سياسى دوران خويش است.

سوم. چنانچه درباره برخى از پيامبران الهى، به صراحت مطلبى در باب حكومت و سياست در قرآن كريم نيامده باشد؛ دليل بر نبودن حكومت نيست؛ بلكه از قبيل «… وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ»؛[38] «… و پيامبرانى [ را برانگيخته ايم] كه [ سرگذشت ]ايشان را بر تو بازگو نكرده ايم» است؛ يعنى، همان گونه كه برخى از پيامبران الهى در تاريخ بشر بوده اند و نامى از آنان در قرآن نيامده است؛ تمامى ويژگى ها و رفتارهاى هر يك از پيامبران نيز در قرآن ذكر نشده است. بنابراين هم تشكيل حكومت از سوى پيامبران الهى، امرى ضرورى بوده ـ چنان كه اهداف رسالت در قرآن بر آن گواهى مى دهد ـ و هم آنان با توجه به فراهم بودن شرايط، امكانات و توانايى ها، به آن اقدام كرده اند.

 

 

چهارم. سيره پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  در تشكيل حكومت نيز گواه خوبى است كه چنين برداشتى از بعضى آيات قرآن، حداقل در مورد اسلام به هيچ شكل صحيح نيست.[39]

در هر صورت وجود آيات مختلف ديگر كه براى پيامبر اسلام شئون الهى ديگرى (مانند قضاوت، حكم رانى و …) را ثابت مى كند و نيز وجود روايات  متواترى از خود پيامبر (صلی الله علیه وآله)  و امامان معصوم (علیهم السلام)  در اين خصوص و تأمل در مفاد و آيات مورد استناد ناقدان، همگى دليل بر بطلان استدلال طرفداران نظريه «جدايى دين از سياست» است.

[34]. براى آگاهى بيشتر ر.ك: قدردان قراملكى، محمدحسن، سكولاريسم در مسيحيت و اسلام، ص 39ـ43.
[35]. عنكبوت 29، آيه 26.
[36]. بقره 2، آيه 124.
[37]. آل عمران 3، آيه 146.
[38]. نساء 4، آيه 164.
[39]. براى آگاهى بيشتر ر.ك: شاكرين، حميدرضا، پرسمان، سكولاريسم.

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، پرسش ها و پاسخ ها «ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ایران .

حتما بخوانيد

ویژه نامه احکام جامع سایت هدانا

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.