وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

نقد مرحوم امام بر اخلاق متعارف

0

نقد مرحوم امام بر اخلاق متعارف

مقصد قرآن و حديثْ تصفيه عقول و تزكيه نفوس است براى حاصل شدن مقصد اعلاى توحيد. و غالباً شرّاح احاديث شريفه و مفسرين قرآن كريم اين نكته را، كه اصلِ اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسرى از آن گذشته‏اند و جهاتى را كه مقصود از نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده، از قبيل جهات ادبى و فلسفى و تاريخى و امثال آن، مورد بحث و تدقيق و فحص و تحقيق قرار داده‏اند.

حتّى علماء اخلاق هم كه تدوين اين علم كردند، يا به طريق علمى- فلسفى بحث و تفتيش كردند مثل كتاب شريف «طهارة الأعراق» «1» محقق بزرگ «ابن مسكويه» «2» و كتاب شريف «اخلاق ناصرى» «3» تأليف حكيم متألّه و فيلسوف‏ 

متبحِّر افضل المتأخّرين نصير الملّة و الدّين‏ «1»- قدّس اللّه نفسه الزكيّة- و بسيارى از [قسمتهاى‏] كتاب «احياء العلوم» «2» «غزالى» «3»- و اين نحو تأليف علمى را در تصفيه اخلاق و تهذيب باطن تأثيرى بسزا نيست، اگر نگوييم اصلًا و رأساً نيست- و يا از قبيل تاريخ الأخلاق است- به اصطلاح نويسنده- كه مشتمل بر قصص و حكايات و امثال و وقايع است، كه صَرف وقت در آن انسان را از مقصد اصلى بازمى‏دارد.

كتاب «احياء العلوم» كه تمام فضلاء او را به مدح و ثنا ياد مى‏كنند و او را بدء و ختم علم اخلاق مى‏پندارند «4»، به نظر نويسنده در اصلاح اخلاق و قلع ماده‏

فساد و تهذيب باطن كمكى نمى‏كند، بلكه كثرت ابحاث اختراعيّه و زيادى شعب علميّه و غير علميّه آن و نقلهاى بى‏فايده راست و دروغ آن‏ «1» انسان را از مقصد اصلى بازمى‏دارد و از تهذيب و تطهير اخلاق عقب مى‏اندازد.

بالجمله، به نظر قاصر، اخلاق علمى و تاريخى و همين طور تفسير ادبى و علمى و شرح احاديث بدين منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعيدِ قريب نمودن است. نويسنده را عقيده آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه به آن يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده آن با ابشار و تنذير و موعظت و نصيحت و تذكّر دادن و يادآورى كردن، هر يك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند. و به عبارت ديگر، كتاب اخلاق، موعظه كتبيّه بايد باشد و خود معالجه كند دردها و عِيبها را، نه آن كه راه علاج نشان دهد.

ريشه‏هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و يك قلب ظلمانى را نور ندهد و يك خُلق فاسد را اصلاح ننمايد. كتاب اخلاق آن است كه به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غير مهذّب مهذّب، و ظلمانى نورانى شود؛ و آن، به آن است كه عالِم در ضمن راهنمايى، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالِج باشد و كتاب، خود، دواىِ درد باشد نه نسخه دوانما.

طبيب روحانى بايد كلامش حكمِ دوا داشته باشد نه حكم نسخه. و اين كُتب مذكوره نسخه هستند نه دوا، بلكه اگر جرأت بود مى‏گفتم: «نسخه بودن بعضى از آنها نيز مشكوك است»، ولى از اين وادى صرف نظر كردن اولى است.

نويسنده، راه نوشتن كتاب اخلاق را باز كردم كه اگر عالمى نويسنده و قادر بر تقرير و تحرير پيدا شد، اين طرز بنويسد؛ نه آن كه خودِ من را چنين قدرت يا قلم شكسته‏ام را اين توانايى يا قلب ظلمانيم را اين بينائى است. و معلوم است اشكال نمودن سهل است، ولى حل آن كردن مشكل است. و ما از خداى متعال توفيق مى‏طلبيم كه قلب سخت ما را نرمى دهد و اخلاص را نصيب فرمايد كه شايد از اين نوشته نالايق دلى به دست آيد؛

إنَّهُ وَلِىُّ الْفَضْلِ وَ الْانْعامِ.

شرح حديث جنود عقل و جهل(طبع جديد)، متن، ص: 15

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.