وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

مواقف قیامت را نام ببرید

0

مواقف قیامت را نام ببرید

 

 مواقف قيامت چگونه است؟! چه کنيم که از سختى هاى مراحل قيامت رها شويم؟

 

بايد دانست قيامت نيز همانند دنيا داراى نظام است؛ براساس روايات، قيامت داراى مواقف پنجاه گانه است و هر ايستگاهى به نوعى از اعمال رسيدگى مى شود و در حقيقت عالم قيامت، پرده نمايش و ظهور اعمال و عقايد ما در دنيا است.

همچنان که در دنيا ما در عرصه هاى مختلف زندگى شخصى، خانوادگى، اجتماعى و عبادت و… رفتارهاى گوناگونى داشتيم؛ در آنجا نيز ايستگاه هاى حقّ اللّه ، حقّ الناس و به طور جزئى تر، حق نماز، حق قرآن و… وجود دارد و از انسان بازخواست مى کنند و در حقيقت جلوه اى از اجراى عدالت خداوند است که به نمايش در مى آيد.

به هر ميزان که در اين دنيا به اين حقوق بيشتر و آسان تر پرداخته شده باشد، در صحنه قيامت سريع تر آن ايستگاه ها طى مى شود. بنا بر آنچه گفته شد، اين گونه نيست که انسان در صف هاى طولانى بايستد تا نوبت او برسد؛ بلکه بايد در صف هاى متعدد پاسخ گو باشد و چه بسا زمان پاسخ گويى هر کس طولانى باشد.

 با استفاده از آيات قرآن مجيد، مى توان روز قيامت را در سه مرحله کلّى ترسيم کرد [199]:

 

مرحله اول: برانگيخته شدن همگانى:

«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً » [200]؛

«در صور دميده مى شود و ما همه آنها را گرد مى آوريم» .

 

مرحله دوم: حرکت به سوى ايستگاه هاى حسابرسى و سؤال:

«وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ » [201]؛

«هر انسانى وارد محشر مى گردد، در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى دهنده اى است» .

 

مرحله سوم: حرکت به سوى جايگاه کيفر و پاداش:

«وَ سِيقَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً » [202]؛

«و کسانى که کافر شدند؛ گروه گروه به سوى جهنم رانده مى شوند»

«وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً » [203]؛

«و کسانى که تقواى الهى پيشه کردند، گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند».

اين مراحل سه گانه داراى ايستگاه هاى بسيار و گردنه هاى سختى است که پيمودن هر کدام تا هزار  سال طول مى کشد، چنان که در قرآن مجيد آمده است:

 «ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ » [204]؛

«سپس در روزى که مقدار آن هزار  سال از سال هايى است که شما مى شمريد؛ به سوى او بالا مى رود» .

حالت انتظار و بازخواست گناهکاران در قيامت، آن چنان سخت است و گرفتارى تبهکاران در آن روز به گونه اى شديد است که طى تمامى ايستگاه ها و مواقف، تا پنجاه هزار  سال طول مى کشد:

«تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ » [205]؛

«فرشتگان و روح (که بزرگ فرشتگان است) به سوى او بالا مى روند، در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار  سال است» .

امام صادق عليه السلام در تأييد اين معنا مى فرمايد:

«الا فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا فان فى القيامة خمسين موقفا کلّ موقف مثل ألف سنه مما تعدون، ثم تلا هذه الايه (فى يوم کان مقداره خمسين الف سنه)»؛ «آگاه باشيد! پس به حساب خود رسيدگى کنيد قبل از آنکه به حساب شما رسيدگى شود؛ به درستى که در قيامت پنجاه توقفگاه هست که هر کدام مانند هزار  سال است از آنچه شما مى شمريد». سپس [ آن حضرت] اين آيه را تلاوت فرمود: «در روزى که مقدار آن پنجاه هزار سال است» [206] .

البته سختى روز قيامت براى مؤمنان راستين، آسان مى شود «و طول مدت آن» براى پرهيزگاران کوتاه مى شود؛ چنانکه در قرآن مجيد مى خوانيم:

«فَأَمّا مَنْ أُوتِيَ کِتابَهُ بِيَمِينِهِ. فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً » [207]؛

 «پس کسى که نامه اعمال او به دست راستش داده شود، به زودى از او حسابرسى آسانى مى شود» .

به هر اندازه ايمان و عمل انسان با اخلاص بيشترى باشد؛ از آسايش و آرامش زيادترى در آن روز بهره مند خواهد بود، تا آنجا که براى اولياى الهى و اهل بيت پاک پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ گونه گرفتارى و سختى نخواهد رسيد:

«فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الْيَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً » [208]؛

«خداوند آنان را از شر آن روز نگه مى دارد و آنها را شادابى و شادمانى عنايت فرمايد».

براى توضيح بيشتر درباره چگونگى حضور در ايستگاه هاى قيامت، به دو مورد از تفاوت هاى مؤمنان و تبهکاران در هنگام برپايى قيامت اشاره مى شود:

 

1 . ترس و وحشت و ايمنى

بى تابى و آرامش انسان، در هنگام ورود به صحنه قيامت، بستگى کامل با چگونگى اعتقاد و اعمال او دارد؛ در حالى که ميزان گرفتارى انسان در توقفگاه هاى قيامت، به مقدار سرپيچى او، از تکاليف پروردگار است:

«وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ. فَکُّ رَقَبَةٍ. أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ. يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ. أَوْ مِسْکِيناً ذا مَتْرَبَةٍ » [209]؛

«و تو نمى دانى آن گردنه چيست! آزاد کردن برده اى يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا به مستمندى از خاک نشين» .

 انسان هاى مؤمن، به تناسب انجام نيکى ها و عمل به واجبات وترک محرمات، از آشفتگى و پريشانى روز قيامت در امان هستند:

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ » [210]؛

«کسانى که نيکى با خود بياورند، پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان مى باشند».

«لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ » [211]؛

«وحشت بزرگ [ صحنه قيامت] آنان [مؤمنان] را اندوهگين نمى کند» .

اما کافران و تبهکاران همراه با اضطراب و هراس شديد وارد صحراى محشر مى شوند:

«قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ. أَبْصارُها خاشِعَةٌ » [212]؛

«دل هايى در آن روز، سخت مضطرب است و چشم هاى آنان [کافران ]از شدت ترس فرو افتاده است».

و در هنگام حسابرسى و سؤال، آنان را با شدّت و سختى توقيف مى کنند:

«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤولُونَ » [213]؛

«آنها را نگه داريد که بايد بازپرسى شوند» .

 

2 . سکوت و صحبت کردن

از جلوه هاى حاکميت مطلق خداوند در روز قيامت، اين است که هيچ کس، بدون اجازه و فرمان او، حق سخن گفتن ندارد:

 «يَوْمَ يَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ » [214]؛

«روزى فرا مى رسد که هيچ کس جز به اجازه (او) سخن نمى گويد» .

اين بدان جهت است که پس از حضور مردم در صحنه قيامت، ذلّت و حقارت تبهکاران و عزّت و کرامت فرزانگان، بيشتر نمايان شود. از اين رو در برخى از ايستگاه هاى قيامت، اجازه سخن گفتن به گناه کاران داده نمى شود تا با حقارت بيشتر به اعمال آنان رسيدگى شود:

«الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ » [215]؛

«امروز بر دهانشان مُهر مى نهيم و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان به آنچه که انجام مى دادند، شهادت مى دهند» .

مُهر سکوت نيز خود عذابى خوارکننده است، چنان که خداوند به جهنميان مى فرمايد:

«اخْسَؤا فِيها وَ لا تُکَلِّمُونِ » [216]؛

«در جهنم گم شويد و با من سخن مگوييد» .

و اگر تبهکاران در بعضى ديگر از مواقف قيامت، اجازه سخن مى يابند، يا براى اثبات جرم آنان است «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ » [217] و يا در جهت آشکار شدن دشمنى و تخاصم ميان آنان «ثُمَّ إِنَّکُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ » [218] و يا نمايانگر شدت نياز و بدبختى آنان است:

 «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ » [219]؛

«روزى که زنان و مردان منافق به مؤمنان مى گويند: نظرى به ما بيفکنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم» .

اما سخن گفتن مؤمنان و شايستگان، نشانه مقام والاى آنان نزد پروردگار است؛ چنان که درباره پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان مى خوانيم:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً » [220]؛

«بدين ترتيب شما را امت ميانه اى قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه باشد» .

بنابراين، تنها کسانى توانايى سخن گفتن دارند که از سوى خداوند، اجازه داشته باشند و سخن حق بگويند:

«لا يَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً » [221]؛

«هيچ کس جز به اجازه خداوند رحمان سخن نمى گويد و [ آن گاه که مى گويد]درست و حق مى گويد» .

در نتيجه انجام دادن واجبات، ترک محرمات، ترک دلبستگى ها و وابستگى ها، پيروى قولى و عملى از آموزه هاى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام و خالص ساختن نيت و قصد، تنها راه يا راه هايى است که مى تواند انسان را به آن مدارج عالى برساند و از سختى هاى مواقف قيامت نجات دهد.

 البته دانستن ترتيب مواقف براى ما چندان اهميتى ندارد، اصل اين است که بدانيم اين عقبات يا مواقف هر کدام بنام يکى از فرائض و اوامر و نواهى نام گذارى شده، که براى وصول به بهشت بايد با عبور از اين مواقف به حساب يک يک تکاليف رسيدگى شود.

مرحوم شهيد دستغيب در کتاب معاد خود مى فرمايند: اولين عقبه؛ شامل سه موقف: رَحِم، امانت، و ولايت، است و در توضيح آن چنين نوشته اند: «موقف اول؛ رحم است که انسان در اين موقف باز داشته مى شود چنانچه در قرآن کريم است:

«وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ…» [222]؛

«پس اگر يکى از ارحام شما مريض شد، عيادتش کنيد، اگر محتاج شد…».

موقف ديگر؛ «امانت» است…

و موقف سوم: ولايت على ابن ابى طالب است، طبق آيه شريفه «وقفوهم انهم مسؤولون » [223] که مفسرين مى گويند يعنى از ولايت على ابن ابى طالب.

موقف ديگر؛ «نماز» است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شفاعت من به کسى که نماز را ضايع سازد نمى رسد..

موقف ديگر؛ «خمس و زکات» است حضرت صادق عليه السلام دارند: سخت ترين حالات مردم در قيامت وقتى است که مستحقين خمس برخيزند و مطالبه حق خود را از کسانى که به آنها نرسانده اند بنمايند.

موقف ديگر؛ «روزه» است، …

موقف ديگر؛ «حج» است، که اگر کسى، مستطيع باشد و به حج نرود؛ در هنگام مردن به او مى گويند: «مِت يهوديا او نصرانيا»؛ «مسلمان نمى ميرى؛ بلکه مخيرى بين اينکه) يهودى و يا نصرانى بميرى!!!».

موقف ديگر؛ «طهارت» است…

موقف ديگر؛ «مظالم» است که به آن «حقّ النّاس» نيز مى گويند.

مابقى عقبات و مواقف نيز به همين ترتيب از واجبات و محرمات است». [224]

 

 

[199]. آشنايى با مفاهيم قرآن، 3 ص 238 – 233.
[200]. کهف 18، آيه 99.

[201]. ق 50، آيه 21.
[202]. زمر 39، آيه 71.
[203]. زمر 39، آيه 73.
[204]. سجده 32، آيه 5.
[205]. معارج 70، آيه 4.
[206]. کافى، ج 8.
[207]. انشقاق 84، آيات 7 – 8.
[208]. انسان 76، آيه 11.
[209]. بلد 90، آيات 16 ـ 12.
[210]. نمل 27، آيه 89.

[211]. انبياء 21، آيه 103.
[212]. نازعات 79، آيات 8و9.
[213]. صافات 37، آيه 24.
[214]. هود 11، آيه 105.

[215]. يس 36، آيه 65.
[216]. مؤمنون 23، آيه 108.
[217]. نور 24، آيه 24: «روزى که زبان ها بر عليه آنان گواهى مى دهند».
[218]. زمر 39، آيه 31: «سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان به مبارزه و دشمنى برمى خيزيد».
[219]. حديد 57، آيه 13.

[220]. بقره 2، آيه 143.
[221]. نبأ 78، آيه 38.
[222]. نساء 4، آيه 1.
[223]. صافات 37، آيه 24.
[224]. معاد، دستغيب ص 159.

 

 

منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، فرجام شناسی/ مؤلف محمدرضا كاشفى

حتما بخوانيد

ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.