وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

مساوات در تقسیم بیت‌المال در سیره امام علی علیه السلام

0

مساوات در تقسیم بیت‌المال در سیره امام علی علیه السلام

عدالت اقتصادی امام علی«ع»

 

مقدمه

پس از رحلت حضرت محمد«ص»، نظام حکومتی به مدت ۲۵ سال از معارف زلال الهی و ارزش‌های راستین فاصله گرفت. به دلیل گسترش فوق‌العادة قلمرو اسلام در سایة فتوحات و جاری شدن سیل غنائم، ثروت‌اندوزی و رفاه‌طلبی جای ساده‌زیستی را گرفت و شکاف طبقاتی و بی‌عدالتی در جامعه ظاهر گردید.

سیر حکومت در دوران خلفای سه‌گانه به گونه‌ای بود که معدودی از افراد با کمترین تلاش به بیشترین امکانات دست یافتند، ولی روز به روز بر فقر و محرومیت‌ اکثر افراد جامعه اضافه شد. این پدیدة شوم زمینة اعتراض مسلمانان را علیه عثمان فراهم کرد و مردم را به فکر انتخاب خلیفه‌ای لایق و کارآمد برای حل مشکلات و سامان بخشیدن به نابسامانی‌های اقتصادی واداشت. از آنجا که در میان چهره‌های سرشناس و خواص اصحاب پیامبر«ص» هیچ کس جز حضرت علی«ع» شایستگی و توانایی حل مشکلات را نداشت، عموم مردم گرداگرد آن حضرت حلقه زدند و مصرّانه از ایشان تقاضا کردند که منصب خلافت را بپذیرد.

و بدین ترتیب امام علی«ع» میراث‌دار حکومتی شد که در عرصه‌های گوناگون اداری، نظامی، قضایی و مخصوصاً امور اقتصادی، روابط جانشین ضوابط و انگیزه‌های دودمانی، ثروتمندی و قدرت‌نمایی جایگزین تقوا و شایسته‌سالاری شده بودند؛ لذا آن بزرگوار کار خود را قاطعانه با هدف اجرای عدالت در ابعاد مختلف، ظلم‌ستیزی، احقاق حقوق محرومان و… شروع کرد.

در این نوشتار به تبیین عدالت اقتصادی در سیره آن حضرت خواهیم پرداخت.

 

مساوات در تقسیم بیت‌المال

اولین امام شیعیان«ع» از آغازین روزهای خلافت خویش، سیاست مالی و اقتصادی خلفای قبل از خود را نفی کرد و از احیای سنت مساوات و برابری مردم در بهره‌مندی از بیت‌المال سخن به میان آورد. آن حضرت در مورد کسانی که به دلیل امتیازات نابجا ثروت‌هایی را به دست آورده بودند، فرمود:

«به خدا سوگند! زمین‌های بیت‌المال را که عثمان به ناروا تقسیم کرده است، اگر مهریة زنان و یا صرف خرید کنیزان شده باشد به بیت‌المال بازخواهم گرداند.»(۱)

پس از بیعت وقتی مردم برای دریافت سهم خویش از بیت‌المال به امام«ع» مراجعه کردند، حضرت به کاتب خویش عبیدالله ابن رافع دستور داد از مهاجران شروع کند، به هرکدام سه دینار بدهد و هیچ کس را بر دیگری برتری ندهد. جمعی از صحابه همچون طلحه و زبیر، عبدالله بن عمر، مروان بن حکم و چند تن دیگر از قریشیان از این روش امام خوششان نیامد و سهم خود را نپذیرفتند. آنان به قدری در دوران تبعیض‌آمیز عمر و عثمان از امتیازهای نابجا برخوردار شده و به این روش عادت کرده بودند که وقتی آن حضرت بیت‌المال را به صورت برابر و مساوی تقسیم کرد، در مقابل ایشان ایستادند و گفتند: «ما بر این اساس با تو بیعت می‌کنیم که همان مقداری را که در زمان عثمان دریافت می‌کردیم، امروز هم دریافت نماییم.»(۲)

برخی اشراف کوفه با مشاهدة این سیاست از سوی امام علی«ع» ناراحت شدند و به معاویه گرویدند. برخی از یاران امام دادگستر هم از این که حضرت میان عرب و عجم و فقیر و غنی به عدالت عمل می‌کرد، از این سیاست گلایه کردند.

مالک اشتر به امام«ع» عرض کرد:

«برای جذب نیروها و جلوگیری از فرار آنان به سوی معاویه، سهم بیشتری به آنان پرداخت کن.»

امام متقین«ع» سخنان مالک اشتر را با استدلال به قرآن پاسخ داد و حاضر نشد برای جذب چند نفر دنیاطلب، از اصول مسلّم انسانی و الهی عدول کند.(۳)

شهید آیت‌الله مطهری«ره» در این باره می‌نویسد: «تبعیض، رفیق‌بازی، باندبازی و دهان را با لقمه‌های بزرگ بستن و دوختن، همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است. اکنون مردی زمامدار و کشتی سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار و هدف و ایده‌اش مبارزه با این نوع سیاست‌بازی‌هاست. طبعاً از همان روز اول ارباب توقع، یعنی رجال سیاست رنجش پیدا می‌کنند. رنجش منجر به خرابکاری می‌شود و دردسرهایی را فراهم می‌آورد. دوستان خیراندیش به حضور علی«ع» آمدند و با نهایت خلوص و خیرخواهی تقاضا کردند که به خاطر مصالح مهم‌تر، در سیاست خود انعطافی را پدید آورد. آنان گفتند: تو فعلاً در مقابل دشمنی مانند معاویه قرار داری که ایالتی زرخیز مانند شام را دراختیار دارد. چه مانعی دارد که به خاطر مصلحت فعلاً موضوع مساوات و برابری را مسکوتٌ عنه بگذاری؟ علی«ع» جواب داد:

«شما از من می‌خواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم؟ از من می‌خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم؟ خیر، سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیاست، چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. من و تبعیض؟ من و پایمال کردن عدالت؟ اگر همة این اموال عمومی که دراختیار من است، مال شخصی خودم و محصول دسترنج خودم بود و می‌خواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمی‌داشتم تا چه رسد که مال، مال خداست و من امانتدار خدا هستم.»(۴)

این سیاست مالی و اقتصادی امام علی«ع» فراگیر بود و شامل خویشان و نزدیکان ایشان نیز می‌شد. آن حضرت به خواهرش ام هانی و کنیز وی به‌طور مساوی از بیت‌المال سهم می‌پرداخت. داستان درخواست عقیل برادر امام علی«ع» برای اختصاص دادن سهم بیشتری به او در کتب تاریخی ذکر شده است. امام«ع» در برابر درخواست برادرش، آهنی را داغ کرد و به طرف دست او برد و بدین وسیله برادرش را به یاد قیامت انداخت.(۵)

آن امام همام«ع» در راستای احیای عدالت اجتماعی و سنت مساوات میان مسلمانان، خطاب به مهاجران، انصار و سایر مسلمانان فرمود:

«ای مهاجران، ای انصار و ای مسلمانان! آیا به خاطر اسلام آوردن‌تان بر خدا و پیامبرش منت می‌گذارید؟ در حقیقت خدا و پیامبرش بر شما منت دارند. آگاه باشید که هر کس به سوی قبلة ما رو کند و بر یگانگی خداوند و رسالت پیامبرش گواهی دهد، بر او احکام قرآن را جاری خواهیم کرد و حقوق اسلام شامل حال او خواهد شد و هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد جز با تقوا.»(۶)

 

قانون‌گرایی

یکی از اصول حاکم بر سیاست اقتصادی امام علی«ع» اصل «قانون‌مداری» بود. آن حضرت معتقد بود که اگر پاسدار قانون، خود قانون‌شکنی کند، گریز از قانون برای همه آسان می‌گردد. مولای پرهیزکاران در مورد استفادة غیرقانونی عثمان و نزدیکان او از بیت‌المال می‌فرماید:

«هنگامی که عثمان به خلافت رسید، خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه به پا خاستند و همراه او بیت‌المال را خوردند و بر باد دادند؛ همچون شتر گرسنه‌ای که به جان گیاه بهاری بیفتد. عثمان آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافتة او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت و شکم‌بارگی او نابودش ساخت.»(۷)

یکی از توصیه‌های مهم و کاربردی آن امام«ع» به کارگزارانش، بهره‌گیری معقول و قانونی از بیت‌المال بود. سرگذشت برخی از کارگزاران قانون‌شکن نشان می‌دهد که یکی از عوامل ناهنجاری آنان مربوط به استفادة ناروا از اموال عمومی مسلمین بوده است. در راستای ضرورت رعایت قانون در بهره‌گیری از بیت‌المال بود که آن حضرت به مالک اشتر فرمود:

«مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوی هستی، امتیاز بخواهی و از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی؛ زیرا نسبت به آن در برابر مردم مسئول هستی و به‌زودی پرده از کارها به کنار رود و انتقام ستمدیده را از تو باز می‌گیرند.»(۸)

هم‌چنین فرمود:

«همانا زمامداران خواص و نزدیکانی دارند که خودخواه و چپاولگر هستند و در معاملات انصاف ندارند. ریشة ستمکاری آنان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ ‌کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین واگذار مکن و به گونه‌ای با آنان رفتار کن که قراردادی مانند آبیاری مزارع و زراعت مشترک به سودشان و به ضرر مردم منعقد نگردد که در این صورت عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو خواهد ماند.»(۹)

 

مصادرة ثروت‌های بادآورده

علی‌بن ابیطالب«ع» تنها اجرای سنت مساوات و قانون‌گرایی را برای سامان‌دهی اقتصاد سرزمین اسلام کافی نمی‌دانست، بلکه معتقد بود ثروت‌هایی که در دوران خلافت عثمان به ناحق به دیگران بخشیده شده بود باید به خزانة بیت‌المال بازگردد. خلیفة سوم مبالغ هنگفتی از اموال عمومی را به افراد خاندان، دوستان و آشنایان خود بخشید و  زمین‌های زیادی از بیت‌المال را به طور غیرعادلانه بین افراد خاصی تقسیم نمود و خمس غنایم جنگی را یکجا به بستگان خویش ‌بخشید.

امیرالمؤمنین«ع» به محض اینکه به خلافت رسید، تمام زمین‌هایی را که عثمان به این و آن واگذار نموده بود، از آن خداوند خواند و حکمی بدین مضمون صادر نمود:

«ای مردم آگاه باشید هر قطعه زمینی که عثمان از اموال خداوند به کسی هدیه نموده است، به‌زودی به بیت‌المال برگردانده خواهد شد و هیچ چیز نمی‌تواند حکم حقی را که سالیان متمادی اجرا نشده است به حکم باطل تبدیل کند. بدانید که احقاق حق موجب گشایش می‌شود و هر کس تحمل اجرای حق را نداشته باشد، تحمل ظلم برای او دشوارتر خواهد بود.»(۱۰)

در پی اعلان این سیاست مولای متقیان علی«ع»، بسیاری از فرصت‌طلبان که از جانب عثمان به مال و منال زیاد رسیده بودند، به تب و تاب افتادند. آنان ابتدا از حضرت«ع» خواستند که اموالشان را مصادره نکند، ولی با مخالفت شدید آن امام«ع» روبه‌رو شدند؛ بنابراین برخی از آنان از قلمرو علی«ع» گریختند و به معاویه پیوستند و عده‌ای دیگر در قلمرو حاکمیت آن بزرگوار باقی ماندند و به کارشکنی و فتنه‌گری پرداختند.

در همان روزهای نخست خلافت امیرالمؤمنین«ع» بعضی از سران بنی‌امیه همچون مروان بن حکم، ولیدبن عقبه و… که در دوران خلافت عثمان بیت‌المال مسلمین را تاراج کرده بودند، نزد حضرت آمدند و گفتند: ما به شرطی بیعت می‌کنیم که آنچه را اندوخته‌ایم از ما نستانی و از آنچه که در دست ماست صرف‌نظر کنی. امام«ع» در پاسخ فرمود:

«در مورد مصادرة اندوخته‌هایتان من وظیفه دارم که حق خداوند متعال را بازستانم و دربارة بخشیدن آنچه که به دستتان افتاده، اجرای عدالت موجب گشایش و راحتی شما خواهد بود.»(۱۱)

وصی رسول خدا می‌دانست که افرادی همچون مروان بن حکم و ولیدبن عقبه عناصر شروری هستند و هر لحظه ممکن است که برای حکومت مشکل درست کنند، اما این توجیهات هرگز ایشان را وادار به مسامحه و مصالحه نکرد و حتی یک قدم نیز عقب ننشست؛ زیرا یقین داشت کسانی که به حرام‌خواری عادت کرده‌اند و به زیاده‌خواهی خو گرفته‌اند، اگر در حکومت اسلامی بازخواست نشوند و به کیفر اعمالشان نرسند، دست از چپاول اموال عمومی برنخواهند داشت و روز به روز خود و سایر بخش‌های سالم و دستگاه‌های مالی جامعه را به سوی فساد مالی و دست‌اندازی در بیت‌المال سوق خواهند داد؛ لذا در همان مجلس در پایان سخن خود خطاب به سران بنی‌امیه فرمود:

«اگر ناراحت هستید، به منزلگاه اصلی‌تان؛ یعنی نزد معاویه برگردید.»(۱۲)

در عهد خلافت آن حضرت مهم‌ترین منبع درآمد، بیت‌المال بود که به منزلة درآمد ملی حکومت از راه‌های گوناگون مانند غنائم جنگی و اخذ مالیات تقویت می‌شد. امام علی«ع» براساس ایمان کامل به مسئولیت در پیشگاه خداوند از هرگونه اسراف، زیاده‌روی در مصرف و حیف و میل بیت‌المال پرهیز می‌کرد.

آن حضرت در بخشنامه‌ای به حکام و فرمانداران می‌نویسد:

«قلم‌ها را تیز کنید؛ ریز بنویسید؛ سطرها را نزدیک به هم و کم فاصله بنگارید. از افزون‌نویسی بپرهیزید. تنها به ادای مقصود اکتفا و کلاً از زیاده‌روی دوری کنید؛ زیرا بیت‌المال مسلمانان نمی‌تواند آن را تحمل کند.(۱۳)

شبی طلحه و زبیر بر امام«ع» وارد شدند. او چراغی را که در برابرش بود خاموش کرد و دستور داد تا از خانه چراغی برایش آوردند. طلحه و زیبر سبب آن را پرسیدند، فرمود:

«روغن چراغ از بیت‌المال است و سزاوار نیست با شما در روشنایی آن همنشینی کنم.»(۱۴)

هنگامی که عبدالله بن زمعه(۱۵) از امام علی«ع» درخواست کمک کرد ،آن حضرت ماهیت بیت‌المال را برای وی روشن ساخت. ایشان بیت‌المال را نه مال شخصی خود می‌داند و نه مال فردی از مسلمانان، بلکه بیت‌المال را متعلق به تمام مسلمانان می‌شمارد که در اختیار رهبر جامعة اسلامی است تا به صورت عادلانه و بهینه به مصرف عموم مسلمانان برساند؛ لذا می‌فرماید:

«این اموالی که می‌بینی، نه مال من و نه از آن توست. غنیمتی گرد آمده از مسلمانان است که با شمشیرهای خود به دست آورده‌اند. اگر تو در جهاد همراهشان بوده‌ای، سهمی مثل آنان خواهی داشت وگرنه دسترنج این مجاهدان، خوراک دیگران نخواهد بود.»(۱۶)

 

تأمین نیازهای محرومان

یکی از وظایف حکومت برقراری نظام سالم اقتصادی و فراهم آوردن امکانات لازم برای تلاش مردم است. امام علی«ع» یکی از دلایل پذیرش خلافت را توجه به همین مسئله دانسته می‌فرماید:

«ای مردم! حق شما بر من این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم.»(۱۷)

آن حضرت در راه رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی دریغ نکرد. با کاهش مالیات‌ها و ایجاد زمین‌های کشاورزی و واگذاری آن به مردم، زندگی آنان را رونق بخشید. اهتمام به امور معیشتی فقرا و نیازمندان جامعه، جایگاه ویژه‌ای در سیرة آن بزرگوار دارد. ایشان حمایت از اقشار محروم و درماندة جامعه را جزو برنامه‌های اصلاحی خویش قرار داد؛ لذا در عهدنامة خویش به مالک اشتر، به وی توصیه می‌کند که هیچ‌گاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند.(۱۸)

امام علی«ع» علاوه بر فرمان‌هایی که به کارگزاران خویش در جهت تأمین اجتماعی محرومان جامعه می‌دهد، خود نیز عملاً به تأمین این قشر در جامعه اقدام و خود را «پدر یتیمان» معرفی و همچون پدر با آنان رفتار می‌کند.(۱۹)

 

نظارت بر قیمت‌ها و تنظیم بازار

مولای متقیان علی«ع» از یک سو به کارگزاران دربارة توجه به اقشار مختلف تولیدکننده، توزیع‌کننده، خدمتگزار و مصرف‌کننده سفارش می‌کردند و از سوی دیگر برای تامین امنیت اقتصادی و رفاه همه‌جانبة زندگی مردم، نظارت مستقیم بر بازار را مورد تأکید قرار می‌دادند. آن حضرت در این مورد به مالک اشتر می‌فرماید:

«در میان بازرگانان کسانی تنگ‌نظر، بدمعامله، بخیل و احتکارکننده هستند و تنها به سود خود می‌اندیشند و کالا را به هر قیمتی که می‌خواهند می‌فروشند. این گرانفروشی برای همة افراد جامعه زیانبار و عیب بزرگی برای زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن؛ همان طور که رسول خدا«ص» از این کار جلوگیری می‌کرد. باید خرید و فروش در جامعة اسلامی به‌سادگی و با موازین عادلانه انجام شود. کسی را که پس از منع تو احتکار کند، کیفر ده تا عبرت دیگران باشد، اما در کیفر او اسراف نکن.»(۲۰)

 

احترام به حقوق اقلیت‌ها

از منظر پیشوایان معصوم«ع» سعادت و رستگاری هر انسانی در گرو پیروی از آخرین دین خداست، ولی آن بزرگواران برای جان و مال دیگر انسان‌ها تحت هر شرایطی احترام قائل بودند و هرگز کسی را به جرم مسلمان نبودن از حقوق اجتماعی بی‌بهره نمی‌کردند.

در زمان خلافت حضرت علی«ع» یک پیرمرد مسیحی وجود داشت که عمری کار کرده و زحمت کشیده بود، اما در اواخر عمر از طریق گدایی زندگی می‌کرد. روزی امیر مؤمنان«ع» در عبور از گذرگاهی با این وضع رقت‌بار روبه‌رو شد و احوال این پیرمرد را جویا شد. سرانجام مشخص شد که این انسان فاقد هر نوع امکانات زندگی است و جز گدایی راه دیگری برای زندگی ندارد.

کسانی که این پیرمرد را می‌شناختند آمدند و شهادت دادند که وی مسیحی است و تا جوان بود و چشم داشت کار می‌کرد، اما هم‌اکنون که جوانی و چشم خود را از دست داده است نمی‌تواند کار بکند و ذخیره‌ای هم ندارد و از سر ناچاری گدایی می‌کند. امام«ع» فرمود: عجب! تا وقتی که توانایی داشت از او کار کشیدید و اکنون او را به حال گذاشته‌اید؟! سوابق این مرد حکایت می‌کند تا زمانی که توانایی داشته کار کرده و به مردم خدمت نموده است؛ بنابراین وظیفة حکومت و جامعه است که تا زنده است او را تکفل کند. بروید و از بیت‌المال به او مستمری بدهید.(۲۱)

 

قاطعیت در برابر غارتگران

امام علی«ع» با قاطعیت تمام با افرادی که از بیت‌المال سوءاستفاده می‌کردند برخورد می‌کرد. آن حضرت در نامه‌ای زیادبن ابیه جانشین ابن عباس فرماندار بصره را از خیانت به بیت‌المال هشدار داد و به او نوشت:

«به خدا سوگند! اگر به من گزارش دهند که در اموال عمومی خیانت کرده‌ای؛ چنان بر تو سخت گیرم که در زندگی کم‌بهره و در هزینة عیال درمانده و خوار شوی.»(۲۲)

و در نامه‌ای دیگر به یکی از فرمانداران خود نوشت:

«چگونه با اموال یتیمان، مستمندان، مؤمنان و مجاهدان راه خدا کنیز می‌خری و با زنان ازدواج می‌کنی؟ از خدا بترس و اموال آنان را بازگردان و اگر چنین نکنی و خدا به من فرصت دهد تا بر تو دست یابم، با این شمشیر تو را وارد دوزخ می‌کنم. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند، اصلاً از جانب من حمایت نمی‌شدند تا آنکه حق را از آنان بازپس ستانم و باطلی را که به وجود آورده‌اند، نابود سازم.»(۲۳)

شهید آیت‌الله مطهری«ره» در کتاب بیست گفتار حکایتی را با عنوان «نام علی قرین عدالت» این گونه نقل می‌کند:

«در یکی از سال‌ها که معاویه به حج رفته بود، سراغ یکی از زنان را که سوابقی در طرفداری از علی و دشمنی با معاویه داشت گرفت. گفتند: زنده است. دستور داد تا او را احضار کنند. از وی پرسید: هیچ می‌دانی چرا تو را احضار کردم؟ می‌خواستم بپرسم که چرا علی را دوست داری و مرا دشمن؟ آن زن گفت: به علت اینکه او عادل و طرفدار مساوات بود و تو بی‌جهت با او جنگیدی. علی را دوست می‌دارم؛ چون فقرا را دوست می‌داشت و تو را دشمن می‌دارم برای اینکه به ناحق خونریزی کردی و میان مسلمانان اختلاف افکندی و در قضاوت ظلم می‌کنی و مطابق هوای نفس رفتار می‌کنی. معاویه خشمگین شد و جملة زشتی را بر زبان جاری کرد، اما بعد خشم خود را فرو برد و پرسید: هیچ علی را به چشم خود دیده‌ای؟ جواب داد: بلی دیدم که ملک و سلطنت تو را فریفته و غافل نموده، او را غافل نکرده بود. پرسید: آوازة‌ علی را هیچ شنیده‌ای؟ جواب داد: آری شنیده‌ام. دل را جلا می‌داد و کدورت را از دل می‌برد. معاویه پرسید: آیا حاجتی داری؟ جواب داد: هر چه بگویم می‌دهی؟ معاویه گفت: می‌دهم، گفت: صد شتر سرخ مو بده. معاویه دستور داد صد شتر همان طور که خواسته بود به وی بدهند. معاویه گفت: به خدا قسم! اگر علی زنده بود، یکی از اینها را هم به تو نمی‌داد. زن جواب داد: آری! به خدا قسم یک موی این شتران را هم به من نمی‌داد؛ زیرا اینها مال عموم مسلمین است.(۲۴)

 

فرجام سخن

امام علی«ع» در دوران خلافت خویش در راستای تحقق عدالت اقتصادی همه امتیازات دولتی اشخاص معروف مانند طلحه و زبیر را از بیت‌المال لغو کرد و سهم آنان مانند سهم بقیة افراد عادی جامعه شد. این امر موجب گردید که طلحه و زبیر نتوانند حکومت عدل علوی را تحمل کنند و برای دست یافتن به آمال و آرزوهای خود بیعت حضرت را نقض کردند و سرانجام به عنوان مفسدان اقتصادی اولین جنگ (جمل) را ضد علی بن ابیطالب«ع» به راه انداختند. بدون تردید فساد مالی سردمداران جنگ جمل نقش اساسی در خروج آنان بر ضد ولی خدا داشت. آنان وقتی با سیاست عادلانة علوی مواجه شدند و این سخن حضرت را شنیدند که «حق با گذشت زمان کهنه نمی‌شود و هر مالی را که به ستم از بیت‌المال برداشته شده به جای خودش برمی‌گردانم» شنیدند، موقعیت خود را در خطر دیدند به بهانة عمره به مکه رفتند و به همراهی عایشه جنگ جمل را به راه انداختند که نمونة بارزی از فساد مالی بود و موجب بر هم زدن امنیت ملی گردید و آثار زیان‌باری را در جامعة اسلامی برجای گذاشت.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ نهج‌البلاغه، ترجمة محمد دشتی، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۹، خطبه ۱۵، ص ۵۹.

۲ـ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید معتزلی، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، دار انوار الهدی، ۱۴۲۹ ق، ج ۷، ص ۳۸ـ۳۷.

۳ـ ماهنامه معرفت، شماره ۶۵، قم، مؤسسة آموزش و پژوهش امام خمینی«ره»، اردیبهشت ۱۳۸۲، ص ۳۲.

۴ـ مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹، ج ۱۶، ص ۴۴۰ـ۴۳۹.

۵ـ الامامه و السیاسه، ابن قتیبه الدینوری، تحقیق: علی شیری، قم، منشورات رضی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۱۰۱.

۶ـ تحف العقول عن آل الرسول، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۴۰۰ ق، ص ۱۸۰.

۷ـ نهج‌البلاغه، ترجمة محمد دشتی، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۹، خطبه ۳، ص ۴۷.

۸ـ همان، نامه ۵۳، ص ۵۹۱.

۹ـ همان، نامه ۵۳، ص ۵۸۷.

۱۰ـ اثبات الوصیه للامام علی‌بن ابی‌طالب«ع»، علی بن حسین مسعودی، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۹ ق، ۱۵۸.

۱۱ـ تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۴ ق، ج ۲، ص ۱۷۸.

۱۲ـ همان، ص ۱۷۹.

۱۳ـ الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفی، قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۳۱.

۱۴ـ سیاست نامة امام علی«ع»، محمد محمدی ری‌شهری، ترجمه مهدی مهری، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، ص ۴۴۴.

۱۵ـ عبدالله بن زمعه کسی است که پدر، عمو و برادرش در جنگ بدر به دست مسلمانان کشته شدند. جد او اسود رسول خدا«ص» را زیاد آزاد می‌داد، اما خودش جزو شیعیان علی«ع» شد و فکر می‌کرد که در تقسیم بیت‌المال به او بیشتر توجه می‌شود، اما پاسخ قاطع امام«ع» او را بیدار کرد.

۱۶ـ نهج‌البلاغه، ترجمة محمد دشتی، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۹، خطبه ۲۳۲، ص ۴۶۹.

۱۷ـ همان، نامه ۳۴، ص ۸۷.

۱۸ـ نک: همان، نامه ۵۳، ص ۵۸۳.

۱۹ـ اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹، ج ۱، ص ۴۰۶.

۲۰ـ مأخذ قبل، نامه ۵۳، ص ۵۸۳.

۲۱ـ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، محمدبن حسن حرّ عاملی، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۲ ق، ج ۲، ص ۴۲۵.

۲۲ـ مأخذ قبل، نامه ۲۰، ص ۴۹۹ و ۵۰۱.

۲۳ـ‌ همان، نامه ۴۱، ص ۵۴۸.

۲۴ـ بیست گفتار، آیت‌الله مرتضی مطهری«ره»، ص ۵۶.

 

 

 

 

سوتیترها:

1.

اولین امام شیعیان«ع» از آغازین روزهای خلافت خویش، سیاست مالی و اقتصادی خلفای قبل از خود را نفی کرد و از احیای سنت مساوات و برابری مردم در بهره‌مندی از بیت‌المال سخن به میان آورد وفرمود: «به خدا سوگند! زمین‌های بیت‌المال را که عثمان به ناروا تقسیم کرده است، اگر مهریة زنان و یا صرف خرید کنیزان شده باشد به بیت‌المال بازخواهم گرداند.»

 

2.

یکی از توصیه‌های مهم و کاربردی آن امام«ع» به کارگزارانش، بهره‌گیری معقول و قانونی از بیت‌المال بود. سرگذشت برخی از کارگزاران قانون‌شکن نشان می‌دهد که یکی از عوامل ناهنجاری آنان مربوط به استفادة ناروا از اموال عمومی مسلمین بوده است.

 

3.

یکی از وظایف حکومت برقراری نظام سالم اقتصادی و فراهم آوردن امکانات لازم برای تلاش مردم است. امام علی«ع» یکی از دلایل پذیرش خلافت را توجه به همین مسئله دانسته می‌فرماید: «ای مردم! حق شما بر من این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم.»

 

4.

امام علی«ع» در دوران خلافت خویش در راستای تحقق عدالت اقتصادی همه امتیازات دولتی اشخاص معروف مانند طلحه و زبیر را از بیت‌المال لغو کرد و سهم آنان مانند سهم بقیة افراد عادی جامعه شد. این امر موجب گردید که طلحه و زبیر نتوانند حکومت عدل علوی را تحمل کنند و برای دست یافتن به آمال و آرزوهای خود بیعت حضرت را نقض کردند

پاسدار اسلام.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.