وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عاقبت راضی نبودن مادر از فرزند

0

عاقبت راضی نبودن مادر از فرزند

رضایت مادر

رسول خدا صلی الله علیه و آله در کنار بستر جوانی حاضر شدند که در حال جان دادن بود. به او فرمود: بگو (لا اله الا الله).

جوان چند بار خواست بگوید، اما زبانش بند آمد و نتوانست. زنی در کنار بستر او نشسته بود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از او پرسیدند: این جوان مادر دارد؟

زن پاسخ داد: آری! من مادر او هستم.

فرمود: تو از این جوان ناراضی هستی؟

گفت: آری! شش سال است که با او قهرم و سخن نگفته ام!

فرمود: از او بگذر!

زن گفت: خدا از او بگذرد، به خاطر خوشنودی شما ای رسول خدا!

سپس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به جوان فرمود: بگو (لا اله الا الله).

جوان گفت: (لا اله الا الله)

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چه
می بینی؟

– مرد سیاه و بد قیافه ای را در کنار خود می بینم که لباس چرکین به تن دارد و بدبو است. گلویم را گرفته و خفه ام می کند!

حضرت فرمود: بگو ای خدایی که اندک را می پذیری و از گناهان بسیار می گذری، اندک را از من بپذیر و تقصیرات زیادم را ببخش! تو خدای بخشنده و مهربان هستی. (2)

جوان هم گفت.

حضرت فرمود اکنون نگاه کن. ببین چه می بینی؟

– حالا مردی سفید رو و خوش قیافه و خوشبو را می بینم. لباس زیبا به تن دارد. در کنار من است و آن مرد سیاه چهره از من دور می شود!

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دوباره آن دعا را بخوان.

جوان بار دیگر دعا را خواند.

حضرت فرمود حالا چه می بینی؟

– مرد سیاه را دیگر نمی بینم و فقط مرد سفید در کنار من است. این جمله را گفت و از دنیا رفت.

بحار: ج 74، ص 75 و ج 81، ص 232 و ج 95، ص 342.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.