وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

زیارتنامه حضرت عباس

0

زیارتنامه حضرت عباس

«ابن قولویه» در کتاب «کامل الزیارات» به سند معتبر از ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: وقتى اراده زیارت قبر حضرت عباس(علیه السلام) را نمودى، بر دَرِ حرم آن حضرت مى ایستى و مى گویى:

سَلامُ اللهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیآئِهِ الْمُرْسَلینَ، وَعِبادِهِ الصّالِحینَ،
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و پیمبران فرستاده اش و بندگان شایسته اش
وَجَمیعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّدّیقینَ، وَالزَّاکِیاتُ الطَّیِّباتُ، فیـما تَغْتَدى وَتَرُوحُ، عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ،
و تمام شهیدان و راستگویان و درودهاى پاکیزه و پاک در هر بامداد و پسین بر تو اى فرزند امیر مؤمنان
اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ، وَالْوَفآءِ وَالنَّصیحَةِ، لِخَلَفِ النَّبِىِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ،
گواهى دهم برایت که تو تسلیم بودى و تصدیق نمودى و وفا و خیرخواهى کردى نسبت به (حضرت ابا عبدالله) یادگار پیامبر صلى الله علیه و آله (آن پیامبر) مرسل
وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلیلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِّىِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ،
و نوه برگزیده (آن حضرت) و راهنماى دانشمند و وصیّى که رساننده احکام خدا بود و آن ستمدیده اى که حقّش پایمال شد
فَجَزاکَ اللهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ،
پس خداوند پاداشت دهد از جانب رسولش و از امیر مؤمنان و از حسن و حسین درودهاى خدا بر ایشان
اَفْضَلَ الْجَزآءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَاَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،
بهترین پاداشها را بخاطر آن بردباریت و پاداش خوبى و کمکى که کردى و چه نیکوست سرانجام خانه ات
لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ،
خدا لعنت کند کسى که تو را کشت و خدا لعنت کند کسى که جهل ورزید درباره حقّ تو و سبک شمرد حرمت تو را
وَلَعَنَ اللهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ مآءِ الْفُراتِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً،
و خدا لعنت کند کسى که حایل شد میان تو و میان آب فرات گواهى دهم که براستى تو مظلوم کشته شدى
وَاَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ، جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَافِداً اِلَیْکُمْ،
و براستى که خدا وفا کند به وعده اى که به شما داده آمده ام به درگاهت اى پسر امیر مؤمنان و واردم بر شما
وَقَلْبى مُسَلِّمٌ لَکُمْ، وَاَنَا لَکُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یَحْکُمَ اللهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ،
و دلم تسلیم شما هست و خودم نیز پیرو شمایم و یاریم براى شما آماده است تا هنگامى که خدا حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ، اِنّى بِکُمْ وَبِإِیابِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ،
و من طرفدار شما و با شما هستم نه با دشمن شما و من نسبت به شما و به بازگشتتان (در زمان رجعت) ایمان دارم
وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرینَ، قَتَلَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالاَْیْدى وَالاَْلْسُنِ
و نسبت به هر کس که با شما مخالفت کرده و شما را کشته کافر و منکرم، بکشد خدا مردمى را که شما را کشتند بدست و زبان
سپس داخل حرم مقدّس مى شوى و مى گویى:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ، اَلْمُطیعُ للهِِ وَلِرَسُولِهِ، وَلاَِمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَیْنِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ،
سلام بر تو اى بنده شایسته پیرو خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان و حسن و حسین درود خدا و سلامش بر ایشان باد
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ]وَمَغْفِرَتُهُ[(1) وَرِضْوانُهُ، وَعَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ،
سلام بر تو و رحمت خدا و برکاتش و آمرزش و خشنودیش و بر روح تو و بدنت
اَشْهَدُ و اُشْهِدُ اللهَ اَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى ما مَضى عَلَیْهِ الْبَدْرِیُّونَ، وَالْمُجاهِدُونَ فى سَبیلِ اللهِ،
گواهى دهم و خدا را نیز به گواهى گیرم که براستى تو برفتى به همان راهى که رفتند بدان راه جنگجویان بدر و پیکار کنندگان در راه خدا
اَلْمُناصِحُونَ لَهُ فى جِهادِ اَعْدآئِهِ، اَلْمُبالِغُونَ فى نُصْرَةِ اَوْلِیآئِهِ، اَلذّآبُّونَ عَنْ اَحِبّآئِهِ،
و خیرخواهان او در پیکار با دشمنانش و کوشایان در یارى دوستانش و دفاع کنندگان از دوستانش
فَجَزاکَ اللهُ اَفْضَلَ الْجَزآءِ، وَاَکْثَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفى جَزآءِ اَحَد مِمَّنْ وَفى بِبَیْعَتِهِ،
پس خداوند پاداشت دهد به بهترین پاداش و بیشترین پاداش و شایان ترین پاداش و کامل ترین پاداشى که به هر یک از کسانى دهند که به بیعت با او وفا کرد
وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَاَطاعَ وُلاةَ اَمْرِهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بالَغْتَ فِى النَّصیحَةِ،
و دعوتش را پذیرفت و پیروى کرد از کار دارانش گواهى دهم که تو براستى کوشش خود را در خیرخواهى کردى
وَاَعْطَیْتَ غایَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللهُ فِى الشُّهَدآءِ، وَجَعَلَ رُوحَکَ مَعَ اَرْواحِ الشُّهَدآءِ(2)،
و نهایت تلاش خود را در این راه مبذول داشتى خدایت در زمره شهیدان برانگیزد و روح تو را با ارواح نیکبختان قرار دهد
وَاَعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ اَفْسَحَها مَنْزِلاً، وَاَفْضَلَها غُرَفاً، وَرَفَعَ ذِکْرَکَ فى عِلِّیّینَ،
و عطا کند بر تو از بهشت خویش فراخترین منزل و بهترین غرفه ها را و بالا برد نام تو را در بالاترین جایگاهها
وَحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ، وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ اُولـئِکَ رَفیقاً،
و محشورت سازد با پیمبران و راستگویان و شهیدان و شایستگان و آنها نیکو رفیقانى هستند
اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ، وَاَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى بَصیرَة مِنْ اَمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بِالصّالِحینَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیّینَ،
گواهى دهم که براستى تو سستى نکردى و سر نتافتى و به راهى که رفتى از روى بصیرت و بینایى کامل رفتى اقتدا به مردم شایسته کردى و پیروى از پیمبران نمودى
فَجَمَعَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکَ، وَبَیْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِیآئِهِ فى مَنازِلِ الْمُخْبِتینَ، فَاِنَّهُ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ.(3)
پس خداوند گرد آورد میان ما و تو و رسولش و دوستانش در جایگاههاى فروتنان (حق) زیرا که او مهربانترین مهربانان است.

چند تذکّر:

1ـ از عبارت «شیخ طوسى» در «تهذیب» به دست مى آید که خوب است این زیارت را در پشت سر قبر، رو به قبله بخواند.(4)
2ـ «شیخ مفید» وعدّه اى دیگر مى گویند: پس از زیارت فوق به بالاسرآن حضرت مى روىو دو رکعت نماز مى خوانى و پس از آن، باز هم هر چه خواهى نماز بجاى مى آورى و خدا را بسیار مى خوانى وسپس مى گویى:

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،وَلا تَدَعْ لى فى هذَا الْمَکانِ الْمُکَرَّمِ،
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وامگذار براى من در این مکان گرامى
وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّ فَرَّجْتَهُ، وَلا کَرْباً اِلاَّ کَشَفْتَهُ،
و زیارتگاه بزرگ گناهى جز آن که بیامرزیش و نه اندوهى جز آن که برطرف کنى و نه مشکلى جز آن که رفع نمایى
وَلا مَرَضاً اِلاَّ شَفَیْتَهُ، وَلا عَیْباً اِلاَّ سَتَرْتَهُ، وَلارِزْقاً اِلاَّ بَسَطْتَهُ،
و نه بیمارى جز آن که بهبودیش دهى و نه عیبى جز آن که بپوشانیش و نه روزى جز آن که وسیعش کنى
وَلا خَوْفاً اِلاَّ آمَنْتَهُ، وَلا شَمْلاً اِلاَّ جَمَعْتَهُ، وَلاغآئِباً اِلاَّ حَفِظْتَهُ وَاَدَّیْتَهُ،
و نه ترسى جز آن که ایمنى بخشى و نه پراکندگى جز آن که گردآورى و نه شخص دور از نظرى را جز آن که نگاهداریش کنى و ادایش کنى
وَلا حاجَةً مِنْ حَوآئِجِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، لَکَ فیها رِضِىً وَلِىَ فیها صَلاحٌ اِلاَّ قَضَیْتَها، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و نه حاجتى از حاجتهاى دنیا و آخرت که خشنودى تو و صلاح من در آن باشد جز آن که برآورى آن را اى مهربانترین مهربانان
آنگاه پایین پاى آن حضرت رو به ضریح مى ایستى و مى گویى:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ ابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
سلام بر تو اى اباالفضل العباس فرزند امیر مؤمنان
اَلسَّلام عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَوَّلِ الْقَوْمِ اِسْلاماً،
سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیا سلام بر تو اى فرزند نخستین مردمى که مسلمان شد
وَاَقْدَمِهِمْ ایماناً، وَاَقْوَمِهِمْ بِدینِ اللهِ، وَاَحْوَطِهِمْ عَلَى الاِْسْلامِ،
و جلوترین کسى که ایمان آورد و محکمترین مردم نسبت به دین خدا و با احتیاط ترین افراد درباره اسلام
اَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخیکَ، فَنِعْمَ الاَْخُ الْمُواسى،
گواهى دهم که تو بخوبى خیرخواهى کردى درباره خدا و رسولش و درباره برادرت پس چه نیکو برادر همدردى بودى
فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحارِمَ،
خدا لعنت کند مردمى که تو را کشتند و خدا لعنت کند مردمى که به تو ستم کردند و خدا لعنت کند مردمى که حرمت تو را حلال شمردند (و پایمال کردند)
وَانْتَهَکَتْ فِیکَ حُرْمَةَ الاِْسْلامِ، فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحامِى النّاصِرُ،
و دریدند (نسبت به تو) حرمت اسلام را و تو چه نیکو شکیباى مجاهد و حامى و یاورى بودى
وَالاَْخُ الدّافِعُ عَنْ اَخیهِ، اَلْمُجیبُ اِلى طـاعَةِ رَبِّهِ،
و (چه خوب) برادرى که مدافع از برادرش بود و پاسخ دهنده اطاعت پروردگارش
اَلرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزیلِ، وَالثَّنآءِ الْجَمیلِ،
و مشتاق بودى بدانچه کناره گیرى کردند از آن دیگران از آن نیک پاداش بسیار و ستایش زیبا
فَاَلْحَقَکَ اللهُ بِدَرَجَةِ آبآئِکَ فى دار النَّعیمِ،
و ملحقت ساخت خداوند به درجه پدرانت در بهشتهاى پرنعمت
اَللّـهُمَّ اِنّى تَعَرَّضْتُ لِزِیارَةِ اَوْلِیآئِکَ رَغْبَةً فى ثَوابِکَ، وَرَجآءً لِمَغْفِرَتِکَ وَجَزیلِ اِحْسانِکَ،
خدایا من اقدام به زیارت دوستانت کردم بخاطر اشتیاقى که در پاداش نیک تو دارم و به امید آمرزشت و بسیارى احسانت
فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ، وَاَنْ تَجْعَلَ رِزْقى بِهِمْ دآرّاً،
پس از تو خواهم که اولاً درود فرستى بر محمّد و آل پاکش و دیگر آن که روزیم را بواسطه ایشان ریزان گردانى
وَعَیْشى بِهِمْ قآرّاً، وَزِیارَتى بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَحَیاتى بِهِمْ طَیِّبَةً، وَاَدْرِجْنى اِدْراجَ الْمُکْرَمینَ،
و خوشیم را بدانها ثابت و زیارتم را بخاطر آنها پذیرفته و زندگیم را بدیشان دل پسند کنى و مرا در زمره گرامیان درج کنى
وَاجْعَلْنى مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشاهِدِ اَحِبّآئِکَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ،
و قرارم دهى از کسانى که چون از زیارت زیارتگاه دوستانت باز گردد رستگار و کامیاب باشد چنانکه مستوجب شده باشد آمرزش گناهان
وَسَتْرَ الْعُیُوبِ، وَکَشْفَ الْکُرُوبِ، اِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.(5)
و پوشیدن عیبها و برطرف شدن گرفتاریهایش را که براستى تو شایسته هستى پرهیزکارى (از تو) را و اهل آمرزشى.

3ـ براى وداع با آن بزرگوار «ابن قولویه» از ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هنگام وداع با عبّاس(علیه السلام) بگو:

 

اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ وَاَسْتَرْعیکَ، وَاَقْرَءُ عَلَیْکَ السَّلامَ،
به خدا مى سپارمت و توجه و مراعات کردنت را خواهانم و سلام بر تو مى فرستم
آمَنّا بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ وَبِکِتابِهِ، وَبِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، اَللّـهُمَّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ،
ایمان داریم به خدا و رسولش و به کتابش و بدانچه او از نزد خدا آورده است خدایا بنویس نام ما را با گواهان
اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ ابْنِ اَخى نَبِیّکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
خدایا مگردان این زیارت را آخرین بار زیارتم از قبر فرزند برادر پیغمبرت که درود تو بر او و آلش باد ـ
وَارْزُقْنى زِیارَتَهُ اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاحْشُرْنى مَعَهُ وَمَعَ آبآئِهِ فِى الْجِنانِ،
و روزى من کن زیارتش را همیشه تا زنده ام دارى و محشورم کن با او و با پدرانش در بهشت
وَعَرِّفْ بَیْنى وَبَیْنَهُ وَبَیْنَ رَسُولِکَ وَاَوْلِیآئِکَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
و شناسایى بر قرار کن میان من و او و پیامبرت و دوستانت خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
وَتَوَفَّنى عَلَى الاْیمانِ بِکَ، وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِکَ،
و بمیرانم بر ایمان بخودت و تصدیق به پیامبرت
وَالْوِلایَةِ لِعَلىِّ بْنِ اَبیطـالِب، وَالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ،
و بر ولایت علىّ بن ابیطالب و امامان از فرزندانش (علیهم السلام)
وَالْبَرآئَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَاِنّى قَدْ رَضیتُ بِذلِکَ یا رَبِّ.
و بیزارى از دشمنانشان زیرا که من اى پروردگار مهربان به همین خشنودم.
سپس براى خود و والدین خود و مؤمنین و مسلمین هر دعایى را که خواستى بکن.(6)

4ـ در عظمت و مقام حضرت عبّاس(علیه السلام) همین بس که امام سجّاد (سلام الله علیه) فرمود:

«خدا رحمت کند عباس را که برادرش را بر خود مقدّم داشت و جان خویش را فداى حضرتش نمود، به گونه اى که در یارى او دو دستش را قطع کردند، و خداى سبحان در عوض آن، دو بال به او عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابى طالب (جعفر طیّار) در بهشت پرواز مى کند و از براى عبّاس در نزد خدا روز قیامت منزلت و مقامى است که جمیع شهدا به آن غبطه مى خورند (و آرزوى مقام او را مى نمایند)».(7)
5ـ در تاریخ، عمر آن حضرت در وقت شهادت، 34 سال نقل شده است(8) و نیز آمده است که مادرش امّ البنین در بیرون مدینه در قبرستان بقیع، چنان در ماتم عبّاس و برادرانش نُدبه و گریه مى کرد که هر عابر و شاهدى گریان مى شد، حتّى بزرگترین دشمن خاندان نبوّت «مروان بن الحکم» وقتى از کنار امّ البنین گذشت در اثر گریه او گریست.(9) این اشعار در مرثیه عباس و برادرانش از ام البنین نقل شده:
یا مَنْ رَاَى الْعَبّاسَ کَرَّ عَلى جَماهیرِ النَّقَدِ
وَوَراهُ مِنْ اَبْنآءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْث ذى لَبَد
اى که دیدى عبّاس را حمله مى کرد بر توده هاى فرومایه 
و پشت سرش فرزندان حیدر بودند چون شیران یال دار
اُنْبِئْتُ اَنَّ ابْنى اُصیبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ یَد
وَیْلى عَلى شِبْلى اَمالَ بِرَاْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
شنیده ام که پسرم را در وقتى که دستش بریده بود به سرش زده اند
واى بر من که شیربچه ام را عمود زدند
لَوْ کانَ سَیْفُکَ فى یَدَیْکَ لَما دَنى مِنْهُ اَحَدٌ(10)
اگر شمشیر در دستش بود کسى جرأت نداشت به او نزدیک شود
و نیز این ابیات منسوب به آن بانوى مخدّره است:
لا تَدْعُوَنّى وَیْکِ اُمَّ الْبَنینَ
تُذَکِّرینى بِلُیُوثِ الْعَرینِ
واى بر تو دیگر مرا مادر پسران مخوان
که به یاد شیران بیشه ام مى اندازى
کانَتْ بَنُونَ لِىَ اُدْعى بِهِمْ
وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنینَ
پسرانى داشتم که بدان جهت مرا به این نام مى خواندند
ولى امروز دیگر پسرانى ندارم
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِالرُّبى
قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتینِ
چهار پسر چون بازهاى کوهسار
که با قطع شاهرگشان از جهان رفتند
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ
فَکُلُّهُمْ اَمْسى صَریعاً طَعینِ
نیزه ها بر روى پیکرشان ستیزه داشتند
و همگى با تن مجروح به خاک افتادند
یا لَیْتَ شِعْرى اَکَما اَخْبَرُوا
بِاَنَّ عَبّاساً قَطیعُ الْیَمینِ(11)
اى کاش مى دانستم که آیا راست است
که دست راست عبّاس جدا گشته است
6ـ «سیّد بن طاووس» در کتاب «اقبال» زیارتى را از ناحیه مقدّسه حضرت حجّت (سلام الله علیه) براى على اکبر(علیه السلام) و سایر شهداى کربلا با ذکر نام و بعضى از خصوصیّات تک تک آنها ذکر کرده که علاقه مندان براى اطّلاع، مى توانند به اقبال، یا بحارالانوار رجوع کنند.(12)

 

حتما بخوانيد

فهرست کامل مفاتیح الجنان

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.