حزب از منظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای
حزب از منظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای
رهبری و حزب
نظر امام راحل و مقام معظم رهبری در مورد فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی چیست؟
حزب در اندیشه امام:
در اندیشه امام خمینی(ره) ملاک و معیار ارزیابی احزاب، ایده و عملکرد حزب است. ایشان در این باره میفرماید:
«این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد، میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگری باشد این حزب شیطان است هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین، ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم».[48]
ایشان شرایط اساسی فعالیت احزاب را پذیرش اصول و مبانی اسلام و انقلاب، دلسوزی و وفاداری نسبت به کشور و مردم دانسته، می فرمایند:
«کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقهها و برداشتها در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عبادی و… و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف نظر هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو این که شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید مینمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است»[49]
از دغدغه های اصلی ایشان در مورد فعالیت احزاب، پرهیز از اختلاف افکنی و تفرقه و عمل برخلاف مصالح کشور، توسط آنهاست. ازاین رو فرمودند:
«البته دو تفکر هست و باید هم باشد، دو رأی هست و باید هم باشد، سلیقههای مختلف باید باشد لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسان با هم خوب نباشد… اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته بشویم دشمن هم؛ ]بلکه[ باید دو دسته باشیم؛ در عین حالی که اختلاف داریم دوست هم باشیم»[50]
همچنین فرمودند:
«این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آنهایی که میخواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را میخواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عملهایی و نوشتههایی و گفتاری میکنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طایفههای مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروهها؛ و شاید خودشان هم مطّلع نیستند.
شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه ما، خود ما را وادار میکنند که تیشه به ریشهی خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد، دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آنها میکردند و حزب بازی میکردند ماها را به اختلاف میکشیدند، و خود آنها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی برضدمصالح کشور خودش عمل نمیکرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود.
این طور نبود که یک دسته، دسته دیگر را آن چنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. معالأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش میدادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبه روی یکدیگر قرار میدادند و به ضرر هم صحبت میکردند و به ضرر هم قلمفرسایی میکردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی اگر باشد احزابی در آن، و از قبیل انگلستان، فرانسه، آمریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است. هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در آمریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان برخلاف مصلحت آمریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در آمریکا بود و میخواستند یک دستهای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش میبرند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، اینها چنانچه گروههایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت میکنند و کارشکنی میکنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. اینها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. اینها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک میکنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم میاندازند [تا] برخلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند»[51]
حزب در اندیشه رهبری
مقام معظم رهبری با پذیرش ضمنی وجود حزب و فعالیتهای حزبی، به تقسیم بندی میان احزاب پرداخته و مرز بندی مشخصی را براساس هدف گذاری برای هدایت فکری مردم و کسب قدرت تبیین نمودهاند و میفرمایند:
«ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایههای یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛ اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد… آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمان هایی ایفاء میکند. ما دو جور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری، به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین تواناییای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است.
یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است، احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهای سیاسی میکنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهای مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین.
الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار میگیرند، از همین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاههای کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب می روند، ما جلویشان را نمیگیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من این جور حزبی را تأیید نمیکنم. این جور حزبسازی، این جور حزببازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانالکشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست – چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون – بسیارخوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست»[52]
ایشان نقش و جایگاه احزاب مطلوب را همچون دو بال برای کشور دانسته که زمینه پیشرفت در سایه ارزشها را فراهم میآورند:
«مرزی که بین اینها (جناحهای مختلف معتقد به اسلام و نظام) وجود دارد، یک مرز واقعی و یک مرز تعیین کننده نیست، میتوانند با هم یک وحدت عمومی را تشکیل بدهند، هویت کلی جامعه اسلامی و انقلابی را تشکیل بدهند، در واقع مثل دو «جناح» عمل کنند دو جناح یعنی دو بال یک پرنده اگر هر دو بال یک پرنده خوب حرکت کند، این پرنده بالا و پیش خواهد رفت. آن کسانی که پای بند به ارزشهایند، اگر این پای بندی را خوب حفظ بکنند- البته به تحول هم بی اعتنا نباشند- آن کسانی هم که پای بند و دلبسته تحول و پیشرفت و رو به جلو رفتن و تغییر و تبدیلند، اگر این را حفظ کنند – البته به ارزشها هم توجه داشته باشند- جامعه از هر دو سود خواهد برد و هر دو جناح به نفع جامعه عمل خواهند کرد و در واقع انقلاب را تکمیل میکنند و پیشرفت را در سایه ارزشها تحقق میبخشند و میتوانند خوب باشند»[53]
معیارها و شاخصههای فعالیت احزاب از منظر رهبری:
مهمترین معیارها و شاخصههایی که ایشان برای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی ترسیم فرمودند عبارتند از:
1. حفظ اصول و مبانی و موضع گیری شفاف در برابر دشمنان
«اعتقاد به حاکمیت اسلام، راه امام استقلال کشور، پاسداری از نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای حل مشکلات مردم و تأمین عدالت و ایستادگی در مقابل نفوذ مستکبران به ویژه آمریکا، معیارهای تشخیص حقانیت افراد و جناحهاست».[54]
«من به خط و گرایش سیاسی شما و رقبایتان و اختلافات شما کاری ندارم، اما تأکید میکنم که باید با حفظ اصول و مبانی با یکدیگر رقابت و مباحثه کنید… همه شما معتقد به اسلام، انقلاب و امام هستید ولی در داخل کشور کسانی هستند که همچون آمریکا با این اصول دشمنی میورزند و مهم این است که در برابر این مخالفتها و دشمنیها، به طور شفاف و روشن موضع گیری شود اما موضع برخی دوستان و مجموعههای سیاسی در این زمینهها به قدری نامحسوس است که اگر کسی به این مواضع، اعتقاد یافت، احساس میکند میتواند حتی به ضد انقلاب نیز نوعی دلبستگی داشته باشد به همین لحاظ همه شخصیتها، گروها و جناحهای وفادار به اسلام و انقلاب باید مواضع محکم خود را در برابر کسانی که در داخل و خارج زیر پوشش اصلاحات، انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی را مورد تعرض قرار میدهند، اعلام کنند…»[55]
2. رعایت حدود و مرزها
«جمعی از برادران از یک جناح و جمعی از جناح دیگر، در مجلس یا در بیرون از مجلس با هم اختلاف نظر و اختلاف سلیقه و بگو مگو دارند، یک مقدار از این اختلاف نظرها طبیعی است به خصوص در یک جامعه اسلامی و آزاد مثل جامعه ما، اجتناب ناپذیر بلکه لازم است ولی اگر از حدود خود خارج شود به نفع دشمن است. در این مخالفتهای جناحی و گروهی با یکدیگر، باید حدود نگه دارید».[56]
3. مقابله با نفوذ دشمن
«حرف امروز من و حرف همیشه من به جناحهای سیاسی و شخصیتهای سیاسی در این کشور این است که در مقابل دشمن جوری نباشید که دشمن احساس کند از این طریق میتواند در دل انقلاب رخنه کند و نفوذ خودش را گسترش بدهد. اگر من گاهی از بعضی از اشخاص یا بعضی از مطبوعات در این کشور گله کردم، به خاطر این است. کاری نکنند که این احساس را به دشمن بدهند که میشود از این جا در داخل نظام رخنه کرد و نفوذ خود را گسترش داد»[57]
4. هدایت صحیح فکری مردم
«در تحزب بایستی کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگر چه کسب قدرت برای یک حزب موفق یک امر قهری است، یعنی وقتی که پای انتخابات به میان میآمد، شما که حزبی دارید که طرفداران زیادی دارد و مردم با شما همفکرند به طور طبیعی نمیتوانید بی تفاوت باشید اما هدف حزب نباید به دست آوردن قدرت باشد، هدف بایستی هدایت فکری مردم به سمت آن فکر درستی باشد که خود شما به آن اعتقاد دارید»[58]
5. پرهیز از جناح بازی و گروه گرایی
«در جامعه ما، جناحبندی و گروهگرایی و باندبازی، نه در سطوح مردم – که خوشبختانه در سطوح مردم، یا نیست و یا خیلی ضعیف است – بلکه در سطوح مسئولان و متشخصان وجود دارد. خلاصهی فرمایش امام این بود که شما در این باندها هم نباید باشید. در باند نباشید، یعنی چه؟ انسان بینشی دارد؛ از یکی بدش میآید، از یکی خوشش میآید؛ به یکی ارادت میورزد، به یکی ارادت نمیورزد؛ دولتی را قبول دارد، دولتی را قبول ندارد؛ کاری را میپسندد، کاری را نمیپسندد؛ بالاخره چه کار کند؟ یعنی اصلاً روی ذهن خودش دستمال ببندد که نبیند؟ نه، تشخیصتان را داشته باشید؛ چه اشکالی دارد؟
گروهها و باندها و تیمها و جریانها و خطوط، براساس این بینشها فعالیت میکنند، عزل و نصب میکنند، حرف میزنند، در انتخابات دخالت میکنند، در گزینشهای گوناگون دخالت میکنند. اینها باید در شما نباشد. نمیشود به خاطر فلان بینش که شما با یک نفر خوبید، بیخودی با کسی و یا با جناحی بد بشوید؛ یکی را بیخودی بکوبید و با یک گروه فعال سیاسی همکاری کنید… من خودم سیاسیام و از سالهای متمادی در این خط بودهام. هم در دوران مبارزه و حتّی قبل از مبارزه و هم بعد از آن، کار سیاسی میکردهام. من هیچکس را از فکر سیاسی و تفکر سیاسی و گرایشهای سیاسی منع نمیکنم؛ اما آن کسی را که در این مجموعه است، منع میکنم. این، خیلی حساستر است و ارزش یک ساعت سپاهیگری درست، به مراتب بیش از ساعتها گپ زدن سیاسی بیهودهای است که سیاسیون خیال میکنند با این گپ زدنهایشان، دنیا را زیر و رو میکنند.
سیاسیون که میگوییم، نه شاغلان سیاسی – آنها هم خدمتگزار و سربازند- بلکه سیاستبازان و سیاسیکاران را عرض میکنیم که همه جا هم هستند و در بخشهای مختلف – در حوزه و دانشگاه و بازار و اداره و سایر جاها – مینشینند و راجع به سیاست با هم گپ میزنند؛ یکی را بالا میبرند، یکی را پایین میآورند؛ چند ساعت غیبت کرده، سنگین بار شده، دل تاریک شده، و وقتی بلند میشوند، از خدا دور شدهاند. خیال میکنند که با این حرفهایشان، دیگر انقلاب را بیمه کردهاند؛ در حالی که از دهان خودشان آنطرفتر، تجاوز نکردهاند؛ گویی «لم یکن شیئا مذکورا». این، چه ارزشی دارد؟ میروند مینشینند، ساعتها مینویسند، ساعتها مقابله میکنند، برای اینکه حرفی در جایی گفته یا پخش بشود، تا جناحی از او بچزند! خیال میکنند که حالا دیگر اسلام را به عرش رساندهاند! نخیر!»[59]
هشدار ایشان در خصوص حزبگرایی تنها به مسئولان اختصاص نداشته و از دیدگاه معظم له دانشجویان نیز بایست در این خصوص حساسیت لازم را داشته باشند.
ایشان در این باره میفرمایند:
«باید روی مسائل فکر کرد. عزیزان من! روی مسائل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزاد فکریای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبونهای آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده به وسیله جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آیندهی کوتاه مدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوان ها استفاده میکنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن برای ادامه این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوش عاقبت.»[60]
[48]. صحیفه نور، ج 17، ص 45.
[49]. صحیفه نور، ج21، ص 46.
[50]. صحیفه نور، ج19، ص 237.
[51]. صحیفه امام، ج 14، ص 47 – 48.
[52]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه، 24/7/1390.
[53]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، خطبه های نماز جمعه تهران، 23/4/1379.
[54]. گروه ها و جناح های سیاسی از دیدگاه مقام معظم رهبری، قم: انتشارات سطر، 1381، ص5، سخنرانی در جمع جوانان استاد مرکزی، 26/8/1379.
[55]. همان، ص2و8و9، سخنرانی در دیدار سران جبهه دوم خرداد، 7/2/1379.
[56]. حدیث ولایت، ج 6، ص 54.
[57]. گروه ها و جناح های سیاسی از دیدگاه مقام معظم رهبری، پیشین، ص 10، بیانات در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان، 11/8/1379.
[58]. سایه سار ولایت، منشور مطالبات مقام معظم رهبری از دانشگاه و دانشگاهیان، قم: نشر معارف، 1388، ج3، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، 4/12/1377، ص 273-274.
[59]. بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و رؤساى دفاتر نمایندگى ولىّ فقیه در این نهاد 29/6/1369.
[60]. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان 19/2/1384.
منبع: هدانا برگرفته از پرسش ها و پاسخ ها «جریان شناسی سیاسی» .