وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تفسیر حدیث در قلب جز خدا نباشد به چه معناست

0

تفسیر حدیث در قلب جز خدا نباشد به چه معناست

حديث است كه بالاترين «درجه تقوا» اين است كه در قلب انسان جز خدا كسى وجود نداشته باشد. در اينجا مسأله‏ اى براى من مبهم است آيا نمى‏توانم هم نوعان خود و دوستانم را كه به نحوى در ترقى و پيشرفتم نقش داشته و در حقيقت واسطه فيض بوده ‏اند دوست داشته باشم و به آنها عشق و محبت بورزم؟ به هر حال آنان نيز در دل من جا باز كرده‏ اند؟

اول .در آيات قرآن و روايات معصومين «عليهم السلام»، بر دوستى ه‏اى تأكيد شده است از جمله دوستى با پرهيزگاران، صبرپيشگان، نيكوكاران، پاكان، عدالت پيشگان، جهادگران، توكل كنندگان و تائبان.(1) بنابراين نبايد پنداشت كه خداوند، دوستى را منحصر در خويش ساخته است.

دوم. بر اساس فرهنگ دينى، به دليل آنكه محبّت نوعى وحدت پيدا كردن محبّ با محبوب است (يعنى محبّ همان جا است كه محبوب او در آنجا هست و محبّ با محبوب خود است، و از او جدا نخواهد بود)، بايد محبوبانى را برگزيد كه محبّان حقيقى حضرت حق و محبوبان خداوند متعال باشند تا انسان با آنان و در عالم آنها (در جوار قدس حضرت)، مقصود و شاهد وجه كريم او باشند.(2)

اى دل آنجا رو كه با تو روشنند
 
وز بلاها مر تو را چون جوشنند
 

در ميان جان تو را جا مى‏كنند
 
تا تو را پر باده چون جا مى‏كنند
 

در ميان جان ايشان خانه گير
 
در فلك خانه كن اى بدر منير
 

چو عطارد دفتر دل وا كنند
 
تا كه بر تو سرّها پيدا كنند(3)
 

به هر حال محبّت دوستانى كه آدمى را به خدا نزديك كرده و به محبوب اصلى و ازلى رهنمون مى‏گرداند، ايرادى ندارد امّا دوستى با كسانى كه انسان را از خدا دور نموده و وى را به بيراهه مى‏كشانند، در فرهنگ اسلام تحريم شده است.

حارث از امام على «عليه السلام» نقل مى‏كند كه ايشان درباره دو دوست مؤمن و دو دوست كافر فرمود:

«امّا دو دوست مؤمن كه زندگى‏شان را بر اساس دوستى در راه فرمانبرى از خدا گذاشته و بر اساس آن، با يكديگر بخشش‏ها كردند و به يكديگر مهر ورزيدند چون يكى‏شان پيش از ديگرى بميرد و خداوند جايگاه او را در بهشت به او نشان دهد، به شفاعت از دوستش مى‏پردازد و مى‏گويد: پروردگارا دوستم، فلانى مرا به فرمانبرى از تو فرمان مى‏داد و از معصيت و نافرمانى تو بازم مى‏داشت، پس او را بر همان هدايتى كه مرا به آن استوار داشتى، استوار بدار، تا آنچه را به من نشان داده‏اى به او نيز نشان دهى.

خداوند نيز دعاى او را مستجاب مى‏كند و چون اين دو يكديگر را نزد خداوند عز و جل مى‏بينند، هر يك از آنان به دوستش مى‏گويد: خداوند به تو دوست پاداش خير دهد، تو مرا به فرمانبرى از خداوند، فرمان مى‏دادى و از نافرمانى او بازم مى‏داشتى.

امّا دو كافرى كه بر اساس نافرمانى خدا با يكديگر دوستى كردند و بر اساس آن به يكديگر بخشش‏ها نمودند و مهر ورزيدند، پس چون يكى‏شان پيش از دوستش بميرد، خداوند جايش را در آتش به او نشان دهد. وى مى‏گويد: پروردگارا فلان دوستم مرا به نافرمانى از تو فرمان مى‏داد و از فرمانبرى‏ات بازم مى‏داشت، پس او را بر ادامه گناهانى كه مرا بر آن استوار داشت، استوار بدار تا عذابى را كه به من نشان دادى به او نيز نشان دهى. پس چون در قيامت يكديگر را نزد خداوند مى‏بينند، هر يك از آنان به دوستش مى‏گويد: خداوند به تو جزاى بد بدهد مرا به نافرمانى از خدا فرمان دادى و از فرمانبرى‏اش باز مى‏داشتى: آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:

«الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ»(4)

مشترى من خداى است او مرا
 
مى‏كشد بالا كه «الله اشترى»
 

خون بهاى من جمال ذوالجلال‏
 
خون بهاى خود خوردم كسب حلال‏
 

اين خريداران مفلس را بهل‏
 
چه خريدارى كند يك مشت گل‏
 

گل مخور گل را مخر گل را مجو
 
ز آنكه گل خوار است دايم زرد رو
 

دل بخور تا دايماً باشى جوان‏
 
از تجلى چهره‏ات چون ارغوان‏
 

(5)

(1) نگاه قرآنى به دوست و دشمن، گفتار سوّم و پنجم.
 (2) همان.
 (3) مثنوى معنوى.
 (4) تفسير قمى، ج 2، ص 287 بحارالانوار، ج 7، ص 173، ح. 4
 (5) مثنوى معنوى، دفتر 2، ابيات 2438-. 2442

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.