وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تاثیر شعر و غزل در معنویت و عرفان از نظر آیت الله جوادی آملی

0

تاثیر شعر و غزل در معنویت و عرفان از نظر آیت الله جوادی آملی

تحصيل عرفان نظرى

حضرت آيت الله جوادي آملي

حضرت آيت الله جوادي آملي

تحصيل عرفان نظرى

آيا صرف خواندن عرفان نظرى براى دانشجويان مفيد است يا خير؟

دانشجويان يك سلسله كارهايى دارند كه نظام نيازمند آن ها است و برخى از آن ها واجب عينى و برخى ديگر واجب كفايى است. تحصيل در رشته هايى مثل عرفان نظرى خواسته هاى درونى را ارضا نمى كند، اين ها علمى است كه بعد از بازنشسته شدن، كم كم از ياد مى رود.

آنچه مهم تر است اين است كه دانشجويان در كنار مطالعات رشته خود، يكسرى مباحث اخلاقى را هم مطالعه كنند. عقايد انسان بايد به وسيله مواعظ اخلاقى تقويت شود. دعاها، زيارت ها، شعرهاى آموزنده و امثال اين ها هر كدام به نوعى سودمند است و هر كس از هر كدام از اين راه ها بتواند در جهت بهبود اخلاق خود استفاده كند بايد از همان طريق عمل كند.

بزرگانى مثل مرحوم فيض كاشانى، صدرالمتألهين شيرازى و حكيم سبزوارى از كسانى بودند كه به خواندن غزل هاى حافظ اهتمام داشتند. انسان وقتى غزلى مى خواند، احساسى الهى پيدا مى كند و شورش و تبهكارى را كنار مى گذارد. بعضى با شعر و غزل مأنوسند، بعضى با دعا و مناجات، بعضى با قرآن. البته دعا و قرآن را همه مى توانند استفاده كنند اما آثار ديگر عموميت ندارند.

ببينيد در اين سن چه چيزى شما را بيشتر به سمت خدا جذب مى كند، همان را مغتنم شماريد. مرحوم بوعلى در نمط نهم اشارات مى نويسد: گاهى عارف احتياج به نغمه رخم، يعنى آهنگ ملايم دارد كه او را متّعظ كند. وقتى ما در درس مرحوم الهى قمشه اى به اين قسمت نمط نهم اشارات رسيديم (سه نفر در آن درس بوديم) در اثناى درس به ذهنمان رسيد كه وقتى درس تمام شد از استاد اجازه بگيريم كه جناب آقاى ربانى خراسانى كه از علماى بزرگ تهران اند (يكى از آن سه نفر) هر شب بعد از درس يكى از غزل هاى استاد را براى ما بخوانند و ايشان هم اجازه دادند.

گاه يك مناجات جوان را اداره مى كند، گاه يك غزل يا قصيده كمبودهاى درونى را ترميم مى كند. لذتى كه انسان از يك غزل خوب مى برد هرگز از ترانه نمى برد، ترانه سمّى است كه لذت كاذب ايجاد مى كند اما غزل، شهد است كه لذت صادق ايجاد مى كند و تا آخر پيرى با انسان هست. غزل حافظ و سعدى ازاين قبيل است.

مرحوم آقا على حكيم كه تقريبا يك قرن قبل زندگى مى كرده و از حكماى اسلامى است در كتاب «سبيل الرشاد فى علم المعاد» مى گويد: ديدم در تهران خبر تازه اى منتشر شده و مى گويند در اثر بارندگى شديد، سيلى در «شهر رى» جارى و بعضى از قبرها ويران شده و قبرى در آمده كه بدن صاحب آن تازه است و اين قبر مربوط به مرحوم «ابن بابويه» است.1

عده زيادى از مردم شريف تهران رفتند و زيارت نمودند، بعد از چند روز كه اوضاع آرام شد، من خودم شخصا رفتم، ديدم اين بدن مطهر تازه است. چه رمزى در كار است كه بدن يك انسان 900 ـ 800 سال زير خاك باشد و نپوسد؟ اين گونه اشخاص خود را با ترانه و ساير گناهان مسموم نكرده اند و در حال حيات و بعد از آن بركات الهى شامل حال آن ها شده است.

به هر حال اگر كسى خود را با ترانه سرگرم كند، همين كه سنش مقدارى بالا آمد، افت مى كند و مى بيند با ذائقه او جور در نمى آيد، در حالى كه با مناجات و غزل انس ديگرى دارد. غزل حافظ هميشه مى ماند و حتى هر چه سن، افزايش يابد انسان بيشتر با آن مأنوس مى شود. بنابراين اگر شما اين راه را طى كنيد مطلوب است.

مى دانيم آهنگ سه قسم است:

1. آن هايى كه پيام خوبى دارد و حالت روحى و پاكى در انسان ايجاد مى كند كه مشخص است و اشكال ندارد.

2. آهنگى كه ريتم خاصى دارد و پيدا است مربوط به مجلس لهو و لعب است و خوى شهوت را تحريك مى كند، نامشروع است.

3. برخى هم كه مشكوك است انسان گوش نمى كند. عمده آن است كه ما بخواهيم كِيف كنيم، اگر يك راه صحيح داشته باشيم به دنبال مشكوك نمى رويم، همين غزل ها و مناجات ها را با صداى خوب خواندن كه خصيصه ما شيعيان است و به خواندن، بيش از نواختن علاقه منديم خيلى به انسان حال مى دهد و چيز بسيار خوبى است و بيش از آن هم نياز ما نيست.

به ما گفته اند كسى كه اذان مى گويد مستحب است صَيِّتْ ـ خوش صوت ـ باشد تا نياز قوه سامعه تأمين شود. اشعار خوبى هست كه با صداى خوش اگر خوانده شود نياز انسان را تأمين مى كند.

اگر كسى اين راه را برود مى بيند كمبودى ندارد، هرگز خود را به ترانه آلوده نمى كند. از طرف ديگر اشعارى را فرا گرفته كه تا دم پيرى براى او گواراست و هر چه سن بالاتر مى رود بهره او از اين اشعار پيام دار بيشتر مى شود.

سعى كنيد منزوى نباشيد. انزوا دو گونه است: ممدوح و مذموم؛ انزواى ممدوح اين است كه انسان دنيا را كنار بگذارد. اين من و ما دنيا است، اين چيز مال من است، اين مقام مال من است، چرا حرف من را نگفتند، چرا اسم مرانبردند و امثال اين ها حرف هاى كودكانه است و براى كسى سودى ندارد و بالاخره آدم را رسوا مى كند. انزواى مذموم انزواى از جامعه است كه بسيار بد است. انسان تا زنده است بايد در جامعه باشد و خدمت كند و از خلق خدا جدا نشود.

1. ابن بابويه همان مرحوم صدوق بزرگ يعنى صاحب كتاب من لايحضره الفقيه است كه در شهر رى و پدر بزرگوارش در قم مدفون است و اين پدر به خدمت حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) رسيده و به دعاى حضرت، خداوند آن پسر را به او عطا نموده است.

منبع : هدانا برگرفته ازپرسش ها و پاسخ ها «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها».

حتما بخوانيدویژه نامه اخلاق و کلام علما

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.