اهميت همنشينى و مصاحب نيكو

اهميت همنشينى و مصاحب نيكو
فهرست این نوشتار:
اهميّت همنشينى نيكو
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «با همسايگان خود نيكو مجاورت كن تا مؤمن باشى وبا همنشينان خود نيكو مصاحبت كن تا مسلمان باشى».[1]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه با دوستانش همنشينى نيكو نداشته باشد وبا رفقاى خود رفاقت نيكو نكند وبا كسانى كه به او مهربانى كردهاند مهربانى نكند از ما نيست».[2]
3. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با منافق به زبان خوش، مدارا كن. ومحبّت قلبىات را براى مؤمنان خالص گردان. حتّى اگر يك فرد غير مسلمان با تو مجالست كرد، با او نيكو مجالست كن».[3]
حقّ مصاحبت
در حديث است كه مفضّل مىگويد خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم. فرمود : «چه كسى در مسير سفر مصاحب وهمسفر تو بود؟» عرض كردم: شخصى از برادران مؤمن. فرمود: «چه شد؟» عرض كردم: داخل مدينه شد، ولى جايش را نمىدانم. فرمود: «مگر نمىدانى كسى كه چهل قدم با كسى مصاحبت كند، خداوند در روز قيامت از حقّ او سؤال مىكند؟».[4]
پرسش از نام وقبيله
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «كسى كه برادر مسلمان خود را دوست مىدارد بايد نام او ونام پدر وقبيله وخويشاوندانش را بپرسد كه اين از جمله حقوق لازم برادرى ودوستى است. وگرنه آن دوستى، آشنايى جاهلان خواهد بود».[5]
2. در حديثى ديگر فرمود: «ناتوانى در سه چيز است: شخصى براى ديگرى طعامى آماده سازد وميهمان تخلّف كند وبه ميهمانى نرود وغذا را نخورد، شخصى با كسى همنشينى كند ومعلوم نكند كه كيست واز كجاست تا از يكديگر جدا شوند، كسى كه با همسرش پيش از آنكه او آمادگى لازم را پيدا كند آميزش كند، بلكه بايد صبر كند وپس از آمادگى طرفين اين كار انجام شود».[6]
ترك مجادله وفراموش كردن كينه
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «با مردم منازعه نكنيد كه كرامت را از بين مىبرد ومروّت را زايل مىكند. پيوسته جبرئيل نهى مىكرد از مجادله كردن با مردم، همانگونه كه از شراب خوردن وبتپرستى نهى مىكرد».[7]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كينه مؤمن در همان مكانى است كه نشسته وهنگامى كه از برادر دينىاش جدا شود، كينه او در سينهاش نمىماند. وكينه كافر در تمام عمر همراهش خواهد بود».[8]
رفتار نيكو با همنشين
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حدّ نيكى اخلاق آن است كه با مردم مهربانى كنى وسخن نيك بگويى وبا روى خوش با آنها رفتار كنى».[9]
2.درحديث است كه شخصى خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله رسيد وعرض كرد : مرا نصيحت كن. حضرت فرمود: «با برادر دينىات با روى گشاده ملاقات كن».[10]
3. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پرده را از ميان خود وبرادر مؤمنات زياد برندار كه باعث برطرف شدن حياست».[11]
روشهاى همنشينى نيكو
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «سه چيز است كه محبّت انسان را براى برادر مسلمانش خالص مىگرداند: هنگام ملاقات با وى با خوشرويى وخوشحالى رفتار كند، هنگامى كه نزد او مىنشيند برايش جاى نشستن بگشايد، به هر نامى كه بيشتر دوست دارد او را بخواند».[12]
2. در حديثى صحيح از حضرت کاظم عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «هنگامى كه شخصى حاضر است با كنيه صدايش بزن واگر غايب باشد نامش را بگو».[13]
(بايد توجّه داشت كه صدا زدن با كنيه در عرف عرب نوعى احترام است، مانند صدا زدن با نام فاميل در عرف ما).
فوايد و آثار همنشينى نيكو
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «با مردم مهربانى كن تا تو را دوست بدارند».[14]
2. در روايتى ديگر فرمود: «برخورد خوب وخوش با مردم، كينه را ازبين مىبرد».[15]
3. از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس خشمش را فرو بَرد، خداوند در دنيا وآخرت بر عزّت او مىافزايد».[16]
4. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس از صورت برادر مؤمن خود گرد وغبار وخاشاكى برطرف كند، خداوند ده حسنه در نامه عملش مىنويسد. وهر كس در چهره برادر مؤمن خدا تبسّم كند، خداوند برايش حسنهاى مىنويسد».[17]
5. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس خاشاك ومانند آن را از برادر مؤمن خود دور كند، او در برابر آن عمل بگويد: اَماطَ اللهُ عَنْکَما تَكْرَهُ».[18]
6. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس خشمش را فرود بَرد در حالى كه قادر بر انتقام باشد، خداوند متعال در روز قيامت دلش را مملو از آرامش وايمان مىكند».[19]
7. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «سه چيز از فضايل اخلاقى دنيا وآخرت محسوب مىشود: بخشيدن كسى كه بر تو ظلم كرده است، پيوند برقرار كردن با كسى كه از تو بريده است، بردبارى در برابر كسى كه با تو بىخردى كرده است».[20]
اظهار محبّت كردن ورعايت عدالت
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «اظهار دوستى ومهربانى با مردم، نصف عقل است».[21]
2. در حديثى صحيح مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه كسى را دوست دارى دوستىات رابه اواظهاركن كه باعث دوام محبّت ميان شمامىشود».[22]
3. نيز در روايتى صحيح آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله حتّى نگاه خود را در ميان اصحابش تقسيم مىكرد وبه يك نفر بيش از ديگرى نگاه نمىكرد وهرگز پاى خود را در حضور اصحاب دراز نمىكرد».[23]
همنشينان بد
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «بدترين امّت من كسانىاند كه مردم از ترس بدى وشرارتشان آنها را گرامى بدارند؛ چنين كسانى از من نيستند».[24]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «فرزند نامشروع چند نشانه دارد: دشمنى با اهلبيت :، علاقه به زنا، سبك شمردن دين، مردم را در حضورشان آزار دادن».[25]
3.ازامام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود:«مردم يامؤمناندوياجاهل،مؤمن را نبايد اذيّت كرد وبا جاهل نبايد ستيزهجويى كرد، وگرنه مثل او خواهى بود».[26]
4. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «همين عيب براى انسان بس كه از مردم عيوبى ببيند كه از آنها نسبت به خودش چشمپوشى كند ومردم را بر چيزى سرزنش كند كه خودش توان ترك آن را نداشته باشد وهمنشين خود را به چيزى آزار دهد كه سودى براى او نداشته باشد».[27]
اينگونه سخن نگو
در حديث است كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نهى كرد از اينكه كسى بگويد :
«لا وَحَياتِکَ وَحَياةِ فُلانٍ».[28]
[1] . امالى صدوق، ص 201، ح 13.
[2] . السرائر، ج 3، ص 578.
[3] . امالى مفيد، ص 185، ح 10.
[4] . امالى طوسى، ج 2، ص 27.
[5] . كافى، ج 2، ص 671، ح 3.
[6] . همان، ح 4.
[7] . امالى طوسى، ج 2، ص 125 و126.
[8] . السرائر، ج 3، ص 634.
[9] . كافى، ج 2، ص 103، ح 4.
[10] . همان، ح 3.
[11] . همان، ص 672، ح 5.
[12] . همان، ص 643، ح 3.
[13] . كافى، ج 2، ص 671، ح 2.
[14] . همان، ص 642، ح 1.
[15] . همان، ص 103، ح 6.
[16] . همان، ص 110، ح 5.
[17] . بحارالأنوار، ج 75، ص 140، ح 4.
[18] . ترجمه: «خداوند آنچه را دوست ندارى از تو دور كند». خصال، ج 2، ص 430؛بحارالأنوار، ج 10، ص 113.
[19] . كافى، ج 2، ص 110، ح 6 و7.
[20] . همان، ص 107، ح 3.
[21] . همان، ص 643، ح 4 و5.
[22] . همان، ص 644، ح 2.
[23] . همان، ص 671، ح 1.
[24] . خصال، ج 1، ص 69، ح 44؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 279، ح 1.
[25] . معانى الأخبار، ص 400.
[26] . خصال، ج 1، ص 89، ح 50؛ بحارالأنوار، ج 74، ص 158، ح 7.
[27] . خصال، ج 1، ص 128، ح 71؛ بحارالأنوار، ج 74، ص 158، ذيل حديث 9.
[28] . ترجمه: «قسم به جان تو وجان فلانى». كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 5؛مكارم الأخلاق، ص 427.