وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

احمد الحسن یمانی کیست

1

احمد الحسن یمانی کیست

فهرست این نوشتار:

احمد الحسن یمانی کیست

 احمد اسماعيل كاطع (كامل) شخصيت منحرف و مدعي ناحقي است كه توانسته است به كمك شبكه‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي و به مدد طمع‌ورزي عده‌اي در عراق و بعضا در ايران طرفداراني پيدا كند . اصل داستان احمد الحسن مبني بر ادعاي سيد يماني بودن از خواب و رويا شروع مي‌شود، خود احمدالحسن در اين باره مي‌گويد «خواب ديدم امام زمان كارم دارد، ناگهان از خواب بيدار شدم و به آن اعتنايي نكردم ولي اين داستان سه مرتبه اتفاق افتاد و كم كم به اين باور رسيدم كه اين خواب‌ها بيهوده نيست و بايد ارتباطي بين من و امام مهدي وجود داشته باشد كه بعد از مدتي ايشان را در بيداري ديدم و آموزش‌هايي هم از ايشان فراگرفتم».

اساس این فرقه بر تکرار دروغ و مدعیات بی پایه و اساس هست که هر کسی می تواند این ادعا ها را داشته باشد و بدان استناد کند!

احمدالحسن با استفاده از روايات اصل داستان حضرت مهدي(عج) و مهدويت را به نفع خود مصادره كرده و هدف او از اين كار از بين بردن اصل مهدويت است و تلاش دارد در آينده خود را مهدي امت خطاب كند و سيديماني بودن را وسيله‌اي براي رسيدن به اين مقصود قرار داده است. احمدالحسن با استفاده از روايات و تفسير غلط برخي از اين موارد خود را سيد يماني معرفي كرد كه همين امر سبب معروف شدن او شد و اين معروفيت به جايي رسيد كه در برخي نماز جمعه‌هاي ايران هم عده‌اي بعد از نماز بلند شده و با زبان عربي فصيح شعار دادند سيد يماني كه منتظرش بوديد قيام كرد، به او بپيونديد.

احمد الیمانی

 احمد اسماعيل در ابتدا حركت خود را به عنوان همان يماني وعده داده شده در روايات آغاز كرد، اما او به مرور زمان ادعاي خود را توسعه داد و علاوه بر ادعاي يماني بودن، خود را فرزند امام مهدي(عج) و وصي و نماينده آن حضرت برشمرد و در عين حال خود را مهدي اول نيز خواند و بسياري از روايات حضرت مهدي(عج) را بر خود تطبيق كرد.

 در چهارم بهمن سال 1386 شبكه الفرات عراق با انتشار تصاويري ويدئويي از بازداشت بيش از 40 نفر از اعضاي گروه انصارالمهدي [جنبش يماني] در بصره خبر داد و با نشان دادن بخشي از اعترافات شخصي به نام سيد حسن الحمامي كه در اعترافاتش خود را از اعضاي سابق استخبارات عراق معرفي مي كند مدعي شد كه اين افراد در حمله اي كه به هيئت عزاداران در تاسوعاي همان سال صورت گرفت و تعدادي زيادي از نفرات پليس عراق از جمله دو سرهنگ بلند پايه كشته شده بودند دست داشته اند. الحمامي در اعترافات خود گفته بود كه قصد داشتند پس از كشاندن دامنه حملات به سمت ناصريه با حركت به سمت كربلا آنجا را به تصرف خود در آورده و خروج احمد اسماعيل كاطع را اعلام نمايند. حسن الحمامي در اعترافات تلويزيوني خود تاكيد كرد كه يكي از اهداف آن عمليات ، حمله به حوزه علميه نجف بوده است.پليس عراق در گزارش خود در ميان اسامي بازداشت شدگان ، نام تعدادي از اعضاي بلندپايه اين گروه را با مسئوليت هايي چون مسئول امور مالي ، تبليغاتي و نظامي نيز ذكر كرده بود . چند روز پس از ماجراي بازداشت گسترده اعضاي ارشد اين گروه و اعترافات تلوزيوني آنها، شبكه «البروج الاخبارية» گزارش داد كه احمد اسماعيل كاطع به امارات گريخته و در آنجا پناهنده شده است.

اسماعيل كاطع [احمد الحسن اليماني] گزارش تلوزيون عراق را رد نكرد و ضمن تائيد بازداشت اعضا گروه خود گفت: حسن الحمامي بيمار است و توان شركت در عمليات را نداشته ، او اين عمليات بازداشت گسترده را يك عمليات پيشگيرانه مي خواند و حتي گريختن خود را به امارات تائيد مي كند و مي گويد:

«اگر يماني به كشوري از كشورها براي حفظ رسالت خود هجرت كند مگر اشكالي دارد؟» احمد اسماعيل كاطع [احمد الحسن اليماني] داراي يك سايت اينترنتي به نام «انصار المهدي» مي باشد و خود را مهدي اول از مهديون 12 گانه ! معرفي مي كند.

دلایل مضحک احمد الیمانی

 ادله این  فرقه که در سایت رسمی خودشان آمده دقیقا به شرح ذیل است.

البته قبل از هر چیز جالب است بدانید که اساس این فرقه بر تکرار دروغ و مدعیات بی پایه و اساس هست که هر کسی می تواند این ادعا ها را داشته باشد و بدان استناد کند!

احمد الیمانی

1- راستگويى اين شخص : اهل حوزه علميه در نجف اشرف به اين امر شهادت ميدهند كه ايشان (سيـد احمـد الحـسن) شـخـصى راسـتـگو و اهــل حـق اسـت و هــمـيشـه بـا حـق بـوده و هـيچ وقــت غير از حق را نگفته است ، و ايشان نسبت به حكم صدام (لع) از نظر تنجيسى كه به قرآن كريم كرده بود ، وفساد حوزه علميه أعم از فساد مالى و فساد عام و خاص كه طلاب به آن واقف هسـتند ولى آن را انكار ميكنند ، محكوم مينمايند.

جواب: راستگو بودن این ادعایی هست که هر کسی می تواند نسبت به خود داشته باشد، علاوه بر این بسیاری از مردمان کوچه و بازار مردمانی راستگو هستند! دلیل بر این نیست که حتما پسر امام زمان هستند! جالب اینجاست، از ایک سو می گوید، حوزه او را تصدیق می کند و از سوی دیگر می گوید فساد حوزه!. یعنی با حوزه می خواهد خود را اثبات کند و پس از آن همین حوزه را تخریب کند!، ثانیا اینکه هزاران نفر از شیعیان و علما را که عاشقانه در فقر و نداری و مشکلات دیگر در این حوزه ها مشغول به کار هستند را متهم نمودن خود نشان دهنده فساد این جریان و رهبر آن است!. زهد علما و تلاش آنها و خدمات آنها بر مردم مشخص است و این حرفهای بی اساس از ساحت آنها بدور است، اگر کسی با گوشه ای از زندگی مراجع آشنا باشد مثلا زندگی آیت الله بهجت یا سایر مراجع را از نزدیک برود ببیند، متوجه می شود که در پایین ترین سطح از رفاه زندگی می کنند، آنهم در میان هزاران طلبه ای که روزانه با این عزیزان سر و کار دارند و از جای جای جهان محضر آنها رسیده اند و هیچگاه این تهمت های خنده دار را ندیده و نشنیدهاند! آنچه که هست اینست که باید از ایشان پرسید، شما پول اینهمه شبکه های ماهواره ای و سایتها را از کجا می آورید؟! آیا غیر این است که صهیونیست ها و وهابی ها که امروز بدانجا پناهنده شده اید، عامل و پدران معنوی شما هستند؟!.

دروغگو بودن این شخص از ادعا هایش مشخص است و دروغگویان مشمول لعن الهی خواهند بود.

* 2- روايات دلالت ميكند كه امام مهدى (ع) شخصى را بعنوان وصى يا نائب ويا فرزندشان را ميفرستند (كه در روايات متعددى اين امر ذكر شده است) وآن موردى كه در روايات به وضوح ديده ميشود اشاره به نام ايشان (احمد) و نام مكانشان (بصره) و خصوصيات جسمانى ايشان ميباشد.

جواب : در باب روایات در انتهاء همین نوشتار مطالبی عرض می شود،علاوه بر آن به صرف اشاره به نام و مکان در روایتی (آنهم از بحث سندی چشم پوشی کنیم)؛ دلیل بر تطبیق بر شخص خاصی نمی تواند داشته باشد، هزاران احمد ساکن بصره هستند! ثانیا هیچ روایت صحیحی که به این مطلب اشاره کند موجود نیست، با بررسی با نرم افزار هم چنین حدیثی یافت نشد. ثالثا: تا زمان ظهور پس از غیبت کبری هیچ کسی به عنوان وصی و نایب  و … در روایات مشخص نشده است!. تنها شیعیان را به عالمان دین شناس و متدین ارجاع داده اند.

رابعا آنچه اینان استناد می کنند اما با تحریف و قبل و بعد روایت را درست نمی بینند این روایت جالب هست که  در کتاب دلائل الامامه آمده است، در این روایت نام شهرها را به ترتیب بر می شمارد و پس از آن افرادی که یاران امام عصر ارواحنا فداه هستند را ذکر می کند، زمانی که به شهر بصره می رسد سه نفر را اسم می برد:ی آورد، وَ مِنَ الْبَصْرَةِ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَعْطَفِ بْنِ سَعْدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُلَيْحٍ، وَ حَمَّادُ بْنُ جَابِرٍ  / ص 574. دقت کنید اینجا می گوید احمد پسر ملیح، ربطی به احمد الحسن فرزند اسماعیل ندارد!. علاوه بر این فقط یک نفر نیست بلکه افراد مختلفی از شهرهای مختلف هستند که یار امام زمان هستند، نه مدعی دروغین!.

*3- دعوت كردن علماء به قسم براءت: كه قسمى است سنگين كه هر شخصى به دروغ اين قسم را ياد كند قبل از سه روز هلاك ميشود ، وسبحان الله كسى حاضر به انجام آن قسم نشد ، براى اينكه آنها حق را ميدانند ولى آن را انكار ميكنند.

جواب: اینهم ادعایی است گزاف که در ادامه جواب آن داده می شود.

*4- دعوت سيد احمد الحسن علماء براى مباهله: سيد احمد الحسن علماء را دعوت به مباهله كردند وتأكيد نمودند كه مباهله بايد بر مبناى اسلامى وآن گونه كه در قران ذكر شده است باشد تا كه حقيقت براى همه آشكار شود ، در صورت كه حق با سيد احمد حسن باشد از آن پيروى كنند ،در غير اين صورت خداوند دروغگويان را هلاك ميكندكه حتى علماء حاضر به انجام مباهله نيز نشدند.

جواب : دعوت از علما در هر رشته ای باید تناسبی داشته باشد،اگر هنوز سواد اولیه کسی به اثبات نرسیده انتظار بحث در مجامع علمی را داشتن انتظاری گزاف هست. اگر هر فرد دیوانه ای ادعایی کند و بخواهد مراجع یا اساتید برتر فلان رشته جواب بدهند یا فلان شخص مشهور جواب بدهد که سنگ روی سنگ بند نمی شود، اما با این حال علما از روی تواضع نه یک نفر بلکه افراد متعددی اعلام آمادگی برای بحث با این فرد کاذب و بدعت گزار را کرده اند .آیت الله حسینی قزوینی دامت برکاته صریحا اعلام کرده اند که حاضر به مناظره و مباهله با ایشان هستند.

فیلم زیر را ببینید:

*5- از علمايى كه رسالت اين وصى (سيد احمد حسن) را تكذيب كرده اند خواستند كه نامه اى بنويسند وآن: را به مردم بدهند كه متن آن به شرح ذيل ميباشد.

ما تو را و كسى كه پشت تو قرار دارد(شيطان) تلقى ميكنيم ، و اگر اين امر از طرف خداوند ميباشد بر ما عذابى سخت نازل شود ،كه مجدداً علماء اين امر را نيز انجام ندادند.

جواب: ما نیز به عنوان یک عالم و روحانی شیعه صریح و رسمی به صورت کتبی اعلام می داریم، که نیازی به این نیست که ایشان مراجع را خطاب قرار بدهد، بلکه شان آنها بالاتر است، و در مقابل ما به صورت رسمی از همین جا اعلام می داریم:«ما تو را و كسى كه پشت تو قرار دارد(شيطان) تلقى ميكنيم ، و اگر اين امر از طرف خداوند ميباشد بر ما عذابى سخت نازل شود  و گرنه خداوند احمد الحسن و پیروان گمراه او را خوار و ذلیل و نابود گرداند»

*6- پس از تكذيب موارد فوق از طرف علماء، سيد احمد الحسن از علمائى كه روز و شب اميد به ديدار امام مهدى (ع) را دارند مثل (سيد على سيستانى – سيد محمد سعيد حكيم – شيخ محمد اسحاق فياض ازعراق و سيد محمد حسين فضل الله از لبنان) دعوت كردند كه از من معجزه اى مانند معجزه هاى رسل وانبياى گذشته بخواهيد تا براى شما انجام دهم ، ولى هيچ كدام از آنها طلب معجزه نكردند. زيرا آنها ميدانستند اين شخص حق است و مى ترسيدند با انجام اين معجزه توسط سيد احمد الحسن حقيقت آشكار شود.

جواب: مدعیان دروغین با انواع ادعا ها در جامعه فراوان هست، و بسیاری از همین امام زمانهای جعلی یا در طول تاریخ هلاک شده اند یا در زندان هستند! بالاتر از این مدعیان نبوت و حتی مدعی خدایی هستند! افراد روانی و دیوانه ای که دلیل کذب بودنشان با خود آنهاست و افراد عادی هم به استدلالات و حرفهای آنها توجهی نمیکنند، چه رسد به اینکه دانشگاه ها یا حوزه ها و یا بالاتر مراجع بخواهند وقت گرانبهای خود را برای این خزعبلات هدر بدهند. 

* 7- استخاره به قرآن : استخاره به قرآن از امداد غيب ميباشد كه خداوند متعال هر بنده اى را كه بخواهد با آن تأييد ميكند ، و ما وراى قدرت بشر ميباشد ، و شما اى بنده هاى مسلمان به قران پناه ببريد واز خداوند نصيحت بخواهيد چونكه قران ناصح امين ميباشد ، و عجيب است كه انسان از خداوند خواستار نصيحت باشد وسپس به خداوند تهمت بزند ، سبحان الله ، سبحان الله، سبحان الله.

جواب: اولا استخاره هیچ دلیل روایی ندارد!، ثانیا امداد خداوند هم شرایط دارد، اینگونه نیست که هر کسی امداد خواست خداوند مستقیم امداد غیبی کند حتی برای برخی از انبیاء امداد به ایشان مقدماتی دارد، راه باید درست باشد، خداوند درباره نوح می فرماید:  (فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ‏ الْفُلْك)‏ … 37 هود / (فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمينَ ) 15 عنکبوت. یعنی نوح از خداوند درخواست یاری و نصرت و امداد غیبی داشت، اما خداوند فرمود مقدمات امداد را انجام بده یعنی، اینگونه هم نیست که بی تلاش و راه منظقی امداد شامل حال پیامبران شود!. مقدمات کشتی سازی آماده شد، یعنی نوح تلاشی در اندازه خود داشت و پس از آن طوفانی سراسر جهان را به امر خداوند فرا گرفت.

بر همین اساس استخاره هم بر فرض که آن را بپذیریم، دارای شرایط و طریق خاص به خود هست. باید دانست استخاره در سیره علما مجرای خاص به خود را دارد. در امور یقینی باید به یقیین عمل کرد، مثلا آنچه حرام خداست، حرام است، آنچه حلال است، حلال می باشد، کسی در این امور استخاره که نمی کند، خب این مدعی دروغگو بیاید و  برای اعدام  خودش استخاره بگیرد، اگر خوب آمد خود را اعدام کند تا شرش از زمین برداشته شود، پیروان او هم می توانند چنین کاری کنند!.

استخاره جایی است که مومن پس از 1- مسیر عقلانی و شرعی و 2- پس از مسیر مشورت یعنی عقل جمعی بین دو کار مردد باشد، خب اینجا استخاره خوب است، تا مومن را از شک و تحیر خارج کند! نه اینکه برای هر کار غیر عقلانی بتوان باب میل عمل کرد، قطعا خداوند از عقل سوال خواهد کرد و عقل حجت خداوند است. آنهایی هم که معروف به استخاره بوده اند در امور مباح که رجحانی بوده استخاره می کردند، و در سایر امور جای درس و بحث و مسیر علمی را در پیش گرفته اند. در کل استناد به استخاره امری طنز گونه هست تا بیشتر یک دلیل به شما آید، از فردا هر کس ادعای امامت یا بالاتر نبوت یا حتی خدایی کند و دلیل خود را استخاره یا چوب انداختن و یا قرعه کشی بداند!.

*8- ديدن رسول خدا (ص) وائمه اطهار (ع) در رؤيا(خواب) : كه در مورد رؤياى رسول خدا (ص) فرموده اند كه رؤيا جزئى از چهل جزء نبوت ميباشد، وهر كس كه ما را در خواب ببيند ما را در بيدارى ديده است چونكه شيطان نميتواند مثل ما جلوه شود ، كه برخى از آن رؤياها در سايت تحت عنوان (بلاغ مبين) وحلقه دوم (رؤياى حجت) ثبت شده است.

جواب: دیدن خواب هم حجیت شرعی ندارد! بر فرض هم بپذیریم که کسی خواب پیغمبر را می تواند ببیند!، حالا از چه راهی این ادعا را می خواهند اثبات کنند!. و ما باید با چه متدی آن را بسنجیم و قبول کنیم!. هیچ راهی برای اثبات ادعای این خوابها نیست!.

ثانیا: از کجا معلوم که ایشان پیغمبر را دیده است در خواب ، یقینا شیطان را دیده که خود را پیغمبر معرفی کرده است چون  «إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ » سوره انعام /124 . و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند. یعنی بسیار با ظرافت و وحی گونه جعل کرده و القاء امر باطل خود را در قلب دوستانش دارد. به یقیین بدعت گذاران در روایات به وصف شیطانی تعبیر شده  و افراد و بدعتگزارانی همچو احمد الحسن، جزء افرادی هستند که یار و یاور شیطان لعین می باشند.

پیامبر  صلی الله علیه و آله فرمودند: 

وَ الرُّؤْيَا ثَلَاثٌ فَالرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ بُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَ الرُّؤْيَا مِنْ تَحْزِينِ الشَّيْطَانِ وَ الرُّؤْيَا مِمَّا يُحَدِّثُ الرَّجُلُ نَفْسَه‏. بحار 58 ص 192. رویا بر سه قسم است. گاهی خواب درست و صالحی از سوی خداست، و گاهی زیباسازی از سوی شیطان است و گاهی هم از نفس خود انسان است. با این توضیحات نمی توان هر خوابی را درست دانست، چه بسا شیطانی و حدیث و بازی نفس باشد. از فردا هر کس با خواب دیدن بخواهد دین را تغییر بدهد همان بدعت در دین است و در رد بدعت گذاران و دروغگویان و مدعیان این خوابها روایات فراوان داریم:

رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : شَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها ، ألَا وكُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ، ألَا وكلُّ ضَلالةٍ ففي النّارِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدترين امور آن است كه بدعت باشد. بدانيد هر بدعتى گمراهى است. بدانيد كه هر گمراهى فرجامش آتش است. الأمالي للمفيد : 188 / 14 .

امام علی عليه السلام : ما هَدمَ الدِّينَ مثلُ البِدعِ .
امام على عليه السلام : چيزى مانند بدعتها دين را ويران نكرده است.بحار الأنوار : 78 / 92 / 98.

امام علي عليه السلام :اِنَّ اَبْغَضَ الْخَلائِقِ اِلَى اللّهِ… (رَجُلٌ) مَشْغُوفٌ بِكَلامِ بِدْعَةٍ.
دشمن ترين آفريدگان نزد خدا…، مردى است كه دلش شيفته بدعت است . نهج البلاغه ، خ 17، ص 71 .

رسول الله صلى الله عليه و آله :مَن كَذبَ علَيّ مُتَعمِّدا لِيُضِلَّ بهِ النّاسَ فلْيَتَبوّأ مَقْعدَهُ مِن النّارِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس، براى گمراه كردن مردم، به عمد بر من دروغ بندد، جايگاهش در آتش است.كنز العمّال : 29228 .

خب حالا این ادعای خواب را ما بر فرض می کنیم، ایشان از چه راهی می خواهند جواب ما را بدهند و خواب ما را رد کنند!. یا اینکه شخصی ادعا کند پیغمبر صلوات الله همراه با اهل البیت علیهم السلام و به همراهی جمعی از ملائکه از جمله میکایل و جبرائیل و اسرافیل، حسن احمد الحسن و پیروان او را لعن کردند و گفتند، که جایگاه او در آتش است. او چه جوابی خواهد داشت؟!.

* 9- سيد احمد حسن از سيد سيستانى به شكل خاص دعوت به مناظره علمى كردند و اجازه دادند كه سيد سيستانى با هر شخصى وبا هر ادله و كتب وهرگونه سؤالات به صورت نامحدود ميتواند با ايشان وارد مناظره شوند ، و در مقابل سيد احمد الحسن فقط با تكيه بر كتاب قران كريم پاسخگوى آنها باشند ،اما باز هم نپذيرفتند.

جواب : واقعا اگر ایشان ادعا دارند، خب نباید از شخص دیگری هراس داشته باشند، ما ایشان را به مناظره و سوال دعوت می کنیم، با این توصیف نیازی به گرفتن وقت بزرگان و اعاظم مراجع هم نیست، احمد الحسن اگر توانست جواب سایر علما را بدهد یا توانست جواب شاگردان مراجع را بدهد، آنوقت ادعا کند که می تواند با مراجع به مناظره بپردازد، آن بزرگواران مشغول به دروس سنگین و تربیت و مباحثه در هیئات استفتاء با بزرگان اهل علم هستند، قرار نیست که با چنین افراد نادان و جاهلی به بحث بنشینند!. 

اگر ایشان ادعایشان این است که به صورت نامحدود می توانند پاسخ بدهند و به علم امام مرتبط هستند، خب رساله ای درباب فیزیک کوانتم و تبیین نظریات آن و تایید یا رد آن بیاورند، و برخی از اشکالات را که میان صاحب نظران این فن هست را تبیین و نظر درست را مطرح کنند! البته باید بتوانند از آن دفاع کنند!، خب شخصی که هنوز ادله طهارت و نجاست خود را بلد نیست، چگونه ادعا می کند که نامحدود از من سوال کنید!.

ایشان همین را بپذیرند و جواب بدهند کافی است ، اما هیچگاه نه به این سوال نه به سوالات دیگر پاسخ نخواهند داد، چون نادان و احمق فقط چشمان خود را می بندد و دستها را بر گوش و قلب خود می گیرد تا خود را گمراه و دیگران را به ضلالت بکشد.

*10- نپذيرفتن دعوت اين شخص از طرف علماء ، و عدم ارسال هيچگونه پاسخ از جانب آنها اين مطلب را تصديق ميكند كه اين شخص (سيد احمد حسن) حق است و راستگو ميباشند. در روايات متعددى ذكر شده است ، كه هر كسى اين امر را ادعا كند از او از بزرگترين امرها ( قران كريم) سؤال كنيد وآگاه باشيد كسى چنين ادعايى نميكند مگر اينكه در مقام ومنزلت آن باشد ، كه قران كريم در اين مورد با اين آيه صريح بيان فرموده است. (فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) (هود:14. (

جواب: ما نیز می گوییم که جواب بسیاری از این گزافه گویی ها را داده ایم و بارها از او خواسته ایم که پاسخ لازم  را به ما را بدهد، و اگر هیچ پاسخی به این سوالات داده نشد! در این صورت کذاب بودن و دروغگو بودن این شخص برای ما و تمام خوانندگان محترم روشن خواهد شد. چون از باب (فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) (هود:14). پس ما جواب شما را داده ایم و منتظر جواب شما هستیم!.

* 11-سيد احمد الحسن معلومات و معارفى را ارائه نموده اند كه چنين امرى فقط در صورت رابطه با امام مهدى (ع) حاصل ميشود ، از قبيل متشابهات كه به صورت مدون نوشته شده است و تا كنون چهار جزء ميباشد. در روايات از اهل بيت (ع) نقل شده است ، كسى كه علم متشابهات را به محكم آن رجوع ميدهد شخص امام مهدى(ع) ميباشد، و نيز روايات دلالت دارد بر تخصص معصومين در امر علم متشابهات.

جواب: ایشان حتی مسائل ساده دینی را نمی تواند پاسخ بدهد، تا چه رسد به اینکه متشابهات را به محکمات ارجاع بدهند!. علاوه بر این افراد زیادی کتاب به نام محکم و متشابه نوشته اند، اینکه کسی اسم کتابی را محکم و متشابه بگذارد دلیل بر امام بودن یا ارتباط با امام برای او نیست!. مثلا ابن شهر آشوب از علماست که کتابی به اسم«متشابه القرآن و مختلفه» نوشته اند، کتابهای دیگری نیز تالیف شده است. راسخون در علم و آنکسانی که علم متشابه و محکم را دارند فقط اهل البیت علیهم السلام هستند، اما آیا اگر کسی کتاب متشابه نوشت، امام می شود!.

* 12-هر كسى كه بخواهد امرى را دروغ جلوه دهد (امر سيد احمد حسن وهر امر ديگر?) بايد قبل از اينكه از خود حكمى ارائه دهد با صاحب امر به گفتگو بپردازد، و چه بسا امرى به اين خطورت، كه تكذيب امرى بدون گفتگو با صاحب آن باطل ميباشد. چه بسا كه علماء تا كنون در اين مورد با سيد احمد الحسن و يا حتى نزديكان ايشان گفتگو نكرده اند . پس جاى سؤال ميباشد كه چرا بايد نسبت به چنين مسئله اى امام مهدى(ع) بی توجه باشيم؟

جواب: اینکه گفتار و دعوت این مرد، باطل، افکار و آرائش خلاف دین می باشد ، شکی نیست، گاهی دروغ آنقدر روشن است که نیازی به بحث پیرامون آن نیست!.  مانند جاعلی که در جعل به شیوه ای خنده دار جعل کند که حتی کودکان هم متوجه شوند که کار این شخص باطل هست، در این صورت جایی برای بحث نیست که ما انتظار داشته باشیم دانشگاه ما یا حوزه ما روی این خزعبلات وقت بگذارد!، اما با این حال علما بارها اعلام کرده اند که با این شخص و طرفداران اندک اش گفتگو کنند، اما خود این افراد همواره فرار کرده و از پاسخگویی و بحث خود را عقب کشیده اند. مقالات و مطالب مختلفی در سایتهای مختلف در رد این افکار نوشته شده است، که بی پاسخ مانده، حالا باید پرسید، با چه رویی باز ادعا می کنند که کسی نیست جواب ما را بدهد؟!.

این دوازده دلیل یا بهتر بگوییم دوازده مدعای مضحک بود که این افراد برای خود دست و پا کرده و با افتخار بدان چنگ می زنند.

 پاسخ آیت الله شیخ علی کورانی(عربی)

اخبار یمانی تا چه اندازه قابل اعتما است

حدود 18 روایت درباب یمانی تقریبا وجود دارد که همه آنها ضعف سند دارند و نمی توان به این راحتی به آنها استناد کرد، آنهم باید دانست در باب اعتقادات روایات باید قوی تر از روایات فقهی باشد تا بتوان آن را به عنوان اعتقاد شیعه پذیرفت. آنچه اجمالا می توان پذیرفت این هست که یمانی می آید، اما جالب هست در همان سال خراسانی از ایران و سفیانی هم ظهور می کند، یعنی در یک سال با هم خروج می کنند و مردم را فرامی خوانند، اما یمانی قصه ما یا بهتر بگوییم احمد الحسن، فراموش کرده که سفیانی یا خراسانی را هم با خود همراه سازد، تا تنها نباشد!.

خروج یمانی از یمن نه از بصره عراق از نشانه هاست «یمانی من الیمن»، پس قطعا احمد الحسن آن یمانی نیست اما سایر خصوصیات دیگر یمانی مطرح نشده و در ابهام باقی ماند است. این روایات از جهت دلالت متون مشوشی نیز دارند در برخی از روایات سفیانی بر یمانی غلبه می کند و در برخی دیگر یمانی غلبه دارد!. در هر حال حتی در زمان یمانی اینگونه نیست که ما از سایر روایات بی نیاز شویم، یا یمانی وصی یا نائب امام در آن زمان باشد! ایشان فقط یک شخص قیام کننده هست بیش از این روایات به دست ما نرسیده است.

فرقه احمد الحسن فرقه امریکایی صهیونیستی برای تفرقه در میان شیعیان

 استعمارگران براى گسترش دامنه و حوزه قدرت خويش در سرزمين‌هاى اسلامى، هميشه اسلام ـ به ويژه شيعه ـ را مانع مهم دستيابي به اهداف خود يافته‌اند؛ از همين رو با بدعت گذاري و بنيان نهادن فرقه هاي ضاله و مذاهب ساختگي در برابر فرهنگ اصيل شيعي، زمينه سازي رشد و ترويج آن‌ها را در رأس برنامه هاي شيطاني خود قرار دادند. تأسيس مذهب قادياني در پاكستان، بابيت و بهائيت در ايران، و وهابيت در عربستان، نمونه هايي از آن فرقه‌ها و جريانات ديني است. همراهي، بلكه سر سپردگي اين فرقه‌ها به آمريكا، انگليس و صهيونيست‌ها در اين زمان بر همگان آفتابي شده است. بر اين اساس، اخيراً دولت هاي استعماري كه به بهانه مبارزه با تروريسم، كشورهاي مسلمان افغانستان و عراق را اشغال كرده‌اند، پروژه تأسيس آن گونه فرقه‌ها وپشتيباني از آن‌ها را به ويژه در عراق در رأس برنامه هاي خود قرار داده‌اند. در اين كشور، به دنبال اشغال عراق ده‌ها فرقه بروز و ظهور نموده اند؛ از قبيل: ـ جند السماء به رهبري ضياء عبدالزهراء كاظم الگرعاوي؛

ـ جريان يماني؛

ـ جريان سيد محمود حسني سرخي؛

ـ فرقة الامام الرباني به رهبري سيد فاضل عبدالحسين الحسيني الهاشمي؛

ـ فرقه فرقد القزويني؛

ـ جريان سلوكي؛

اغلب جريانات فوق، مدّعي مهدويت يا ارتباط با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف شده‌اند و ارتباط بيشتر آن‌ها با جريانات بعثي و دستگاه هاي جاسوسي استعماري، كشف و احراز گرديده است.

هدف اصلي اين فرقه‌ها مبارزه با حوزه، مرجعيت و روحانيت شيعه قرار گرفته است؛ زيرا در تاريخ نهضت هاي اسلامي معاصر ضد استعماري، اين واقعيت، بارها به اثبات رسيده است كه تنها سنگري كه در مقابل استعمار ايستاده و مانع پيروزي آن‌ها شده، سنگر روحانيت، مرجعيت و حوزه هاي علميه شيعه است.[2]

جالب اين جاست كه فرقه هاي مذكور فقط بر ضد روحانيت سخن مي‌گويند و اقدامات عملي انجام مي‌دهند؛ امّا هيچ گونه اقدامي بر ضد اشغالگران انجام نداده‌اند.

مراحل مختلف بروز جريان يماني

ادّعاهاي واهي او در طي پيامي كه از طريق سايت اينترنتي خود ، با خطاب به علماء حوزه هاي ديني در مورخه 27 شوال 1424 هجري قمري فرستاده بود ، از اين قرار است:

در مرحله اوّل : ادّعا مي‌كند كه ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مكرّر در حرم سيد محمد فرزند امام هادي (ع) ديده ، او را امر به زيارت عسكريين مي كند . پس از آن موفق به ديدار آن حضرت در بيداري شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملي و مالي حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه مي كند، وتحت تربيت ويژه قرار مي‌دهد!

در مرحله دوم : مدّعي است كه ، او را امر به ورود به حوزه علميه مي كند ، ودر آن جا مأموريت به او داده كه انحرافات حوزه را مطرح نمايد!

در مرحله سوم : ادّعا مي نمايد كه ، در ماه شعبان سال 1420 ﻫ . ق ( مصادف با 1378 ش)، امام زمان را براي دومين بار در حالت بيداري در كنار حرم امام حسين (ع) ملاقات كرده ، وبه دستور امام به نجف مي رود ، ودعوت خود را علني مي سازد ، در اين مرحله جمعي او را تكذيب مي كنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخير اجنّه متهم مي كند در پي آن به شهر خود باز مي شود.

اعلان عمومي جريان يماني پس از سقوط رژيم صدام حسين

بعد از سقوط صدام در ماه جمادي الثاني 1424 قمري ، احمد اسماعيل گاطع دعوت خود را علناً تكرار كرده، و تعدادي فريب حرف هاي او را مي خورند . در ماه مبارك رمضان آن سال ادّعا مي‌كند ، كه از سوي امام زمان (ع) مأموريت يافته تا همه مردم زمين را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قيام در راه حق بر عليه ظالمان دعوت كند!

وي در آن پيام تصريح مي كند ، كه من انتظار ياري علماي دين را ندارم . زيرا بسياري از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند كرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعيت آنان درهم پيچيده مي شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند.

مرحله نخست (ادعاهاي احمد الحسن يماني)

باتوجه به پيدايش نحله هاي دروغين در جوامع اسلامي و خصوصاً در عراق و دست داشتن حزب بعث در پيدايش آن‌ها توجه به ريشة بعثي احمدالحسن يماني و نيز شناخت حزب بعث، درخور توجه است.

شناخت حزب بعث

حزب بعث عراق توسط يك مسيحي صهيونيست به نام ميشل عفلق تأسيس شده است. حزب مذكور از يك سو به جريان استعماري انگليسي وابسته بود، و از سوي ديگر دشمني ذاتي با اسلام و تشيع داشت.شعار معروف آن‌ها هنگام به دست گرفتن قدرت، اين بود:«آمنت بالبعث ربّاً لاشريك له وبميشل نبيّاً ماله ثاني؛ به بعث به ‌عنوان پروردگار بي‌شريك، و به ميشل به عنوان پيامبري كه همتا ندارد، ايمان آورده‌ام».[3]

كارنامه حزب بعث به ويژه در طول حاكميت سي ساله صدام، مملوّ از مبارزه با اسلام و قتل صدها هزار انسان بي گناه، نابودي اقتصادي عراق و به تعطيلي كشيدن شعائر مذهبي و شهيد كردن صدها مجتهد و فاضل و هزاران طلبه از حوزه هاي علميه بود.اين حزب به تحريك آمريكا، پس از پايان جنگ تحميلي با ايران، به منظور بسترسازي حضور آمريكا و متحدانش در خليج فارس، در سال 1990 م (1369 ش) كويت را اشغال كرد.

پس از حضور آمريكا و متحدان غربي اش در منطقه كه به بهانه اخراج صدام از كويت، انجام گرفته بود، مردم مسلمان عراق در زمان مرجعيت مرحوم آيت الله خوئي بر ضد حزب بعث در انتفاضه معروف به شعبانيه[4] قيام كردند، و در آستانه پيروزي قرار گرفتند؛ اما آمريكا با كمك منافقان به سركوب انتفاضه پرداخت و صدام را بار ديگر بر كرسي قدرت نشاند.

تغيير مبارزه حزب بعث

حزب بعث عراق، هنگامي كه مشاهده كرد روح اسلامي در مردم مسلمان عراق نمرده و هنوز هم مي‌تواند آن‌ها را به انقلاب وا دارد، اين بار تاكتيك خود را در مبارزه با اسلام عوض كرد و به جاي نشان دادن چهره خشن، جنگ نرمي را بر ضد اسلام و حوزه و مردم مظلوم شيعه عراق تحت عنوان «الحملة الايمانيّة» به راه انداخت. در واقع، اين كار همان استفاده ابزاري از مذهب بر ضد مذهب بود.صدّام علاوه بر تظاهر به نماز و رفتن به زيارت، در اين حمله ايماني، چند كار خبيث وخطرناك انجام داد، از جمله:

1. نفوذ دادن جوانان مستعد بعثي در حوزه هاي علميّه، تا به عنوان طلبه علوم ديني به تحصيل بپردازند و از آن‌ها براي مأموريت هاي ضدديني بهره ببرد.

2. دادن آزادي به برخي از علما براي فعاليت به عنوان مرجعيت و كوبيدن مراجع تقليد ديگر به منظور ايجاد تفرقه ميان آنان به بهانه هاي قومي وصنفي.

3. اجازه دادن به برخي از روحانيان براي اقامه نماز جمعه و برگزاري كنترل شده شعائر ديني.

البته صدّام وقتي از فعاليت‌هاي مرجع شهيد، آيت الله سيد محمد باقر صدر ضربه خورد و مشاهده كرد كه به دست خود زمينه را براي حضور مردم متدين در صحنه فراهم كرده است، آن مرجع بزرگ را به شهادت رساند و عملاً آن برنامه‌ها به تعطيلي كشيده شد.

4. نفوذ دادن برخي از جوانان بعثي كه ظاهري متدين داشتند و در سحر و جادو و مرتاضي دست داشتند به درون زندان‌ها. اين نفوذ به منظور فريب زندانيان سياسي صورت گرفت و نمونة بارز آن، مثل ضياء عبدالزهراء الگرعاوي است كه يك افسر بعثي بود.

ضياء دوره آموزش مرتاضي را در هند ديده و به درون زندان عراق رفت. او با گرفتن اخبار سرّي از مأموران بعثي زندان، پيشاپيش از آزادي يا شهادت برخي از زندانيان خبر مي‌داد. بسياري از زندانيان هم فريب ادعاهاي او را خورده، او را ولي الله و مرتبط با جهان غيب دانستند. همين شخص پس از آزادي از زندان و پس از سقوط صدام در سال 1382ش، گروهي را به نام «جند السماء» تشكيل داد و ادعا كرد كه قائم آل محمد است و مأموريت دارد كه روز عاشوراء 1200 نفر از روحانيان نجف را به قتل برساند. اما پليس عراق در تاسوعاي سال 1385 ش نيروهاي او را در پادگان «الزرگه» در حوالي نجف كشف كرد و آن‌ها را از بين برد. خود ضياء گرعاوي به اتفاق صدها نفر از همراهانش، از جمله 200 نفر از نيروهاي به اصطلاح يماني، به هلاكت رسيدند.[5]

مشخصات مدعي يماني

اين جريان ادعايي به وسيلة احمد الحسن يماني، كه خود را وصي و فرزند و فرستاده امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌دانست، در سال هاي پاياني حاكميت صدام بروز كرد. او پس از سقوط صدام، با كمك برخي از باقيمانده هاي رژيم بعث، تشكيلات وسيعي را در مناطقي همچون نجف، كربلاء، ناصريّه و بصره به راه انداخت.

مؤسس جريان، شخصي است به نام احمد اسماعيل گاطع از قبيله صيامر كه در حدود سال 1973م، در منطقه‌اي به نام «هوير» از توابع شهرستان «زبير» از استان بصره متولد شد. وي در سال 1999، از دانشكده مهندسي بصره فارغ التحصيل شد. مدّتي در حوزه شهيد آيت الله سيد محمد صدر در نجف به تحصيل پرداخت. ضمناً بنا بر نقل مؤثق، برادر وي از نيروهاي بعثي بود.[6]

ادعاهاي احمد حسن يماني

وي با اين كه سيد نيست[7] و اصل و نسب او از طايفه «صيامر» معلوم و معروف است، عمامه سياه بر سر ‌مي‌گذاشت و در مجامع عمومي ظاهر مي‌شد؛ از جمله ـ طبق فيلمي كه از او گرفته شده است ـ بر بالاي منبر در يك مسجد، با لباس روحاني و عمامه سياه سخنراني نموده، و ادّعاهاي ضد و نقيض خود را مطرح كرده است.

وي، در عين اينكه تصريح مي‌كند كه هيچ ادّعايي ندارد و يك مرد ساده از يك روستاي ساده است، در همان زمان ادّعا مي‌كند كه «من ماية رحمتم براي اسلام، بلكه براي اهل زمينم. هر جا بروم، اهل بيت عليهم السلام همواره با من هستند. صريحاً مي‌گويم كه خدواند مرا برگزيده است. صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده و خود، صاحب نفس مطمئنه شده ام. من مي‌خواهم شيعيان را متحد كنم از عالم و عامي، من آمادگي دارم حقايق را براي همه روشن كنم و به صورت سياه و سفيد نشان دهم. خدا نور است وكلام او نور است. در عين حال، هيچ ادعايي هم ندارم.»[8]

استدلال‌ها (مغالطات) احمدالحسن

وي براي اثبات مدّعاي خود به چند دليل استناد مي‌كند:

دليل اول. خواب هايي كه اشخاصي درباره او ديده‌اند و اين، علاوه بر خواب‌هايي كه خود ديده بود.

دليل دوم. اخبار از حوادث آينده مثل سقوط صدّام.

دليل سوم. آمادگي براي مناظره با علماي اسلام، يهود و مسيحت.

دليل چهارم. آمادگي براي مباهله با علماي شيعه و سني و يهودي و نصراني.بديهي است كه دلايل فوق، صرف ادّعا است.

وي در پيامي خطاب به مردم عراق، چنين مي‌گويد:«پدرم امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف من را براي اهل زمين فرستاد و من دعوتم را در بين شما آغاز كردم. در حالي كه جبرئيل و ميكائيل مرا تأييد و نصرت مي‌دهند، من از شما طلب نصرت مي‌كنم.اگر نصرتم داديد فبها، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان كنيد، صبر خواهم كرد همان گونه كه مسلم بن عقيل صبر نمود. من بزودي از ميان شما خواهم رفت، ‌اي باقيمانده هاي قاتلان حسين! اگر مي‌خواستم، شمر و شبث اين زمان را معرفي مي‌كردم.

من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آينده به همراه او، كه جز شمشير، چيزي را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت».

وي در پايگاه اينترنتي «انصار المهدي»[11] با امضاي سيد احمد حسن، وصي و رسول امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، در تاريخ 21 ربيع الثاني 1426ق مصادف با 9 / 3 / 1384 به صورت سؤال و جواب، پيامي را براي توجيه فرزندي امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و هاشمي بودن بيان مي‌كند كه چنين است:«مكه از تهامه است و تهامه از يمن؛ پس محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم همگي يماني هستند».

طبق يكي از احاديث، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده امام معصوم عليهم السلام را به شيعه معرفي مي‌كند، و پس از ذكر نام امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌فرمايد:ثم يكون من بعده اثناعشر مهديّاً، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلي ابنه أول المهدييّن…؛ (مجلسي، 1384: ج53، ص148)[12]وي ادّعا مي‌كند كه او مصداق همان «اوّل المهديين» و فرزند امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ در حالي كه امام زمان هنوز ظهور نكرده و فوت ننموده است.

در پيام ديگري كه طرفداران وي با امضاي «انصار المهدي» در مورخه 11 ماه رمضان 1427 ق، از نجف خطاب به مقام معظم رهبري فرستاده‌اند، از مقام معظم رهبري تقاضاي قرائت اين پيام ودادن جواب به آن را كرده‌اند. آنان در اين پيام، ادلّه حجيّت ادّعايي احمد بن حسن را مطرح مي‌سازند و از جمله همان حديث وصيّت وجريان خواب‌ها و مناظره‌ها و مباهله را مطرح مي‌كنند.[13]

در تبلیغات خود بارها اعلام می کنند که هیچ یک از علما حاضر به مناظره نشده است، در صورتی که آیت الله قزوینی و برخی دیگر از بزرگان علمی از ایشان به صورت رسمی دعوت به مناظره و حتی مباهله کرداند تا کذب و دروغگویی او مشخص شود.

بررسي و نقد احاديث مورد استدلال

اينك لازم است تك تك احاديث مورد استدلال احمد را از نظر سند و دلالت بررسي نماييم و در نهايت، ارتباط مدّعاي جريان يماني را با‌ آن احاديث، كشف كنيم.

1. شيخ صدوق در كتاب كمال الدين مي‌نويسد:

حدّثنا عليّ بن أحمد بن محمد بن عمران الدّقاق قال: حدّثنا محمد بن أبي عبدالله الكوفيّ قال: حدثنا موسي بن عمران النّخعي، عن عمّه الحسين بن يزيد النوفليّ، عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير قال: قلت للصّادق جعفر بن محمد: يا ابن رسول الله! إنّي سمعت من ابيك عليه السلام انّه قال:«يكون بعد القائم اثناعشر مهديّاً فقال: انّما قال: اثنا عشر مهديّاً ولم يقل: اثنا عشر اماماً، ولكنهم قوم من شيعتنا يدعون النّاس إلي موالاتنا ومعرفة حقّنا»[14]. (صدوق، 1379: ج2، ص358)

اولاً، حديث فوق از نظر سند ضعيف است؛ زيرا:

ــ از علماي رجال توثيقي نسبت به علي بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق صادر نشده است. (خويي، 1399: ج 13، ص 169).

ــ علي ابن ابي حمزه نيز به عنوان كذّاب و متّهم توصيف شده است. او كسي بود كه پيرو مذهب انحرافي واقفيّه بود و طمع به دنيا او را واداشت تا منكر امامت امام رضا عليه السلام شده و از دين دست بكشد و به سوي الحاد سوق يابد.[15]

ثانياً، از نظر دلالت نيز اين حديث ارتباطي با اين زمان ندارد كه هنوز امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور نكرده است.

از نظر دلالت اين حديث ارتباطي با اين زمان ندارد كه هنوز امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور نكرده است!.

2. شيخ طوسي در كتاب الغيبة مي‌نويسد:أخبرنا جماعة عن أبي عبدالله الحسين بن عليّ بن سفيان البزوفريّ، عن عليّ بن سنان الموصليّ العدل، عن عليّ بن الحسين، عن احمد بن محمّد بن خليل، عن جعفر بن احمد المصريّ، عن عمّه الحسن بن عليّ، عن ابيه، عن أبي عبدالله جعفر بن محمّد، عن أبيه الحسين الزّكي الشهيد، عن ابيه اميرالمؤمنين عليه السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في الليلة التي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السلام: «يا أبا الحسن أحضر صحيفةً و دواة» فأملا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم وصيته حتّي انتهي إلي هذا الموضع، فقال: «يا علي! سيكون بعدي اثناعشر اماماً و من بعدهم اثناعشر مهديّاً…له ثلاثة اسامي، اسم كإسمي، و اسم أبي هو عبدالله و احمد و الاسم الثالث المهدي هو أول المؤمنين». (طوسي، 1369: ص107؛ مجلسي، 1384: ج36، ص261).

اولاً، اين حديث نيز از نظر سند ضعيف است؛ زيرا عليّ بن سنان الموصليّ العدل توثيق نشده و عامي مذهب است (خويي 1399: ج 12، ص 46 رقم 8180). علي بن الحسين هم شناخته شده نيست. همچنين مرحوم خويي دربارة احمد بن محمد بن خليل چنين مي‌فرمايد: «كذاب، وضاع للحديث، فاسد، ضعيف جدّاً، لايلتفت اليه» (خويي 1399، ج2، ص 224رقم 782).ديگر راويان اين حديث هم در كتب رجالي شناخته شده نيستند.

آیت الله خویی که از بزرگان رجال هست در باره راوی گوید: او بسیار دروغگو، و واضع و جاعل حدیث هست، و شخص فاسد ی می باشد!. واقعا ضعیف هست و به او و روایاتش توجهی نمی شود!.

ثانياً، از نظر دلالت، اين حديث آشكارا دلالت مي‌كند كه بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم دوازده امام معصوم مي‌آيند كه اولين آن‌ها اميرالمؤمنين عليه السلام و آخرين آن‌ها امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است. همچنين بنابراين روايت، بعد از وفات امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف دوازده نفر آدم هدايت يافته (مهدي) مي‌آيند كه اولين آن‌ها (اوّل مقرّبين )، فرزند امام زمان خواهد بود. وي داراي سه نام خواهد بود؛ يكي احمد (همنام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم)، ديگري عبدالله (نام پدر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم) و سومي مهديّ است.

اين حديث نيز مانند حديث قبل دربارة بعد از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌باشد، پس ربطي به دوران غيبت ندارد. علاوه بر آن، اين حديث با حديث قبلي از نظر انتساب مهديين تعارض دارد؛ زيرا حديث شيخ صدوق بر اين مسأله تأكيد دارد كه آن‌ها از شيعيانند كه ظاهر آن، اين است كه از خود اهل بيت و اولاد آن‌ها نيستند؛ در حالي كه حديث كتاب الغيبة بر اين معنا صراحت دارد كه اولين آن‌ها فرزند امام زمان است. درهر حال، اين دو حديث به اين معنا دلالت مي‌كنند كه اين دوازده نفر پس از شهادت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهند آمد، نه قبل از آن و اين با مدعيان زمان ما هيچ ارتباطي ندارد.

3. شيخ طوسي در جاي ديگر كتاب الغيبة آورده است:محمد بن عبدالله بن جعفر الحميريّ عن ابيه عن محمد بن عبدالحميد و محمّد بن عيسي، عن محمّد بن الفضيل، عن أبي حمزة، عن أبي عبدالله عليه السلام في حديث طويل ـ أنه قال:«يا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهديّاً من ولد الحسين» (طوسي، 1369: ص784).

اولاً، حديث فوق از نظر سند ضعيف است؛ زيرا محمد بن عبدالحميد مجهول است. محمد بن عيسي مشترك بين ثقه و مجهول است كه تشخيص آن دو مشكل است. محمد بن فضيل هم مجهول است، ولي ابن حمزه ابو حمزه ثمالي است كه ثقه است. (شوشتري، بي‌تا: ج 7، ص 268- 269، شماره 4984)

ثانياً، اين حديث، دلالت دارد كه بعد از امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف يازده انسان هدايت يافته (مهدي) مي‌آيند كه همگي از فرزندان امام حسين عليه السلام مي‌باشند. اين حديث با دو حديث قبلي از نظر تعداد آن‌ها تعارض دارد؛ زيرا آن دو حديث بر دوازده نفر و اين يكي بر يازده نفر تأكيد دارد و در هرصورت، با زمان كنوني ارتباط ندارد؛ زيرا به دوران پس از ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و وفات آن حضرت ناظر است.

4. شيخ حسن بن سليمان (متوفاي 802 ق) در كتاب مختصر بصائر الدّرجات (سعد بن عبدالله اشعري ) آورده است:ممّا رواه السيد عليّ بن عبدالحميد باسناده عن الصّادق عليه السلام: «أنّ منّا بعد القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف اثنا عشر مهديّاً من ولد الحسين عليه السلام».

اولاً، سند اين حديث معلوم نيست؛ زيرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سيّد علي بن عبدالحميد (متوفاي 760 ق) به اسنادي كه آن سيد نقل كرده، روايت نموده است. اسناد مذكور كه در دسترس ما نيست، تا بدانيم همه راويان ثقه هستند يا غير ثقه؛ بنابراين سخن قطعي درباره سند حديث ممكن نيست.

ثانياً، از نظر دلالت همانند حديث قبلي است، مگر اين كه اين حديث بر دوازده مهدي تأكيد مي‌كند، در حالي كه قبلي بر يازده مهدي.

نقد كلي احاديث

صرف نظر از وضعيت سندي روايات كه نوعاً ضعيف و غيرمعتبر است. از نظر دلالت نيز به عنوان احاديثي شاذ و غير قابل قبول تلقّي مي‌شوند؛ زيرا طبق احاديث مسلّم شيعه، بعد از شهادت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف آغاز دوره رجعت است.لذا برخي از علماي شيعه، احاديث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت، حمل كرده‌اند؛ پس مقصود از دوازده يا يازده مهدي، همان ائمه هدي عليهم السلام مي‌باشند كه پس از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت براي انتقام گرفتن از قاتلانشان آن هم به مدت كوتاه (چهل روز) قيام مي‌كنند.

شيخ مفيد در آخر كتاب ارشاد، دربارة احاديث مذكور مي‌فرمايد:وليس بعد دولة القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف لأحد دولة إلّا ما جاءت به الرواية من قيام ولده إن شاء الله ذلك، ولم يرد به علي القطع والثبات، وأكثر الروايات انّه لن يمضي مهدي الأمة الّا قبل القيامة بأربعين يوماً، يكون فيها الفرج (الهرج ) و علامات خروج الأموات وقيام السّاعة للحساب والجزاء (مفيد، 1412: ص336)؛

بعد از دولت حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف براي كسي دولتي تشكيل نمي شود، مگر آنچه اين روايت بر آن دلالت مي‌كند كه فرزند (فرزندان ) او اگر خدا بخواهد، قيام مي‌كند. البته اين روايت به صورت قطعي ثابت نيست.اكثر روايات بر اين معنا دلالت مي‌كند كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نمي رود، مگر چهل روز قبل از قيام قيامت كه در آن فرج (و بنا بر روايت بحارالانوار هرج و مرج) صورت مي‌گيرد، و علائم خروج اموات و قيام قيامت براي حساب وكتاب آشكار مي‌شود.

علّامه مجلسي پس از نقل اخبار مذكور در بحار الانوار، «باب خلفاء المهدي و اولاده»، درباره دلالت و تأويل آن احاديث مي‌نويسد:

اين اخبار، مخالف مشهور است و راه تأويل آن، دو صورت است؛راه اوّل، اينكه مراد از دوازده مهدي (هدايت شده) همان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ساير امامان به استثناي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ به اين معنا كه مُلك آن‌ها (در هنگام رجعت)، بعد از امام زمان خواهد بود.

راه دوم، اين است كه آن دوازده مهدي از اوصياي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، هدايت گران خلق در زمان ائمه عليهم السلام در هنگامه رجعتند؛ زيرا زمان نمي تواند خالي از حجّت باشد، اگر چه اوصياي انبيا عليهم السلام نيز حجج هستند، والله اعلم (مجلسي، 1384: ج53، ص148).

متاسفانه بسیار دیده شده که برای فریب افراد جاهل این گروه از تکرار چاپ این احادیث در کتب مختلف بهره می برند، به این صورت که چند کتاب را نشان می دهند که یک روایت در آن هست، اما برای حدیث شناس و حتی یک طلبه عادی روشن هست، که در حدیث مصدر اصلی و سلسله حدیث مهم است، نه تکرار آن در کتب مختلف. گاهی برخی از کتب کتب علمای است که در قید حیات هستند و معاصر می باشند، لذا بدیهی است که در این عصر کسی نمی تواند مستقیم بدون کتب روایی نقل حدیث کنند!. عالمی برای نقد و بررسی یک روایت، آن را نقل کرده است، حالا این افراد صرف همین نقل و تکرار را به افراد کم اطلاع به عنوان سند القا می کنند!.

نتيجه

احاديث مذكور، چه صحيح باشند و چه ضعيف و از نظر دلالت چه قابل قبول باشند و چه غير قابل قبول، چه قابل تأويل به رجعت باشند و چه غيرقابل تأويل، با مدّعاي جريان يماني هيچ ارتباطي ندارند؛ زيرا همه آن احاديث بر اين مطلب اجماع دارند كه قيام مهدييّن دوازده‌ گانه يا يازده گانه بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود و هيچ يك از احاديث بر اين معنا دلالت نمي‌كند كه آن‌ها يا برخي از آن‌ها قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌آيند.

همه آن احاديث بر اين مطلب اجماع دارند كه قيام مهدييّن دوازده‌ گانه يا يازده گانه بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود و هيچ يك از احاديث بر اين معنا دلالت نمي‌كند كه آن‌ها يا برخي از آن‌ها قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌آيند.

احمد اسماعيل گاطع الصيمري در حالي به دروغ مدّعي فرزندي و وصايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادّعاي قيام كرده و خود را اوّلين نفر از مهدييّن مي‌نامد. بنابراين، مدّعاي نامبرده هيچ پايه و مستندي از نظر احاديث ندارد. علاوه بر آن، وي كه خود را وصي مي‌نامد، بايد بداند كه «وصي» بعد از مرگ مُوصي قيام به وظيفه مي‌كند، نه قبل از مرگ او.

پي نوشت:

  • [2. فتواي جهاد برعليه استعمار در تاريخ معاصر(جهاديه ميرزا بزرگ فراهاني، محمد علي آشتياني) رساله فوق نخست در سال 1233ق و بار دوم در سال 1234ق در تبريز چاپ شد.
  • .[3] اين شعار بارها در اوايل تأسيس حزب بعث عراق از گوينده راديوي آن رژيم شنيده شد (روزنامه جمهوري اسلامي، 3/6/81).
  • .[4] انتفاضة شعبانيه: (15 شعبان 1412ق):
  • [5]. www.rasanews.ir
  • [6]. www.//farsi.almahdyoon.org
  • .[7] اين ادعاها بر اساس سايت www.youtube.com مي‌باشد:
  • [8]. www.//farsi.almahdyoon.org
  • [9]. همان. [10]. همان. [11].www.almahdyoon.org// www.youtube.com
  • [12. يعني «بعد از او ]امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف [دوازده نقر مهدي ]هدايت يافته[ خواهند آمد، پس وقتي وفات او ]امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف‌[ فرا مي رسد، بايد آن را به فرزندش كه اولين نفر از مهديين است، تحويل دهد».
  • [13]. www.almahdyoon.org
  • 14]. ابي بصير مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اي پسر رسول خدا! من از پدرت شنيدم كه فرمود: «بعد از قيام حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف دوازده نفر مهدي خواهند آمد»امام فرمود : «بله؛ امّا پدرم فرمود: دوازده نفر مهدي و نفرمود: دوازده امام. بلي؛ آن‌ها قومي از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت ما و معرفت حقمان دعوت خواهندكرد.»
  • [15]. فرقه اي از شيعه كه امام موسي كاظم عليه السلام را آخرين امام مي دانند و قائلند كه آن حضرت زنده و مهدي منتظر مي باشد. بنيان‌گذار آن، علي بن ابي حمزه بطائني و زياد بن مروان قندي و عثمان بن عيسي رواسي و احمد بن ابي بشرسرّاج بودند (قاموس الرجال، ج 7، ص 268- 269، شماره 4984).

لازم به ذکر است بخش های پس از مسائل 12 گانه که مورد بحث واقع شد، برگرفته از سایت پرسمان مهدویت همراه با ویرایش و اضافات از سایت هدانا است.

لینک کوتاه مطلب: http://goo.gl/HBOeCl

*- ضمنا شما می توانید از اینجا مشترک  خبرنامه سایت شوید و جدید ترین مطالب را دریافت کنید.

حتما بخوانيد

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.

1 نظر
  1. علی می گوید

    احمدالحسن از دیدار های مکرر با حضرت حجت عج در خواب و بیداری گفته است در حالی که ما از حضرت صاحب الزمان عج نامه ای داریم که ایشان در یکی از توقیعاتشان فرمودند :
    هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعایی کرد پس کذاب هست

    حضرت حجت عج چنین روزهایی را می دیدند که مدعیان دروغگویی پیدا میشوند که چنین مطلبی را فرمودند

    الاحتجاج جلد۲ ص۴۷۴ – بحارالانوار جلد۵ ص۳۶۱ – غیبة طوسی ص۳۹۵