گوشه ای از فضائل امام علی علیه السلام
نوشتاری از آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
قسم به آنكه جانم در دست اوست اگر نميگفتند گروههايي از امّتم آنچه كه نصاري در عيسي بن مريم ميگفتند به تحقيق چيزهايي درباره تو (علي عليه السلام) ميگفتم كه هيچ گروهي از مسلمانان بر تو نميگذشتند مگر اينكه خاك پاي تو را براي تبرّك برميداشتند
گوشه ای از فضائل امام علی علیه السلام
حرفي است از هزاران …
نوشتاری از آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله العالی بمناسبت میلاد مسعود یعسوب المؤمنین حضرت علی بن أبیطالب علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
اين شرح بينهايت كز وصف يار گفتند *** حـرفی است از هزاران كاندر عبارت آمد
از شخصيت عظيم اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه بعد از رسول خدا صلّيالله عليه و آله و سلّم اشرف كلمات الهيّه، اكبر آيات ربّانيه، ادلّ دلايل جامعه، اتمّ براهين ساطعه، وسايل كافيه و مظهر العجايب و معدن الغرايب است و مالك كلّ عظمتهاي انسان مافوق و برتر و خليفة الله بر حق است و دوستي او، عنوان صحيفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبانهاي گويا را در دهان داشته باشد و با هر كدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگويد، از حرف نخستين مدح او، بيشتر نخواهد گفت.
در آن ميداني كه پيامبر اعظم، عقل كل، خاتم رسل و هادي سبل صلّيالله عليه و آله و سلّم، بر حسب احاديث معتبر و مشهور بينالمسلمين، از آن حضرت، آن همه تمجيدات و تعريفات رسا و پر از معنا فرموده باشد و او را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او و لازم الإتصال و غير قابل افتراق دانسته باشد، و گاه فرموده باشد:
“وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي فِيكَ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ الْيَوْمَ فِيكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ لِلْبَرَكَةِ؛ قسم به آنكه جانم در دست اوست اگر نميگفتند گروههايي از امّتم آنچه كه نصاري در عيسي بن مريم ميگفتند به تحقيق چيزهايي درباره تو (علي عليه السلام) ميگفتم كه هيچ گروهي از مسلمانان بر تو نميگذشتند مگر اينكه خاك پاي تو را براي تبرّك برميداشتند.”(1)
و گاهي با زبان معجزْ بيان و حقيقتترجمان، فرموده باشد: “لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ؛ اي علي! اگر درياها مركب و درختها قلم و انسانها نويسنده و جنّيان حسابگر شوند، فضائل تو را نميتوانند بشمارند.”(2)
يا ارزش يكي از ميدانهاي جهاد آن مجاهد في سبيلالله را در راه اعلاي كلمة الله و دفاع از حق، افضل از عبادت جنّ و انس و يا تمام امّت معرفي كرده باشد، ديگران در مدح و ثناء آن حضرت چه ميتوانند بگويند؟! همه در برابر آفتاب جهانتاب محمدي و درياي بيكران علم احمدي صلواتالله عليه و آله، چون ذرّه و قطره، بلكه از آن هم كمترند.
حقيقت اين است كه با جملهها و كلماتي كه حروف آنها از بيست و نه حرف بيشتر نيست، نميتوان از بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، كه در آيات بسياري از قرآن، خداوند متعال، خود او را وصف و مدح فرموده است، توصيف و ستايش كرد.
مدايح شايستهاي كه از آن امام عظيم، رهبر موحّدان، پيشواي مجاهدان، سرور زهّاد و دادگران و اميرمؤمنان شده، هر چه رسا و شيوا بوده، به ناحيهاي از نواحي عظمت آن حضرت اشارت دارد.
آن كه با اين جملهي كوتاه “إحتياجُ الكُلِّ إلَيْهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الكُلِّ دَليلٌ عَلى أنَّه إمَامُ الكُلِّ؛ احتياج همه به او و بينيازي او از همه دليل بر اين است كه او امام همگان است.“(3) او را ستود و آن كه در وصف كلامش ميگفت: “كلامُهُ دُونَ كَلامِ الخَالِقِ وَ فَوْقَ كَلامِ الْمَخْلُوقينَ؛ كلام او پايينتر از كلام خالق و بالاتر از كلام بندگان است.”(4) همه و هر يك به منقبتي از مناقب آن حضرت اشارتي كردهاند.
با اين همه كه علما و حكما، چهارده قرن است از فضايل او گفتهاند، تا علم، فضيلت، زهد، عدل و كمالات انساني مورد ستايش است، آيندگان او را ستايش خواهند كرد.
و با اين قصايد و اشعار بيشمار و هزارها كتاب و مقاله كه پيرامون شرح شخصيت اين انسان أكمل و والا نوشتهاند و همه داد سخن را دادهاند، باز هم همانند روزهاي نخست براي گويندگان و انديشمندان، مجال سخن باز و بلكه بازتر شده است.
همانطور كه در احاديث شريفه بيان شده است، علي عليهالسّلام معجزهاي است كه خداوند به رسول گرامياش خاتم الانبياء صلّي الله عليه و آله و سلّم عطا فرمود؛ معجزهاي كه از همه معجزات انبياي گذشته، بزرگتر و حيرتانگيزتر است؛ و بجاست كه بگوييم اين سخن حضرت صادق عليهالسّلام را:
“الصُّورَةُ الإنْسَانِيَّةُ هِيَ أكْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هِيَ الكِتابُ الَّذي كَتَبَه بِيَدِهِ وَ هِيَ الهَيْكَلُ الّذي بَناهُ بِحِكْمَتِهِ وَ هِيَ مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمينَ وَ هِيَ المُخْتَصَرُ مِنَ العُلُومِ في اللَّوحِ الْمَحْفُوظِ”(5) به واسطه شخصيتي، مثل علي عليهالسّلام بيان واقع و حقيقت ميشود.
پس، سزاوار است كه زمين ادب ببوسيم، و خداوند متعال را به نعمت ولايت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، تا حضرت صاحب وقت، وليّ عصر و مالك امر، مولانا المهدي ارواح العالمين له الفداء حمد و سپاس بگوييم: اَلْحَمْدُللهِ الَّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِولايةِ اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الاَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ سِيّما خاتَمِهِمْ وَ قائِمِهِمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ.
پينوشتها:
1و2. بحار الأنوار، جلد 40، باب 91، حديث 114.
3. بغية الوعاة سيوطي، صفحه 243؛ تنقيح المقال مامقاني، جلد 1، صفحه 402، شماره 3769.
4. شرح نهج البلاغة ابن أبيالحديد، جلد 1، صفحه 24.
5. به نقل از تفسير صافي، ذيل آيه 2 سوره بقره.