چرایی اعدام منافقین در زندان
چرایی اعدام منافقین در زندان
آيت ا… منتظرى در نامه ى خود به امام به اين موضوع اشاره كرده اند كه افرادى كه در زندان بودند و تصميم به اعدام آنها گرفته شده بود قبلا در دادگاه حكمى كمتر از اعدام براى آن ها در نظر گرفته شده بوده. پس امام چرا اين كار را كردند؟
در پاسخ پرسش فوق گفتنى است:
پس از تهاجم نيروهاى سازمان منافقين در سال 67 با پشتيبانى ارتش عراق به داخل ايران حضرت امام (ره) حكمى را درباره بررسى مجدد پرونده منافقين زندانى كه همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محكوميت اعدام براى كسانى كه برنامه شورش در زندان، همزمان با برنامههاى بيرون سازمان داشتند، صادر كردند. در زمينه دلايل صدور اين حكم كه از مبانى فقهى و حقوقى مستحكمى برخوردار است به اختصار مى توان به وضعيت كلى نيروهاى نظامى ايران در جبهه ها، روحيه مردم در داخل كشور به واسطه انعكاس تحولات جبهه ها، تبليغات وسيع درباره پيشروى هاى عراق از سوى راديوهاى بيگانه، ورود مستقيم آمريكا به صحنه جنگ با ايران از طريق هدف قرار دادن هواپيماى مسافربرى، پيشروى نيروهاى منافقين به داخل خاك ايران و تصرف چند روستا و شهر اسلام آباد غرب، انتقال اخبار مربوط به تحولات جبهه ها و ورود منافقين به داخل ايران، بروز تحركات و تنشهائى در زندان با سردمدارى عناصر بر سر موضع منافقين، آغاز فعاليت برخى هواداران منافقين در سطح جامعه و ايجاد حركت هائى براى برپائى آشوب و شورش در سطح شهرها، انتشار پيامهاى مستمر سازمان منافقين از طريق راديو هاى متعلق به آنها و ترغيب و تحريك مردم به شورش، اشاره داشت.
در چنين اوضاع و احوالى حضرت امام (ره) بر مبناى ديدگاه فقهى خود، از مسئولان مربوطه خواستند تا ضمن بررسى مجدد وضعيت منافقين در زندان، آن دسته از اين افراد را كه همچنان بر سر موضع تشخيص مى دهند، به عنوان نيروهاى داخلى يك سازمان محارب كه با استفاده از فرصت، در صدد آشوبگرى و تحريك ديگران به شورش هستند، اعدام كنند. در حكم حضرت امام (ره) در اين باره چنين آمده است: «از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكارىهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنها براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تا كنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سر موضع نفاق خود پافشارى كرده و مىكنند، محارب و محكوم به اعدام مىباشند.»
همانگونه كه ملاحظه مى شود حضرت امام (ره) ضمن بيان مبانى فقهى صدور اين حكم، صرفاً آن دسته از منافقين زندانى كه «بر سر موضع نفاق خود پافشارى كرده و مى كنند» را «محارب و محكوم به اعدام» برشمرده كه لازم است حد محارب در خصوص آنها اجرا شود. و تشخيص اين موضوع را نيز به رأى اكثريت قاضى شرع، دادستان و نماينده وزارت اطلاعات واگذار مى كند، با تأكيد بر اينكه «احتياط در اجماع است.» و منافقين زندانى اى كه از عملكرد «سازمان منافقين» برائت جسته و توبه مىكردند، اعدام نمىشوند.
البته بررسى مجدد پرونده منافقين زندانى قبل از اين مقطع نيز سابقه داشته و بدون حكم و نظر امام نيز اينكار صورت مى گرفته است. به عنوان مثال در سال 1360 نيز همزمان با شورشهاى شهرى و ترورهاى گسترده منافقين، شورشى نيز در زندان صورت مى گيرد و 12 نفر در اين ارتباط تيرباران مى شوند. در اينجا مناسب است به توصيه اكيد حضرت امام (ره) در آن ايام مبنى بر پرهيز از تندروى در رفتار با زندانيان گروهك هاى ضد انقلاب اشاره شود. ايشان در سخنرانى خود به مناسبت فاجعه انفجار در حزب جمهورى اسلامى به تاريخ 1360/ 4/ 9 فرمودند: «من يك كلمه به برادران دادگاه و كسانى كه رئيس زندان هستند و اشخاصى كه زندانبان هستند مىگويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتى واقع شد، اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و خداى ناخواسته با زندانيانى كه الان هستند، ولو اين زندانيان از همين گروههاى فاسد باشند، با خشونت غير انسانى عمل كنند. با آرامش و با احترام عمل كنند. لكن دادگاهها احكام را با دقت بررسى كنند، و پرونده ها را بررسى كنند، آنها را بر محكمهها بنشانند و ازشان استفسار كنند. با قاطعيت هرچه بايد بكنند، عمل كنند، لكن اين طور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دسته از ما به وسيله همين گروهها از بين رفته، حالا ما در حبس با اشخاصى كه محبوس هستند خداى ناخواسته به خلاف موازين اسلام رفتار كنند و من مىدانم نمىكنند، گرچه آنهايى كه بايد به شما تهمت بزنند، تهمت را مىزنند.»
اما در سال 1367، وضعيت متفاوتى با سال 1360 وجود داشت در سال 60 سازمان منافقين اگر چه از حمايت هاى سياسى و تبليغاتى بيگانه بهره مى برد اما به هر حال يك گروه ضد انقلاب داخلى به شمار مى آمد كه دست به عمليات تروريستى و انفجارى در داخل مى زد و البته با عوامل اين عمليات نيز برخورد مى شد. ولى در سال 67 اين گروه در قالب يك «ارتش متجاوز» ظاهر شد كه از پشتيبانى كامل نيروهاى نظامى بيگانه برخوردار بود. و با اتكاء به همين پشتيبانى ها توانسته بود راه خود را به داخل خاك ايران باز كند و بخشى از آن را به اشغال خود در آورند. و در كنار آن مسائلى نظير بروز تحركات و تنشهائى در زندان با سردمدارى عناصر بر سر موضع منافقين، آغاز فعاليت برخى هواداران منافقين در سطح جامعه و ايجاد حركت هائى براى برپائى آشوب و شورش در سطح شهرها، انتشار پيام هاى مستمر سازمان منافقين از طريق راديو هاى متعلق به آنها و ترغيب و تحريك مردم به شورش، همه بيانگر موج تازه توطئه هاى اين گروهك مى باشد. از سوى ديگر آمريكا نيز با حضور پرنگ نظامى در خليج فارس و هدف قرار دادن يك هواپيماى مسافربرى و حمله به ناوچه ها و نفت كشهاى ايرانى عملاً وارد عرصه جنگ با نظام جمهورى اسلامى شده و طبعاً از نيروهاى نظامى معارض نيز حمايت به عمل مى آورد. در اين شرايط حضرت امام (ره) به منظور خنثى كردن توطئه و تحركى كه در حال شكل گيرى بود، ضمن سفارشهاى لازم به منظور تشخيص صحيح «برسر موضع نفاق بودن» دستور برخورد با عوامل داخلى اين توطئه را صادر مى فرمايند. (ر. ك: پاسداشت حقيقت، مسعود رضايى، و عباس سليمى نمين، تهران: دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، 1381)
در ادامه به گوشه هائى از جنايات گروهك تروريستى منافقين اشاره مى شود:
سازمان تروريستى منافقينى گروهى است كه از سال 61 تا 67، 15 هزار بيگناه را در خيابانهاى تهران و ديگر شهرها ترور مىكردند. منافقين كسانى بودند كه در سال 58 و 59 جنگهاى تجزيه طلبانهاى را در كردستان، آذربايجان، تركمن صحرا و ديگر شهرها به راه انداختند و اينها همان كسانى بودند كه در ماه رمضان يكى از سالهاى اوايل دهه 60 با حمله به خانه يك فرد بسيجى كه تنها جرمش حزب اللهى بودن و حضور در جبهههاى نبرد حق عليه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تيغ موكتبرى بريدند. يك بار در عروسى فرزند يكى از فئودالهاى وابسته به منافقين، تعدادى از جهادگران انقلاب كه عموماً از دانشجويان مسلمان و انقلابى بودند را در مقابل عروس و داماد، به جاى گوسفند سر بريدند.
منافقين ضمن جاسوسى براى صدام در جنگ تحميلى و نيز برخى ديگر از جنايتهاى ددمنشانه آنها از جمله به گلوله بستن مجروحان در بيمارستانها و نيز به شهادت رساندن 72 تن از بهترين نيروهاى انقلاب، از سال 60 و 61 تا آخر جنگ در خيابانها مىگشتند و هر دختر و پسر حزباللهى را بدون اينكه حتى بدانند اين شخص كيست به مسلسل مىبستند و حتى در مغازههايى كه عكس امام (ره) بر روى ديوار آن نصب بود، نارنجك مىانداختند.
شكنجههايى كه منافقين بر روى نيروهاى انقلابى و حزب اللهى انجام مىدادند، روى ساواك را نيز سفيد كرد.
پرسمان