وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

پرتوي از سخنان فاطمه(س)

0

پرتوي از سخنان فاطمه(س)

 

پرتوي از سخنان فاطمه(س)

 

عذرا انصاري

 

عمر كوتاه فاطمه(س) و فضاي حاكم بر جامعه آن روز فرصت چنداني براي آن حضرت(س) پيش نياورد كه حجم وسيعي از معارف بلند و رهنمودها و ارشادات آن حضرت(س) دستمايه انسانهاي حق طلب و سعادت جو قرار گيرد امّا همين اندك نيز بسيار ارزشمند و راهگشاست. آنچه مي خوانيد فرازهايي كوتاه از ارشادات آن بانوي بزرگ مي باشد.

 

بانوي بزرگ اسلام، حضرت زهرا(س) كه سخنش همانند وحي الهي دل را روشن و قلب را صفا مي بخشد، در معارف گوناگون اسلامي مطالبي بس ارزشمند و عميق بيان داشته است.

 

دقت در محتواي خطبه آن حضرت شاهد گويايي است بر آگاهي و اطلاع گسترده و وسيع او از حقايق و معارف بلند اسلامي. در اينجا قسمتهاي كوتاهي از سخنان آن حضرت را در باره برخي مسائل اسلامي بازگو مي كنيم.

 

1ـ امامت و رهبري

 

از مسائل مهم و اساسي اسلام كه خود سرچشمه بركات زيادي براي جامعه اسلامي است موضوع امامت و رهبري در جامعه اسلامي است. اگر اين مسأله آن طور كه نظر خداوند بوده در جامعه پياده شود و آن افرادي كه اين شايستگي را دارند اين مسؤوليت مهم و سرنوشت ساز را عهده دار شوند جامعه به سوي سعادت و كاميابي و تكامل، رهبري مي شود و امكان رشد و پيشرفت براي همه افراد در تمام زمينه ها فراهم مي گردد و بعكس، اگر اين مسأله از مسير صحيح و واقعي خود منحرف شد مشكلات و گرفتاريهاي بي شماري دامنگير جامعه خواهد گرديد. بر همين اساس است كه حضرت زهرا(س) در بخشهايي از خطبه خود به اين مسأله و همچنين به عواقب انحراف از مسير امامت اشاره كرده مي فرمايد:

 

چه باعث شد كه از ابوالحسن(ع) روي گردان شدند؟ به خدا سوگند روگرداني به خاطر برندگي شمشير او بود و از مرگ باكي نداشت. در جنگ قوي بود و با پنجه هاي پرتوان خود، نبردپيشگان دشمن را به خاك هلاكت مي افكند. خشم او در راه رضاي خدا بود. سوگند به خدا اگر آنها زمام امور را به دست علي(ع) مي دادند آنگاه كه مي رفت مردم از مسير حق منحرف شوند و از پذيرش دليل روشن سر باز زنند آنها را به نرمي و ملايمت به سرمنزل مقصود رهنمون مي شد به طوري كه هرگز آزار نمي ديدند. نه مركب ناتوان مي شد و نه راكب خسته و ملول، و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مي ساخت. نهري كه لبريز از آب بود، آبي كه هرگز گل آلود نمي شد و آنها را پس از سيرابي كامل باز مي گرداند و در پنهان و آشكار براي آنها خيرخواه و دلسوز بود. حال آنكه خود آن حضرت هرگز از دنياي آنها بهره نمي برد، و از ثروت دنيا جز به اندازه سيراب كردن تشنه كامان و سير نمودن گرسنگان سودي نمي برد. (اگر علي(ع) رهبر مي شد) دنياپرست از زاهد و راستگو از دروغگو براي آنان آشكار مي گشت.1

 

و در فراز ديگر مي فرمايد:

 

هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند آن را خاموش ساخت و هنگامي كه شاخ شيطان آشكار مي شد يا مشركي، مانند افعي دهان مي گشود، (پيامبر(ص)) برادرش علي(ع) را در كام آنها

 

مي انداخت و او (علي(ع)) هرگز باز نمي گشت مگر زماني كه بر فرق دشمنان مي كوبيد، و با شمشير، زبانه آتش را به طرف آنها شعله ور مي ساخت. علي(ع) اين رنج را براي خدا تحمل مي كرد و در تحقق امر الهي كوشا بود و به رسول خدا، سرور اولياء خدا، نزديك بود. همواره دامن همت به كمر مي زد و خيرخواهي تلاشگر و خستگي ناپذير بود.1

 

2ـ فلسفه احكام

 

خداوند متعال چون بندگان خود را بسيار دوست مي دارد و خواهان سعادت و خوشبختي آنان است، براي هدايت و راهنمايي آنها و همچنين براي ترسيم سير الي اللّه ، همواره پيامبران و راهنمايان معصوم جهت آنان فرستاده است. آنان با علم و آگاهي از اسرار جهان آفرينش و شناخت كامل نسبت به مصالح و مفاسد امور، دستوراتي را براي ترقي و رشد انسانها به نام واجبات و محرمات و … آورده اند كه بر اساس منطق شرع هر چه را واجب و لازم دانسته اند حتما داراي مصالح و منافعي است. حال اين منافع يا فردي است يا اجتماعي يا براي تزكيه و پرورش روح مؤثر است يا در سلامتي و تندرستي جسم تأثير دارد، و هر چه را حرام كرده اند قطعا داراي مفاسد و مضراتي است كه ارتكاب آنها زيانهايي را براي فرد و جامعه، جسم و جان انسانها بوجود مي آورد. روشن است كه براي انساني كه از هر جهت محدود و ناقص است درك فلسفه احكام بسيار مشكل است. اما معصومين عليهم السلام كه به حقايق امور آگاهي كامل دارند، نسبت به مصالح و مفاسد احكام اسلامي اطلاع داشته در مواردي بيان داشته اند. بانوي بزرگ اسلام حضرت زهرا(س) نيز در خطبه خود به فلسفه برخي از احكام اشاره كرده مي فرمايد:

 

خداوند قرار داده است «ايمان» را وسيله محو شرك از دلهاي شما، و «نماز» را موجب پاكي از تكبّر، و «زكات» را دست مايه بي آلايشي و تزكيه نفس و افزايش روزي بي دريغ، و «روزه» را سبب تصفيه دلها از زنگارهاي ناپاكي، و «حج» را موجب استحكام دين، و «عدالت» را عامل شوكت و عظمت، و «اطاعت از خاندان رسالت» را باعث انتظام ملت، و «امامت ما» را مانع افتراق و تشتت، و «جهاد» را موجب عزّت و هيبت، و «صبر» را وسيله جلب پاداش حق، و «امر به معروف» را جهت اصلاح امت، و «احسان به والدين» را براي امان از خشم خدا، و «صله رحم» را به

 

منظور فزوني جمعيت و قدرت، و «قصاص» را سبب بقاء زندگاني، و «وفاي به نذر» را براي رسيدن به مغفرت، و «به عدالت فروشي» را وسيله مبارزه با كمبودها، و «نهي از شراب خواري» را جهت پاكسازي پليديها، و «پرهيز از افترا» را براي دور شدن از لعنت، و «ترك دزدي» را جهت حراست از عفت، و «تحريم شرك» را وسيله اخلاص در بندگي.1

 

* سوگند به خدا اگر آنها زمام امور را به دست علي(ع) مي دادند آنگاه كه مي رفت مردم از مسير حق منحرف شوند و از پذيرش دليل روشن سر باز زنند آنها را به نرمي و ملايمت به سرمنزل مقصود رهنمون مي شد.

 

3ـ اخلاص

 

از مسائل بسيار مهم و ظريف و دقيق اسلامي، اخلاص در عمل و كردار و داشتن انگيزه الهي در انجام امور است. در سايه اخلاص كه يكي از عالي ترين مراحل تكامل و سير و سلوك است، دل و جان انسان مركز تابش انوار الهي مي گردد و حكمت و دانش از قلب انسان بر زبانش جاري خواهد شد.

 

* فاطمه(س): آنكه عبادت خالصانه خويش را براي پروردگارش به اوج برساند خداوند نيز برترين بركات و مصلحت خود را به سوي او فرو مي فرستد.

 

پيامبر گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: هر كس چهل روز اعمالش را خالصانه براي خدا انجام دهد، خداوند چشمه هاي حكمت را از قلبش بر زبانش جاري مي گرداند.2

 

حضرت زهرا(س) در همين رابطه مي فرمايد:

 

من اصعد الي اللّه خالص عبادته اهبط اللّه اليه افضل مصلحته.3

 

آنكه عبادت خالصانه خويش را براي پروردگارش به اوج برساند خداوند نيز برترين بركات و مصلحت خود را به سوي او فرو مي فرستد.

 

روشن است آنچه سبب رشد و تكامل و نورانيت قلب مي شود و به عمل انسان آنچنان ارزشي مي دهد كه عنايت و الطاف الهي را جذب كند، عملي است كه در انجام آن فقط رضايت و خشنودي خداوند مدنظر باشد و هيچ گونه انگيزه غيرخدايي، محرك انسان در انجام عمل نباشد، و اينان كساني هستند كه چون خدا را خوب مي شناسند و او را منبع و سرچشمه همه كمالات و خوبيها مي دانند تنها او را پرستش كرده به عظمت و قدرت بي پايان الهي توجه دارند و جز او مؤثر ديگري را سراغ ندارند، لذا تنها او را شايسته اطاعت مي دانند و خدا را دوست دارند و در برابر قدرت و عظمتش سر تسليم فرود مي آورند. چنين افرادي حتي به خاطر نيل به نعمتهاي بهشتي و ثوابهاي اخروي يا ترس از عذابهاي الهي، عملي را انجام نمي دهند. گرچه انجام عمل بر اساس اين انگيزه ها مانعي ندارد اما براي رسيدن به مراحل عالي اخلاص بايد انگيزه، فراتر از اينها باشد.

 

حضرت زهرا(س) كه خود در حد بسيار اعلائي از مرتبه اخلاص وتوجه به حق بودبه هيچ چيز جز حضرت حق نمي انديشيد و آنچنان محو جمال الهي گرديده بود كه خود و نيازهاي خويشتن را به فراموشي سپرده بود. لذا هنگامي كه پدر بزرگوارش از دخت محبوب خود پرسيد: چه چيز از خدا مي خواهي؟ هم اكنون جبرئيل

 

در كنار من است و از جانب خداوند پيام آورده كه هر چه از او بخواهي برآورده نمايد، فاطمه(س) در پاسخ عرض كرد:

 

«شغلتي عن مسألته لذّة خدمته، لاحاجة لي غير النظر الي وجهه الكريم.»1

 

همان لذت و حلاوتي كه از عبادت و خدمتگذاري او مي برم مرا از هر خواسته اي بازداشته است، هيچ چيز از او نمي خواهم مگر توجه به ذات اقدس و بزرگوار او.

 

4ـ دفاع از حق

 

انسان داراي خصلتها و صفاتي است كه خداوند آنها را با جان و روحش عجين ساخته است وجود اين صفات عالي و انساني، افراد را وادار مي كند تا در مبارزه حق و باطل كه همواره در طول تاريخ استمرار داشته از حق و طرفداران حق حمايت نموده و از پيروزي آنان شاد گردد.

 

پيشوايان معصوم عليهم السلام كه در همه خوبيها پيشرو بوده در عمل به دستورات الهي و دفاع از حق از همگان پيشي گرفته اند در زندگي پرافتخار خويش همواره از طرفداران حق، سرسختانه حمايت مي كردند. در زندگي حضرت زهرا(س) مي خوانيم كه روزي بين يك زن مؤمن و يك زن كافر مشاجره اي بر سر دين پيش آمد. اين موضوع خدمت حضرت فاطمه(س) مطرح شد. آن حضرت استدلال زن مؤمن را تشريح نمود، در نتيجه او بر رقيب خود پيروز شد و از اين پيروزي شادمان گشت. حضرت زهرا(س) به آن زن مؤمن فرمود: بدان كه شادي فرشتگان به واسطه پيروزي تو بر او بيش از خوشحالي تو است. خداوند به فرشتگان فرمود: به جهت پشتيباني فاطمه(س) از آن زن هزار هزار درجه در بهشت برين، بيش از آنچه براي اين زن تعيين شده برايش منظور داريد، و اين را ملاكي قرار دهيد كه هر كس به كمك ياران حق بشتابد و راه پيروزي آنان را هموار سازد هزار هزار مرتبه بيش از پاداش مقرر به او عطا شود.2

 

5ـ مقام مادر

 

از مسائل مهمي كه اسلام به آن توجه خاصي نموده است احترام و احسان به جايگاه رفيع مادر است. موضوع نيكي و احسان به مادر آن قدر اهميت دارد كه حضرت عيسي(ع) كه خلقتش از معجزات بزرگ الهي است در اولين روز ولادت به قدرت الهي به سخن آمد و خود را معرفي نمود، در ضمن اينكه فرمود: من بنده خدا هستم و خداوند مرا به عنوان پيامبري برانگيخته خواهد كرد، موضوع احسان به مادرش را نيز مطرح كرد: «و برا بوالدتي» خداوند مرا نيكوكار و خيرخواه نسبت به مادرم قرار داده است. در باره احسان به مادر روايات بسيار شگفت انگيزي از پيشوايان معصوم(ع) وارد شده است.امام صادق(ع) ارزش و اهميت مادر و مقام مادر را به مسلمانان توصيه كرده مي فرمايد: مردي نزد پيامبر(ص) آمد عرض كرد: يا رسول اللّه مَنْ اَبرُّ؟ قال: امّك، قال: ثم من؟ قال: امك! قال: ثم من؟ قال: امك! قال: ثم من؟ قال: اباك. اي پيامبر به چه كسي نيكي كنم؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: بعد از او به چه كسي؟ فرمود: به مادرت. بار سوم عرض كرد: بعد از او به چه كسي؟ فرمود: به مادرت. در چهارمين بار كه اين سؤال را تكرار كرد، فرمود: به پدرت.3

 

در حديث ديگري از آن حضرت(ع) نقل شده كه فرمود: جواني خدمت پيامبر(ص) آمد و هدفش اين بود كه از آن حضرت اجازه بگيرد تا در جنگ شركت نمايد. پيامبر(ص) به هر دليل بود نظر موافقي نسبت به شركت او در جهاد نداشت و به وي فرمود: ألك والدة؟ قال: نعم. قال: فالزمها فان الجنّة تحت قدمها «آيا مادري داري؟ عرض كرد: آري. فرمود: در خدمت مادر باش كه بهشت زير پاي مادران است»!4

 

و در حديث ديگر از امام صادق(ع) مي خوانيم: مردي نزد پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: من جوان بانشاط و ورزيده اي هستم. پيامبر(ص) فرمود: «ارجع فكن مع والدتك، فوالذي بعثني بالحق لانسها بك ليلة خير من جهاد في سبيل اللّه سنة» برگرد و با مادر خويش باش. قسم به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث ساخته است أنس يك شب مادر با تو از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است.5

 

بدون شك اگر زحمات فراواني را كه مادر از هنگام حمل تا وضع حمل و دوران شيرخواري تا زمان بزرگ شدن فرزند تحمل مي كند و رنجها و تعبها و بيداريها و بيماريها و پرستاريها را كه او با آغوش باز در راه فرزند خود پذيرا مي گردد در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه هر قدر انسان در اين راه بكوشد باز هم حقوق مادر را ادا نكرده است. حضرت زهرا(س) در اين رابطه مي فرمايد:

 

الزم رجلها فان الجنّة تحت اقدامها.6 ملازم ركاب او باش

 

و به او خدمت كن كه بهشت زير قدمهاي او است.

 

در اين جمله كوتاه، حضرت(س) احسان و احترام به مادر را نجات بخش و سرنوشت ساز شمرده تأكيد نموده است كه نهايت تواضع و فروتني را نسبت به وي انجام دهيد. چون سرنوشت ابدي شما در گرو احترام نسبت به او است.

 

حضرت زهرا(س) دستور چنين احترام و تواضعي را نسبت به مادر مي دهد. به اميد اينكه سخنان آن حضرت درسي براي همه علاقه مندان به آن بانوي بزرگ باشد.

 

* همان لذت و حلاوتي كه از عبادت و خدمتگذاري او مي برم مرا از هر خواسته اي بازداشته است، هيچ چيز از او نمي خواهم مگر توجه به ذات اقدس و بزرگوار او.

 

* در سايه اخلاص كه يكي از عالي ترين مراحل تكامل و سير و سلوك است، دل و جان انسان مركز تابش انوار الهي مي گردد و حكمت و دانش از قلب انسان بر زبانش جاري خواهد شد.

پاورقي

1. نهج الحياة، سخنان حضرت زهرا، ص99.

 

1. كلّما او قدوا نارا للحرب اطفأها اللّه او نجم قرن للشيطان، او فغرت فاغرة من المشركين قذف اخاهُ في لهواتها، فلا ينكفي ءُ حتّي يطأَ صماخها باخمصه و يخمد لهبها بسيفه مكدودا في ذات اللّه مجتهدا في امر اللّه قريبا من رسول اللّه سيّد اولياء اللّه مشمّرا ناصحا مجدا كادحا. الاحتجاج، طبرسي، ج1، ص3ـ262؛ عوالم العلوم و المعارف، بحراني، ج2، ص691.

 

1. فجعل اللّه الايمان تطهيرا لكم من الشرك و الصلاة تنزيها لكم عن الكبرُ الزكاة تزكية للنفس و نماءً في الرزق، و الصّيام تثبيتا للاخلاص، و الحج تشييدا للّدين، و العدل تنسيقا للقلوب و طاعتنا نظاما للملّة و امامتنا امانا من الفرقة، والجهاد عزّا لاسلام، و الصبر معونة علي استيجاب الاجرْ، و الامر بالمعروف مصلحة للعامة و برّ الوالدين وقاية من السخط، و صلة الارحام منماة للعدد، و القصاص حصنا للدّماء و الوفاء بالنذر تعريضا للمغفرة، و توفية المكاييل و الموازين تغييرا للبخس، و الّنهي عن شرب الخمر تنزيها عن الّرجس و اجتناب القذف حجابا عن اللعنة و ترك السرقة ايجابا للعفة. الاحتجاج، طبرسي، ج2، ص3ـ261.

 

1. و ما الّذي نقموا من ابي الحسن(ع)، نقموا منه و اللّه نكير سيفه و قلّة مبالاته بحتفه و شدة وطأته و نكال وقعته و تنمره في ذات اللّه و تاللّه لو مالوا عن المحجة اللائحة و زالوا عن قبول الحّجة الواضحاة لردّ هم اليها و حملهم عليها و لسار بهم سيرا سجعا لا يكلم خشاشه و لا يكلّ سائره و لا يمل راكبه و لا وردهم منهلاً نميرا صافيا رويا تطفح ضفتاه و لا يترنق جانباه و لاصدرهم بطانا و . . . الاحتجاج، طبرسي، ج1، ص9ـ288؛ عوالم العلوم و المعارف، بحراني، ج2، ص817.

 

2. بحارالانوار، ج70، ص242.

 

2. قالت فاطمة عليهاالسلام ـ و قد اختصم اليها امرأتان فتنازعتا في شي ء من امر الدين، احديهما معاندة و الاخري مؤمنة ففتحت علي المؤمنة حجّتها فاستظهرت علي المعاندة ففرحت فرحا شديدا، فقالت فاطمة سلام اللّه عليها: انّ فرح الملائكة باستظهارك عليها اشدّ من فرحك و انّ حزن الشيطان و مردته بحزنها اشد من حزنها و انّ اللّه تعالي قال لملائكته: أوجبوا لفاطمة(ع) بما فتحت علي هذه المسكينة الاسيرة من الجنان الف الف ضعف مما كنت اعددت لها و اجعلوا هذه سنّة في كل من يفتح علي اسير مسكين فيغلب معاندا مثل الف الف ما كان ممدا له من الجنان، بحارالانوار، ج2، ص8، ح15.

 

3. وسائل الشيعه، ج15، ص207.

 

3. همان، ص249.

 

4. جامع العادات، ج2، ص261.

 

5. همان، ج2، ص260.

 

6. عوالم العلوم، ج11، قسمت دوم، ص910.

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.