وسواس فکری در مورد خدا
وسواس فکری در مورد خدا
شک در اعتقادات
با توجه به تحقیقی بودن اصول دین، بنده نسبت به مسائل اعتقادی دچار شک و تردید شدهام و این موضوع مرا در انجام اعمال عبادی به وسواس انداخته است، مرا راهنمایی کنید.
ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنانکه طمأنینه، یقین، ثبات از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیلههای متفاوتی استفاده میکند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگیهای ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد میشود. برای مثال شخصی که نسبت به احکام و مسائل شرعی بیمبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمیشود.
وسواس از تحریکات شیطان است و شیطان، انسان بیمبالات و کم اعتنا به مسائل شرعی را نسبت به آنها حسّاس و مقیّد نمیکند؛ بلکه برای دورتر کردن او از وظایف شرعی و تکالیف الهی، راهی مناسب با حالات و تمایلات درونی او بر میگزیند. بنابراین، شیطان که توجّه به امور دینی را در شما سراغ داشته و درست روی همین نقطه دست گذاشته است و میخواهد این موهبت الهی را از شما بگیرد:
سالها او را به بانگی بندهای
در چنین ظلمت نمد افکندهای
هیبت بانگ شیاطین خلق را
بند کردهست و گرفته حلق را
تا چنان نومید شد جانشان زنور
که روان کافران ز اهل قبور
[262]
با توجه به این مطلب، باید بگوییم:
یکم. اینکه شما به جهت تحقیقی بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر کوشیدهاید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کاری بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام دادهاید و پاداش بسیاری برای این امر نزد خداوند خواهید داشت.
دوم. هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به دلیل شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست و یا مثلاً پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات، سودی برای من حاصل نمیشود! این خود دنباله توطئههای شیطانی است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشهدار کردن اعمالتان است.
همین که شما میگویید خدا از من نمیپذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکی ندارید. پس به رغم وسوسههای شیطان و خواستههای او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا، امیدوار باشید که اعمال شما نزد او پذیرفته است.
چون چنین وسواس دیدی زود زود
با خدا گرد و درآ اندر سجود
سجده گه را تَر کن از اشک روان
کای خدا تو وارهانم زین گمان
[263]
سوم. بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسانهای عاقل و انسانهای خداجو و حقیقتطلب و آنان که با یاد خدا زندگی میکنند و تنها از او فرمان میبرند، کارگر نیست.
با توجه به این سه نکته، بهتر است تا مدتی به جای اینکه در باب مسائل اعتقادی بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسههای او بپردازید. راه مبارزه با شیطان نیز چند چیز است:
نخست آنکه، به وسوسهها و القائات او بیاعتنایی کنید. وقتی شما را به پندارهای بد و باطل وا میدارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازید. در روایتی معصوم میفرماید:
«جز این نیست که آن خبیث (شیطان)، میخواهد اطاعت شود؛ پس وقتی که سرپیچی شود، به سوی هیچ یک از شما باز نمیگردد».[264]
الحذر ای گِل پرستان از شرش!
تیغ لاحولی زنید اندر سرش
کاو همی بیند شما را از کمین
که شما او را نمیبینید، هین
دایماً صیاد ریزد دانهها
دانه پیدا باشد و پنهان دغا
هرکجا دانه بدیدی، الحذر
تا نبندد دام بر تو بال و پر
[265]
دومین راه مبارزه با شیطان این است که، ما در همه امور زندگی و در هر کاری که میخواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلی، از خداوند و از وسایط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه، توجّه خدا را به خویش جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصی بیان کرده است:
<قُلْ ما یَعْبَوُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاوُکُمْ>[266]؛
«بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما نمیکند».
بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم و ائمه درخواست کرد تا ما را از وسوسههای شیطانی نجات دهند و حالت بیداری و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسههای خود بر ما مستولی نشود.
تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر اینها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگی میکند تا نور یقظه و جذب الهی به سراغ او آمده، وی را از غفلت، اوهام و وسوسههای شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. قرآن کریم در هر بابی از ابواب خود، برای انسان، هدایتها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادقتر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه «فکر» کند، کلام، رموز و اشارات کلام الهی راهگشای وی خواهد بود.
گفت پیغمبر که نفحتهای حق
اندرین ایام میآرد سبق
گوش وهش دارید این اوقات را
در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت
هر که را میخواست جان بخشید و رفت
نفحه دیگر رسید، آگاه باش
تا از این هم وانمانی خواجه تاش
[267]
سومین راه، آن است که در همه احوال، از «غفلت» اجتناب ورزید و در همه احوال در «یاد» حضرت حق باشید؛ چرا که شیطان همواره میکوشد انسان را بهغفلت کشانده، از این راه آدمی را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانهای غافل شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید.
آیات 200 و 201 سوره «اعراف» به این حقیقت اشاره کرده، میفرماید:
«اگر وسوسهای از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خدای متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است. پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانی رسد و طایف شیطانی بر دل آنها روی بیاورد، فوراً به خود آیند و به حقیقت حال آگاه شوند».
این غفلت است که آدمی را در دام شیطان و وسوسههای او قرار میدهد و یکی از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است.
خداوند میفرماید:
<اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللّهِ…>[268]؛
«شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد…».
پیام این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو از خدا غافل شد؛ بدانکه شیطان بر تو استیلا یافته است.
در قرآن مجید میخوانیم:
<وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ>[269] ؛
«هر کس از ذکر خدای رحمان روی برگرداند، شیطانی را بر او میگماریم که دوست و مصاحب او میگردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز میدارند و خودشان گمان میکنند که در راه هدایت پیش میروند».
امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیری آنها، شک و تردید به آرامش و ثباتی پایدار مبدل گردد؛
ای خدا فریاد زین فریاد خواه! داد خواهم نه ز کس زین دادخواه
دادِ خــود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به مــن نزدیکتر[270]
[262]. مثنوی، دفتر سوم، ابیات 4338 – 4336.
[263]. مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 385 و 386.
[264]. فروع کافی، ج 3، ص 358.
[265]. مثنوی، دفتر سوم، ابیات 2859 – 2856.
[266]. فرقان (25)، آیه 77.
[267]. مثنوی، دفتر اول، ابیات1954- 1951.
[268]. مجادله (58)، آیه 19.
[269]. زخرف (43)، آیه 36 و 37.
[270]. مثنوی، دفتر اول، ابیات 2196 – 2195.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى