نظر دانشمندان غیرمسلمان درمورد قران
تولستوى مردم را به خواندن قرآن ترغيب كرده و خطاب به آنها گفته: «هر كسى بخواهد سادگى پيام الهى، بىپيرايگى اسلام، عظمت كلام و طراوت سخن را دريابد، قرآن بخواند.»
نظر دانشمندان غیرمسلمان درمورد قران
قرآن در انديشه انديشمندان و مشاهير جهان در گفتوگو با يك پژوهشگر
خبرگزارى قرآنى ايران (ايكنا)،در مصاحبه با دكتر «احمدعلى افتخارى»، از پژوهشگران حوزه علوم قرآنى و حديث ، وى با اشاره به اينكه قرآن كريم كتابى جهانى و جاويد است كه متضمن تعاليم آخرين آئين و شريعت الهى براى هدايت بشر است و با خطابات (الناس، بشر، اهلالكتاب، عالمين و …) اين شمول عام و جهانى را اعلام مى دارد، به گفتههاى «يوهان ولفگانگ گوته»، شاعر و نويسنده مشهور آلمانى، دكتر «موريس» فرانسوى، علامه طباطبايى (ره) فيلسوف و مفسر بزرگ معاصر، «جلالالدين سيوطى»، دكتر «طه حسين»، نويسنده و سخنور مصرى و «شبلى شميل»، مسيحى عرب و متفكر معاصر درباره قرآن پرداخت.
دكتر افتخارى بخشي از اين گفتوگو به انديشههاى «مصطفى صادقرافعى»، «بارتلمى سنت هيلر»، خاورشناس فرانسوى، «ادموند برك»، پدر محافظهكارى و سياستمدار بزرگ انگليسى، «لومانس»، دانشمند آمريكايى، «پرلامس»، كشيش نامى مسيحى، «ديويد جويت»، اخترشناس دانشگاه هاوايى آمريكا، «سناليسى»، «ادوارد لوهارت»، «فرديو» پروفسور ايتاليايى، دكتر «گوستاولبون» مستشرق مشهور فرانسوى، «گازيمرسگى»، «تئودور نولد» دانشمند و خاورشناس مشهور آلمانى، «ژول لابوم»، خاورشناس فرانسوى و «سديو» دانشمند و مستشرق فرانسوى در مورد جايگاه و اهميت قرآن پرداخت.
وى گفت: «لئو تولستوى»، نويسنده برجسته، افسانهاى و مشهور روسى در مورد اهميت قرآن كريم گفته است: «هر كس بخواهد به سادگى و بى پيرايگى اسلام پى ببرد. بايد قرآن را مورد مطالعه قرار دهد، در آنجا قوانين و تعليماتى بر مبناى حقايق روشن و آشكار صادر و به طور ساده براى عموم بيان شده است، در اين كتاب آيات فراوانى است كه به خوبى بر مقام اعلاى اسلام و پاكى روح و روان آورنده آن گواهى مى دهد.»
وى افزود: همچنين تولستوى مردم را به خواندن قرآن ترغيب كرده و خطاب به آنها گفته: «هر كسى بخواهد سادگى پيام الهى، بىپيرايگى اسلام، عظمت كلام و طراوت سخن را دريابد، قرآن بخواند.»
«كوسين دپرسوال» در مورد قرآن اشاره كرد و گفت: «دپرسوال» مى گويد: «مسئله وحى درباره قرآن از امورى است كه بيش از حد، پر اشكال شمرده مىشود؛ زيرا كه اهل جستجو و تحقيق هنوز راه حلى پسنديده براى آن نيافتهاند و عقل در اينجا سرگشته و حيران است كه چگونه ممكن است اين آيات از مردى درس نخوانده و بى سواد بيان نمايد. مردم شرق عموما اعتراف دارند كه قرآن آياتى است كه فكر بنى نوع بشر از آوردن، به مانند آن از حيث لفظ و معنى عاجز و ناتوان خواهد بود و آن آياتى است كه وقتى «عقبة بن ربيعه» شنيد، در زيبائى و مجال آن حيران گرديد و آنگاه كه جعفر بن ابىطالب برخى از اين آيات را براى نجاشى، پادشاه حبشه خواند اشك از چشمان او سرازير شد!»
وى افزود: همچنين «دپرسوال» در جاى ديگرى گفته است: «زيبايى و حيرت قرآن مثالزدنى است.»
اين محقق قرآنى بار ديگر به «لومانس»، دانشمند امريكايى اشاره كرد و گفت: لومانس در جاى ديگرى گفته است: «اولين شراره زيبا و باطراوت كه نور از قرآن كريم مى باراد، عبارت بسمالله الرحمنالرحي است كه دنيايى از معنا است.»
ويل دورانت:
در قرآن قانون و اخلاق و بسيارى از اصول و مبانى يك سان آمده است. در قرآن اگر از دين صحبت مىكند، از دنيا چشم نمىپوشد
اين محقق قرآنى به «وات ويليام مونتگمرى» اسلامشناس معاصر انگليسى و استاد بازنشسته مطالعات عربى و اسلامى دانشگاه ادينبورگ، اشاره كرد و اظهار كرد: مونتگمرى در مورد اهميت قرآن گفته است: «قرآن وقتى تلاوت مىشود گويى از قلب بيرون مىآيد و سپس به قلب نفوذ مىكند.»
نويسنده كتاب «زن از ديدگاه ملتها، اديان و بزرگان» در ادامه سخنانش به ديدگاه دانشمند فرانسوى «ربوا» درباره قرآن پرداخت و گفت: به زعم «ربوا»، «قرآن منطق و زيبايى دارد، به زور به كسى تحميل نمىشود، بلكه لطيف است و در مقام اقناع به نيروى منطق مجهز است.»
دكتر افتخارى در ادامه سخنانش به مشهورترين دانشمند معاصر، «آلبرت انيشتين» فيزيكدان آلمانى و برنده جايزه نوبل اشاره كرد و گفت: انيشتين در مورد قرآن گفته است: «قرآن كتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست، بلكه مجموعهاى از قوانين است كه بشر را به راه راست، راهى كه بزرگترين فلاسفه دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند، هدايت مىكنند.»
دانشمند انگليسى «سرويليام موئيس» در مورد اهميت قرآن گفته است: «قرآن كريم آكنده از دلايل منطقى، علمى، قضايى، حقوقى، مدنى و مهمتر از همه لطافت است كه در كتب آسمانى بىنظير است.»
وى در ادامه سخنان به دانشمند ايتاليايى «مايكل آنجلو» پرداخت و گفت: وى گفته «آشنايى من با تعايم حياتبخش و معارف درخشان اسلام و قرآن، بينش جديد و عميقى در من ايجاد كرد و طرز فكرم را درباره جهان آفرينش و فلسفه وجود به كلى دگرگون ساخت و احساس كردم كه تعليمات اسلام برخلاف تعاليم مسيحيت انسان را موجودى شريف و با شخصيت مى شناسد نه موجودى كثيف و ذاتا آلوده، مسلمانان به حكم كتاب آسمانى خود قرآن پيامبر والامقام خود را انسانى مانند انسانهاى ديگر مى دانند كه خداوند او را براى تبليغ و رسالت و راهنمايى انسانها برگزيده است در اين كتاب دستور و نحوه بهره گيرى از لذايذ اين دنيا و حيات آن، به طرزى جالب و خردمندانه بيان شده است.»
وى افزود: دانشمند و مستشرق فرانسوى «سديو» نيز معتقد بود «در قرآن كه اوج زيبايى سخنها است، چيزى از مقررات اجتماعى فروگذارى نشده است.»
اين محقق علوم قرآنى به محقق و مورخ برجسته امريكايى «ويل دورانت» پرداخت و گفت: دورانت در مورد اهميت قرآن گفته «در قرآن قانون و اخلاق و بسيارى از اصول و مبانى يكسان آمده است. در قرآن اگر از دين صحبت مىكند، از دنيا چشم نمىپوشد.»
وى افزود: همچنين دورانت در جاى ديگرى گفته است: «در قرآن، قانون و اخلاق يكى است، رفتار دينى در قرآن، شامل رفتار دنيوى نيز هست و همه امور از جانب خدا و به طريق وحى آمده است. قرآن شامل مقرات در خصوص ادب، تندرستى، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزند و حيوان، تجارت، سياست، ربا، دين ، امور زراعت، مجازات جنگ و صلح است … مدت چهارده قرن، قرآن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده، خاطرشان را تحريك كرده، اخلاقشان را فرم داده و قريحه صدها ميليون مرد را صيقلى كرده است.»
سرويليام موئيس:
«قرآن كريم آكنده از دلايل منطقى، علمى، قضايى، حقوقى، مدنى و مهمتر از همه لطافت است كه در كتب آسمانى بىنظير است
نويسنده كتاب «زن از ديدگاه ملتها، اديان و بزرگان» گفت: خاورشناس مشهور آلمانى «ژوزف هوردوويچ» در مورد اهميت و جايگاه قرآن گفته است: «قرآن عامل بسيار شگرفى در بالا بردن فكر مسلمانان بود و باعث شد آنان به تحقيقات علمى و پديد آوردن انديشه پيش از ما غربيان حركت كنند.»
دكتر افتخارى گفت: قرآن حقيقتى است براى حقيقتجويانى مانند «راكستون»، اديب اسكاتلندى كه در اينباره مى گويد: «ساليان دراز در جستوجوى حقيقت بودم، آنرا در اسلام و قرآن يافتم.»
وى در پايان سخنانش تأكيد كرد: «سر ويليام» انگليسى در مورد قرآن كريم گفته است: قرآن محمد (ص) كتابى است پر از دلايل روشن و منطقى و مسائل بى شمار علمى و قوانين حقوقى و قضايى و دستورات عاليه براى حفظ حيات مدنى و اجتماعى كه با عبارات ساده و در عين حال محكم و منظم آمده و خواننده را مجذوب خود مى نمايد. از همان آغاز رسالت پيامبر بسيارى از معاندين و ملحدين چون وليد و ابوسفيان و … بر فضائل بى شمار قرآن معترف شدند و تاكنون نيز همه صاحبنظران و انديشمندان آزاده جهان اعترافاتى اين گونه را از خود به يادگار مى گذارند؛ زيرا قرآن در حدوث و بقا خود از حق جدا نشده و به حق نازل گشته است.»
منبع :خبرگزارى قرآنى ايران.
اعترافات انديشمندان غربي درباره قرآن
1. فيليپ.ک.حتي، دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرينستون آمريکا که دربارة تاريخ عرب تحقيقات ارزندهاي کرده و چندين کتاب در اين زمينه نگاشته است، در يکي از کتب خود به نام تاريخ عرب مينويسد: قرآن از تمام معجزات، بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع شوند، بيترديد از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند.[1]
2. ارنست رنان، نويسنده، مورخ و متفکر بزرگ فرانسوي که علاوه بر بسياري از فعاليتهاي علمي و تاريخي، تأليفاتي در خصوص زبانهاي سامي دارد. ميگويد: در کتابخانه شخصي من هزاران جلد کتاب سياسي، اجتماعي، ادبي و غيره وجود دارد که همة آنها را بيشتر از يکبار مطالعه نکردهام و چه بسا کتابهايي که فقط زينت کتابخانه من ميباشند ولي يک جلد کتاب است که هميشه مونس من است و هر وقت خسته ميشوم و ميخواهم درهايي از معاني و کمال بر روي من باز شود آن را مطالعه ميکنم و از مطالعه زياد آن خسته و ملول نميشوم. اين کتاب، قرآن کتاب آسماني است.[2]
3. دکتر گرينيه، خاورشناس و پژوهشگر فرانسوي که تلاشها و تحقيقات فراواني در زمينة علوم اسلامي و قرآن دارد ميگويد:
من آيات قرآن را که به علوم پزشکي و بهداشتي و طبيعي ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکي آنها را فراگرفتم و کاملاً به آن آگاه بودم. بنابراين دريافتم که اين آيات از هر نظر با معارف و علوم جهاني منطبق است… . هرکس دستاندرکار هنر يا علم باشد و آيات قرآن را با هنر و علمي که آموخته است به همان صورت که من مقايسه کردم مقايسه کند بدون ترديد به اسلام خواهد گرويد، البته اگر صاحب عقلي سليم و بيغرض باشد.[3]
4. هربرت جرج ونو، نويسندة انگليسي، وقتي يکي از مجلههاي اروپا عقيده و رأي او را دربارة بزرگترين کتابي که از آغاز تاريخ بشر تاکنون بيشتر از ساير کتب در دنيا تأثير گذارد و مهمتر از همه به شمار آمده است، پرسيد او در جواب نام چند کتاب را برد و در پايان آن چنين نگاشت: اما کتاب چهارم که مهمترين کتاب دنياست قرآن است، زيرا تأثيري که اين کتاب آسماني در دنيا بر جاي نهاده نظير آن را هيچ کتابي نداشته است.[4]
5. تنورد، خاورشناس و محقق و انديشمند آلماني که در زمينة مسائل قرآني و اسلامي تحقيقات زيادي داشته است، ميگويد: قرآن با نيروي برهان خود شنونده را مجذوب و شيفتة خود ميسازد و قلوب را تسخير ميکند. همين قرآن بود که ملت وحشي عرب را معلم جهانيان کرد.[5]
6. گوته شاعر و نويسنده بزرگ آلماني که در زمينة اسلام و قرآن کريم و مضامين آن مطالعاتي داشته است، ميگويد: ما اول، از قرآن رويگردان بوديم، ولي طولي نکشيد که اين کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حيرت درآورد و بالاخره مجبور شديم اصول و قواعد آن را بزرگ بشماريم و در مطابقت الفاظ با معاني بکوشيم. مرام و مقصد اين کتاب بياندازه قوي و محکم و مباني آن بلند است و از اين نظر ما را بيشتر به اهميت و علو مقام خود جذب مينمايد. با اين وصف به زودي بزرگترين تأثير خود را در تمام جهان نموده، نتيجة مهمي از خود به جا خواهد گذاشت و باز ميگويد:
به زودي اين کتاب توصيف ناپذير( قرآن)، عالم را به خود جلب نموده و تأثير عميقي در دانش جهان نهد و در نتيجه جهان مدار گردد.[6]
7. راکستون، خاورشناس و محقق اسکاتلندي که در زمينة مسائل قرآني مطالعاتي داشته است، مينويسد: ساليان درازي در جستجوي حقيقت بودم تا اينکه حقيقت را در اسلام يافتم. پس قرآن مقدس را ديدم و شروع به خواندن آن کردم. او بود که تمام سؤالات مرا جواب گفت. قرآن ابهت و ترس در انسان ايجاد ميکند و با اين روش ثابت ميکند که هر چه ميفرمايد راست است.[7]
8. بانو واگليري، خاورشناس، دانشمند ايتاليايي و پرفسور ادبيات عرب و استاد تاريخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ايتاليا که فعاليتها و تحقيقات فراواني در زمينه دين مبين اسلام و مفاهيم و مضامين قرآن کريم داشته است، ميگويد: با اينکه قرآن در سراسر جهان اسلام بارها خوانده ميشود، خواندن آن با اين همه تکرار در پيروانش ايجاد خستگي نميکند بلکه به عکس در ضمن خواندن مکرر هر روز عزيزتر ميشود. در خواندن يا شنيدن قرآن در ذهن خواننده يا شنونده حس تعظيم و تکريم برميانگيزد. متن قرآن در طول اعصار و قرون تاريخ نزول آن تا امروز به همان صورت باقي مانده و تا وقتي که خدا بخواهد و تا جهان ادامه داشته باشد باقي خواهد ماند.[8]
9. دکتر گوستاولوبون، عالم فرانسوي و استاد متتبع علوم و آثار شرقي در تاريخ اسلامي ميگويد:
قرآن که کتاب آسماني مسلمين است تنها منحصر به تعاليم و دستورهاي مذهبي نيست بلکه دستورهاي سياسي و اجتماعي مسلمانان نيز در آن درج شده است. تعليمات اخلاقي قرآن به مراتب بالاتر از تعليمات اخلاقي انجيل است.[9]
10. آلوارو ماچوردوم کومينز، شاعر، نويسنده، روزنامه نگار و محقق اسپانيايي ميگويد:
عدهاي از من خواستند بعضي از سورههاي قرآن را برايشان ترجمه کنم، من هم سوره کوتاهي را انتخاب نمودم سوره توحيد را که از يگانگي خداوند ميگويد. اين سوره و موسيقي آن آنچنان زيبا بود که براي من شاعر بسيار مهم بود. همچنين سوره فاتحةالکتاب را که درباره جهاني بودن خداوند است ترجمه کردم. به اين ترتيب بود که جهاني بودن و يگانگي خداوند مرا به اين نتيجه رساند که اين دين مردميترين و منطقيترين دين براي از بين بردن ناآراميها و مشکلات امروزي است.[10]
11. بانو ستان راني تنس هلندي ميگويد:
محتواي اين کتاب آسماني کاملاً با عقل و خرد و فطرت بشري مطابقت دارد و از مطالب زننده و خلاف عقل به کلي پاک است. قرآن دربارة زنان، قضاوتي عادلانه دارد و برخلاف بعضي از مرامها و اديان که جنس زن را تا به سر حد بردگي تنزل دادهاند و ارزشي براي او قائل نيستند، وي را از مزايا و حقوق انساني برخوردار ساخته و مقام شامخي براي او منظور داشته است.[11]
12. نولدکه، دانشمند و خاورشناس مشهور آلماني که در زبان سامي و لغات شرقي تخصص يافته و شهرت کسب کرده است و مهمترين اثر او تاريخ قرآن است که بعد از تأليف آن به دريافت جايزه آکادمي فرانسه نائل شد. مينويسد: قرآن با منطق علمي و روش اطمينانبخش و قانعکنندهاي که دارد دلهاي شنوندگان خود را به سوي خويش توجه داده و آنها را طرف خطاب قرار ميدهد. همواره بر دلهاي کساني که از دور با آن مخالفت ميورزند تسلط يافته و آنها را به خود ميپيوندد. فضيلت قرآن با داشتن سادگي و بلاغت خاص خود به اوج کمال رسيده است. اين کتاب توانست از مردمي وحشي و بيتربيت، ملتي متمدن ايجاد کند که تعليم و تربيت دنياي خويش را بر عهده گرفتند.[12]
13. پرنس ژاپني بورگيز، مورخ و تاريخ نويس ايتاليايي که پيرامون مسائل تاريخي، تحقيقات زيادي داشته است مينويسد: مسلمين همين که در پيروي قرآن و خواندن آن و عمل به قوانين و احکامش سستي نشان دادند، نيروي سعادت و فرشته سيادت نيز با اين بياعتنايي از آنها دور شد و آن همه عزت و قدرت و خرسندي و عظمت از افق حيات آنها رخت بربست و به جايش اهريمن اسارت و بندگي جانشين شد. دشمنان از اين فرصت استفاده کردند و بر آنها تاختند و حلقهوار چون ميکربهاي اجتماع آنها را در ميان گرفتند و آنها را به روزگار کنوني اسير و مقيد ساختند. آري اين همه بدبختيها و تيرهروزيهاي مسلمين از مراعات نکردن قوانين قرآن بوده. در اين امر بزرگ هيچ گناهي متوجه اسلام (قرآن) نيست. آيا حقيقتاً چه ايرادي را ميشود بر آيين پاک گرفت.[13]
14. بانو دکتر لورا واکيسا واگليري، پرفسور ادبيات عرب و استاد تاريخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ايتاليا رسالهاي به نام پيشرفت سريع تعاليم اسلام نوشته که در قسمتي از آن چنين آمده است:
در اين کتاب(قرآن) گنجينههايي از دانش را ميبينيم که مافوق استعداد و ظرفيت باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قويترين رجال سياسي است.[14]
بانو واگليري، دانشمند و محقق ايتاليايي که در زمينة قرآن کريم نيز مطالعاتي داشته است مينويسد:
کتاب آسماني اسلام، نمونهاي از اعجاز است. قرآن، کتابي است که نميتوان از آن تقليد کرد. نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبيات عرب سابقه ندارد. تأثيري که سبک قرآن در روح انسان ايجاد ميکند ناشي از امتيازات و برتريهاي آن ميباشد. چطور ممکن است اين قرآن کار محمد(ص) باشد و حال آنکه معتقديم محمد(ص) يک مرد عرب و درس نخوانده بود. ما در اين قرآن ذخاير و اندوختههايي از علوم ميبينيم که مافوق استعداد و ظرفيت باهوشترين و متفکرترين اشخاص است و … قويترين سياست بايد در مقابل قرآن زانوي ناتواني به زمين بزند.[15]
15. کارلتون اس گون دانشمند معروف آنتروپولوژي (انسان شناسي)، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا آمريکايي در کتاب خود به نام کاروان مينويسد: بلاغت يکي از مزاياي عظيم قرآن است. قرآن هنگامي که درست تلاوت شود چه شنونده به لغت عرب آشنايي داشته باشد و آن را بفهمد يا آشنايي نداشته و آن را نفهمد، تأثير شديد و عميقي در او گذاشته و در ذهنش جاگير ميشود. اين مزيت بلاغتي قرآن ترجمهشدني نيست.[16]
16. گيبون، ميگويد: از اقيانوس اطلس تا کنار رود گنگ، قرآن نه فقط قانون فقهي شناخته شده است، بلکه قانون اساسي، شامل رويه قضايي و نظامات مدني، جزايي و حاوي قوانيني است که تمام عمليات و امور مالي بشر را اداره ميکند و همة اين امور که به موجب احکام ثابت و لايتغيري انجام ميشود ناشي از اراده خدا است و به عبارت ديگر، قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمانان است. دستوري است شامل مجموعه قوانين ديني و اجتماعي و مدني و تجاري و نظامي و قضايي و جنايي و جزايي. همين مجموعه قوانين از تکاليف زندگي روزانه تا تشريفات ديني از تزکيه نفس، تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومي تا حقوق فردي و از منافع فردي تا منافع عمومي و از اخلاقيات تا جنايات و از عذاب تا مکافات اين جهان و جهان آينده همه را در بر دارد.[17]
17. ويل دورانت در تاريخ تمدن ميگويد: پيدايش تمدن اسلام از حوادث بزرگ تاريخ است. اسلام طي پنج قرن، از سال 81 تا 579 هجري، از نظر نيرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نيک و تکامل سطح زندگاني و قوانين منصفانه انساني و ادبيات و تحقيق علمي و علوم و طب و فلسفه پيشاهنگ جهان بود.[18]
پينوشت<\/h4>
*. آمنه شاهنده.
[1]. محمدي اهوازي، مصطفي، چهل داستان از عظمت قرآن کريم، ص 109.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 110.
[4]. http://nasl-e-evom.persianblog.com
[5]. محمدي اهوازي، مصطفي، چهل داستان از عظمت قرآن کريم، ص 111
[6]. همان، ص 119
[7]. http:// nasl-e-sevom.persianblog.com.
[8]. محمدي اهوازي، مصطفي، چهل داستان از عظمت قرآن کريم، ص 126.
[9]. همان، ص 117.
[10]. همان، ص 120.
[11]. همان، ص 121.
[12]. همان، ص 124.
[13]. همان، ص 125.
[14]. همان، ص 126.
[15]. همان.
[16]. همان، صص109-127.
[17]. جان ديون پورت، عذر تقصير به پيشگاه محمد(ص)، مترجم: سعيدي سيد غلامرضا، ص 91، دارالتبليغ اسلامي.
پرسمان.