مقام اختبار (امتحان) در عرفان چیست

مقام اختبار (امتحان) در عرفان چیست
ام اختبار (امتحان)
۱- اشاراتی به معانی:
اختبار: آزمون؛ آزمایش کسی برای شناخت تواناییهای او؛ آگاهی یافتن؛ خبر گرفتن؛ خبر جویی؛ محک.
۲- اشاراتی از قرآن:
۱- إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ ۚ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ: کسانی که در نزد پیامبر صلّیالله علیه و آله صدایشان را پایین میآورند همانهایند که خدا دلهایشان را به تقوا آزموده است، آنها راست، آمرزش و مزد بسیار. (حجرات: ۳)
۲- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ…: ای کسانی که ایمان آوردهاید چون زنان با ایمان مهاجر نزد شما آیند آنان را بیازمایید خدا به ایمان آنان داناتر است… (ممتحنه: ۱۰)
۳- اشاراتی از احادیث:
۱- امام علی علیهالسلام: «اطمینان پیش از آزمایش، خلاف دوراندیشی است.» (غررالحکم، ص ۹۲)
۲- امام علی علیهالسلام: «اعتماد به هر کس پیش از آزمایش، از کوته خردی است.» (غررالحکم، ص ۱۲۵)
۳- امام علی علیهالسلام: «متانت خرد در شادی و اندوه آزمایش شود.» (غررالحکم، ص ۴۳۹)
۴- امام علی علیهالسلام: «شش چیز است که خرد مردم به آنها آزمایش گردد: بردباری در خشم، میانهروی در وقت رغبت، شکیبایی در ترس از خدا، ترسیدن در هر حال، خوشرفتاری و کم ستیزی.» (غررالحکم، ص ۴۵۲)
۵- امام علی علیهالسلام: «شش چیز دین آدمی بدان آزمایش گردد: دین، راستی، یقین، سختی پرهیزگاری، غلبه بر هوس و کمی آرزو (مندی به دنیا) و میانهروی در نیازها.» (غررالحکم، ص ۲۵۴)
۶- امام علی علیهالسلام: «هنگام لغزشهای فراوان، خردِ مردان سنجیده شود.» (غررالحکم، ص ۵۱۱)
۷- امام علی علیهالسلام دربارۀ رسول خدا صلّیالله علیه و آله فرمود: «دنیا را کوچک و خوار داشت… و دانست که خدا از روی اختیار دنیا را از وی گردانده و برای امتحان و آزمایش آن را به روی دیگران گشوده است.» (غررالحکم، ص ۵۵۱)
۸- امام علی علیهالسلام: «در انتخاب برادران نخست آزمایش کن که آزمایش سنجشی است که نیکان را از بدان جدا سازد.» (غررالحکم، ص ۵۵۹)
۹- امام علی علیهالسلام: «مرد به کردارش نه به گفتارش آزمایش شود.» (غررالحکم، ص ۸۸۲)
۱۰- امام علی علیهالسلام: «بهراستی که ولایت و دوستی ما سخت اندر سخت و دشوار اندر دشوار و پنهان اندر پنهان و پوشیده شده و کسی تحمّل نکند مگر فرشتهای مقرّب یا پیامبری فرستاده شده یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزمایش کرده باشد.» (غررالحکم، ص ۲۶۸)
۴- نکتهها:
* دلیل آزمایشهای الهی، محقق شدن علم ازلی خداوند، جدا شدن مؤمنان واقعی، شکوفا شدن استعدادهای درونی و به فعلیت رسیدن آنها و مستحق شدن به پاداش میباشد.
* امتحان شدن حضرت ابراهیم علیهالسلام، به قربانی کردن فرزندش به امر خدا که حضرت ابراهیم علیهالسلام این کار را کرد ولی فرزندش اسماعیل علیهالسلام ذبح نشد و … .
* امتحان شدن ایوب علیهالسلام به مردن گوسفندان و گاو و شترانش و خشک شدن مزارعش و به زیر آوار رفتن فرزندانش و به بیماری سخت مبتلا شدنش بود که او در این امتحان، سربلند بیرون آمد و همیشه خدا را شکر میکرد.
* علّامه طباطبایی در مورد اینکه چرا خداوند بااینکه میداند، بندگان را امتحان میکند؟ چنین میگوید: «اگر ما چگونگی یک موجود را از نظر صلاحیت آن برای یک مقصد بدانیم و یا اینکه باطن آن را از نظر داشتن یا نداشتن صلاحیت بدانیم، اما بخواهیم که آن را به منصۀ ظهور برسانیم، یک سلسله امور سازگار متناسب با مقصد را بر او وارد میسازیم تا وضعیت باطنیاش بهوسیلۀ پذیرش یا عدم پذیرش آن امور ظاهر گردد، نام این عمل امتحان و اختبار و استعلام و نظایر آنهاست و این معنا عیناً مطابق با وضعی است که خدای تعالی نسبت به بندگان انجام میدهد، مانند آوردن شرایع و یا پدید آوردن یک سلسله حوادث در زندگی بشر و این برای آن است که صلاحیت و عدم صلاحیت بشر نسبت به مقصدی که ادیان آسمانی وی را به آن دعوت مینمایند، ظاهر شود.» (۱)
* در مواقع برخورد با امتحانات الهی، بعضی افراد ناامید هستند و ناسپاس و بعضی در گفتار و با زبان، مؤمن و صابرند و در باطن بیقرار و بیصبر هستند و بعضی هم صبور و شاکرند چه در ظاهر و چه در باطن.
* روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
* یکی از وسایل آزمون انسان، فرزند است. آدمی فطرتاً فرزندش را دوست دارد گاهی ممکن است حبّ به فرزند سبب شود که انسان بصیرت خود را از دست دهد و حلال خدا را حرام گرداند و یا حرام خدا را حلال کند. از آنجا که فرزندان میوۀ جان و پارۀ تن آدمی هستند طبیعی است که به هنگام تعارض، خشنودی فرزند با تقوای الهی و رعایت حق و عدالت، انسان دامنگیر وسوسههای شیطانی شود و از ذکر و یاد خدا غافل گردد. چه بسیار پدرانی که به دلیل افراط در عشق به فرزند از فضیلت «جهاد» محروم شدهاند و چه بسیار والدینی که دلبستگی به فرزند، قدرت صحیح تفکّر و تعقّل را از آنان سلب کرده و راه ضلالت، کفر و نفاق در پیش گرفتهاند، از اینرو قرآن در کنار اموال، اولاد را وسیلۀ فتنه و آزمون معرفی کرده و میگوید: «بدانید که اموال و اولاد شما وسیلۀ آزمون هستند.» (انفال: ۲۸)
* این تفاوتها و فاصلههایی که بین طبقات مردم از حیث فقر و غنیٰ وجود دارد، امتحان الهی است که اشخاص با آن آزمایش شده و افراد ناسپاس از شکرگزار جدا میشوند.
* از دیگر موارد امتحان، شیطان است که هنگام رانده شدن از بهشت تا وقت معلوم، از خداوند اجازه خواست تا بتواند انسانها را گمراه کند و خداوند شیطان و القائات او را وسیلۀ و آزمونی برای انسان معرفی میکند. (حج: ۵۳)
* واقعۀ کربلا سرشار از نمونههای مختلف ابتلاء و آزمایش و میدان وسیعی از امتحانات الهی را در برگرفته است. امام علیهالسلام در زمانهای مختلف، شهادت یارانش را اعلام کرده بود، ولی با این حال، آنها وفاداری و استقامت خود را اثبات کردند و از این آزمایش سرافراز بیرون آمدند.
* واژۀ ابتلاء با الفاظی چون فتنه، امتحان و تمحیص که در قرآن نیز به کار رفتهاند مترادف و یا قریبالمعنا هستند. ولی هدف از ابتلاء گاهی برای عقوبت و مجازات میباشد و گاهی برای تطهیر و کفّاره یا بلندی درجه و زیادت یقین است درحالیکه در اختبار، هدف فقط برای موارد دوم و سوم قابل تصوّر میباشد که بعضی در آن سربلند بیرون آمده و بعضی به آن هدف نرسیده و رفوزه میشوند.
* گاهی انسان، شخصی را مورد آزمایش قرار میدهد تا او را بشناسد و قابلیتهای او را دریابد و در بعضی موارد نیز غرض آن است که آنچه را آزمایششونده در باطن خویش پنهان کرده، آشکار نماید و یا گاهی دیگران به ماهیت و حقیقت شخص آزمایششونده پی ببرند و نسبت به او شناخت حقیقی پیدا نمایند. مثلاً معلّمی را در نظر بگیرید که برای دادن نمرۀ مناسب به دانش آموزان، ناچار است از آنها امتحان به عمل آورد تا هر کسی به تناسب میزان آگاهی و تلاش و کوشش خود نمره بگیرد.
* خدا برای اتمام حجّت و برای اثبات ایمان و صداقت در عقیده و برای اینکه خودشان نتیجۀ امتحان را ببینند و فردای قیامت ادّعایی علیه خدا نداشته باشند، صحنههای آزمایش برای بشر پیش آورده است تا هر کس سیمای واقعی خود را در آینه امتحان تماشا کند.
* برای موفقیت در امتحانات، باید از امتحانات گذشتگان عبرت گرفت و اگر مورد توبیخ، تذکر و هشدارهای معلّمان خود قرار نگیریم و آن را ناخوش بداریم، باید دانست که روزی حوادث تلخ دنیا نقش تنبیه و توبیخ را برایمان ایفا میکند و چوب بیدارباش برای ما هستند.
* هر کسی و هر چیزی بهنوعی خاص و با وسیلۀ جداگانهای، امتحان میشود. مثلاً میزان معلومات دانشآموز با امتحان، قدرت بدنی کسی با وزنهبرداری، میزان و کیفیت یک گوهر با محک زدن، قدرت روحی و صبوری کسی با تحمّل سختیها، شجاعت کسی با رویارویی با حریف در میدان جنگ، سلامتی یا بیماری فرد با مراجعه به پزشک، میزان بندگی کسی با اطاعت فرمان و… شناخته و معلوم میشود؛ و اگر آزمونی نباشد، هر کس ادّعا میکند که قویترین، پاکترین و داناترین انسان است؛ پس آنچه تعیینکنندۀ میزان خلوص و بندگی و اصالت و قدرت و علم اشخاص است، امتحان است.
* مؤمن همواره در معرض امتحان خداوندی است و همواره درگیر مشکلات و شداید و در این میان هر اندازه ایمانش بیشتر و عمیقتر شود بلا و گرفتاریاش هم بیشتر است.
هر که در این بزم مقرّب تر است
جام بلا بیشترش میدهند.
* اینکه پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبری است که در کلبۀ احزان کردم (حافظ)
* واژههایی که در قرآن کریم معادل آزمایش و امتحان استعمال شده عبارتاند از: بلاء، فتنه و امتحان و مَحص.
در قرآن واژۀ فتنه در ۱۵ معنا استعمال شده:
۱- آزمایش (دخان: ۱۷)، ۲- شرک (بقره: ۱۹۱)، ۳- کفر (توبه: ۴۸)، ۴- بزه (توبه: ۴۹)، ۵- عذاب کردن (نحل: ۱۱۰)، ۶- کشتن (نساء: ۱۰۱)، ۷- سوختن (بروج: ۱۰)، ۸- گمراه شدن (مائده: ۴۱)، ۹- برگردانیدن (مائده: ۴۹)، ۱۰- دیوانه شدن (قلم: ۶)، ۱۱- لغزانیدن (بنیاسرائیل: ۷۳)، ۱۲- عبرت (یونس: ۸۵)، ۱۳- عذر (انعام: ۲۳) و ۱۴- خواسته و فرزند (تغابن: ۱۵).
و کلمۀ امتحان در قرآن در دو معنا به کار رفته است:
۱- خالص نمودن (حجرات: ۳) و ۲- آزمایش نمودن (ممتحنه: ۱۰).
و بلاء به سه معنا آمده است:
۲- آزمایش (صافات: ۱۰۶)، ۲- نعمت (بقره: ۴۹) و ۳- محنت (انبیاء: ۳۵) (اعراف: ۱۶۸).
و مَحص به یک معنا آمده: خالص کردن.
* شمس تبریزی گفت: «فرق است میان نوری که با اندک امتحان، آن نور تیره شود. آن را بنگر که نور ایمان از رویش صاف، از نفاق فرود میآید نه آنکه به هیچ امتحانی، ظلمت شود یا کم شود.»
* امتحان بر سه وجه است: یا برای تطهیر و کفّاره است یا برای زیادت یقین و یا برای بلندی درجه. چون دنیا محل کشت و کار است و سپس امتحان، خوش به حال کسی که در حال خوشی و ناخوشی در همۀ مراحل زندگانی مردود نشود. نمیبینی عدّهای از اهل ادّعا و لافزن که به وقت امتحان میبازند و صبر از دست میدهند و در غربال شدن، جایی برای بالا ماندن ندارند.
موارد امتحان در دنیا یا بلا و محنت است از قبیل ترس، گرسنگی، مرض، از دست دادن فرزند، ورشکستگی، اتّهام بیمورد، همسایۀ بد و… یا نعمت و امنیت. یک وقت امتحان به ثروت است که شکر آن رواست و یک وقت به فقر که صبر چارهساز است.
* در سلوک نیز استاد شاگردش را امتحان میکند. اگرچه مردان خدا به هیچچیز محتاج نیستند اما در قدم اول، امتحان محبّت محبّ را، جز به ترک دنیا نیست و پایۀ دوم ترک ماسوی الله است و هیچ نوع مرید به مراد خود راه نیافت الّا به بندگی و ایثار.
* امام صادق علیهالسلام فرمود: «خدا بندگان را به چیزی سختتر از پول امتحان نکرده.» (۲)
* حاج محمدصادق تخت فولادی (م ۱۲۹۰) استاد حسنعلی نخودکی اصفهانی بود. یکی از علمای اصفهان به نام شیخ محمدباقر نجفی به ایشان علاقه داشت و اظهار ارادت مینمود و هر شب جمعه خدمتش میرسید.
روزی استاد از روی امتحان و برای بیرون بردن انّیت آقا نجفی به ایشان گفت: جمعۀ آینده که میآیید، خودتان شخصاً یک خروس برای من بیاورید. آقا نجفی هم به دستور عمل کرده و شب جمعۀ بعد خروسی را از منزل برداشته، زیر عبا میگیرد تا کسی نبیند. چون اگر مردم ببینند چه خیالی دربارۀ او میکنند.
با ناراحتی خروس را نزد استاد میآورد. ایشان میفرماید: من از شما خروس خواستم ولی نه خروس دزدی. آقا نجفی شگفتزده، عرض میکند: من از شما تعجّب میکنم، این خروس را از خانه آوردم.
حاجی میفرماید: تعجّب من هم از همین بود که اگر این خروس برای خود شماست، پس چرا اینقدر ناراحت بودید که نخواستید کسی آن را ببیند؛ فکر کردم شاید این خروس مال خودتان نباشد. (۳)
* در آزمون و امتحان است که معلوم میشود انسان میتواند یا نمیتواند و باید به خدا پناه برد از اینکه امتحان را سخت بگیرد.
کسی که از نزدیکان جنید بغدادی بود در مناجاتی عرض کرد: «الهی! در هر چه مرا بیازمایی در آن مرا یابی و دم نزنم.» در حال دردی به وی مستولی شد که جانش به لب آمد و او دم نمیزد. همسایگان گفتند: ای شیخ دیشب تو را چه بود که از فریاد تو، ما را خواب نیامد؟ درحالیکه بهظاهر دم نزده بود.
آری فشار درونی او به گوش ظاهری مستمعان رسیده تا خداوند بدو باز نمود که خاموشی، خاموشی باطن است. اگر به حقیقت خاموش بودی، همسایگان را خبری نبودی. پس چیزی را که نتوانی مگوی. (۴)
* امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «روزگار دو روز است. روزی با توست و روزی در برابر توست؛ پس در دو حال شکیبایی کن که به آن دو امتحان خواهی شد.» (۵)
* آزمایش الهی از نظر زمان و مکان، یک امر مقطعی و منطقهای نیست که مخصوص دوره و زمان خاصی باشد و یا به منطقه و کشور خاصی محدود شود و ساکنان نقاط دیگر از قلمرو آزمایش الهی خارج شوند، بلکه نسبت آزمایش و امتحان از این نظر، دائمی و جهانشمول است. تا روزی که دنیایی وجود دارد و در آن نوع بشر زندگی میکنند آزمایش الهی وجود دارد که سورۀ عنکبوت آیات ۲ و ۳ به این مسئله اشاره دارد.
* همۀ انسانها در معرض قانون آزمایش الهی قرار دارند و هیچ فردی از نوع بشر از آزمایش الهی مستثنا نیست؛ که در سورۀ انسان آیۀ ۲ آمده: «ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را میآزماییم.»
* کثرت و گستردگی اسباب و عوامل آزمایش به حدی است که نمیتوان آمار مشخصی برای آن ذکر نمود؛ اما بهطور خلاصه میتوان گفت هر که به نحوی با شئون ارادی انسان در ارتباط است و در انتخاب و گزینش انسان مؤثر است، میتواند از عوامل آزمایش به شمار رود؛ که آیۀ ۱۶۵ سورۀ انعام (…رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجٰاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فيٖ مٰا آتٰاكُمْ…) به آن اشاره دارد و نیز آیۀ ۱۵۵ سورۀ بقره (وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوٰالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرٰاتِ…) که میفرماید: «قطعاً همۀ شما را به چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها آزمایش میکنیم…» در اینجا کلمۀ (شیء) عام است شامل هر نوع اسباب مادی و معنوی میشود. کلمۀ (مِن) بعد از آن، برای بیان مفهوم (شیء) نیست تا اختصاص به موارد مذکور داشته باشد بلکه برای بیان مصادیق بارز (شیء) است؛ و نیز در سورۀ کهف آیۀ ۷ (إِنّٰا جَعَلْنٰا مَا عَلَى الْأَرْضِ زيٖنَةً لَّهٰا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) میفرماید: «ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل میکنند.» کلمۀ (ما) در آخر آیه شامل هر عطای خداوندی میشود.
* آزمایش بهوسیلۀ نعمت، از آزمایش بهوسیلۀ عذاب سختتر و پیچیدهتر است زیرا طبیعت فزونی نعمت، سستی و تنبلی و غفلت و غرق شدن در شهوت است و باعث دوری از خدا میشود و کسانی از عوارض نامطلوب فزونی و وفور نعمت در امان میمانند که همیشه به یاد خدا بوده و ذکر او را فراموش نکنند؛ درحالیکه در آزمایش به نقمت و عذاب، حالت بیداری در انسان به وجود میآید و در فزونی نعمت، شخص دست به تعدّی میزند و فکر نمیکند که نعمت وسیله و ابزار آزمایش است.
* سختی و گرفتاری، هم تربیتکنندۀ فرد و هم بیدارکنندۀ ملّتهاست و تحریککنندۀ عزمها و ارادهها بوده و هر چه شدائد با روان آدمی تماس گیرد او را مصمّمتر و فعّالتر و برندهتر میکند، چرا که باید در مقابل آن، مقاومت کند. سختیها همچون کیمیا، جان و روان آدمی را عوض میکند.
* برای پیروزی در امتحانات از نگاه قرآن کریم عوامل متعدّدی دخیل است که عبارتاند از:
۱- صبر (بقره: ۴۵)
۲- تقوا (خویشتنداری) (آلعمران: ۱۸۶)
۳- تسلیم (صافات ۱۰۳-۱۰۶)
۴- توجّه به گذرا بودن سختیها و مشکلات (بقره: ۱۵۶)
۵- استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی (اعراف: ۹۶)
۶- توجّه به عکسالعمل پیامبران در برابر آزمایشهای الهی (بقره: ۱۲۴)
۷- توجّه به حضور خدا (طور: ۴۸)
* شرایط آزمایششونده:
۱- طاقت و توان «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلّٰا وُسْعَهٰا…» (بقره: ۲۸۶)
۲- داشتن ابزار شناخت: بشر باید ابزار گوش، چشم و قلب (قوۀ مدرکه) را داشته باشد تا مورد آزمایش الهی قرار گیرد.
۳- اختیار: چرا که بدون داشتن اختیار آزمایش مفهوم ندارد بلکه جبر میباشد.
۴- هدایتگری: که مطابق قاعدۀ لطف بر خدا واجب است که بشر را هدایت و راهنمایی نماید و راه راست و کج را برای او توسط اولیای الهی و پیامبران ترسیم کند تا آزمایششونده راه را از چاه بشناسد و با قدرت خویش یکی را برگزیند.
* دو ویژگی مهم آزمایش:
۱- مجهول بودن: در امتحان باید نقطۀ مجهولی گنجانده شود تا میزان قابلیت موجود مورد آزمایش روشن شود، مثلاً اگر حضرت ابراهیم علیهالسلام از ابتدا میدانستند قوچی بهشتی فدای اسماعیل علیهالسلام میشود به دست گرفتن کارد و کشیدن بر گلوی فرزند، هنری نبود.
۲- تناسب با افراد: آزمایش باید بهگونهای باشد که توان پاسخگویی وجود داشته باشد مثلاً هیچگاه حل فرمولهای پیچیده ریاضی را از یک دانشآموز ابتدایی نباید خواست، از اینرو اگر خداوند یکهزارم امتحانهای انبیاء و اولیاء را از ما به عمل آورد، همان اول مردود خواهیم شد.
* از فلسفههای آزمایش الهی این است که مشخص شود چه کسی عمل احسن نه حسن را انجام میدهد و این کیفیت عمل را میرساند. چهبسا دو نفر در امتحان الهی سربلند بیرون بیایند ولی یکی نسبت به دیگری بهتر عمل کرده باشد.
* در قرآن کریم، به امتحان و آزمایش از حضرت ابراهیم علیهالسلام (بقره: ۱۲۴)، حضرت سلیمان علیهالسلام (ص: ۳۴) و حضرت موسی علیهالسلام (طه: ۴۰) (نمل: ۴۰) اشاره شده است.
* در قرآن کریم، اشاره به امتحان و آزمایش از اقوامی مانند: قوم صالح (قمر: ۲۷)، قوم فرعون (دخان: ۱۷)، بنیاسرائیل (بقره: ۴۹)، پیروان طالوت (بقره: ۲۴۹) و پیروان پیامبر اسلام (اسراء: ۶۰) دارد.
………………………………………………………………………..
منابع:
۱) المیزان، ج ۴، ص ۳۵
۲) خصال، ترجمه کمرهای، ج ۱، ص ۱۶۷
۳) نشان از بینشانها، ج ۱
۴) تذکره الاولیاء، شیخ عطار
۵) تحفه العقول، ص ۱۵۳
گلستان کشمیری