وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

معرفی البحر المحیط (تفسیر ابوحیان)

0

البحر المحیط (تفسیر ابوحیان)

فهرست این نوشتار:

پرسش : معرفی کتاب «البحر المحیط (تفسیر ابوحیان)»

پاسخ اجمالی

این کتاب توسط ابوحیان اثیر الدین محمد بن یوسف بن على بن یوسف بن حیان غرناطى اندلسى (654ـ745ق) نوشته شده است. ابوحیان اندلسى که از جمله برجسته ترین دانشمندان در زمینه ادبیات و زبان شناسى بود، قوى ترین تفسیردر زمینه تفسیرادبى قرآن را نوشته است، به طورى که این تفسیربه عنوان مرجعى مهم براى مفسران شیعه و سنى در زمان هاى بعدى به شمار مى رود. به دلیل اهمیت زیاد آن، این کتاب را در ردیف تفاسیر علمى چون تفسیرواحدى، قرطبى و مفاتیح الغیب فخررازى دانسته اند. ابوحیان اندلسى دانشمندى حنبلى مذهب و اهل ظاهر بود و با فلسفه و عرفان و هر علم عقلى و نظرى دیگر مخالف بود؛ بنابراین، او در بیان عقاید سلفى و اهل ظاهر در این کتاب سنگ تمام گذاشته است. او بر خلاف سایر معاصران حنبلى خود نسبت به شیعه و ائمه هدى(ع) کینه و عناد نداشته و در ذیل آیات مربوط به ولایت امامان شیعه، به نفع عقاید شیعه و در تایید مطالب آنان سخن گفته است. او حتى مخالفان ائمه به ویژه امام على(ع) را لعن و نفرین کرده و به احادیث و فرمایشات الهى آن حضرات تمسّک جسته است.

پاسخ تفصیلی

این کتاب که یکى از مهم ترین تفاسیر اهل سنتمى باشد توسط ابوحیان اثیر الدین محمد بن یوسف بن على بن یوسف بن حیان غرناطى اندلسى (654ـ745ق) نوشته شده است. ابوحیان اندلسى که از جمله برجسته ترین دانشمندان در زمینه ادبیات و زبان شناسى بود، قوى ترین تفسیردر زمینه تفسیرادبى قرآنرا نوشته است، به طورى که این تفسیربه عنوان مرجعى مهم براى مفسران شیعهو سنى در زمان هاى بعدى به شمار مى رود.

تفسیر ادبی البحر المحیط

این کتاب در بر دارنده تفسیرادبى، لغوى و بلاغى همه آیات قرآنمى باشد و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب، شواهد ادبیات عرب، قرائت ها و لهجه هاى اقوام و قبائل عرب را در خود جاى داده است. این جنبه از کتاب چنان قوى و متفنّن است که بیشتر به یک کتاب لغوى و نحوى شبیه است تا تفسیرقرآن؛ نویسنده کتاب معانى لغوى واژگان قرآنى، و در برخى از موارد کلمات و تاویلات موافق با ظواهر ادبى قرآنرا به بحث و بررسى گذاشته است.

عقیده و مذهب ابن حیان

ابوحیان اندلسى که دانشمندى حنبلى مذهب و اهل ظاهر بود (گرچه به حنفیه و شافعیه نیز گرایش داشت)، با فلسفه و عرفان و هر علم عقلى و نظرى دیگر مخالف بود و عقیده اش بر این امر استوار بود که هیچ دانشى نسبت به دانش فهم و درک ظواهر و معانى الفاظ قرآن برتر نیست و مقصود و سعادت ابدى انسان فقط با این دانش حاصل مى شود.
بنابراین، او در بیان عقاید سلفى و اهل ظاهر در این کتاب سنگ تمام گذاشته است و البته او بر خلاف سایر معاصران حنبلى خود نسبت به شیعه و ائمه هدى(علیهم السلام) کینه و عناد نداشته و در ذیل آیات مربوط به ولایت امامان شیعهبه نفع عقاید شیعهو در تایید مطالب آنان سخن گفته است. او حتى مخالفان ائمه به ویژه امام على(علیه السلام) را لعن و نفرین کرده و به احادیث و فرمایشات الهى آن حضرات تمسّک جسته است.

نقد تفاسیر کشاف، المحرر و رازی

وى در این تفسیربه ردّ مطالب و نظرات زمخشرى در تفسیر«الکشاف» که نماینده فرقه معتزله است و ابن عطیه اندلسى در تفسیر«المحرّر الوجیز» که مورد تایید ابن تیمیه و سلفیه بوده، پرداخته است. او همچنین نظرات فخررازى در تفسیرش را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.

اهمیت و جایگاه تفسیرالبحر المحیط

تفسیر ابوحیان اندلسى از این جهت که شامل نقد و بررسى نظرات بسیارى از مفسران و بزرگان فرقه هاى مختلف مى باشد از اهمیت ویژه برخوردار است. همچنین به دلیل ویژگی هاى ادبى، مورد توجه غالب علماى متاخر قرار گرفته است و به دلیل اهمیت زیاد آن، این کتاب را در ردیف تفاسیر علمى چون تفسیرواحدى، قرطبى و مفاتیح الغیب فخررازى دانسته اند. و مفسران بعدى مثل ثعالبى، سفاقى، و ابن عبد الدائم درتدوین کتاب تفسیرخود از مطالبش بهره هاى فراوانى برده اند.

تلخیص تفسیرالبحر المحیط

برخى از علما به تلخیص آن دست زده اند که مهم ترین این تلخیص ها عبارتند از:
1ـ اختصار البحر المحیط که توسط عبد الرحمن ابو محمد بن بغدادى (702ـ781ق) نوشته شده است.
2ـ الدرّ (یا الدُرَر) اللقیط من البحر المحیط تالیف احمدبن عبد القادر بن مکتوم که از شاگردان ابوحیان بود.

کتاب های هم نام البحر المحیط

البته دو کتاب دیگر با همین نام وجود دارد که نباید با آن اشتباه شود:
1ـ کتاب فقهى نجم الدین احمدقمولى شافعى (645ـ727ق) که تفسیرفقهى بر اساس فقه شافعى است و تکمیل تفسیرابن الخطیب به شمار مى رود.
2ـ کتاب اصولى بدرالدین محمد زرکشى شافعى (745ـ794ق) که در زمینه اصول فقه مى باشد

پی نوشت:

1ـ خیر الدین زرکلى، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چ8، 1989م، ج 1، ص 153؛ ج 3، ص295؛ ج4، ص326.

2ـ شمس الدین ذهبى، تاریخ الإسلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت دار الکتاب العربى، چ2، 1413ق، ج27، ص400 به بعد و ج28، ص135 و بعد.

3ـ ابن مسکویه، تجارب الأمم، تحقیق ابو القاسم امامى، تهران، سروش، چ2، ص1379،ج 7، ص 96.

4ـ یاقوت حموى، معجم الادباء، بیروت، دارالغرب الاسلامى،1414ق، ج5، ص1932به بعد.

5ـ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الارناؤوط، دمشق و بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق، ج2، ص302؛ ج 8، ص 135، ص 273.

6ـ علامه امینى، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربى، چ4، 1379ق، ج5، ص443 به بعد.

7ـ علامه امینى، الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة، تحقیق سید رامى یوزبکى، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، 1420ق، ص302 به بعد.

8ـ جلال الدین سیوطى، المحاضرات و المحاورات، بیروت، دار الغرب الاسلامى، 1424ق، ص 411.

9ـ الأعلام، ج3، ص295، ج1، 153.

10ـ شذرات الذهب، ج8، ص273 و 135.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.