وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

مستند به روايت دربار

0

مستند به روايت دربار 1

موضوع: حضور مستشاران در ايران

به روایت دربار عنوان مستندی است که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در دهه فجر ۱۳۹۳ پخش کرد. بخش عمده‌ای از این مستند را مصاحبه‌های صورت گرفته با مقامات سابق حکومت پهلوی تشکیل می‌دهد که در این میان بعضاً از مصاحبه‌های انجام شده در جریان پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم نیز استفاده شده است.

 اعتراف سران رژيم شاهنشاهي در  اين مجموعه شاهد خوبي است براي شناخت بي كفايتي محمد رضا پهلوي و حكوت ظالمانه اش!، ديدن اين مجموعه جنجالي كه خار چشم سلطنت طلب هاي نادان هست را به همه علاقه مندان تاريخ معاصر توصيه مي كنيم. در اين مجموعه مي بينيد:

1-مستشاران با حقوق ده هزار دلاري و مزايا، حق وحوش هم از ما مي گرفتند!.

2-سازمان سيا امريكا مسئول آموزش ساواك.

3-وام 200ميليون دلاري به ايران و دريافت حق كاپيتالاسيون براي امريكايي ها! در صورتي كه تركيه اين پيشنهاد امريكايي ها را مخالف با غرورشان دانستند و آن را قبول نكرند، اما حكومت سرسپرده پهلوي آن را پذيرفت.

4-اعتراف به اينكه دادن حق كاپيتالاسيون – يا همان عدم پيگيري قضايي جرم اتباع خارجي – كار احمقانه از سوي رژيم شاهنشاهي بوده است.

4- ضعف شاه در برابر خواسته هاي امريكايي ها.

5- امام خميني دربراير اين سرشكستگي ملي مي ايستد و به دفاع از حيثيت ايرانيان مي پردازد‍.[بخش هايي از اين سخنراني را در انتها بخوانيد[1]].

6-  مستشاراني بدون تخصص در اصفهان كه ماموران اطلاعات سيا بودند، گزارش به شاه داده شد! اما بي توجهي كرد؟!

7-صحبتهاي خصوصي فرمانده نيروهاي نظامي كشور با شاه را مستشاران مطلع بودند!.

و …

[fusion_code]ICAgICAgICA8c2NyaXB0IHNyYz0iaHR0cDovL3Jhc2VraG9vbi5uZXQvX2pzL3Jhc2VraG9vbnBsYXllci5taW4uanMiPjwvc2NyaXB0Pg0KICAgICAgICA8c2NyaXB0IHR5cGU9InRleHQvamF2YXNjcmlwdCI+cGxheSgnaHR0cDovL21lZGlhLnJhc2VraG9vbi5uZXQvMDA0L0ZhcnNpLzE4L01vc3RhbmFkL0JlUmV2YXlhdGVEYXJiYXIvMThfQmVSZXZheWF0ZURhcmJhcl9wMV8od3d3LnJhc2VraG9vbi5uZXQpLmZsdicpPC9zY3JpcHQ+DQogICAg[/fusion_code]

-سایر کلیپ ها را می توانید از «اینجا» در سایت راسخون دانلود کنید.

 

……………………..

[1]. در پی تصویب این لایحه، امام خمینی در روز چهارم آبان ۱۳۴۳ اقدام رژیم را به شدت مورد انتقاد قرار داد. امام طی سخنانی که در حضور جمع کثیری از روحانیون و مردم قم ایراد کرد، گفت:

من تأثرات قلبى خودم را نمى‏توانم اظهار كنم. قلب من در فشار است. اين چند روزى كه مسائل اخير ايران را شنيده‏ام خوابم كم شده است [گريه حضار]… عيد ايران را عزا كرده‏اند

… ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می‏کردم؛ می‏گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند[گریۀ حضار]؛ بالای سر خانه‏ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند… قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین]تا]مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‏هایشان، با کارمندهای فنی‏شان، با کارمندان اداری‏شان، با خدمه‏شان، با هر کس
که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند!… دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد! ملت ایران را از سگهای امریکا پست‏تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‏کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می‏کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق‏تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می‏خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود ـ لابد این جور است ـ بعد از سه ـ چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا کردند… ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست‏تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟…آقا، من اعلام خطر می‏کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای بازرگانان ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‏کنم! ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‏کنم!… ظامیهای امریکا و مستشارهای نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا اینقدر عربده می‏کشید؟! پس چرا اینقدر دم از «ترقی» می‏زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان می‏کنید؟! پس چرا از شاه بالاترشان می‏کنید؟!… دلارها را شما می‏خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل رفتیم، کسی حق ندارد به امریکایی‏ها بگوید بالای چشمت ابرو! لکن شماها استفاده‏اش را بکنید؛ مطلب اینطور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‏گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ واللّه‏، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه‏، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند[گریۀ شدید حضار]….. ای سران اسلام، به داد اسلام برسید[گریۀ حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید[گریۀ حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام[گریۀ شدید حضار].

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.