مسئله شر و وجود خدا
مسئله شر و وجود خدا
فهرست این نوشتار:
خدا و شرور جهان!
وجود شر و بدیها در این جهان چگونه با وجود خدا میسازد؟
مسئله شَر یکی از شبهاتی است که در رابطه با وجود خدا مطرح و گفته شده است که وجود شر در جهان با وجود خدای خیرخواه، قادر و دانای مطلق تناسب ندارد. این مسئله از سوی برخی فلاسفه غربی به عنوان مشکلی لاینحل قلمداد شده است. داوکینز نیز مدعی است که اگر بر تمامی معلولها و نظمها و حرکتها به ریشهای واحد منتهی شود؛ پس هر مفسده و شری نیز به سرچشمه واحدی خواهد رسید. در مقابل حکمای اسلامی و برخی از الهیدانان غربی به شیوههای مختلفی درصدد پاسخ گویی از این شبهه برآمدهاند. برخی از این پاسخها به شرح زیر است:
عدمی بودن شرور
اموری که شر خوانده میشوند مانند مرگ، فقر، ضعف، پیری، ناتوانی و… از سنخ نیستیها هستند و از آن جهت که آدمی را فاقد حیات، ثروت، توانایی، جوانی و زیبایی مینمایانند شر قلمداد میشوند. پس موجودات دو صنف خوبها و بدها نیستند؛ بلکه وجود مساوی با خوبی است و بدی امری عدمی است. از طرف دیگر عدم آفریده نیست تا نیاز به خالق داشته باشد. عدم حد هستی است و وقتی حیات محدود به حدی شد، بعد از آن نیستی است؛ نه آنکه نیستی جداگانه آفریده شده باشد تا گفته شود که شر به خدا برمیگردد یا آنسان که ثنویها پنداشتهاند خالقی دیگر داشته باشد.[79]
این پاسخ مشکل ثنویت را حل میکند و نیز نشان میدهد که خدا هیچ چیزی که اصالتاً بد باشد نیافریده است؛ اما این پرسش رخ مینماید که چرا خالق عالم خلاء نیستیها و نقصها را با خلقت خوبیهای بیشتر پر نکرده است. از اینجا است که پاسخهای دیگری روی صحنه میآیند.
امتناع انفکاک شرور از جهان ماده
لازمه، عالم ماده علاوه بر محدودیت وجودی، تضاد و تزاحم است و تصویر ماده، منهاى این ویژگى، نفى وجود آن است. اثر ویژه آتش سوزاندن است و اثر چاقو بریدن. معناى نفى تزاحم در عالم ماده، این است که خداوند تنها به آفرینش مجردات اکتفا ورزد و طومار ماده را در هم پیچد. نتیجه این گمانه، نادیده گرفتن خیرات عظیمى است که در این بخش از هستى وجود دارد.
به عبارت دیگر لازمه هر معلولیتی مرتبهای از نقصان یعنی همان راه یافتن عدم است؛ و در سیر نزولی عوالم هستی به عالم ماده میرسد که پایینترین مرتبه وجود است و نسبت به مراتب بالاتر هستی از قابلیتهای کمتری برخوردار است. از طرف دیگر لازمه نظم عالم آن است که علتهای مشابه معلولهای مشابه پدید آورند و اگر آتش در شرایط مشابه گاهی بسوزاند و گاهی نسوزاند؛ پیش بینی آن که بار دیگر چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار میبود و تصمیمگیری را ناممکن و تحقیقات علمی را بیاثر میساخت.[80]
بنابراین منشأ شرور (یعنی همان خلاها و فقدانات) عدم قابلیت ماده برای پذیرش برخی کمالات است. و چنانکه گذشت ممکن نیست که ماده باشد ولی قابلیت قبول تضاد و تزاحم نداشته باشد و یا در هر شرایطی قابلیت هر صورتی را داشته باشد. لازمه، هستی طبیعت مادی یک سلسله نقصانات و فقدانات و تضادها و تزاحمها است. پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد و یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحمها باشد.[81]
نکته دیگر اینکه با توجه به نظام علّت و معلولى و اصطکاک و تزاحمات عالم ماده، وجود نقص و ضعفها، هر یک در جاى خود ضرورى و اجتناب ناپذیر است و هر تغییرى در آنها، مستلزم تغییر در سلسله طولى نظام عالم و بر هم زدن کل هندسه عالم است. در عین حال تفاوتها و شرور طبیعى موجود دوگونه است:
الف. شرور ناوابسته به دانش و آگاهى و اراده بشرى؛ اینگونه تفاوتها تغییرناپذیر است.
ب. تفاوتها و نقصانهاى وابسته به جهل و دانش و یا سوء رفتار ارادی بشر.
بسیارى از ناگوارىهایى که در محیط زندگى به وجود مىآید معلول ناآگاهى انسان، از قوانین طبیعت و یا بیتوجهی به سنن و قوانین تکوینی و تشریعی الهى است و با رشد آگاهى و عملکرد صحیح انسان قابل رفع و اصلاح است.
در این رابطه پاسخهای دیگری نیز وجود دارد مانند اینکه شرور اموری نسبی هستند، نیز اینکه برخی از شرور دارای آثار مثبت تربیتی و نردبان ترقی، تعالی و تکامل انساناند و…؛ لیکن به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده میشود.[82]
[79]. بنگرید: مرتضی مطهری، توحید، ص ۲۵۶-258.
[80]. نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، ص ۴۸.
[81]. بنگرید: مرتضی مطهری، جلد ۶ مجموعه آثار، ص ۹۲۷.
[82]. جهت آگاهی بیشتر ر. ک: محمدحسن قراملکی، خدا و مسئله شر.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات
.
.