وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

فواید عقیقه

0

فواید عقیقه

فهرست این نوشتار:

عقيقه

(مقدّمه:) عقيقه براى فرزند مستحبّ مؤكّد است، البتّه براى كسانى كه قادر بر آن باشند وبعضى از علما آن را واجب مى‌دانند وبهتر آن است كه در هفتمين روز تولّد فرزند انجام شود واگر انجام نشود تا زمان بلوغ فرزند بر پدر وبعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش مستحبّ است.

 

اهمّيّت عقيقه

در احاديث معتبر فراوانى آمده است كه: عقيقه بر كسى كه صاحب فرزندى شود واجب است[1]  (ولى حق آن است كه جزءِ مستحبّات مؤكّد است).
 
 

فلسفه و زمان عقيقه

1. در احاديث بسيارى آمده است كه فرزند در گرو ورهن عقيقه است.[2]  يعنى اگر عقيقه نشود در معرض انواع بلاها خواهد بود.
2. در حديثى معتبر از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: «هرگاه پسر يا دخترى متولّد شد روز هفتم برايش گوسفند يا شترى عقيقه كن وهمان روز برايش نام (نيكى) انتخاب بنما وموهاى سرش را بتراش و به وزن موهايش طلا يا نقره صدقه بده».[3] 
3. حضرت رض علیه السلام فرمود: «پيامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله در روز ولادت امام حسن و امام حسين علیهم السلام در گوش آنان اذان گفت و حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز هفتم ولادت آن بزرگواران برايشان عقيقه كرد و ران گوسفند را به همراه يك اشرفى به قابله داد».[4] 
 
 

عقيقه براى بزرگسالان

در روايتى معتبر آمده است كه عمر بن يزيد مى‌گويد: خدمت امام صادق علیه السلام عرض كردم: نمى‌دانم پدرم برايم عقيقه كرده است يا نه، (چه كنم؟) امام فرمود : «عقيقه كن». سپس عمر بن يزيد در پيرى براى خود عقيقه كرد.[5] 
 

 

صدقه يا قربانى به جاى عقيقه

1. در حديثى آمده است كه كسى از امام صادق علیه السلام پرسيد: گوسفندى براى عقيقه نيافتم آيا مى‌توانم قيمتش را صدقه دهم؟ امام علیه السلام فرمود: «كفايت نمى‌كند، جست‌وجو كن تا گوسفندى بيابى، زيرا خداوند دوست دارد گوسفندى قربانى واطعام داده شود».[6] 
 2. در روايتى مى‌خوانيم كه امام صادق علیه السلام فرمود: «عقيقه براى كسانى كه غنى هستند لازم است وكسى كه فقير باشد هرگاه توانايى يافت انجام مى‌دهد واگر توانايى نيافت چيزى بر او نيست. واگر عقيقه نكرد تا زمانى كه قربانى براى او كنند همان قربانى براى او كافى است».[7] 
 
 

عقيقه كودك هفت روزه

1. در حديثى آمده است كه از امام صادق علیه السلام پرسيدند: آيا فرزندى كه روز هفتم مى‌ميرد عقيقه دارد؟ فرمود: «چنانچه قبل از ظهر بميرد عقيقه ندارد واگر بعد از ظهر از دنيا برود عقيقه دارد».[8] 
 
 

شرايط عقيقه

(مقدّمه:) عقيقه اگر شتر باشد بايد پنج ساله يا بيشتر واگر بز باشد يك ساله يا بيشتر واگر گوسفند باشد حدّاقل شش ماهه يا بيشتر واگر هفت ماه تمام باشد بهتر است ومى‌بايست بيضه‌اش را نكشيده بلكه نكوبيده باشند. ومغز شاخش شكسته نباشد وگوشش را نبريده باشند وكور وزياد لاغر نباشد ولنگ نباشد به حدّى كه راه رفتن برايش مشكل باشد.
(ولى) در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «عقيقه همچون قربانى نيست وشرايط آن را ندارد، بنابراين هر گوسفندى باشد كفايت مى‌كند[9] ، 
زيرا هدف گوشت آن است هر چند اگر چاق‌تر باشد بهتر است». (واين نشان مى‌دهد كه بيان اوّل به جنبه‌هاى مستحبّى نظر دارد).[10] 
 
 

دعاى هنگام ذبح گوسفند

1. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «به هنگام ذبح گوسفند اين دعا را بخوانيد: بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ عَقيقَةٌ عَنْ فُلانٍ (به جاى فلان، نام كسى را بگويد كه برايش عقيقه مى‌كنند) لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءَ آلِ مُحَمَّدٍ».[11] 
2. در حديثى ديگر آمده است كه خواندن اين دعا را سفارش فرمود: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ وَاللهُ اَكْبَرُ، ايمانآ بِاللهِ، وَثَناءً عَلى رَسُولِ اللهِ، وَالْعِصْمَةُ لاِمْرِهِ، والشُّكْرُ لِرِزْقِهِ، وَالْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَيْنا اَهْلَ الْبَيْتِ».[12] 
سپس اگر فرزند پسر باشد بگويد: «اَللّهُمَّ اِنَّکَ وَهَبْتَ لَنا ذَكَرآ وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِما وَهَبْتَ وَمِنْکَ ما اَعْطَيْتَ وَكُلُّ ما صَنَعْنا فَتَقَبَّلْهُ مِنّا عَلى سُنَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِيِّکَ وَرَسُولِکَ صلی الله علیه و آله وَاخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطانَ الرَّجيمِ لَکَ سَفَكْتُ الدِّماءَ لا شَريکَ لَکَ وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ. اَللّهُمَّ لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمَهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ وَشَعْرُها بِشَعْرِهِ وَجِلْدُها بِجِلْدِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءً لِفُلانِ بْنِ فُلانٍ وبه جاى فلان بن فلان نام كسى كه برايش عقيقه شده وپدرش را ببرد».[13] 
3. در روايت معتبر ديگرى آمده است كه امام صادق علیه السلام اين دعا را به هنگام ذبح كردن عقيقه سفارش كرد: «يَا قَوْمِ اِنِّى بَرِىءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ اِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[14]  إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيکَ لَهُ وَبِذلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ[15]  اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَاللهُ اَكْبَرُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنْ فُلانٍ وبه جاى فلان، نام فرزند را ببرد سپس گوسفند را سر ببرد».[16] 

 

حكم ماليدن خون عقيقه بر نوزاد وهديه دادن به قابله

1. در احاديث بسيار از ماليدن خون عقيقه بر سر نوزاد نهى شده واين كار از خرافات جاهليّت شمرده شده است.[17] 
 2. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «يك‌چهارم گوسفند عقيقه را به قابله بدهيد واگر زايمان بدون قابله صورت گرفته، آن را به مادر نوزاد دهيد تا به هر كه بخواهد بدهد ولااقل ده فقير مسلمان را با آن اطعام كنيد وهر چه زيادتر باشد بهتر است. وخود مادر از آن نخورَد».[18] 
 3. در روايت ديگرى آمده است كه يك‌سوم گوسفند را به قابله بدهند.[19] 
 
 

آداب طبخ كردن وخوردن عقيقه

مستحبّ است كه استخوان‌ها را نشكنند بلكه از بندها جدا سازند[20] ، چنانكه مستحبّ است آن را نپخته وخام تقسيم نكنند وحدّاقل با آب ونمك بپزند.[21]
بلكه اين روش احتمالاً روش خوبى باشد واگر خام هم صدقه دهند خوب است ولازم نيست كسانى را كه براى خوردن عقيقه دعوت مى‌كنند فقير باشند، هر چند بهتر است صالحان وفقيران دعوت شوند. ومشهور آن است كه اوّل سر نوزاد را بتراشند سپس براى او عقيقه كنند.[22] 
 

 

چه كسانى از گوشت عقيقه نخورند؟

مستحبّ است پدر و مادر از گوشت عقيقه نخورند. و نيز بهتر است از غذايى كه با گوشت عقيقه پخته شده نخورند و خوردن مادر كراهتش بيشتر است وبهتر آنكه عيال و نانخور پدر و مادر نيز كه در خانه ايشان هستند از آن گوشت و طعام نخورند.[23] 
 
 

تراشيدن موى سر نوزاد

1. در حديثى آمده است كه: «عقيقه كردن وتراشيدن موى سر وصدقه دادن طلا يا نقره هموزن آن، همه در يك زمان ومكان باشد».[24] 
 2. در مورد تراشيدن سر مستحبّ است كه همه سر را بتراشند وزلف وكاكل نگذارند.[25] 
 3. در روايتى آمده است كه مستحبّ است پس از تراشيدن سر نوزاد، بر سرش زعفران بمالند.[26]

[1] . كافى، ج 6، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 226.
[2] . كافى، ج 6، ص 24، ح 2 وص 25، ح 4؛ مكارم الأخلاق، ص 226.
[3] . كافى، ج 6، ص 28، ح 7.
[4] . عيون اخبار الرضا 7، ج2، ص 46، ح 170.
[5] . كافى، ج 6، ص 25، ح 3؛ تهذيب، ج 7، ص 508، ح 719.
[6] . كافى، ج 6، ص 25، ح 6 و8؛ تهذيب، ج 7، ص 508، ح 720.
[7] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 312، ح 1517؛ مكارم الأخلاق، ص 226.
[8] . كافى، ج 6، ص 39، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 314، ح 1525.
[9] . كافى، ج 6، ص 29، باب أنّ العقيقة ليست بمنزلة الاُضحية، ح 1.
[10] . همان، ح 2.
[11] . ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاك) خدا (آغاز مى‌كنم.) بار خدايا اين عقيقه از طرف فلانى است، گوشتش رادر برابر گوشت او وخونش را در برابر خون او واستخوانش را در برابر استخوان او (حفظ كن) بار خدايا، آن رامايه حفظ خاندان پيامبر اسلام 9 قرار ده». كافى، ج 6، ص 30، باب القول على العقيقة، ح 1.
[12] . ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاك) خدا (آغاز مى‌كنم.) وحمد وثنا مخصوص خداست وخداوند بزرگ‌تر ازآن است كه به وصف آيد (اين عقيقه را همراه با) ايمان به خدا وستايش بر رسول خدا وگردن نهادن به فرماناو وسپاس براى روزى دادن او وشناختن فضل خداوند بر ما اهل بيت (انجام مى‌دهم)». كافى، ج 6، ص 30،باب القول على العقيقة، ح 2؛ تهذيب، ج 7، ص 511، ح 730.
[13] . ترجمه: «بار خدايا، تو پسرى به ما دادى در حالى كه تو داناترى به آنچه داده‌اى واين بخشش از جانب تواست وآنچه را كه ما انجام داده‌ايم بر سنّت تو وپيامبر تو است از ما بپذير وشيطان رانده شده را از ما دور كن،از براى (فرمان) تو عقيقه كردم، تو شريكى ندارى وحمد وثنا مخصوص خداوندى است كه پروردگارجهانيان است. بار خدايا، گوشتش را در برابر گوشت او وخونش را در برابر خون او واستخوانش را در برابراستخوان او ومويش را در مقابل موى او وپوستش را در برابر پوست او (حفظ كن). پروردگارا، اين عقيقه رامايه حفظ وسلامتى فلان كس فرزند فلان كس قرار بده».
[14] . ترجمه: «اى قوم، من از شريكانى كه شما (براى خدا) مى‌سازيد بيزارم. من روى خود را به سوى كسى كردمكه آسمان‌ها وزمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم واز مشركان نيستم». سوره انعام، آيات 78 و79.
[15] . ترجمه: «نماز وتمام عبادات من وزندگى ومرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. همتايىبراى او نيست ؛ وبه همين مأمور شده‌ام ؛ ومن نخستين مسلمانم». سوره انعام، آيات 162 و163.
[16] . ترجمه: «بار خدايا، از تو وبراى تو است، به نام خدا و به ذات (پاك) خدا (آغاز مى‌كنم) و خدا بزرگ‌تر از آناست كه وصف شود. بار خدايا، بر محمّد وآل محمّد درود فرست واز فلانى بپذير». كافى، ج 6، ص 31، ح 4؛مكارم الأخلاق، ص227.
[17] . كافى، ج 6، ص 33، ح 2 و3؛ عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 25، ح 5.
[18] . كافى، ج 6، ص 28، ح 9؛ تهذيب، ج 7، ص 510، ح 727.
[19] . كافى، ج 6، ص 32، ح 2.
[20] . همان، ص 29، ح 11.
[21] . وسائل الشيعه، ج 15، ابواب احكام الأولاد، باب 44، ح 16.
[22] . وسائل الشيعه، ج 15، ابواب احكام الأولاد، باب 44، ح 4.
[23] . وسائل الشيعه، ج 15، ابواب احكام الأولاد، باب 47، ح 1 و2 و3.
[24] . كافى، ج 6، ص 27، ح 2.
[25] . كافى، ج 6، ص 40، باب كراهية القنازع، ح 1 و2؛ تهذيب، ج 7، ص 515، ح 746.
[26] . مكارم الأخلاق، ص 228.

منبع: کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.