عزادارحقیقی
عزادارحقیقی
فهرست این نوشتار:
استادمحمدشجاعی
زیارت قبور مطهّر و مقدّس معصومان(ع) و اولیای دین، توسّل به آنها و سوگواری در ایام شهادت و نیز بزرگداشت ایام میلادشان در فرهنگ اسلامی، جایگاه بسیار رفیعی دارد؛ هرچند سایر فرهنگ ها نیز از آن بی بهره نیستند. بررسی آیات و روایات این حقیقت را نشان می دهد که هیچ خلقی نزد خداوند تبارک و تعالی محبوب تر از محمّد و آل محمّد(ص) وجود نداشته و ندارد. همة آنها نور واحد هستند و یک حقیقت بیشتر نیستند.
با وجود این، حضرت سیّدالشّهداء(ع) به دلیل شرایط زمانی و مکانی اش و به دلیل مأموریت ویژه ای که از سوی خداوند تبارک و تعالی به عهده داشته، دارای درخشش و تجلّی خاصّی است و همین تجلّی و درخشش خاص برای او، موقعیتی ویژه در قلوب همة انسان ها، به خصوص مؤمنان ایجاد کرده است.
به دلیل جایگاه خاص و نقشی که امام حسین(ع) و عزاداری او در هدایت انسان ها به راه مستقیم الهی دارد، خداوند تبارک و تعالی اراده کرده است که نام مقدّس او و حماسة او در طول تاریخ، زنده بماند و در همة اقوام و ملل و نقاط مختلف جهان، عزاداری او برپا باشد.
هیچ عملی به اندازة اقامة عزاداری برای امام حسین(ع)، در حفظ دین از انحراف و هجوم بی امان دشمنان اسلام برای نابودی دین و همچنین توسعة فرهنگ دینی مؤثّر نبوده و نیست.
متأسّفانه عزاداری ها با همة اهمّیت و جایگاه مهمّی که در فرهنگ اسلامی دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است که نقش این وسیلة مهم را تا حدودی کم رنگ کرده است.
قدرت سازندگی و آثار یک عزاداری صحیح و منطبق با هدف اصلی قیام سیّدالشّهداء(ع) به قدری زیاد است که اگر عزاداران حسینی از این وسیلة بسیار قدرتمند استفادة لازم و صحیح می کردند و مانع نفوذ این همه آفات در آن می شدند، جامعة اسلامی و جهان اسلام وضعیتی کاملاً متفاوت با وضع کنونی می داشت.
اگر شیعیان به پیام های عاشورا توجه جدّی می کردند و از آن به خوبی الگو می گرفتند، امروز، به پیشرفته ترین جامعه از لحاظ مادّی و معنوی تبدیل شده بودند و این همة مشکلات و معضلات گوناگون، جامعة اسلامی را رنج نمی داد.
مراتب عزاداری و عزاداران
عزاداران، همانند مؤمنان، دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاهِ عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیّدالشّهداء(ع) نشان می دهد.
البتّه تمامی درجات عزاداری، دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.
مرتبة اوّل عزاداری
در این مرتبه، عزادار در قلب خود از مصیبت وارده به سیّدالشّهداء(ع)، غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولاً بروز دهد. این مرتبه، کمترین درجة عزاداری است و پایین تر از آن، مرتبة دشمنان حضرت است؛ یعنی مرتبه ای که شخص به مصائب حسینی آگاه شود و ناراحت نگردد و به آن راضی باشد.
کسانی که در مرتبة اوّل عزاداری هستند، از هر دین و آیینی که باشند، به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین(ع)، در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده اشان برخوردار خواهند بود.
مرتبة دوم عزاداری
در این مرتبه، عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون، از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و اندوه (تباکی)، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و… بروز می دهد و در این کار، گاهی تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.
گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین(ع) گریه می کنند و نیز احساسی که به آن حضرت دارند، نشان دهندة این حقیقت است که حضرت برای آنها یک غریب آشنا است.
حقیقت این است که همة معصومان(ع)، به خصوص وجود مقدّس سیدالشّهداء(ع) در وجود همة انسان ها حضور و پرتویی دارند که ما در این باره، در مرتبة چهارم عزاداری توضیح کافی و مبسوط داده ایم.
مرتبة سوم عزاداری
در این مرتبه که شیعیان حضرت، بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفّر و اعتراض خود را نسبت به عاملان مصیبت و جنایت کاران در حقّ سیّدالشّهداء(ع) و یارانش و به طور کلّی همة اهل بیت(ع) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین می فرستد؛ آنچه موجب شده که عزادار از مرتبة دوم، به مرتبة سوم ترقّی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدّس سیّدالشّهداء(ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به آن حضرت و آیین او یافته است.
در این مرتبه، عزاداری به نیت کسب ثواب، برآورده شدن حاجت ها و عرض ادب، صورت می گیرد.
از بررسی این سه مرتبه، به خوبی فهمیده می شود که عنصر اصلی در این سه مرتبه، عنصر عواطف و احساسات است. بررسی دقیق آثار هنری، نوحه ها و اشعار عاشورایی به خوبی نشان می دهد که عزاداری در این سه مرحله، غالباً در سطح عواطف و احساسات است و عزادار به مراحل و مراتب بالاتر راه پیدا نکرده است.
عزاداری و آفت های آن
در اینجا، باید اعتراف کنیم که حذف شدن عنصر معرفت از عزاداری ها و محوریت مسائل عاطفی و تکیه بر ظواهر و رها کردن فلسفه و حکمت عزاداری ها و بزرگداشت ها و نیز تبدیل شدن گریه و سوگواری از یک وسیلة خوب و کار آمد به یک هدف اصلی، موجب شده است که این گونه مجالس خاصیت و کارکرد اصلی خود را از دست بدهد.
آفات عزاداری در مرتبة سوم
متأسّفانه در مرتبة سوم، تحریف ها، روش های ناپسند و بدعت های خطرناکی که با فلسفة عزاداری و روح حماسة حسینی در تضادّ هستند، به وجود آمده است.
یکی از دلایل عمده و اصلی این گونه روش ها، بدعت ها و تحریف ها، همان متوقّف ماندن این مرتبه از عزاداری در سطح احساسات و اتّکای محض به گریه و عواطف است.
در این مرتبه، گریه کردن و گریاندن ـ و نه چیز دیگر ـ نقش اصلی را دارد و انگیزة اصلی عزاداری است و جنبه های حماسی و معرفتی یا اصلاً سهمی ندارند یا سهمی بسیار ناچیز دارند؛ زیرا در این مرتبه، بیشتر تشریح چگونگی حادثة عاشورا اهمّیت دارد، نه درس ها و پیام های آن. بدیهی است که وقتی گریه کردن و گریاندن علّت و هدف اصلی عزاداری شد، شیطان و نفس وسوسه گر، در دروغ پردازی و تحریف و نیز اختراع حرکات، روش ها و اشعار ناپسند و غیرمنطبق با حقیقت دین و قیام امام حسین(ع)، تأثیرگذار هستند.
در این مرتبه، بُعد عاطفی، گریه و سوگواری، جای حماسه، عمل و معرفت را گرفته است؛ لذا هیچ خطری از این مجالس، دشمنان امام حسین(ع) و امام زمان(ع) را تهدید نمی کند. به همین دلیل در طول تاریخ، طاغوت ها و ستمگران از این مجالس ترس نداشتند؛ بلکه خود نیز به برپایی چنین مجالسی اقدام می کردند تا با عوام فریبی، باطن زشت و ظلم های خود را در پشت صورت مقدّس عزاداری سالار شهیدان بپوشانند.
به جز این دو گروه، یعنی دوستان و شیعیان نادان و حاکمان ظالم و مدّعی محبّت اهل بیت(ع)، دستة سومی نیز از این گونه مجالس کم خاصیت و تحریف شده، سود می برند و آن گروه کفّار و مستکبران هستند که از مجالس عزاداری حقیقی و بصیرت عزاداران حقیقی، ضربه های مهلک و کوبنده ای خورده اند.
مرتبة چهارم (شناخت معصومان(ع) و انواع مصائب آنها)
اساساً آنچه عزادار را از مرتبة سوم که مرتبة مشترک بین مسلمانان و غیرمسلمانان است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومان(ع) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبّت و معرفت او، نسبت به حقایق جهان است.
عزادار در مرتبة سوم با تجلّیات گوناگونی از عظمت امام حسین(ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبة سوم او را اِشباع و راضی نمی کند و به همین دلیل در این مرتبه، عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمّد و آل محمّد(ص) و به خصوص سیّدالشّهداء(ع) در خود احساس می کند که دیگر توجیه ها و توضیح های مدّاحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحلة سوم قرار دارند، روح تشنة او را سیراب و قانع نمی کند؛ زیرا آنها به اندازة فهم خود، از امام حسین(ع) و سایر معصومان(ع) می گویند و می خوانند؛ ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت، بالاتر از چیزی است که آنها می گویند. در این حال، تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش، حرکت می کند.
رابطه یا نسبت های موجود بین مصیبت عظیم و اعظم
عزادار حقیقی در سایة معرفتی که از منابع اصیل اسلامی و با راهنمایی علمای دین شناس به دست آورده، به درک دو نوع مصیبت برای حضرات معصومان(ع)، به خصوص وجود مقدّس سیّدالشّهداء(ع)، نایل می شود که یکی از دیگری بزرگتر است.
الف) مصیبت عظیم، یا همان مصیبتی که به وجود مقدّس و نورانی آنها رسیده است. یعنی جنایت ها و ظلم هایی که در به شهادت رساندن آنها و خاندان مکرّمشان بر آنان وارد شده است.
ب) مصیبت اعظم، یا همان مصیبتی که به جامعة انسانی در طول تاریخ، به علّت محرومیت از حقیقت دین و نیز محرومیت از وجود مقدّس رهبران الهی، به خصوص ائمّة معصومان(ع) وارد گردیده است. این مصیبت به علّت کنار گذاشته شدن معصومان(ع) از مقام و مرتبه ای است که خداوند برای آنان در رهبری و هدایت جامعة انسانی در نظر گرفته است.
هر دو مصیبت، بزرگ و تلخ هستند؛ ولی مصیبت ناکامی رهبران الهی در حاکم کردن دین خدا در روی زمین و مصیبت محرومیت مردم جهان از حاکمیت رهبران معصوم و متخصّص الهی، بزرگتر است؛ زیرا تن دادن رهبران الهی و پیروان آنها به مصیبت عظیم و تحمّل انواع گوناگون مصیبت عظیم برای جلوگیری از وقوع مصیبت اعظم بوده است؛ در حالی که تحمیل مصیبت عظیم بر رهبران الهی و سایر فطرت گراها، از سوی طاغوت ها و ظالمان، به سبب «ایجاد» مصیبت اعظم، بوده است.
فطرت گراها، مصیبت عظیم را به جان خریده اند تا «مانع» مصیبت اعظم شوند و با آن مبارزه کنند. ولی طبیعت گراها مصیبت عظیم را ایجاد و تحمیل کرده اند تا راه برای مصیبت اعظم باز شود. مصیبت اعظم یعنی دوری مردم از دین خدا و آلوده شدن به کفر و شرک و نفاق.
چهرة تلخ مصیبت اعظم
چهرة تلخ مصیبت اعظم در همة آثاری که از محرومیت جامعة بشری از رهبری و حاکمیت متخصّصان معصوم(ع) به وجود آمده، نمایان است. همة جنگ ها، ظلم ها، فسادها، تباهی ها و نکبت هایی که دامن جامعة بشری را در طول تاریخ گرفته است، ناشی از مصیبت اعظم بوده و هست.
معصومان(ع) و روش های مختلف تشویق به عزاداری
به همین دلیل است که معصومان(ع) به گریه بر خود و اقامة مجالس عزا برای سایر اهل بیت(ع) امر کرده اند و خود نیز عملاً با گریه و اقامة مجالس عزا، اهمّیت این امر را نشان می دادند و آن را در جامعة اسلامی تثبیت می کردند. پیامبر(ص) خطاب به دختر گرامی شان چنین فرمودند:
«یا فاطِمَةُ! کلُّ عَینٍ باکیةٌ یوْمَ الْقیامَةِ اِلّا عَینٌ بَکتْ عَلی مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنَّها ضاحِکةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ؛1
فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است؛ مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد، که آن چشم، در قیامت خندان است و به نعمت های بهشتی مژده داده می شود.»
حضرت سجاد(ع) می فرمایند:
«اَیما مُؤمِنٍ دَمَعَتْ عَیناهُ لِقَتْلِ الْحُسین بنِ علی دَمْعَةً حتّی تَسِیلَ عَلی خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فی الْجَنَّةِ غُرَفاً؛2
هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی(ع) اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد، خداوند او را در غرفه های بهشتی جای می دهد.»
امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَنْ ذُکرْنا عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَیناهُ حَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ عَلَی النَّارِ؛3
نزد هرکس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام می کند.»
امام رضا(ع) می فرمایند:
«فَعَلی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیبْک الْباکونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ؛4
گریه کنندگان باید بر کسی، همچون حسین(ع) گریه کنند؛ چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می ریزد.»
گریه و عزاداری، طبیعی ترین عکس العمل در قبال مصیبت عظیم است.
وظیفة ما در قبال مصیبت اعظم
وظیفة اصلی ما در قبال مصیبت اعظم انتقام است؛ انتقام از کسانی که جامعة جهانی را از پدر حقیقی خود و امام معصوم(ع) و متخصّص محروم کرده اند.
دعا و شعار ما در این مرحله این است که بگوییم:
«جَعَلَنا وَ اِیاکمْ مِنَ الطَّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلیهِ الْمَهْدِی مِنْ آلِ محمّد(ص)؛
خداوند ما و شما را از انتقام گیرندگان حسین، همراه ولی خودش، مهدی از آل محمّد(ص) قرار دهد.»
پس وظیفة اصلی شیعه و شعار اصولی او در برخورد با مصیبت اعظم، همراهی با منتقم اصلی در عملیات انتقام است که باید تحقّق یابد.
حال می گوییم اگر به این وظیفه که بسیار مهم تر از وظیفه ای است که در قبال مصیبت عظیم داریم، عمل نکنیم، نهایت بی وفایی و قساوت را در حقّ آنها روا داشته ایم و به وظیفة رحمت نسبت به پدرانمان که پیامبر(ص) بر ما واجب کرده و نیز نسبت به وظیفة مودّتی که «قرآن کریم» بر ما واجب نموده است، عمل نکرده ایم.
عزادار در مرتبة چهارم با دست یافتن به معرفت های جدیدتر و بالاتر، دارای «روح انتقام» از کسانی می شود که معصومان را از مقام و جایگاهی که خداوند برای آنها در نظر گرفته است، کنار زدند و همچنین انتقام از کسانی که غاصبان «مقام امامت و هدایت» جامعه را در تحمیل این بزرگترین جنایت، بر مردم جهان یاری کردند.
مجالس عزاداری در مرتبة چهارم
عزاداری در این مرتبه، وسیله ای برای احیا و حفظ ارزش های مقدّس است که اهل بیت(ع) برای آنها به شهادت رسیدند. این مراسم از دروغ، حرام، تحریف و اختلاف ها به دور است و مردم با شرکت در این مجالس، بیش از پیش با دین و وظایف خود آشنا می شوند.
مجالس عزاداری و بزرگداشت معصومان(ع) در مرتبة چهارم محلّ شناخت و نیز پیدا کردن روح انتقام است. در این مجالس، شخصیت الهی سیّدالشّهداء(ع) و جایگاه او در نظام خلقت، مورد توجّه و شناخت قرار می گیرد. معنای ثارالله بودن و عامل حیات بودن آن حضرت برای اسلام، در کیفیت برگزاری مجالس عزا، بسیار مهم و مورد توجّه خواهد بود.
از نظر عزادار حقیقی در مرتبة چهارم، اصیل ترین و بهترین مجلس عزاداری، مجلسی است که بتواند روح حسینی و سنخیت با وجود مقدّس امام حسین(ع) را در عزادار به وجود آورد.
مرتبة پنجم عزاداری (عملیات انتقام)
عزادار در این مرتبه که مرتبة کامل شدن همان مرتبة چهارم است. از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است. در این مرتبه، عزادار حقیقی در سایة معرفت بالاتری که تحصیل کرده است، به مودّت نسبت به اهل بیت(ع) و نیز به حسّ انتقام نسبت به دشمنان آنها دست یافته است. او بیشتر به عمل روی می آورد. عملی که زاییدة مودّت و مبتنی بر عقیده و بینش عمیق و الهی است.
رسول اکرم(ص) فرمودند:
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ(ع) حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لاتَبْرُدُ اَبَداً؛5
به درستی که برای قتل حسین(ع) حرارتی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد نمی شود.»
دعای او در این مرحله، همان طور که در «زیارت عاشورا» و سایر زیارات به او تعلیم شده، این است که:
«فََاسْئَلُ اللَّه الَّذی اَکرَمَ مَقامَک و اَکرَمَنی بِک اَنْ یرْزُقَنی طَلَبَ ثارِک مَعَ اِمامٍ مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیتِ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ؛6
از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیلة تو گرامی داشت، می خواهم که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمّد(ص) روزی من گرداند.»
مرتبة پنجم، مرتبة عملیاتی شدن و اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت(ع) و عاملان مصیبت اعظم است. به عبارت دیگر، ورود به این مرتبه، لازمة فهم درست از مصیبت اعظم است. مصیبت اعظم، هیچ عکس العملی، جز جهاد و مبارزه نمی طلبد.
مراحل سه گانه عملیات انتقام
آنچه در عملیات انتقام بر عزادار واجب است؛ همان طور که از نام این مرحله پیداست، انجام یک سلسله عملیات است؛ یعنی وظیفه ای فراتر از قلب و احساس و عقل و ادراک بر عهدة اوست.
آنچه از مجموع تعالیم «قرآن کریم» و معصومان(ع) به دست می آید. این است که مؤمن در این مرحله، سه وظیفة عملی بر عهده دارد که به ترتیب عبارتند از: لعن و برائت زبانی؛ برائت عملی؛ جهاد با دشمنان.
1. لعن و برائت زبانی
اعلام برائت زبانی کمترین کار در مراحل عملیات انتقام است که خود بسیار کار بزرگ و مهمّی است. این مرحله دارای آثار مهم و متعدّدی است که در اینجا فرصت پرداختن به آن نیست. شاید نتوان هیچ زیارتی از زیارت های وارد شده از اهل بیت(ع) را یافت که در آن دشمنان مورد لعن و برائت زبانی قرار نگرفته باشند. در «قرآن کریم» نیز دشمنان دین خدا بارها و بارها مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند.
در زیارت عاشورا و بسیاری از زیارت های ائمّه(ع)، هر جا اعلام محبّت و ولایت است، اعلام برائت و دشمنی با دشمنان آنان نیز هست.
کسی که اهل لعن دشمنان کنونی امام زمان(ع) نیست و نمی تواند کینة مقدّس و دشمنی خود را با آنها، به طور صریح اعلام کند، باید در دوستی و ایمان خود نسبت به آنها شک کند.
2. برائت عملی
برائت عملی، یعنی دوری کردن از فرهنگ و تسلّط فرهنگی دشمنان و پرهیز از اخلاق و عقاید آنان.
بدیهی است که ابراز محبّت نسبت به اهل بیت(ع) با پذیرش فرهنگ و اخلاق دشمنان آنان سازگار نیست. امام صادق(ع) در این باره می فرمایند:
«ما اصل هر خیر [و خوبی] هستیم و هر چه خوبی است، از فروع ماست. در شمار خوبی هاست: توحید و نماز و روزه و فرو بردن [غلبه بر] خشم و… دشمنان ما ریشة هر بدی هستند و هرچه پلیدی و زشتی است، از فروع آنهاست. پس از آنهاست دروغ و بخل و سخن چینی و قطع رحم و رباخواری و… بنابراین دروغ گفته، هرکس که می پندارد با ماست [و از ماست]؛ در حالی که به فروع غیر ما ـ و بدی ها ـ تعلّق دارد.»7
محبّت با ضعف برائت و ضعف در دشمنی، با فرهنگ دشمنان سازگار نیست. امام صادق(ع) در جواب کسی که به ایشان گفت: فلانی شما را دوست دارد ولی در برائت از دشمنان شما ضعیف است. چنین فرمودند:
«هَیهاتَ، کذَبَ مَنْ اِدَّعی مَحَبَّتَنا وَ لَمْ یتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنا؛8
هرگز! دروغ می گوید کسی که ادّعای دوستی ما را می کند و از دشمن ما برائت نمی جوید.»
۱. جهاد با دشمنان و ضربه زدن به آنها و محدود کردن قدرت آنها تا نابودی کاملشان
اهل بیت(ع) و همة رهبران معصوم الهی در طول تاریخ بشریت، مصائب عظیم را تحمّل کردند تا حیات حقیقی انسان ها با دین خدا حفظ شود. هرگاه حیات انسانی یا عامل آن، یعنی دین خدا به خطر بیفتد، اهل دین و مؤمنان حقیقی، تمامی تلاش خود را برای نجاتِ انسان ها به کار می گیرند.
کسانی که به دستور جهاد در اسلام، انتقاد می کنند و آن را خشونت می دانند، نه خود حیات انسانی دارند و نه از حیات انسانی و ارزش آن خبری دارند. احمقانه ترین حرف و عقیده آن است که ما باید برای حیات طبیعی و دنیایی مان ارزش قائل باشیم و اگر چیزی آن را تهدید کرد، باید با آن مبارزه کرد و آن را نابود ساخت؛ ولی اگر چیزی حیات انسانی، انسان ها و سعادت ابدی آنها را به خطر انداخت، مبارزه با آن خشونت است!
نداشتن روح جهاد در واقع، تأیید و تجویز هرگونه ظلم و جنایت است که با روح انسانی سازگار نیست.
به همین دلیل رسول اکرم(ص) در این باره می فرمایند:
«مَنْ ماتَ وَلَمْ یغْزَ وَلَمْ یحَدِّثْ نَفْسَهُ بِغَزْوٍ ماتَ عَلی شُعْبَةٍ مِنْ نِفاقٍ؛9
هرکسی بمیرد و در جنگ شرکت نکند و به فکر جنگ نباشد، بر شاخه ای از نفاق مرده است.»
به عبارت دیگر، چنین کسی مؤمن و انسان حقیقی نیست؛ زیرا جهاد است که سلامت دین و حیات و امنیت مردم را حفظ می کند و کسی که به فکر امنیت و سعادت دنیا و آخرت مردم نیست، نه انسان حقیقی است و نه مؤمن واقعی. به همین دلیل معتقدیم عزاداری که روح انتقام از دشمنان امام حسین(ع) و به خصوص حسین زمان، یعنی مهدی موعود، عجّل الله تعالی فرجه الشریف، را ندارد، طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) عزادار حقیقی و راستین نیست و گرفتار نوعی نفاق است.
پیوند عزادار حقیقی با منتقم خون حسین(ع) در عملیات انتقام
پس از آنکه عزادار به این حقیقت دست یافت که انتقام حسین(ع) جز با آمدن منتقم اصلی و حاکمیت او بر جهان ممکن نیست، این معرفت و سوز دلی که از مصیبت عظیم بر وجودش حاکم شده، او را با تمام وجود، به سوی وجود مقدّس امام زمان(ع) متوجّه می گرداند. دو عامل عاطفی و معرفتی که در وجود عزادار شدّت و قدرت گرفته است، در او کششی مستمر به سوی وجود مقدّس امام زمان(ع) ایجاد می کنند. این کشش مستمر موجب می شود تا عزادار که قبلاً در سایة معرفت، نسبت به جایگاه معصومان(ع) در نظام خلقت و رابطة وجودی خود با آنها، به حقایقی دست یافته است، معرفت خود را نسبت به امام زمانش و وظیفه ای که در قبال او دارد، بیشتر کند. با تکمیل این معرفت که خود عامل عاطفی و محبّت را افزایش می دهد، عزادار به یکی از مهم ترین و بالاترین مقاماتی که ممکن است یک انسان به آن برسد، نایل می شود و آن مقام «انتظار» است.
در این مرتبه، عشق به مهدی موعود(عج) و روح خدمت به او، چنان وجود عزادار را ـ که حالا دیگر «منتظر» شده است ـ فرا می گیرد که دیگر هیچ انگیزه ای برای زنده ماندن و زندگی کردن، جز پیوند با او و کسب رضایت او که رضایت خداوند است، نخواهد داشت. او به این حقیقت دست می یابد که همة سختی ها و نکبت ها و همة بی عدالتی ها و جنایاتی که جامعة بشری به آنها دچار گشته است، ناشی از غیبت این رهبر الهی و معصوم است.
اسلامی که در آن حجّت خدا و وظایفی که در قبال او به عهده داریم، مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد، اسلام ناب محمّدی(ص) نیست؛ بلکه اسلام آمریکایی و اسلام تحت ولایت شیطان است.
اسلامِ تحت ولایت طاغوت ها و تحتِ ولایت شیطان است که موجب شده تا مردم قرن ها از امام زمانشان غفلت کنند و او را در تنهایی، آوارگی، مظلومیت، غربت، ترس و اضطراب، رها و طرد کنند.
پی نوشت ها:
۱. «بحارالأنوار»، ج 44، ص 293.
۲. همان، ص 285.
۳. همان.
۴. همان، ص 284.
۵. «مستدرک الوسایل»، ج 10، ص 318.
۶. «مفاتیح الجنان»، زیارت عاشورا.
۷. اصول کافی، ج 8، صص 243ـ242
۸. «بحارالأنوار»، ج 27، ص 58
۹. «کنزالعمال»، ج 4، ص 293، ح 10558.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه