وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عاقبت طلحه و زبیر چه شد

اما در خصوص طلحه، در نبرد جمل طلحه مجروح شد و به زمين افتاد هنگامى كه يارانش فرار كردند مروان بن حكم كه خود از سپاهيان جمل بود فرصت را غنيمت شمرد و به انتقام خون عثمان با نيزه اى كه بر شاهرگش فرود آورد او را به قتل رساند.

0

عاقبت طلحه و زبیر چه شد

حضرت على (عليه السلام) با يادآورى هاى مكرر در جنگ جمل باعث شد كه زبير از جنگ كردن خوددارى كند و طلحه ماند و جنگيد و كشته شد و قاتل طلحه توسط حضرت لعن شد آيا تاريخ اسلام از قاتل او حرفى به ميان آورده است و اينكه عاقبت زبير چه شد و چگونه مرد و در كجا قبرش مى باشد ؟

روايات در مورد موضع زبير پس از ديدار و گفتگو با امير مومنان على (عليه السلام) متفاوت است بعضى بر اين عقيده اند كه زبير از همان دم كه امام او را نصيحت فرمود و از جنگيدن منع كرد دست از جنگ كشيد امام به او ياد آورده بود كه آيا به خاطر داراى گفتارى را كه پيامبر فرمود:

اى زبير تو با على خواهى جنگيد در حالى كه ظالم هستى زبير گفت آرى حضرت فرمود: اين همان روز است زبير گفت: اگر به خاطرم بود نمى آدم. عده اى بر اين عقيده اند كه پس از اين گفتگو زبير از جنگيدن با امام دچار ترديد شد اما عايشه و عبدالله بن زبير به او گفتند از شمشير فرزندان ابوطالب و على ترسيدى؟ عبدالله بن زبير (فرزند زبير) همچنان سر به سر او گذاشت تا اينكه زبير به خشم آمد و گفت: ترا چه مى شود من سوگند خورده ام كه با على (عليه السلام) نجنگم فرزندش به او گفت:

چه بسيارند مردمى كه سوگندشان را زير پاى گذارند تو نيز براى كفاره قسم خويش غلامت را آزاد كن و به جهاد با دشمنت بپرداز زبير نيز همين كار را كرد و سوگند و عهد و پيمانش را زير پا گذارد و به جنگيدن پرداخت و بر اردوگاه امام حمله كرد و با همراهانش سرسختانه به جنگ ادامه داد تا اينكه شترش به زمين افتاد لشكريان جمل پراكنده شدند او نيز با فراريان فرار كرد و ابن جرموز ناگهان از پشت سر او را غافل گير كرد و كشت (1)

عده اى بر اين عقيده اند كه آن زمان كه عهد خود را شكست و به سپاه امام حمله كرد امام على به اصحاب خويش فرمود: به او ميدان دهيد چون او تحت تاثير تحريكات قرار گرفته زبير سه دفعه به سپاه حمله كرد و هر بار به توصيه امام سپاه راه را باز كرد عاقبت توبه كرد و از صحنه نبرد خارج شد پس به دهكده اى پناه برد تا عازم مكه شد ولى در نهايت توسط عمرو بن جرموز در وادى الشباع در حال نماز و يا در حال خواب به قتل رسيد (2) و در همانجا دفن شد (3)

اما در خصوص طلحه: در نبرد جمل طلحه مجروح شد و به زمين افتاد هنگامى كه يارانش فرار كردند مروان بن حكم كه خود از سپاهيان جمل بود فرصت را غنيمت شمرد و به انتقام خون عثمان با نيزه اى كه بر شاهرگش فرود آورد او را به قتل رساند (4) و طلحه در بصره از دنيا رفت (5)

اما اينكه ذكر گرديده امام على (عليه السلام) قاتل طلحه را لعن كرد از آن جهت كه مروان بن حكم پسر عموى عثمان و از مشاوران نزديك او و مردى حيله گر و مكار و از بنى اميه بود حكم پدر مردان از كسانى بود كه پيامبر را آزار مى داد و حضرت او را به طائف تبعيد كرده بود (6) مروان همان كسى است كه عثمان را به كشتن عمار ياسر صحابى بزرگ رسول خدا تحريك كرد و عثمان تحت تاثير مروان عمار ياسر را به حد كشت مورد ضرب و جرح قرار داد (7)

مروان همان كسى است كه عثمان به او اجازه داد كه تحت نظارت و مراقبت او ابوذر صحابى ديگر رسول خدا (ص) بدون هيچ ملاقاتى با مردم به ربذه تبعيد شود امير مومنان و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) و عقيل و عمار ياسر تنها كسانى بودند كه به بدرقه ابوذر آمدند مروان امام على (عليه السلام) و همراهان ايشان را از اين كار منع كرد امام به او فرمود: دور شو كه خدا تو را به آتش افكند (8) امام على (عليه السلام) در توصيف مروان مى فرمايد: اما مانند يهوديان است نيرنگ باز و حيله گر اگر با دست پيمان بندد با پا خيانت مى كند بزودى مسلمانان از مروان و فرزندانش روزهاى خونينى را در پيش خواهند داشت (9)

لذا اينكه ذكر گرديده امير مومنان قاتل طلحه را لعنت كرد به جهت سابقه خيانت مروان و خاندانش در حق اسلام و مسلمين است نه اينكه بخواهد مقام طلحه را بالا برد و يا از قبح و زشتى عمل طلحه بكاهد چرا كه طلحه نيز فردى است كه به تعبير امام على (عليه السلام) به مانند گاو نرى است كه شاخ درازى دارد و در غرور فرو رفته و بر شتر چموشى سوار شده (10)

حب جاه و مقام و رياست چنان او را كر و كور كرده بود كه حاضر بود براى دست يابى به آن همه چيز را زير پا بگذارد در جريان تحريكات عليه عثمان و ماجراى قتل او بيشترين نقش را داشت و در غائله جمل در بهانه قرار دادن خون عثمان و ايجاد تفرقه و دو دستگى ميان مسلمين و شورش عليه مولاى متقيان نيز سرسختى عجيبى داشت در حالى كه امير مومنان در هر دو جريان مسلمين را به جز به وحدت و پرهيز از آشوب و خون ريزى دعوت نمى نمود.

ذكر گرديده در واقعه جمل امام براى انصراف طلحه و زبير بى سپر و بى سلاح به ميدان آمد و آندو را كه سر تا پا مسلح بودند براى گفتگو طلبيد و به مسالمت خواند طلحه با بى شرمى تمام گفت: ما به خون خواهى عثمان برخاسته ايم امام فرمود: تو خود از كشندگان عثمان هستى خداوند قاتلين او را لعنت كند (11)

منابع:

1- زندگى دوازده امام، هاشم معروف الحسينى، ج 1، ص. 446

2- تاريخ تحليلى صدر اسلام، دكتر على اكبر حسنى، ص 159 الفصول المهمه، ص. 80

3- تذكره خواص، بسط ابن جوزى، ص. 110

4- زندگى دوازده امام، ص 446، ج. 1

5- تذكره خواص، ص. 109

6- نهج البلاغه، ترجمه مصطفى زمانى 1252 فهرست اعلام.

7- مرد نامتناهى، حسن صدر، ص. 72

8- زندگى دوازده امام، ج 1، ص. 410

9- خطبه 72 نهج البلاغه، ص 132- 133 ترجمه مصطفى زمنى.

10- نهج البلاغه خطبه 31، ص. 80

11- مرد نامتناهى، ص. 28 به نقل از اداره پاسخگويى آستان قدس رضوى

پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.