ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت
حكومت اسلامى در عصر غيبت
آيا در روايات توصيه و سفارشى بوده است كه در زمان غيبت كبرى تشكيل حكومت اسلامى واجب است؟ آيا اين روايات مستدل است؟
ضرورت وجود حكومت در هر جامعه اى، امرى بديهى است و همواه مورد تأييد مكاتب و انديشه هاى گوناگون بوده است. پژوهش ها، نشان مى دهد كه تشكيل دولت و حكومت، هميشه و در همه شرايط، يك ضرورت اجتناب ناپذير است.
امام على (علیه السلام) در سخن مشهور خويش اين ضرورت را چنين گوشزد مى فرمايد: «لابد للناس من امير برّ او فاجر …»؛ «مردم ناگزير نيازمند به امير و حاكم اند؛ چه نيكوكار و چه زشتكار …»[90].
براى اثبات ضرورت تشكيل حكومت اسلامى نيز، به ادله متعدّد عقلى و آيات و روايات استناد شده است. اگر بخواهيم از منظر روايات اين مسئله را بررسى كنيم، با دو دسته از روايات و احاديث رو به رو مى شويم:
يكم. رواياتى كه بر ضرورت تشكيل حكومت اسلامى در هر زمان ـ اعم از عصر حضور معصوم (علیه السلام) و يا غيبت ـ تأكيد دارد.
از اميرالمؤمنين (علیه السلام) نقل شده است: «الواجب فى حكم الله و حكم الاسلام على المسلمين بعد ما يموت امامهم او يقتل … ان لا يعملوا عملاً ولا يحدثوا حدثا و لا يقوّموا يدا ولا رجلاً ولا يبدؤوا بشى ء قبل ان يختاروا لانفسهم اماما عفيفا عالما ورعا عارفا بالقضاء والسنة يجمع امرهم و يأخذ للمظلوم من الظالم حقه و يحفظ اطرافهم و يجبى فيئهم و يقيم حجتهم و جمعتهم و …»[91]؛ «يكى از واجبات بزرگ در احكام الهى و اسلامى بر مسلمانان اين است كه چون پيشوايشان در گذرد و يا كشته شود، پيش از هر كار امامى پاكدامن، عالم، پارسا و آگاه به احكام قضايى و سنت پيامبر برگزينند تا جامعه را اداره كند و حق ستمديده را از ستمگر بازستاند؛ مرزهاى مسلمين را پاسدارى كند؛ فى ء را گردآورى نمايد؛ حج و نماز جمعه را برپا دارد و …».
بر اين اساس اميرالمؤمنين (علیه السلام) برقرارى حكومت عدل اسلامى و زمينه سازى جهت انتقال قدرت به امامى با كفايت را ـ كه براساس هنجارهاى دينى عمل كند ـ از واجبات بزرگ دينى دانسته كه بر هر كارى مقدم است.[92]
دوم. رواياتى كه به صورت خاص، در مورد شرايط و ويژگى هاى حاكم اسلامى در زمان غيبت، صادر شده است.[93]
امام زمان(عج) در توقيع شريف مى فرمايد: «اما الحوادث الواقعه، فارجعوا الى رواة حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجة الله»[94] «در حوادث و پيشامدهاى اجتماعى به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدايم».[95]
اين قبيل روايات، ضمن مسلّم دانستن ضرورت حكومت در اسلام، به بيان شرايط و ويژگى هاى حاكم اسلامى پرداخته است.
مجموع اينها دلالت بر لزوم قيام براى تشكيل حكومت دينى و لزوم پاسدارى از آن دارد.
[90]. نهج البلاغه، خطبه 40.
[91]. بحارالانوار، ج 86، ص 196.
[92]. براى آگاهى بيشتر ر.ك: حسنى، عبدالمحمد، ولايت فقيه، صص 37 46.
[93]. براى آگاهى بيشتر ر.ك: امام خمينى، ولايت فقيه، ص 48 ـ 114.
[94]. اصول كافى، ج 1، ص 67.
[95]. جهت توضيح بيشتر ر.ك: بحث ادله نقلى ولايت فقيه و يا به كتاب: امام خمينى (رحمه الله) ، ولايت فقيه، ص 71.
منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، پرسش ها و پاسخ ها «ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ایران .»