شیوه برخورد امامان با برده ها چگونه بوده است
اسلام، مسلمانان را اكيدا به رعايت حقوق بردگان و به ملاطفت و مهربانى با آنان تشويق نموده است به همين جهت حتى بنا بر نقل برخى از محققان غير مسلمان نيز، رفتار مردم كشورهاى اسلامى با بردگان نسبتبه ديگر ملتها، بهترين و عادلانه ترين رفتار با بردگان بوده است به گونه اى كه بردگان عضوى از اعضاى خانواده آنها محسوب مىشدند و در نهايت عزت زندگى مىكردند.
شیوه برخورد امامان با برده ها چگونه بوده است
اسلام، مسلمانان را اكيدا به رعايت حقوق بردگان و به ملاطفت و مهربانى با آنان تشويق نموده است به همين جهت حتى بنا بر نقل برخى از محققان غير مسلمان نيز، رفتار مردم كشورهاى اسلامى با بردگان نسبتبه ديگر ملتها، بهترين و عادلانه ترين رفتار با بردگان بوده است به گونه اى كه بردگان عضوى از اعضاى خانواده آنها محسوب مىشدند و در نهايت عزت زندگى مىكردند.
گستاو لوبو مى نويسد:
«مسلمانان هرگز با ديده حقارت به بردگان نگاه نمىكردند. از اين روست كه مىبينيم مادر پادشاهان عثمانى كه پيشواى مسلمانان و مورد احترام آنان بوده اند كنيز بوده و در اين باره به حيثيت آنها لطمه وارد نيامده است.» (1)
جهانگرد انگليسى خانم «بلنت» در سفرش به «نجد» در مورد گفتگويى كه ميان او و يك نفر عرب اتفاق افتاده مىگويد:
«از چيزهايى كه درك آن براى اين عرب مشكل بود اين مساله بود كه مىگفت انگلستان چه سودى از جلوگيرى فروش برده مىبرد؟ و چرا آن را ممنوع كرده؟ و همين كه به او گفتم اين مطلب به خاطر دفاع از شرافت انسانى است به من پاسخ داد: در خريد و فروش برده چه ظلم و ستمى است كه مخالف با شئون انساني تباشد؟ و كيست كه بردگان را بيازارد؟ راستى ما نمىتوانيم موردى را پيدا كنيم كه يكى از بردگان در شهرهاى اسلامى مورد اذيت و آزار قرار گرفته باشد و چنانچه مشهور است برده نزد اعراب به يك فرزند عزيز و محترم خانه بيشتر شباهت دارد تا به يك نوكر و اجير.» (2)
در صدر اسلام پيامبر اكرم (ص) در مورد مخاطب قرار دادن بردگان به مسلمانان توصيه فرمودند كه:
«لا يقل احدكم: عبدى و امتى. و ليقل: فتاى و فتاتى.» (3) يعنى: هيچ كس در خطاب به بردگان خود، از كلمه «عبد» و «امه» استفاده نكند بلكه از كلمه «فتى» (جوانمرد) و «فتاه» استفاده كند.
در سيره معصومين و پيشوايان دينى شواهد زيادى در مورد برخورد توام با رافتبا بردگان يافت مىشود. بسيارى از صحابه پيامبر مانند سلمان و بلال، برده و مورد احترام پيامبر و جزء سران لشكر و امرا بودند. (4).
حضرت امام صادق عليه السلام مىفرمايند كه حضرت على عليه السلام هزار برده را با دسترنج خود خريد و آزاد كرد و فقط براى جلب رضايت خداوند و نجات از جهنم و پول همه آنها را با كد يمين و عرق جبين تهيه فرمودند در حالى كه خوراك روزانه خانواده اش روغن، سركه و خرما بود و خود نيز جز لباسى از جنس كرباس نمىپوشيد. (5)
و امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى چنين فرمود: چون ماه رمضان فرا مىرسيد زين العابدين (ع) غلامان و كنيزان خود را به خاطر كار خطايى كه مىكردند، تنبيه نمىفرمود، بلكه هرگاه يك تن از آنان دست به گناهى آلوده مىساخت، نام آن كنيز يا غلام را مىنوشت كه فلان روز كدامين گناه را مرتكب شده است. و كسى را مجازات نمىكرد تا آن كه گناهان هر كدام از آنها نزد وى جمع مىگرديد. هنگامى كه آخرين شب ماه رمضان مىشد، همه بردگان خود را فرا مىخواند و برگرد خويش جمع مىكرد. آن گاه نوشتهها را مىگشود و مىفرمود: «اى فلان [به ياد دارى] كه در فلان روز چه گناهى كردى امّا من تو را تأديب نكردم»
عرض مىكرد: «آرى اى فرزند پيامبر (ص).»
سپس نام يكايك ايشان را مىخواند و از همه آنها مىخواست كه بدانچه كردهاند، اقرار كنند. بعد در ميانه آنان بر پاى مىخاست و مىفرمود: «صداى خويش بلند كنيد و مرا بگوييد: اى على بن حسين پروردگار تو از هر كار كه كردهاى آگاه گرديده و آن را نوشته است همان گونه كه تو از گناهان ما آگاه شدهاى در نزد خداوند كتابى است كه بحقيقت بر آنچه كردهاى گواه است و هيچ گناه كوچك و بزرگ تو را از قلم نينداخته و همه آنها را نوشته است همچنان كه پيش تو نيز كتابى است كه بحقيقت عليه ما گواهى مىدهد و هيچ گناه كوچك و بزرگى را كه انجام دادهايم، وانگذاشته و آن را نوشته است. و بدانسان كه ما گناهان خود را در نزد تو حاضر يافتيم، تو هم اعمال خود را در نزد پروردگارت حاضر خواهى ديد.
اينك به كرامت رفتار نما و از خطاى ما درگذر، همان گونه كه اميددارى خداوند از تو درگذرد ما را ببخش تا پروردگار تو را ببخشد و تو وى را نسبت به خود بخشنده و مهربان و باگذشت بيابى اى على بن حسين از خوارى جايگاه خويش در برابر پروردگار دادگر خود ياد كن همو كه به اندازه دانه خردلى بر كسى ستم روا نمىدارد و هر گناه هر چند خرد نمايد، روز قيامت آن را حاضر خواهد ساخت و خداى تعالى براى گواه بودن و حسابرسى كافى است. پس كرامت كن و ما را ببخش تا خدا نيز تو را ببخشد براستى كه خداوند مىفرمايد: «وليعفوا وليصفحوا أَلا تحبّونَ أن يغفر اللّه لكم و از خطاى ديگران درگذريد و كريمى پيشه كنيد، آيا دوست نمىداريد كه خداوند شما را ببخشايد؟» (6)
امام (ع) اين سخنان را با صداى بلند به بردگان تلقين مىفرمود و آنان نيز بر گرد آن جناب ايستاده بودند و آنچه مىگفت تكرار مىكردند و او مىگريست و زارى مىكرد و عرضه مىداشت:
«خداى من تو به ما فرمان دادهاى آنان را كه بر ما ستم كردهاند، ببخشاييم ما هم آنها را بخشوديم، آن گونه كه فرموده بودى. تو نيز ما را ببخش همانا كه تو به عفو و گذشت از ما و از همه كسانى كه به آنها امر كردهاى، سزاوارترى
زين العابدين (ع) هرگاه به سفر مىرفت به صورت ناشناس با كاروانيان همراه مىگشت و با آنها شرط مىكرد كه آنان را خدمت كند، در هر چيزى كه به آن نياز داشته باشند و كسى وى را نمىشناخت.
تو به ما فرمان دادهاى كه هرگز خواهنده اى را از در خانه خويش نرانيم، اين دم همچون گدايان و مسكينان بر درگاه تو و بر در خانه ات فرود آمده ايم و عطا و بخشش تو را خواهانيم پس بر ما منّت نه و ما را نوميد مساز كه نيكى و گذشت تو را رواست. بارالها كرامت كردم تو هم با من به كرامت رفتار كن، كه چون من از گدايان درگاه تو بودم كرم را پيشه خود ساختم مرا با كسانى كه به آنان نعمت بخشيدهاى همراه ساز، اى بخشنده»
آن گاه روى به بردگان مىكرد و مىفرمود: «من از شما گذشتم آيا شما نيز مرا و كارهاى زشتى را كه درباره شما انجام دادهام، بخشيدهايد؟ براستى كه من مالك بدى هستم، فرومايه و ستم پيشهام، ليكن خود مملوك خدايى كريم و بخشندهام كه بسى دادگر و نيكو فعل و فضيلت بخش است.»
بندگان آن حضرت يكصدا پاسخ مىگفتند: «اى آقاى ما تو را بخشيديم تو كه هرگز با ما به بدى رفتار نكردهاى»
زين العابدين (ع) مىفرمود: «بگوييد خداوندا از على بن حسين بگذر همان گونه كه وى از ما درگذشت. او را از آتش دوزخ رهايى ده، همچنان كه او ما را از بردگى رهايى بخشيد.»
غلامان و كنيزان دعا مىكردند و حضرت (ع) مىگفت: «خداوندا دعاى ايشان را بپذير اى پروردگار جهانيان»
سپس مىفرمود: «برويد كه من شما را عفو كردم و آزاد ساختم بدين اميد كه خدا مرا ببخشد و از آتش نجات دهد»
چون روز عيد فطر مىرسيد جوايزى به هر كدام از آنان مىداد كه آبروى آنها حفظ گردد و نيازمند كسان نباشند. هيچ سالى نمىگذشت مگر اين كه در آخرين شب ماه رمضان بيست تن از بردگان كمتريابيشتر آزاد مىكرد و آن جناب هيچ گاه بندهاى را بيش از يك سال نگه نمىداشت و همه بندگانش را در شب عيد فطر آزاد مىكرد و باز براى سال آينده برده مىخريد و سيره وى چنين بود تا آن كه به خدايش پيوست و بسيار بود كه امام (ع) بردگان سياه را مىخريد در حالى كه نيازى به آنها نداشت و در هنگام حج آنان را به عرفات مىآورد و در گوشه و كنار آن جا رها مىساخت و چون از عرفات به سوى مشعر مىكوچيد به هر يك جايزهاى عطا مىفرمود و همگان را آزاد مىكرد. (7)
عبدالله مسكان گويد: هر ماه كه مىگذشت سجاد (ع) كنيزكان خود را به حضور مىخواند و مىفرمود: «روزگار جوانى من گذشته است و نيازمند زنان نيستم. اينك هر كدام از شما خواهد كه همسرى داشته باشد، او را به تزويج كسى درآورم، يا اگر خواهد كه وى را بفروشم چنين كنم و اگر خواهد كه وى را آزاد كنم او را رها سازم».
اگر كسى از آن كنيزان مىگفت: نه عرضه مىداشت: خداوندا شاهد باش تا اين كه سه بار اين را مىگفت و اگر كسى از ايشان خاموش مىماند و پاسخى نمىداد، زنان خود را مىفرمود كه از خواسته او پرسش كنند. آن گاه آنچه خواهش وى بود برآورده مىساخت. (8).
و نمونه هايى از اين دست در تاريخ بسيار است و چگونه است حال امامان و پيشوايان در رفتار با بردگان در حالى كه ملسمانان هم در رعايت حقوق بردگان كوتاهى نمى نمودند.
آرى اگر برده اى مرتكب حرام الهى مى شد كه مستحق كيفر و حد و… بود مانند ديگر افراد جامعه مطابق احكام الهى با آنان برخورد مى شد بلكه در برخى موارد شدت مجازات براى آنها كمتر بود.
جهت مطالعه بيشتر:
گرامى، محمد على، نگاهى به بردگى.
ايرجى، صادق، بردگى در اسلام.
حسينى، مصطفى، بردگى از ديدگاه اسلام.
پاورقى ها:
1- گوستاو لوبون، تمدن اسلام و غرب، ترجمه سيد هاشم حسينى، انتشارات اسلاميه، تهران، ص 465.
2- همان، ص 467.
3- ملااحمد مقدس اردبيلى، زبدهالبيان فى احكام القرآن، مكتبه المرتضويه، ص. 367/ امين الاسلام طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مؤسسه الاعلمى، بيروت، چاپ اول، 1415 ق.، ج 5، ص. 400
4- علامه سيد محمدحسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1362، ج 6، ص 5
366- علامه محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق.، ج 41، ص 110، حديث 6
19- سوره نور (24)، آيه. 22
7- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، الطبعه الثالثه، (1403 ه 1983 م) ج 46، ص 103، ح 93 به نقل از الاقبال. به نقل از سايت تبيان مقاله: سيماى سجاد (ع) محمد رضا مالك.
8- محمد بن على بن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب (بتصحيح السيد هاشم الرسولى المحلاتى، مؤسسه انتشارات علامه، قم) مناقب، ج 4، ص. 163 به نقل از سايت تبيان مقاله: سيماى سجاد (ع) محمد رضا مالك .پرسمان.