وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

زیارت معصومان، راهی به سوی خدا

0

زیارت معصومان، راهی به سوی خدا

زیارت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) که همان برقرار کردن ارتباط روحى و به وجود آوردن پیوند قلبى با آن بزرگواران است (چه از طریق حضور نزد مرقد آنان باشد، یا ارتباط از راه دور، و فرستادن سلام و درود و تحیّت و اظهار ارادت و اخلاص به آستانشان، همراه با بیان فضایل، کرامات، عبادات، اطاعات و خدمات آنان) آثار فوق العاده سازنده اى در تربیت نفوس زیارت کنندگان، و ارتقاى روح آنان و پرورش والاترین ارزش هاى معنوى و اخلاقى دارد; و چنانچه زیارت کننده، بداند چه مى کند و چه مى گوید و چه مى خواهد; به خوبى مى تواند راه قرب الى الله را با سرعت بپیماید، و از کنار قبر آنان، با روحى باصفا، پاک از گناه و آماده براى اطاعت پروردگار و انجام وظایف انسانى بازگردد، زیرا:
اوّلا: چگونه ممکن است توجّه به مقامات والاى این پیشوایان بزرگ و ذکر صفات و سجایاى آنان بازتابى در زیارت کننده آن بزرگواران نداشته باشد و او را به سوى خود فرا نخواند و تدریجاً به رنگ خود درنیاورد؟!
چگونه ممکن است منِ زائر، سر تا پا آلوده به گناه و صفات رذیله باشم، در عین حال دم از عشق و ارادت پاکان و نیکان جهان بزنم؟!
آیا زیبنده است که بدون توبه و تجدید نظر در حالات و اعمال و رفتار خویش، پاى در حرم پاک آن بزرگواران بگذارم؟!
ثانیاً: چگونه ممکن است عرض حاجات معنوى یا مادّى نزد آنان کنم و آنها را به شفاعت در پیشگاه خدا بطلبم در حالى که کارى که در خور توجّه آنان و موجب رضایت آنان است انجام نداده ام؟! آیا توجّه به این امور، براى توبه از گناه و خودسازى و پاکى کافى نیست؟!
ثالثاً: کسى که کمترین آشنایى با مسایل روانى و روحیه الگوپذیرى انسان داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که اگر زائرى با توجّه و حضور قلب و با عنایت به «محتواى بلند کلمات و جملات زیارات» در حرم آن بزرگواران حضور یابد، در هر جمله اى از این زیارات یک درس مهمّ تربیتى و انسان ساز نهفته است; فى المثل در زیارت جامعه کبیره، که جامع ترین زیارات است درس هاى عجیبى نهفته است; از جمله:
1- در اثناى زیارت از محبّت و توحید و شرک ستیزى آن عزیزان و مطیع محض خدا بودنشان دم مى زند و عرضه مى دارد:
اَلسَّلامُ عَلَى الدُّعاةِ اِلَى اللهِ، وَالاَْدِلاّءِ عَلى مَرْضاتِ اللهِ، وَالْمُسْتَقِرّینَ فى أَمْرِ اللهِ، وَالتّامّینَ فى مَحَبَّةِ اللهِ، وَالْمُخْلِصینَ فى تَوْحیدِ اللهِ، وَالْمُظْهِرینَ لاَِمْرِ اللهِ وَنَهْیِهِ، وَعِبادِهِ الْمُکْرَمینَ، اَلَّذینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ، وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ».(1)
سلام بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمایان بسوى موجبات خشنودى خدا و استقرار یافتگان در فرمان خدا و کاملان در دوستى و محبّت خدا و مخلصان در یگانه پرستى خدا و آشکارکنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنان که پیشى نگیرند بر خداوند در گفتار و آنان که به دستورش عمل کنند.
امکان ندارد آن کس که این سخن را از روى معرفت مى گوید، به شرک و نفاق روى آورد و در راستاى توحید و اخلاص قدم برندارد!
2- ممکن نیست که زیارت کننده در خطاب به آن بزرگواران از تقوا، راستگویى، محوریّت در یگانه پرستى، عصمت از لغزشها و فتنه ها، طهارت از پلیدیها و آلودگیهاى آنان سخن بگوید و اعلان بدارد که من گواهى مى دهم شما امامان با تقوا، صادق، قیام کننده به امر پروردگار و عمل کننده به اراده او هستید، شما ارکان توحید خداوند و راهنمایان به صراط مستقیم او هستید. خداوند شماها را از لغزشها دور داشته و از فتنه هاى دین امنیّت بخشیده و از هر گونه آلودگى گناه پاک ساخته است; در عین حال عزمش را بر پرهیزکارى و راستگویى و دورى از آلودگى ها و استقامت در صراط مستقیم توحید، جزم ننماید.
3ـ امکان ندارد زائرى روى به آنان کرده، از صبر و استقامت و جهاد و تلاش و از خودگذشتگى آنان در راه خدا و از اقامه نماز و اداى زکات و امر به معروف و نهى از منکر آنان حرف بزند و بگوید:
  
«فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ، وَاَکْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَمَجَّدْتُمْ کَرَمَهُ، وَاَدَمْتُمْ ذِکْرَهُ،
شما نیز (در برابر) عظیم شمردید شوکتش را و مقامش را بزرگ دانستید و کرمش را ستودید و به ذکر او ادامه دادید و پیمانش را
وَ وَکَّدْتُمْ میثاقَهُ، وَاَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ، وَنَصَحْتُمْ لَهُ فِى السِّرِّ وَالْعَلانِیَةِ،
محکم کردید وآن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار کردید و در پنهانى و آشکار براى او خیرخواهى کردید و مردم را
وَدَعَوْتُمْ اِلى سَبیلِهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَبَذَلْتُمْ اَنْفُسَکُمْ فى مَرْضاتِهِ،
با حکمت و پند نیکو به راهش دعوت کردید و در راه خشنودى او بذل جان کردید
وَ صَبَرْتُمْ عَلى مااَصابَکُمْ فى جَنْبِهِ،وَ اَقَمْتُمُ الصَّلاةَ،وَآتَیْتُمُ الزَّکاةَ،
و در مقابل پیش آمدهاى ناگوار بخاطر او بردبارى کردید، و نماز را بپا داشتید و زکات را پرداختید 
وَ اَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ،وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ،وَجاهَدْتُمْ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ،
و امر به معروف و نهى از منکر کردید و در راه خدا آن طور که باید جهاد و مبارزه کردید 
حَتّى اَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَیَّنْتُمْ فَرآئِضَهُ، وَاَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَ نَشَرْتُمْ شَرایِعَ اَحْکامِهِ».(2)
تا بالاخره دعوت حق را آشکار و واجبات او را بیان داشتید و حدود و مقرراتش را برپا داشتید و دستورات و احکامش را منتشر ساختید.
ولى خودش اهل صبر و تلاش و جهاد نباشد و به نماز و زکات اهمّیّت لازم را ندهد و نسبت به حدود و قوانین الهى، تسامح به خرج دهد.
 
4ـ چگونه ممکن است که خطاب به آنان اعلان کند که من منتظر ظهور و حاکمیّت شما هستم، به فرمان شما گردن مى نهم، در پیشاپیشِ تمام خواسته ها و حوائجم، خواست شما را در نظر مى گیرم (مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ، عامِلٌ بِاَمْرِکُمْ…  وَ مُقَدِّمُکُمْ اَمامَ طَلِبَتى وَحَوآئِجى وَاِرادَتى فى کُلِّ اَحْوالى وَاُمُورى)(3) ولى در عمل، به همه این قولها و پیمانها پشت پا بزند؟!
5ـ و یا چگونه ممکن است خطاب به آنان از آثار صلوات بر آنان و برکات ولایت آنان در تزکیه روح و جان و تطهیر نفوس و پوشاندن گناهان، سخن بگوید (وَجَعَلَ صَلَوتِنا عَلَیْکُمْ، وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ، طیباً لِخُلْقِنا، وَطَهارَةً لاَِنْفُسِنا، وَتَزْکِیَةً لَنا، وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا)(4) و یا دست به دعا بردارد و بگوید: خداوند مرا پیوسته بر دوستى و محبّت و آیین و اطاعت شما پایدار بدارد و از خوبانِ دوستداران شما و پیروى کنندگان نسبت به آنچه شما به سوى آن دعوت کرده اید و از آنان که آثار شما را روایت مى کنند و راه شما را مى پویند قرار دهد (فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ، وَوَفَّقَنى لِطاعَتِکُمْ، وَرَزَقَنى شَفاعَتَکُمْ، وَجَعَلَنى مِنْ خِیارِ مَوالیکُمُ التّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَیْهِ، وَجَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَیَسْلُکُ سَبیلَکُمْ)،(5) و یا از ایمان و تبعیّت خویش نسبت به آنچه خدا و رسولش آورده اند حرف بزند و از خدا ثبات قدم را طلب کند (رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ، فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ)(6) و یا وساطت و شفاعت آن بزرگواران را بخواهد و عاجزانه و خاضعانه، آنان را به پروردگارشان قسم دهد که از خدا آمرزش گناهانش را طلب کنند (یا وَلِىَّ اللهِ، اِنَّ بَیـْنى وَبیْـنَ اللهِ عَـزَّ وَجَـلَّ ذُنُـوباً، لا یَاْتى عَلَیْها اِلاّ رِضاکُمْ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلى سِرِّهِ، وَاسْتَرْعاکُمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، وَقَرَنَ طـاعَتَکُمْ بِطـاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبى، وَکُنْتُمْ شُفَعآئى)(7) ولى در عین حال، هیچ تصمیم و اراده اى براى دور شدن از آلودگى ها و گناهان، نداشته باشد و براى خوب شدن و پیمودن راه آنان و نشر آثارشان قدمى برندارد و براى ثابت ماندن در راه آنان و در مسیر حق، تلاشى را به خرج ندهد؟!
6ـ چگونه امکان دارد که به آنان خطاب کند و بگوید: من مطیع شما هستم، اطاعت شما را اطاعت خدا و عصیان شما را عصیان خدا و دوستى و دشمنى با شما را دوستى و دشمنى با خدا مى دانم (فَاِنّى لَکُمْ مُطیعٌ، مَنْ اَطـاعَکُمْ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ، وَمَنْ عَصاکُمْ فَقَدْ عَصَى اللهَ، وَمَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ اَبْغَضَکُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ)(8) ولى در مقام عمل هیچ قدمى که صداقت او را در این اظهارات اثبات کند برندارد؟!… و همچنین سایر جملات پرمحتواى این زیارت و سایر زیارات.
به گفته شاعر:
من از مفصّل این نکته مجملى گفتم *** تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل

 

حتما بخوانيد

فهرست کامل مفاتیح الجنان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.