زمان غذا خوردن در روایات
زمان غذا خوردن در روایات
فهرست این نوشتار:
(مقدّمه:) مستحبّ است صبحانه را نزديك طلوع آفتاب بخورد و ناهار نخورد و پس از نماز خفتن (نماز عشا)، بار ديگر غذا بخورد. و نيز مستحبّ است لقمه كوچك بگيرد و آن را خوب بجود و هنگام غذا خوردن، به چهره همسفرهاىها نگاه نكند و غذاى بسيار داغ نخورد و در غذاى داغ فوت نكند، بلكه صبر كند تا سرد شود سپس آن را تناول كند. و نان را با كارد نبرّد و استخوان را (كاملاً) پاك نكند و با كمتر از سه انگشت چيزى نخورد و از غذايى كه جلوى ديگران است نخورد. خوردن و نوشيدن در حال جنابت كراهت دارد، ولى اگر پيش از آن وضو بگيرد، يا دستهايش را بشويد و مضمضه و استنشاق كند، يا دست و صورتش را بشويد و مضمضه كند، يا دستهايش را بشويد و مضمضه كند، كراهتش برطرف مىشود. فلسفه اين حكم، مطابق آنچه در حديث آمده، اين است كه : «اگر در حال جنابت چيزى بخورد بىآنكه يكى از اعمال مزبور را انجام دهد، بيم آن مىرود كه مبتلا به بيمارى برص شود».[1] (به روايات زير توجّه فرماييد:)
وعدههاى غذايى
1. در روايتى معتبر آمده است كه كسى از درد سوءِ هاضمه به سبب پر بودن معده به امام صادق عليه السلام شكايت كرد. حضرت فرمود: «صبح و شام غذا بخور و در ميان آنها چيز ديگرى نخور، زيرا خداوند دو جهان در وصف غذاى بهشتيان مىفرمايد: (وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا): و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است.[2] »[3]
2. در روايتى معتبر آمده است كه امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: «پيامبران غذاى آخر روز را پس از نماز عشا مىخوردند؛ پس غذا خوردن در آن وقت را ترك نكنيد كه ترك آن موجب بيمارى تن مىشود».[4]
3. در حديثى ديگر فرمود: «شام نخوردن انسان را پير مىكند».[5]
4. نيز در گفتارى فرمود: «چون انسان پير شد لازم است پيش از خواب شبانه چيزى بخورد كه با اين كار، بهتر خواب مىرود و دهانش خوشبو يا خُلقش نيكو مىشود».[6]
5. از امام كاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غذاى شب را ترك نكنيد، هر چند به پاره نان خشكى باشد، كه موجب قوّت بدن و نيروى آميزش مىشود».[7]
6. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در بدن رگى است به نام عشا، هر كه در شب چيزى نخورد آن رگ او را تا صبح نفرين مىكند و مىگويد : خداوند تو را گرسنه و تشنه بدارد كه مرا تا صبح گرسنه و تشنه نگاه داشتى؛ پس غذاى شب را ترك نكنيد، هر چند به لقمه نان و ليوانى آب باشد».[8]
7. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شايسته نيست مؤمن از خانه بيرون رود، مگر آنكه صبحانه خورده باشد كه اين كار بر قدرتش مىافزايد».[9]
غذاى داغ نخوريد
1. از امام امير مؤمنان على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غذاى گرم را بگذاريد تا سرد شود (سپس آن را بخوريد) زيرا غذايى گرم براى رسول خدا آوردند، حضرت فرمود: بگذاريد تا سرد شود كه خداوند، آتش را غذاى ما قرار نداده و بركت در غذاى سرد است».[10]
2. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غذاى داغ بركت ندارد و شيطان در آن بهره و نصيبى دارد».[11]
3. در حديثى معتبر آمده است كه سليمان خالد مىگويد: در يكى از شبهاى تابستان بر سر سفره امام جعفر صادق عليه السلام حاضر شدم. سفره گستردند، مقدارى نان و كاسهاى آبگوشت آوردند كه در آن نان و گوشت بود. حضرت دست بر كاسه برد و برداشت، سپس فرمود: «امان مىطلبم از خدا از آتش جهنّم، پناه مىبرم به خدا از آتش جهنّم، خدايا تاب حرارت و گرماى اين غذا را نداريم و بر آن صبر نمىتوانيم كرد، چگونه بر آتش جهنّم تاب آوريم و صبر كنيم؟» حضرت اين جملات را چندان تكرار كرد كه غذا سرد و آماده خوردن شد، سپس غذا را تناول فرمود و ما هم غذايمان را خورديم».[12]
در غذا فوت نكنيد
1. در حديث است كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله از دميدن در خوردنىها و آشاميدنىها نهى كرد.[13]
2. در حديث است كه امام صادق عليه السلام سه نوع دميدن را مكروه شمرده است : «دميدن در گرهها براى افسون كردن، دميدن در غذا، دميدن در محلّ سجده».[14]
3. و در حديثى ديگر آمده است كه حضرت فرمود: «فوت كردن غذاى داغ اشكال ندارد». اين روايت مربوط به حال ضرورت و زمانى است كه شخص عجله دارد.[15]
از جلوى خود شروع به خوردن كنيد
1. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «از بالاى غذا شروع نكنيد، بلكه از كناره غذا (قسمتى كه در جلوى شماست) آغاز كنيد كه بركت غذا در بالاى طعام است» (و با خوردن بالاى طعام در ابتداى كار، بركت را از سفره نبريد).[16]
2. در روايتى معتبر آمده است كه رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمود: «هرگاه بخواهيد غذا بخوريد از جلوى خود شروع به خوردن كنيد».[17]
روش غذا خوردن پيامبر اعظم صلی الله علیه و آله
1. از امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده كه آن حضرت به هنگام غذا خوردن دو زانو نشسته و يك دست بر زمين گذاشته و با دست ديگر و با سه انگشت، غذا تناول مىكرد و مىفرمود: «رسول خدا صلی الله عليه و آله چنين غذا تناول مىكردند، نه با دو انگشت كه روش متكبّران و جبّاران است».[18]
2. در حديثى ديگر از رسول خدا صلی الله عليه و آله نقل شده است كه آن حضرت به هنگام صرف غذا بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مىگفت و از پيش ديگران چيزى برنمىداشت و پيش از ميهمانان شروع به خوردن نمىكرد و با سه انگشت و گاه چهار انگشت و گاه با تمام انگشتان غذا مىخورد و هرگز با دو انگشت غذا نمىخورد و مىفرمود: «با دو انگشت غذا خوردن، روش غذا خوردن شيطان است».[19]
بهترين راه جلوگيرى از ضررهاى غذا خوردن
1. از حضرت امير مؤمنان على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه بخواهد غذا زيانى به او نزند چهار كار كند: تا گرسنه نشده و معدهاش پاك نگشته چيزى نخورَد، هنگام شروع به غذا خوردن بسم الله الرّحمن الرّحيم بگويد، غذا را خوب بجود، پيش از آنكه كاملاً سير شود دست از غذا خوردن بكشد».[20]
2. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت على عليه السلام به امام حسن عليه السلام فرمود : «دوست دارى چهار مطلب به تو بياموزم كه اگر انجام دهى نياز به طبيب نداشته باشى؟ عرض كرد: آرى اى امير مؤمنان. فرمود: تا گرسنه نشدى بر سر سفره نشين، پيش از سير شدن كامل برخيز، خوب جويدن غذا را فراموش نكن، پيش از خواب به حاجتگاه برو».[21]
سفارشات امام حسن عليه السلام در مورد غذا خوردن
1. از امام حسن عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «بر سر هر سفرهاى دوازده ويژگى لازم است كه مسلمان نبايد از آن غافل باشد. چهار ويژگى آن بسيار مهم و چهار ويژگى ديگر آن مهمتر و چهارتاى باقى مانده مهمّ است. امّا چهار ويژگى بسيار مهم عبارتند از : كسى كه اين نعمتها را به وى داده بشناسد و بداند كه از جانب پروردگار است، به آنچه خداوند به وى ارزانى داشته راضى باشد، در آغاز بسم الله بگويد و در پايان خدا را شكر كند.
و ويژگىهاى مهمتر به شرح زير است: پيش از غذا دستانش را بشويد، بر طرف چپ بنشيند، با سه انگشت غذا بخورد، (هرگاه با دست غذا مىخورد) به طور كامل غذا را از دستها برگيرد.
و چهار ويژگى ديگر عبارتند از: از پيش خود غذا بخورد، لقمه را كوچك بردارد، غذا را بسيار بجود، به صورت ديگران نگاه نكند».[22]
[1] . كافى، ج 3، ص 51، ح 12؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ج 1، ص 46، باب 19.
[2] . سوره مريم، آيه 61.
[3] . محاسن، ص 42، ح 196؛ كافى، ج 6، ص 288، ح 2.
[4] . كافى، ج 6، ص 288، ح 1؛ خصال، ج 2، ص 411، ح 132.
[5] . كافى ج 6، ص 288 ح 3؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 142، ح 505.
[6] . محاسن، ص 422، ح 208؛ كافى، ج 6، ص 288، ح 4.
[7] . محاسن، ص 423، ح 211؛ كافى، ج 6، ص 288، ح 5.
[8] . همان، ح 12.
[9] . محاسن، ص 397، ح 72.
[10] . كافى، ج 6، ص 321، باب الطعام الحار، ح 1؛ خصال، ج 2، ص 403، ح 48.
[11] . محاسن، ص 406، ح 117.
[12] . محاسن، ص 407، ح 122؛ كافى، ج 6، ص 322، ح 5.
[13] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 5؛ مكارم الأخلاق، ص 427.
[14] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 198؛ خصال، ج 1، ص 163، ح 175.
[15] . علل الشرايع، ج 2، ص 518، باب 29، ح 1.
[16] . محاسن، ص 403، ح 101؛ كافى ج 6، ص 296، ح 1، وص 318، ح 9.
[17] . محاسن، ص 448، ح 348؛ كافى، ج 6، ص 297، ح 3.
[18] . محاسن، ص 441، ح 307؛ كافى، ج 6، ص 297، ح 6.
[19] . مكارم الأخلاق، ص 28.
[20] . طبّ الائمّه، ص 29.
[21] . خصال، ج 1، ص 215، ح 60؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 415، ح 15.
[22] . خصال، ج 2، ص 255، ح 12؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 413، ح 13.