رابطه انسان با عالم غيب
رابطه انسان با عالم غيب/ضرورت خودشناسی(قسمت دهم)
مرحله پنجم:
آنچه تاكنون درباره ي رابطه وجود انسان با ساير مخلوقات گفتيم، درباره ي موجودات و امور محسوس بود. در اين مرحله به بيان رابطه وجودي انسان با برخي امور نامحسوس و نيز امور معنوي از زبان خالق و مدبر او مي پردازيم:
الف- خداوند
امير المؤمنين علي عليه السلام در يکي از فرمايشات بسيار بلند و نوراني خود درباره ي ارزش و اهميت شناخت خود چنين مي فرمايد:
«مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ: هر كس خود را شناخت،پروردگار خود را شناخته است.» (غررالحكم،ج5،ص194)
بديهي است وقتي كه شناخت برابر با شناخت چيز ديگري باشد حتماً بين آن دو سنخيت، شباهت و ارتباطي عميق وجود دارد. سؤال اينجاست كه بين انسان و خداوند چه سنخيت، شباهت و ارتباطي وجود دارد كه شناخت نفس انسان، شناخت پروردگار اوست. از نظر امام علي عليه السلام اين سنخيت و پيوند به قدري زياد و عميق است كه اساساً بدون شناخت نفس نمي توان به شناخت عميق و صحيحي از خداوند رسيد. ايشان در اين باره با اظهار شگفتي خود چنين مي فرمايد:
«عَجِبتُ لِمَن يَجهَلُ نَفسَهُ كَيفَ يَعرِفُ رَبَّهُ: در شگفتم آيا كسي كه خود را نمي شناسد، چگونه پروردگارش را مي شناسد؟» (غررالحكم،ج4،ص341)
سؤال اساسي اين است كه اصولاً ما چه نيازي به شناخت پروردگار خويش داريم. آيا ميليون ها انساني كه بدون شناخت صحيح از پروردگارشان به اين دنيا آمدند و رفتند، چه ضرري كردند؟ آيا بدون شناخت او نمي توانيم زندگي كنيم و زندگي خود را اداره كنيم؟ سؤال ديگر اين است كه معناي “رب”،”مالك مدبر” است، كه در فارسي به پروردگار ترجمه شده است.(كه متأسفانه ترجمه اي دقيق نيست.) آيا با شناخت نفس، فقط مالكيت خداوند و مدبر بودن او نسبت به خود و جهان را مي شناسيم. يا ساير اسماء و صفات حق تعالي نيز با شناخت نفس،شناخته خواهد شد؟ كه اين سؤال البته به سؤال نخست برمي گردد كه چه سنخيت و شباهتي بين خداوند و انسان وجود دارد كه شناخت انسان، شناخت اوست. درباره ي اين سؤالات به خواست خدا در مجلدات بعدي توضيح خواهيم داد.
ادامه دارد…
منبع:هدانابرگرفته از کتاب ضرورت خودشناسی استادشجاعی