دشمن شناسی از دیدگاه قرآن
دشمن شناسی از دیدگاه قرآن
معیارهای قرآن برای شناخت دشمنان
دشمنى، مقابل دوستى و محبّت، به معناى كراهت، نفرت، عداوت و خصومت، نوعی رفتار برخاسته از قوه غضب است. انسانها به سبب اموری چند چون هواهای نفسانی و جایگاه ویژه خلافت انسانی دارای دشمنان درونی و بیرونی هستند. همین وضعیت به انسان اجازه نمیدهد تا در مدت عمر خویش در دنیا، از آثار و پیامدهای دشمنی در امان ماند. از این رو، دشمن شناسی به عنوان یک امر بسیار مهم اهمیت بسیاری یافته است؛ زیرا سعادت و شقاوت آدمی در دنیا و آخرت به این شناخت و چگونگی برخورد و تعامل با دشمنانش بستگی دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی معیارهای قرآنی در دشمنشناسی را تبیین نموده است.
اهمیت دشمن شناسی
انسان موجودی مرکب از روح الهی و کالبدی از گل است. وضعیت قرار گرفتن روح الهی در این کالبد، موجب میشود تا چیزی به نام روان و نفس شکل گیرد؛ یعنی حالتی خاص برای روح که با حالت تجردی آن تفاوت دارد. این حالت خاص روح در کالبد انسانی، مقتضی اموری است که به عنوان حالات نفس و روان از آن یاد میشود.
نفس انسانی در زمان حضور در کالبد مادی و جسمانی، دارای قوای عقلانی، غضبانی و شهوانی است. تسلط هر کدام از قوای نفسانی بر کلیت نفس، حالاتی چون اعتدال و سلامت نفس، تسویه نفس، اطمینان نفس، تسویل نفس، تدلیس نفس و مانند آن را موجب میشود که در آیات قرآن از آنها سخن به میان آمده است. نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، نفس مسومه و مانند آن بیانگر این حالات نفس است.
در برخی از این حالات، از دشمنی نفس با انسان سخن به میان میآید؛ زیرا در این حالات، بخشی از قوای نفس تعدی و ظلم در پیش گرفته و بر خلاف حکمت آفرینش رفتار میکند. اینجاست که از هواهای نفسانی به عنوان دشمن انسان و انسانیت سخن به میان میآید و به انسان هشدار داده میشود که: اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمنان انسان همان نفسی است که در درون آدمی است. مراد از این نفس همان حالات تعدی و ظلم بخشی از قوای نفسانی علیه کلیت نفس است که از آن به نفس اماره به بدی یاد میشود.
از سوی دیگر، انسان به سبب جایگاه و منزلت خود در هستی، دارای دشمنانی است. زمانی که خداوند انسان [حضرت آدم] را به عنوان خلیفه الهی برگزید، موجودی مدعی چون ابلیس خواهان این جایگاه و منزلت بود. از این رو، به دشمنی علنی رو آورده و سوگند خورد تا اجازه ندهد انسان با قرار گرفتن در چنین جایگاهی از سعادت برخوردار شود.(کهف، آیه 50) دشمنی ابلیس آشکار است (بقره، آیه 208؛ یس، آیه 60) ولی روشهای او پیچیده و نهان است بهویژه آنکه دیده نمیشود و سخن خویش را گاه از زبان خودمان به خودمان میگوید و ما را فریب میدهد.(اعراف، آیه 27)
البته ابلیس، فرزندان(کهف، آیه 50)، یاران و پیروانی را گرد خود فراهم آورده که به او در این دشمنی و عداوت یاری میرسانند. این افراد که از آنان به شیاطین یاد میشود از نوع جنیان و نیز از همنوعان خودمان از انسانها را شامل میشوند. (انعام، آیه 112)
با توجه به اینکه دشمنان درصدد آن هستند که انسان را به شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت بکشانند و او را از جایگاه خلافت الهی فروکشند، دشمن شناسی اهمیت ویژهای مییابد؛ زیرا برای اینکه از شرور دشمن در امنیت و مصونیت قرار گیریم لازم است که دشمن و سازوکارهایش را بشناسیم (آل عمران، آیه 118؛ نساء، آیات 44 و 45) و برای مقابله با او آماده شویم.(فاطر، آیه 6)
روشهای دشمن شناسی
حال که اهمیت و ضرورت دشمنشناسی را داشتهایم باید با روشهایی که میتوان با استناد به آن دشمن را شناخت نیز آشنا شویم؛ زیرا گاه ما در تشخیص دوست و دشمن به خطا میرویم؛ به این معنا که میدانیم باید دشمن را بشناسیم و از آن پرهیز و اجتناب کرده و یا به مقابله با دشمن بپردازیم؛ اما در مصداقاشتباه و خطا میکنیم و گاه دوست را دشمن و گاه دشمن را دوست قرار میدهیم و اینگونه به سبب عدم تشخیص و خطا واشتباه در تطبیق، خواسته و ناخواسته به خودمان ضربه و زیان میرسانیم.
روشهایی برای شناخت دشمن و تشخیص آن وجود دارد؛ ولی به نظر میرسد که در این میان وحی، بهترین و مطمئنترین روشی است که میتوان دشمنان انسان را شناخت و خود را مهیا و آماده مقابله با آنان کرد.
خداوند در آیاتی از جمله آیه 45 سوره نساء و 60 سوره انفال توجّه به وحى را براى شناخت دشمن ضروری میداند و از مردم میخواهد تا برای شناخت دشمن به وحی مراجعه کنند و از آن بهره گیرند تا این گونه از شر و زیان دشمنان در امان بمانند.(آلعمران، آیه 118)
خداوند به اشکال گوناگون روشهایی را برای شناخت دشمن بیان کرده است (آل عمران، آیه 118؛ نساء،آیه 45) که از جمله آنها غیراز وحی، تعقل و اندیشه است. به این معنا که انسان دارای دو دستگاه مکمل شناخت دشمن به عنوان عقل و وحی است. در وجود هر انسانی به طور طبیعی ویژگی شناخت دشمن قرار داده شده و انسانها به طور طبیعی قادر به شناخت دشمن و مقابله با آن از طریق قوه غضب هستند. خداوند در آیه 118 سوره آل عمران به توانایی طبیعی و ذاتی انسان از طریق بهرهگیری از تعقل برای شناخت دشمناشاره میکند و از مردمان میخواهد تا این ابزار را به کار گیرند و خود را از دشمن مصون نگه دارند.
البته از آنجاکه عقل و تعقل با همه ظرفیت شناسایی دشمن، ممکن است به خطا و اشتباه برود وحی به عنوان مکمل به مدد انسان آمده است؛ چرا که میدانیم که دشمن چه درونی و بیرونی اهل فریب است و نمیتوان به سادگی دوست را از دشمن تشخیص داد. ازآنجا که آگاهی و شناخت انسان از دشمنان محدود است (نساء، آیات 43 و44) و انسانها در دام فریب و نیرنگ دشمن میافتند و نمیتوانند به سادگی نیت باطنی و قلبی دشمن را به دست آورند (توبه، آیه 8) لازم است که وحی به مدد انسان آید و برخی از دشمنان را معرفی و رسوا کند.
به سخن دیگر، هرچند که انسانها از طریق تعقل و دقت در سخنان و لحن کلام افراد (آل عمران، آیه 118؛ محمد، آیه30) میتوانند دشمن را بشناسند، ولی همان مسئله فریب و نیرنگ زدن دشمن موجب میشود که شخصاشتباه و خطا کند و دشمن واقعی را نشناسد. از این روست که وحی به مدد انسان آمده تا نیرنگها و فریبها را آشکار کند و دشمنان واقعی و خطرناک را معرفی نماید؛ چرا که خداوند نه تنها به نیتها آگاه است بلکه اسرار دلها را میداند و میتواند مردم را نسبت به دشمنان فریبکار بیدار و هشیار کند.(بقره، آیه 137؛ محمد، آیات 29 و 30 )
معیارهای قرآنی برای شناخت دشمن
خداوند افزون بر این از طریق عقل و وحی به انسان آموزش میدهد تا دشمن را بشناسد و از آنان اجتناب کرده یا به مقابله با آن بپردازد، همچنین ملاکهایی را بیان میکند تا با بهرهگیری از آنها این امکان را بیابد تا دشمن را بشناسد و با آنان مقابله کند. مهمترین ملاکهای دشمن شناسی عبارتند از:
1- بدخواهی:
از نظر قرآن بدخواهى و آرزوى در رنج قرار گرفتن مؤمنان از سوى بيگانگان، ملاك و معيار شناخت دشمنى آنان است. به این معنا که اگر افراد یا دولتی تلاش میکنند با تحریم اقتصادی، علمی و فرهنگی و مانند آن، مردم در رنج قرار گیرند، این رفتار خود بهترین گواه برای اثبات دشمنی این افراد یا دولت است.
بنابراین دولتی که مردمی را تحریم میکند و شرایط سختی را برای آنان ایجاد میکند با همه ادعای صلحطلبی وانسان دوستی میبایست در صداقت آن تردید جدی کرد؛ زیرا وقتی شمشیر تحریم را از رو بسته است ادعای خیرخواهی معنا و مفهومی ندارد. پس هر چه در زبان از خیرخواهی بگوید ولی رفتارش بیانگر بدخواهی و دشمنی همین رفتارش را میبایست ملاک ارزیابی و سنجش قرار داد و او را به عنوان یک دشمن بدخواه و فریبکار شناسایی کرد و به مقابله با او پرداخت. (آلعمران، آیات 118 تا 120)
2- تخریب منابع غذایی:
از دیگر نشانههایی که میتوان با آن دشمن را شناخت، رفتارش نسبت به مواد غذایی مردم است. اگر گروه یا دولتی با ماشینآلات سنگین مزارع را تخریب کنند و یا کشت و زرع را بسوزانند و یا آب و خاک را آلوده کنند که قابلیت کشت و زراعت را نداشته باشد، چنین رفتاری نشانهای روشن از دشمنی است. (بقره، آیات 204 و 205)
3- دعوت به بدعت و هنجارشکنی:
از دیگر نشانههای دشمن این است که نسبت به هنجارها و ارزشها دشمنی میورزد و در جنگ فرهنگی و تهاجم فرهنگی، نوک حمله را به ارزشها و هنجارها متوجه میکند و میکوشد تا با بدعتسازی، ارزشها و هنجارهای مردم را تخریب کند و مثلا بنیاد خانواده و ارزشهای آن را نابود سازد. تشویق مردم به بدعتگرایی و هنجارشکنی، مقابله با ارزشها و ترویج فرهنگ برهنگی، خیانت به همسر، بدحجابی و بیحجابی، بیحیایی و بیعفتی، تشویق به طلاق، تشویق جوانان به روابط غیر مشروع و خارج از عرف جامعه، تشویق به دست دادن با نامحرم، تشویق به رشوهگیری، رباخواری، زراندوزی و مانند آن، تخریب عقاید و افکار مردم و شبههافکنی در عقاید از جمله اموری است که میتوان به سادگی دشمن را از دوست باز شناخت.
پس رسانههایی که به این امور دعوت و تشویق و ترغیب میکنند رسانههای دشمن هستند و میبایست از آنان پرهیز کرد و به مقابله جدی با آنها پرداخت.(بقره، آیات 168 و169)
4- دعوت به زشتکاری و بدکاری:
از دیگر نشانههای دشمن آن است که مردم را به جای دعوت به کارهای نیک و خیر، به کارهای زشت و بد دعوت میکنند. به جای آنکه از بدی و فحشاء پرهیز دهند مشوق این امور میشوند و مردم را به آن دعوت و فرمان میدهند. (بقره، آیات 168 و 169)
5- اشاعه فحشاء:
دشمن به افکار و عقاید باطل و پلید گرایش دارد و از هر گونه رفتار ارزشی و هنجاری پرهیز میکند. از این رو، طبیعی است که فحشاء و منکرات علنی را دوست میدارد و مردم را تشویق میکند که فحشاء را علنی انجام دهند تا محیط اجتماعی را فاسد کنند. اینها تنها به خیانت بسنده نمیکنند بلکه میکوشند تا این خیانتها جنبه علنی پیدا کند و زن و شوهر به شکل علنی به کارهای زشتی چون زنا رو خوش نشان دهند و جشنهایی را برای این کار ترتیب دهند و خیانت را به شکل رسوا و آشکار علنی سازند.(همان)
6- فسادگری:
دشمن نه تنها اهل اصلاح امور نیست، بلکه بر آن است تا فساد به هر شکلی شیوع پیدا کرده و گسترده شود. در هر جایی اگر رفتار اصلاحی انجام میشود جلوی آن را میگیرد و خود اهل فساد بوده و دیگران را به افساد دعوت میکند.(بقره، آیات 204 و 205)
7- سخنان کینهتوزانه:
دشمن در برخی از مراحل، ماهیت خود را آشکار نمیکند ولی در برخی از مراحل به شکل رسوایی رفتار و عمل میکند. در برخی از مراحل ، به شکل موذیانهای رفتار میکند تا شخص را فریب دهد و حتی مدعی دوستی بوده و خود را دایهای مهربانتر از مادر نشان میدهد، اما در برخی از مراحل که قدرت و نفوذ خود را برتر یافته دشمنی را علنی و آشکار میکند. پس شناخت دشمن در برخی از مراحل سخت و دشوار است و لازم است تا از روشهایی برای شناخت استفاده کرد تا دشمن بودنش آشکار شود. دشمن هر چند که بخواهد خود را در پشت کلمات زیبا و شیرین و شیوا مخفی کند ولی رگههای دشمنی را میتوان در سخنانش ردگیری کرد؛ زیرا هر چند که ظاهرسازی کند ولی بغض و عداوت نهانش او را رسوا میکند. پس باید به لحن قول و سخنان وی دقت کرد تا حقیقت باطن او آشکار شود.(آل عمران، آیه 118)
8- نسلکشی:
دشمن به سبب عداوت و کینهای که از شخص و یا ملتی دارد، اصولا تنها با شخص مشکل ندارد بلکه میخواهد نسل و نواده او را از نیز از میان برد. از این رو دشمنی او مختص به شخص یا گروهی نمیشود بلکه زن و بچه را نیز در بر میگیرد. عملیات انتحاری و بمبافکنی کورکورانه رفتاری است که در پیش میگیرد؛ زیرا عداوت و کینه او چنان شدید است که میخواهد نسل طرف مقابل را ریشهکن کند. میتوان با نگاهی به عملیات دشمن دانست که تا چه میزان در دشمنی پیش رفته است و چه اهدافی را از عملیات خودش دنبال میکند. (بقره، آیات 204 و 205)
9- نفاق و دورویی:
دشمن اهل صداقت نیست بلکه همواره دو چهره است. هنگامی که با شما دست میدهد در دست دیگرش خنجری است که میخواهد در فرصت مناسب در دل شما فرو کند و قلب شما را از درون بیرون کشد. در حالی که شما را بغل میکند و بر روی شما میخندد، در دلش کینه و بغضی را نهان ساخته که آتش آن جز به نابودی شما خاموش نمیشود.(آل عمران، آیه 118) با آنکه تظاهر به قدرت و عدم ترس میکنند ولی وقتی فریادی بزنید جا خالی میدهند و از ترس، عقب مینشینند.
وقتی شما عقبنشینی کنید گستاخ شده و پیشروی میکنند و خواستههای خودشان را افزایش میدهند ولی وقتی شما حمله کنید از ترس خود را میبازند و به غلط کردن میافتند.(منافقون، آیه 4) در حالی خودشان را متحد نشان میدهند در باطن علیه هم هستند و اگر به آنان حمله کنید صف اتحادشان فرو میپاشد؛ چرا که کفر و شرک نمیتواند متحد واقعی باشند و قلوب آنان بسیار پراکنده و آرزوهایشان بسیار متفاوت است.
پس میتوان با کوچکترین حملهای صف اتحاد آنان را فرو پاشند.(همان آیات)اینها تنها نمونهای از آیاتی است که ملاکهای شناخت دشمن را در اختیار مومنان قرار داده است تا با بهرهگیری از آنها دشمن را شناخته و به مقابله با او بپردازند. در جهان امروز که جهان اسلام با دشمنان غدار و کینه توزی از مستکبران مواجه است، شناخت دشمن و مقابله با آنان ضروری است.
معارف، کیهان.
سلام
خیلی مفید و عالی