دستورالعمل شیخ محمد بهاری
این نامه را مرحوم عارف بهاری برای یکی از ارادتمندان خود نوشته است… این نامه در کتاب تذکرة المتقین موجود نمیباشد و بار اول است که به فارسی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.

دستورالعمل شیخ محمد بهاری
نامه «طالب قرب الهی» (ترجمه)
بسمالله الرحمن الرّحیم الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلوة والسّلام علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
و بعد بدان ای برادر عزیزتر بزرگوارتر گرامیتر همانا برای طالب قرب الهی جل جلاله ناچار است مسائلی را از تمییز اسباب قرب از اسباب بعد تا اینکه بصیر در تحصیل مقرّب و فرار از آن بعید شود. از آنجایی که جای تفصیل گفتار کم است پس بر نحو اختصار و اجمال میگوییم که شما ناچارید از مراعات اموری چند: اول: و آن امر اهمیت دارتر است که مقرّبون به چیزی افضل و اعلی از آن به تقرّب نرسیدند بلکه حضرت خضر علیهالسلام نرسید به این مرتبهاش مگر به این و بلکه قوام تحصیل الفت و محبت به این بنا شده است و آن ترک مخالفت و معصیت. چون مخالفت اشکالی در آن نیست که آن از اسباب بُعد و نفرت است و آن قدر بدیهی است که احتیاج به بیان و استشهاد ندارد. کسی بگوید ممکن است مخالفت با محبت جمع است، نظر به تمثیل معروف که مریض اشکالی در او نیست که صحّت خود را دوست دارد گاهی با این حال از اشیاء ضرر دارد به خاطر عوارض خارجی همانند غلبه شهوت استفاده کند، زیادهروی در کلام کرده و به تأمل آنچه گفته شد خرابیاش ظاهر میشود. لذا عقلا و صاحبان نفوس کامله از چیزی که احتمال ضرر در آن میدادند نهایت احتراز و دوری میکردند. به هر حال مریض تا پرهیز نکند از مرض قطعاً صحّت نمییابد و اگر دواهای نافعه را بخورد و دکترش در غایت حذاقت باشد؛ و گاهی به نفس پرهیز از مرض خلاص یابد و اگرچه دوایی نخورد لذا امام علیهالسلام فرمود: پرهیز سرّ هر مداوا و دوایی است.
انصاف این است که قبیحترین چیزها برای بنده ذلیل، شکستن پرده حیا در جایگاه مقدس سید و مولای او که برتر است بزرگی او و پرده تجرّی و جفاء را بدرد، با اینکه خدا جل شأنه به او مشغول است. چقدر شنیع و هلاکتوار است که نفس خود را در زمره هالکین قرار داده و از طرف خدای جبّار سموات (آسمانها) و زمینها مستحق سیاست (مجازات) شود و حال معتقد است که از محبین و مقرّبین است. دوم: اشتغال به طاعات است هر طاعتی باشد از ذکر یا فکر یا غیر اینها از عبادات ظاهری که در کتب فقها «رضوانالله علیهم» آن را بیان و معنون داشتهاند. مخصوصاً کتاب «مفتاح الفلاح» نوشته شیخ بهایی علیه الرحمة، ولکن با دو شرط: اول حضور و دوم مداومت و منقطع نکردن آنها؛ اما بیان کیفیت حضور و درجات آن به جایی وسیعتر از این مقاله میباشد تا توضیح داده شود. بله خوب است اشاره به ترجیح بعضی عبادات بر بعضی دیگر باید کرد به خاطر تأثیر بعضی در احیاء قلب بیشتر اثر میگذارد، پس ترجیح به حسب ترتیب چنین است:
۱- سجده طولانی در هر شب و ذکر آن ذکر معروف سبحان ربّی الاعلی و بحمده در هر وقت از شب که باشد با حالتی از زمین چسبیدن بدن (کنایه از تواضع) و در اخبار عدد خاصی برای این ذکر دیده نشده ولیکن عدد کثیر باشد بهطوریکه سجده طول بکشد و از طولانی شدنش بدن خسته شود البته به شرط حضور و مداومت.
۲- استغفار در دو طرف روز (اول روز و آخر روز) بلکه در دو طرف شب (اول شب و آخر شب) مخصوصاً استغفارات مخصوصهای که از ائمه روایت شده است.
۳- در جمیع اوقات مداومت به ذکر ولیکن برای (سالک) مبتدی استغفار و (سالک) متوسط قول خداوند لا إله إلّا أنت سُبحانَکَ إنّی کُنت مِن الظّالمین (ذکر یونسیه) و برای غیر این دو دسته کلمه توحید (لا اله الا الله).
۴- مداومت بر طهارت در شب و روز و آن را چهار مراتب است: اول: تطهیر ظاهر من اَخباث (پلیدیها و ناپاکیها) و احداث (حدث اصغر باطل کننده وضو، حدث اکبر مانند احتلام و خروج منی سبب غسل میشود) و فضلات (آنچه از منافذ بدن خارج میشود). دوم: تطهیر جوارح از جرائم و معاصی و سیئات. سوم: تطهیر قلب از وساوس اخلاقی و ذمائم مهلکات. چهارم: تطهیر سرّ از ما سوی الله از مخلوقات.
۵- قرائت سوره قدر (انا انزلناه فی لیلة القدر…) در شب و عصر جمعه.
۶- اهتمام بر تکرار فکر کند که ضرورت اقتضاء میکند. تا شخص فکور نباشد چیزی از دین و دنیا اصلاح نمیگردد؛ اما در چه کار و در چه چیزی تفکر باید کرد؟ اگر فکر جامد بود چه چیزی میتواند او را جریان و ساری کند؟ این بحث جایی دیگر برای توضیح دارد. غرض اختصار است، بله، فکر به جنبش و جوشش و به حرکت میافتد به وسیله کثرت ذکر و ملازمت و آموختگی اسباب آن.
سوم: مراقبه به معنی اینکه آنی از آنات غافل نباشد از چیزی که در جایگاه مقدس حضور، دائمی جلّ جلاله میباشد و باید ملازم به غفلت نباشد و به حضور حق مشغول باشد پس اگر تو او را نمیبینی و او که بزرگیاش بالاتر است تو را میبیند پس سزاوار است در تحصیل این مقام و مشیت بام بسیار بزرگی که هر که این راه را سلوک کند به مراتب عالیه و مقامات رفیعه میرسد به کلمات سرور مراقبین و تاج عارفین و موحّدین آقا و مولای ما علی بن طاووس رضوانالله علیه مراجعه کند که او بعد از ائمه طاهرین سلامالله علیهم مؤسس این بنیان و به رشد آگاهی رسانده این ارکان (سلوک) میباشد که خدا او را از اسلام و مسلمین پاداش خیر دهد. چهارم: حزن دائم، زیرا که آن ریسمانی است که بین تو و بین خداوند جلّ شأنه متصل میشود. این حزن یا از ترس خدای تعالی است اگر از صالحین به شمار آیی و یا به خاطر شوق به خداست اگر از محبین باشی. هرگاه حزن از قلب تو خارج شد و قلب تو غفلت کار شود پس بدان که رشته حزن از قلب پاره شد. پس آنگاه بر مملکت قلب تو شیاطین مسلّط میشوند و هر کاری که بخواهند و هر حکمی که اراده کنند در قلبت انجام دهند.
* متن نامه تا همین جا به دست آمده و معلوم نیست که آیا دنباله داشته است یا اینجا ختم شده است.
این نامه را مرحوم عارف بهاری برای یکی از ارادتمندان خود نوشته است. اصل این نامه به خط آن مرحوم در نزد حجةالاسلام شیخ محمدحسین بهاری فرزند مرحوم آیتالله شیخ محمدباقر بهاری متوفی ۱۳۳۲ بود که به وسیله دکتر سید ابوالقاسم حسینی برای مرحوم آیتالله حسینی تهرانی ارسال داشته که ما از صفحه ۹۸ جُنگ خطی آن را برای خوانندگان ترجمه نمودیم و این نامه در کتاب تذکرة المتقین موجود نمیباشد و بار اول است که به فارسی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
کتاب میل معشوقان.
رحمة الله علیه ???