وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

دروغ مصلحتي چيست همراه با نظر مراجع

 پرسش . دروغ مصلحتى چه حکمى دارد؟

0

دروغ مصلحتي چيست همراه با نظر مراجع

فهرست این نوشتار:

در نوشتار قبل «توریه از نظر مراجع» مطرح شد از اینجا کلیک کنید و در تکمیل نوشتار حاضر مطالعه نمایید.

 

 پرسش ۵۰۵ . دروغ مصلحتى چه حکمى دارد؟

همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رایج نزد مردم – که در واقع «دروغ منفعتى» است – حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است ؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و یا رفع نزاع بین دو مسلمان) است.

امام، استفتاءات، ج ۲، گناهان کبیره، س ۴ ؛ دفتر: همه مراجع.


 

مطابق نظر آيت الله خامنه ای
مطابق نظر آيت الله خامنه ای

حرمت کذب و کبیره بودن آن
حرام بودن مطلق دروغ و کذب از ضروریات فقه است؛ چه دروغ کوچک و بی‌‌اهمیت باشد و چه بزرگ و تأثیرگذار. اما کبیره بودن این گناه درصورتی است که کذب در امر دین و دروغ بستن به خدا و پیامبر(ص) باشد؛ یا کذبی باشد که مفاسد فراوانی بر آن مترتّب است، و الّا کذب از گناهان صغیره است. مثل اینکه از کسی بپرسند:” شما فلانی را ندیدید؟” جواب می‌دهد:” نه”. درحالی‌‌که آن شخص را نیم ساعت پیش دیده است. این دروغ، اهمیتی ندارد.
(مکاسب محرمه، ج۴۱۵، ص۸)

تأثیر عملی کبیره یا صغیره بودن کذب
اگر کذب از گناهان کبیره باشد، یک بار ‌گفتن آن، موجب سقوط انسان از عدالت می‌شود. امّا اگر از کبائر نباشد، در صورت اصرار بر آن موجب سقوط از عدالت می‌شود. (مکاسب محرمه، ج۴۰۸، ص۱۱)

موارد جواز کذب

۱. اضطرار
اضطرار یعنی اینکه انسان در شرایطی باشد که ناچار شود دروغ بگوید؛ مثلاً مالی را پیش شما به امانت گذاشته‌اند و ظالمی با اصرار و تهدید بگوید باید این مال را به من بدهی! شما هم می‌گویید: “این مال پیش من نیست.” (مکاسب محرمه، ج۴۱۹، ص۳)
در این مورد فرقی نمی‌‌کند که شخص برای دفع ضرر، امکان توریه داشته باشد یا نداشته باشد. (مکاسب محرمه، ج۴۲۴، ص۳)

۲. اصلاح بین اشخاص و گروه‌‌ها
اگر بین اشخاص یا گروه‌‌هایی اختلافی وجود دارد، جایز است برای رفع این اختلاف و ایجاد صلح بین آنان، دروغ گفت. (مکاسب محرمه، ج۴۲۶، ص۳)
اما گفتن دروغ برای انجام کار صلاح دیگری غیر از اصلاح بین مردم، جایز نیست. مگر آنکه آن امر بسیار مهم باشد؛ مانند اینکه امتی با این دروغ از شرک نجات پیدا کند. همچنان‌‌که حضرت ابراهیم(ع) برای بیداری یک امت چنین کرد. (مکاسب محرمه، ج۴۲۷، ص۱۴)

۳. وعده دروغ به زن و فرزند
مقصود از جواز وعده کذب به زن و فرزند این نیست که خانواده‌ها با دروغ اداره شود و فضای محیط خانواده، فضای دروغ و بی‌اعتمادی باشد. بلکه چیزی است در جهت تقویت و تحکیم خانواده. با توجه به اینکه در شریعت اسلام، ادارۀ مالی خانواده به عهدۀ مرد است و زن تکلیفی ندارد؛ گرچه اموال و درآمدی هم داشته باشد. در چنین فضایی چنانچه زن و دیگر اعضای خانواده درخواست‌‌هایی داشته باشند که مرد نتواند پاسخ‌‌گوی آن باشد، برای اینکه فضای حاکم بر خانواده تلخ نشود، می‌‌تواند به دروغ وعده‌‌هایی بدهد و در زمان مناسب بگوید: “متأسفانه برای انجام آن، شرایط مهیا نشد.”
(مکاسب محرمه، ج۴۲۸، ص۳ و۱۰)

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی خامنه ای

 


 

طبق نظر آيت الله مكارم شيرازي

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

دروغ مصلحتى :

دروغ مصلحتى آن است كه دروغ، مصلحت مهم‌ترى از راست گفتن داشته باشد؛ مانند دروغ گفتن براى آشتى دادن دو يا چند نفر. البتّه هرگاه با توريهامكان خلاصى از دروغ  باشد، احتياط واجب آن است كه از اين راه استفاده كنند.

[1] . «توريه»: سخنى دوپهلو است كه شنونده از آن چيزى مى‌فهمد ولى مقصود گوينده چيزديگرى است.

دروغ به شوخی و دروغ مصلحتی

پرسش : امروزه از افراد زیادى دروغ مى شنویم، و هنگامى که نهى از منکر مى کنیم مى گویند: «شوخى کردیم!» یا مى گویند: «دروغ مصلحتى است!» لطفاً بفرمایید دروغى که به شوخى باشد چه حکمى دارد؟ و دروغ مصلحتى چیست؟

پاسخ : در صورتى که مخاطب بفهمد قصد جدّى ندارد و شوخى مى کند دروغ محسوب نمى شود. و دروغ مصلحتى آن است که دروغ، مصلحت مهمترى از راست گفتن داشته باشد; مانند دروغ گفتن براى اصلاح ذات البین.

منبع: هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.


دروغ مصلحتي چيست

منظور از دروغ چيست و اينكه چه موقع مي توانيم دروغ بگوييم و اينكه منظور از دروغ مصلحتي چيست و اينكه اگر كسي حرفي بزند كه واقعيت ندارد ولي به كسي ضرر نمي رساند مثلا بگويد منم دكترم در واقع كه نبوده، آيا اين دروغ است و بعد بگويد مثلا شوخي كردم و اينكه آيا خالي بندي نيز دروغ محسوب مي شود، لطفا هر چيزي مي دانيد، بيان كنيد؟

پاسخ:

دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است و به لحاظ شرعي از محرمات مسلم شريعت است، زيرا کليد تمامي بدي ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکري در اين زمينه در طي روايت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه اي قرار دارد و کليد آن خانه، دروغ است (جامع السعادات، ج 2، ص 323).

دروغ آدمي را از جرگه اهل ايمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد مي نمايد و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصيت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابي ايمان مي شود و قرآن کريم فرموده است: تنها کساني دروغ مي گويند که ايمان ندارند (نحل، آيه 105)
و نيز در آيه ديگري فرموده است: دل هاي ايشان دچار بيماري نفاق مي شود تا روزي که او را ملاقات نمايند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گويي (توبه، آيه 78).

دروغ با انگيزه هاي فراوان، همچون دشمني، حسادت، تأمين منافع دنيوي، طمع و يا عادت انجام مي شود، ولي مهمترين عامل آن ضعف نفساني است، به عبارت ديگر دروغ کار آدم هاي ضعيف و ترسو است و انسان قوي و شجاع دروغ نمي گويد؛ زيرا که نيازي به استفاده از اين روش غلط ندارد. اصولا چرا بايد انسان مرتکب خطا و خلافي بشود و سپس بخواهد براي اين که مورد سرزنش ديگران قرار نگيرد، دچار خطاي بزرگتر و گناه عظيم تري همچون دروغ گردد. آيا پسنديده تر آن نيست که آدمي رفتار روزانه خويش را به نحوي تنظيم نمايد که مجبور به دروغ گويي نگردد؟

البته دروغ از گناهاني نيست که هيچ گونه مورد استثنايي نداشته باشد و تمام مصاديق آن، همچون مصاديق «ظلم» قبيح و حرام باشد. گاهي برخي از مصاديق دروغ در شرايط خاصي جايز و بلکه واجب مي شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و يا اسير گشتن، حفظ مال و آبروي مؤمن، اصلاح نمودن ميان مردم و ايجاد صلح و دوستي، فريب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضايت و خشنودي همسر، که البته در همين موارد نيز بهتر است در صورت امکان توريه نمايد، يعني به گونه اي سخن بگويد که دروغ محسوب نشود، زيرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاري بر روح و شخصيت او خواهد داشت و جرأت او را بر دروغ گويي خواهد افزود.

فلسفه و حکمتي که باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري، همچون حفظ منافع معنوي مؤمنين، سلامت و امنيت جامعه ايماني و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهمتری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود با عث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد.

جهت مطالعه بيشتر ر.ک: – ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقي، ج 2، بحث دروغ – اصول کافي، ج 2، باب الکذب – ميزان الحکمه، ج 11، ص 5119 با ترجمه فارسي، عنوان 457

همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم – كه در واقع «دروغ منفعتى» است – حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان) است.

  • امام، استفتاءات، ج 2، گناهان كبيره، س 4؛ دفتر همه مراجع.

موارد جواز دروغ:

‏دروغ در اسلام بلکه تمامى ادیان الهى حرام است، ولى در مواردى که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نیست، بلکه در برخى موارد واجب است. در این گونه موارد، دروغ، مصلحت‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:

1- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح… و أبغض الکذب فى غير الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد».(ميزان الحکمة، عنوان 3466، حديث 17474.)

2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرين: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البين؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».(همان، حديث 17476)

3- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.
تمام موارد را می توان در يک قاعده کلی خلاصه کرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهمتر. در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است و بايد به همان قدر ضرورت اکتفا شود.

 موارد بسيارى نيز وجود دارد که به عنوان دروغ مصلحت ‏آميز در بين مردم شناخته مى‏ شود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً کسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصی و کارهای جزيی دروغ مى‏گويد.

آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند که مصلحت شخصى خودشان است، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت انديشى موجب عذر نخواهد بود.

بنابراين ، دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!

ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد; مثلا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد; بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.

قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.

ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً داشت:

نخست اين كه اين موضوع كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.

دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه»(توريه» بر وزن «توصيه» سخنى است كه دو معنا دارد، گوينده از آن معنا خاصّى را كه حقيقت است اراده كرده و شنونده معنا ديگرى مى فهمد.) داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.

منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته – اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است – ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است.

اگر در كلمات پيشوايان دين – به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها – دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!

بنابراين اگر دروغى‏  براى جلوگيرى از گناه گفته شد يا ظلمى را از مظلومى دفع كرد، جان كسى را خريد،زيانى را از كسى بر طرف كرد، ناروايى ‏اش بر طرف مى‏شود و از زمره گناهان‏ دسته دوم خارج مى‏گردد و كارش به جايى مى‏رسد كه پسنديده مى‏شود، زيرا داراى‏ قبح ذاتى نبوده و قبح عرضى آن هم بدين وسيله بر طرف گرديده است.

منبه: هدانا برگرفته از پرسمان.

 حتما بخوانيد

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.