حجاب زنان جامعه ما مبارزه با نظام استکباری و طاغوت است

حجاب زنان جامعه ما مبارزه با نظام استکباری و طاغوت است
حجاب تمدنساز
نگاه عصری به ضرورت حجاب: به چند دلیل حجاب در نظام اسلامی ضرورتی مضاعف مییابد: اول: نظام جمهوری اسلامی بر پایه قرآن و سنت استوار گشته و هدف اولیه و ثانویه آن حاکمیت احکام دین و جاری ساختن آن است. لذا نظام اسلامی نمیتواند با عدول از این پایه و اساس نسبت به اصل حجاب بیاعتناء باشد. مقایسه حجاب با تعطیلی حج و یا تشکیک در امر حجاب صدر اسلام و یا بهانه قراردادن معضلات دیگر دینی و اجتماعی و امثال این شبهات، مستقیم یا غیرمستقیم با هدایت مهندسی فرهنگی برون مرزی صورت میگیرد و به سبب بی اطلاعی از متن دین و تاریخ اسلام توسط بعضی از شِبهه عالمان تکرار میشود. مطمئناً مبانی نظری وجوب حجاب اسلامی یقینی بوده و قابل خدشه نیست.
دوم: تهاجم گستردهای که از سوی ناظمان نظم جهانی به نظام اسلامی میشود در تاریخ معاصر بی سابقه است. بیش از 3000 شبکه رسانهای به زبان فارسی در حال تعامل سیاسی و فرهنگی با مردمند تا نظر آنان را در مورد پایبندی به ارکان نظام اسلامی و سبک و روش زندگی دینی منصرف کنند. از نظر آنان جمهوری اسلامی موجب بی نظمی جهانی شده است چرا که در مدیریت فرهنگی- سیاسی استکبار جهانی نمیگنجد و غیرقابل پیشبینی است. در این میان حجاب زنان جامعه ما فقط یکی از مصادیق این ناهمگونی با نظام استکباری است.
سوم: رسالت جهانی نظام دینی ما در برابر نظام اومانیستی حاکم بر جهان، اقتضا میکند با ارائه الگوئی از سبک زندگی بر مبنای تعالیم انبیاء، جامعهای غیر لائیک و غیر سکولار را تحقق بخشیم تا باطل السحر مدرنیته باشد. باور به اینکه فقط با دوری از انبیاء و آموزههای آنان و تأثیر ندادن آن آموزهها در حاکمیت اجتماعی شانس تشکیل حکومت پیدا میشود و عصر جدید تحمل تحقق جامعه مدنی و جامعیتپذیری دینی را ندارد، فقط با ارائه الگوئی دینی از حاکمیت اجتماعی باطل خواهد شد. برای تحقق جامعهای الهی و توحیدی، حجاب اسلامی یکی از الزامات اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود.
بنابراین از یکسو نظام اسلامی که با خواست عمومی مردم مسلمان و برای حاکمیت دین تحقق یافته و وارث خون صدها هزار شهید در راه تحقق احکام اسلامی است، حق اهمال در حکمی از احکام دین را نخواهد داشت همچنان که الزام همگان به پیمودن راه طاعت و بندگی در جامعه نه امکان دارد و نه در سیاست و مدیریت دینی وظیفه شمرده شده است، همانطور هم باز گذاشتن درهای عصیان و تمرد از طاعت الهی مغایر وظیفه ذاتی حاکمیت دین است.
گفتوگوی مغالطی سالهای گذشته درباره اینکه مردم را به زور نمیتوان بهشت بُرد در آن هنگام رمزگشایی نشد. گوینده توجه نداشت که وظیفه ذاتی مدیریت اجتماعی بر پایه دین اجازه نمیدهد که به بهانه آزادی انتخاب، درهای جهنم را به روی مردم بگشایید. و اساساً وجود و عدم دولت اسلامی در هموار کردن راه بهشت از یکسو و انسداد باب جهنم از سوی دیگر اهمیت مییابد. با توجه به رویکرد سوم و با توجه به تهاجم گسترده جهانی با هدف همسانسازی چهره جامعه جهانی با امحاء رفتار دینی در جهان، پایبندی به شعائر دینی از جمله حجاب اسلامی ضرورت و اهمیت بیشتری پیدا میکند.
حجاب اسلامی امروز به هویت ملی کشور ما تبدیل شده است. در حالیکه هیچ کشوری تاب تحمل در برابر حمله فرهنگیِ تبلیغاتی شیطانی را نداشت، این جمهوری اسلامی است که حجاب را به عنوان قانون رسمیت بخشیده است. با نگاه به این ضرورت که رسالت جهانی است، خواه ناخواه جمهوری اسلامی میراثدار تفکر انبیاء در زمین شده و نگاه تاریخ برای تحقق وعدههای انبیاء به ماست. هرچند بعضی از شبه عالمان این باور را افراطی و شعارزدگی میدانند ولی ما آنان را به مطالعه تاریخ معاصر دعوت میکنیم و برای درک عمیق این باور، حداقل تأمل در پاسخ به این سؤال که چرا بیش از 3000 شبکه اجتماعی در مخالفت و دشمنی با ایران اسلامی فعال هستند، فرا میخوانیم.
به هر حال ضرورت عصری حجاب برای جامعه ما از حیث دینی، اجتماعی و تمدنی محرز و عدول از این حکم الهی از سوی حاکمیت، مغایر وظایف ذاتی آن، و از سوی مردم مغایر درک عصری در آستانه تمدن نوین اسلامی خواهد بود.
کیهان/.