وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

بیان معجزه خلقت انسان در قرآن

0

بیان معجزه خلقت انسان در قرآن

در روند تقسيم سلول ها، مجموعه هايى شكل مى گيرد كه سلول هاى بينايى حساس به نور را تشكيل مى دهند؛ همچنانكه سلول هاى عصبى حساس به درد، لذت، حرارت و سرما و سلول هاى شنوايى حساس به فركانس و ارتعاشات صوتى نيز تشكيل مى شوند. سلول هاى دستگاه هاضمه نيز كه در هضم غذا كمك مى كنند و سلول هاى ساير مجموعه هاى بدن نيز در همين زمان به وجود مى آيند.

در پايان هفته سوم باردارى، سلول هاى تكثير يافته در اثر تقسيم، به شكل يك تكه گوشت در مى آيد كه قرآن آن را (مُضغَة) يا گوشت جويده شده ناميده است. اين سير تكاملى در قرآن تبديل شدن قسمت آويزان به گوشت جويده شده خوانده شده است: «ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاما فَكَسَونَا العِظامَ لَحما ثُمَّ أنشَأناهُ خَلقا آخَرَ فَتَبارَكَ اللهُ أحسَنُ الخالِقينَ»؛

[127] آن گاه از نطفه قسمت آويزان، و از قسمت آويزان، گوشت جويده شده را آفريديم. سپس از آن گوشت جويده شده، استخوان را خلق كرديم، سپس آن استخوان ها را با گوشت پوشانديم، آنگاه آفرينشى نو به آن بخشيديم پس بزرگ و بلند مرتبه است خدا كه بهترين آفرينندگان است.

البته لازم به ذكر است كه فهم مرحله اول شكل گيرى جنين به اين صورت، از اكتشافات سال هاى اخير است، در حالى كه خداوند تبارك و تعالى اين موضوع را چهارده قرن قبل از شناخت علمى آن، به اطلاع ما رسانده است.

تشكيل جسم جنين:

جنين كه روزهاى اوليه زندگى، تنها از خون مادر تغذيه مى كند به دستگاه گردش خون ويژه اى براى خود نيازمند مى شود تا اين دستگاه، بدن او را تغذيه و اكسيژن را به سلول ها منتقل كند؛ به همين علت مجموعه اى از سلول ها با همكارى هم اين دستگاه را تشكيل مى دهند. اين رفتار سلول ها به وضوح نشانه آن است كه آنها از طرف خداوند هدايت مى شوند. در روز سيزدهم باردارى، گروهى از سلول ها در قسمتى از سينه جنين جمع مى شوند تا قلب را به وجود آورند؛

اين سلول ها در ابتدا لوله اى به شكلUايجاد مى كنند كه زير بناى ساخت قلب به شمار مى رود؛ سپس گروه ديگرى از سلول ها كه هزاران سلول را شامل مى شوند شبكه اى از رگهاى خونى را تشكيل مى دهند كه تمام قسمت هاى بدن جنين را مى پوشاند به گونه اى كه انسان مى پندارد اين سلول ها متوجه ساخت قلب شده و اقدام به اين كار نموده اند.

با قرار گرفتن هركدام از اين سلول ها در مكان صحيح خود در روز بيست و يكم باردارى، رگهاى خونى تشكيل مى شوند و با اين عمل، دستگاه گردش خون آماده فعاليت مى شود. در روز بيست و دوم، قلب، اولين ضربان خود را آغاز مى كند و سپس به طور منظم 60 بار در دقيقه مى زند. انقباض هاى اوليه قلب در ابتدا به صورت طولى است و قلب به صورت يك موج طولى تحرك دارد؛ اما هنگامى كه ساخت قلب كامل گرديد اين انقباضات به طور منظم به دهليزهاى مختلف، انتقال داده مى شود.

ضربان قلب هنگامى آغاز مى شود كه هنوز خونى وجود ندارد اما سلول هايى هستند كه مسئوليت ساخت خون را بر عهده دارند؛ گويا اطلاع يافته اند كه جسم انسان به چيزى به اسم خون نياز دارد. به همين خاطر به سلول هاى خون ساز تبديل مى شوند و چيزى نمى گذرد كه اين خون، در رگ ها جريان پيدا مى كند. در اواخر هفته چهارم، قلب و عروق از خون پر مى شوند.

بدون شك، شكل گيرى قلب، خون و سيستم گردش خون يك معجزه است؛ چرا كه قبل از شكل گيرى آنها و در زمان مناسب، سلول هاى ويژه اى با طرح زيبا و شگفت انگيز به مكان مناسب مى روند تا در آن جا سيستم انتقال خون را به وجود آورند؛ زيرا زندگى بدون آن ممكن نمى باشد.

شكل گيرى هيچ كدام از اين مراحل را نمى توان با تصادف و اتفاق توجيه كرد؛ همچنان كه نمى توان گفت اين برنامه ريزى دقيق، ساخته و پرداخته سلول هايى است كه از يك سلول واحد شكل گرفته اند و اينگونه حقيقت آفرينش بار ديگر براى ما آشكار مى گردد.

شكل گيرى سيستم گردش خون، تنها موضوع شگفت انگيز شكل گيرى جنين نيست بلكه ويژگى هاى هر كدام از عناصر اين سيستم و توازن دقيق موجود در آن نيز بسيار جالب است. خونى كه در رگ هاى جنين جريان دارد، براى انجام وظايف خود ويژگى هاى خاصى دارد كه در خون انسان عادى مشاهده نمى شود. به عنوان مثال: قابليت هموگلوبين جنين در حمل اكسيژن، بسيار بيشتر از خون انسان عادى است؛

علاوه بر اين، تعداد گلبول هاى قرمز خون در هر سانتيمتر مكعب خون جنين بيشتر از خون طفلى است كه تازه به دنيا آمده است. در ماه چهارم، مقدار خونى كه از طريق بند ناف به جفت جنين انتقال مى يابد بيست و چهار ليتر در روز است؛ علاوه بر اين، گردش خون به اندازه اى سريع است كه هر گردش كامل آن، فقط سى ثانيه طول مى كشد. به اين ترتيب خون، انتقال مواد غذايى و اكسيژن لازم از جفت به سلول ها را آغاز مى كند. همزمان، كليه ها نيز شكل مى گيرند و خون، پس مانده هايى را كه از سلول ها جمع آورى كرده است براى تصفيه به كليه ها مى فرستد.

حال بياييد كمى در اين باره بينديشيم؛ آيا ممكن است كه اين مجموعه دقيق و بى نظير تصادفى شكل گرفته باشد؟!

آيا ممكن است خون مخصوص جنين، رگهاى خونى منتقل كننده اين خون از قلب به اعضا و از اعضا به قلب، بافت هاى متصل كننده اين رگ ها به جفت جنين، همه و همه به وسيله شرايط زمانى و به صورت تصادفى شكل گرفته باشد؟!

آيا ممكن است كه اين تركيبات، خود به خود به وجود آمده باشند؟! البته كه اين موضوع غير ممكن است.

سيستم گردش خون بايد در زمان مشخص و دقيق و بدون هيچ نقصى شكل گيرد؛ چرا كه هرگونه عيب و نقص در ساخت قلب، خون يا رگ هاى خونى منجر به توقف رشد جنين مى شود؛ همچنين اگر قلب پيش از به وجود آمدن رگ هاى خونى، خون را پمپاژ كند خون بدون برنامه در بدن پخش مى شود و عمليات گردش آن انجام نمى گيرد؛ از سوى ديگر اگر قلب در زمان مقرر شروع به فعاليت و تپش نكند خون در رگ ها جريان نمى يابد و اين موضوع، مرگ جنين را در رحم مادر و قبل از كامل شدن رشدش در پى دارد.

ملاحظه مى كنيم كه اين تغييرات در بدن ميلياردها انسانى كه تا كنون در سطح زمين زيسته اند با دقت تمام و بدون هيچ نقصى صورت گرفته است. تمام مواردى كه ذكر شد بيهوده بودن اين سوال را ثابت مى كند كه آيا ممكن است دستگاه گردش خون در بدن تصادفى ايجاد شده باشد؟!

شكل گيرى يك مجموعه يا يك موجود زنده يا هر تركيب، به صورت ناگهانى نشان مى دهد كه خالقى آن را آفريده است و اين امر، حقيقتى است كه تمام خردمندان بر آن اتفاق نظر دارند و نمى توانند آن را انكار كنند. خداوند است كه اين مجموعه هاى زيبا را به همراه انسان به بهترين شكل و بدون كوچك ترين نقصى آفريده است.

شكل گيرى دستگاه عصبى:

در حالى كه اين فعاليت ها لحظه به لحظه پيش مى رود، نياز به يك سيستم جديد احساس مى شود؛ اين سيستم، دستگاه عصبى مركزى است. شكل گيرى اين دستگاه با ساخت صفحه جنينى در قسمت بالاى بدن و به وسيله دو خط موازى با زايده آغاز مى شود كه شروع شكل گيرى مغز و نخاع محسوب مى گردد؛

سپس قسمت بالايى حفره جمجمه اى تشكيل مى شود؛ در مرحله بعد اطراف مغز و ستون فقرات به هم متصل مى شود؛ سپس كناره هاى اين حفره به هم متصل مى شود و از اين اتصال لوله هاى باريكى شكل مى گيرد؛ سپس قسمت جلويى اين لوله ضخيم مى گردد و با وسعت يافتن آن مغز تشكيل مى شود. در همين زمان قسمت پشت لوله نيز، نخاع را تشكيل مى دهد.

اين فرايند كه ما آن را در چند جمله خلاصه كرديم، اتفاق خارق العاده اى است كه در چهارچوب ذهن نمى گنجد. مراحل ديگر شكل گيرى سيستم عصبى نيز با تكرار اين فرايند خارق العاده و تكميل آن به انجام مى رسد. پنج هفته بعد از شكل گيرى نخاع، توليد سريع سلول هاى عصبى آغاز مى گردد. ميانگين توليد اين سلول ها پنج هزار سلول در ثانيه است؛ شايان ذكر است كه مغز نيز در همين منطقه تشكيل مى گردد.

 بيشتر سلول هاى مغزى در پنج ماهه اول باردارى شكل مى گيرند. هر سلول نيز قبل از تولد در جاى مخصوص به خود قرار مى گيرد؛ همچنين اين سلول هاى ساخته شده به نقاط مختلف جسم مى روند تا در آن جا شاخه هاى سيستم عصبى مركزى را شكل دهند.

هر كدام از سلول هاى عصبى بايد جاى مخصوص به خود را بيابند، بنابراين به راهنماهايى نياز است كه سلول هاى جوان را در پيدا كردن مسير كمك كنند؛ اين راهنماها سلول هاى ويژه سيمى شكلى هستند كه در محيط رشد ستون فقرات و مغز گسترش يافته اند.

سلول هاى عصبى از محل توليد خود خارج شده و به وسيله اين سيم ها به جايگاه خود مى روند. اين سلول ها هنگامى كه مطمئن شدند در جاى خود قرار گرفته اند در آن جا مستقر مى شوند و بلافاصله شروع به ساخت شاخه هاى ديگر براى ارتباط با ساير سلول هاى عصبى مى كنند.

حال بينديشيم كه اين سلول ها ى عصبى چگونه به محض شكل گيرى متوجه مى شوند كه چنين سفرى در پيش دارند و چگونه مى دانند كه بايد از اين راهنماها كمك بگيرند تا هدف و جايگاه هاى خاص خود را بيابند و چگونه به اين صورت با يكديگر همكارى مى كنند؟

سلول هاى عصبى، سلول هاى كوچكى هستند كه با چشم غير مسلح ديده نمى شوند و تنها از اتم و مولكول تشكيل شده اند؛ بنابراين خود به خود و آگاهانه امكان شناخت جايگاه هاى اصلى خود را ندارند و خود نمى توانند در اين رابطه تصميم بگيرند. سيستم مركزى كه اين عمليات را هدايت مى كند نيز نمى تواند اين كار را انجام دهد؛ چرا كه هنوز مغز جنين تشكيل نشده و به صورت كامل شكل نگرفته است.

به محض اين كه اين سلول ها شكل مى گيرند به سوى مكان هاى ناشناسى رهسپار مى شوند و فقط در راستاى اطلاعاتى كه به آنها الهام شده حركت مى كنند، به گونه اى كه گويا حركت آنها برنامه ريزى شده است. طبيعى است كه هيچ كدام از اتفاقاتى كه در خلال شكل گيرى مغز و سيستم عصبى رخ مى دهد، نمى تواند خود به خود و تصادفى باشد؛ چرا كه هر نوع انحراف در هر يك از مراحل تشكيل اين سيستم، به نقص هاى زنجيره وارى منجر مى شود كه كل سيستم را مختل مى سازد.

توجه به اين نكته ضرورى است كه توليد سلول هاى عصبى و تبديل آنها به سيستم عصبى فقط يك مرحله از مراحل تشكيل مغز و سيستم عصبى است و بر خلاف ادعاى داروينيست ها، تشكيل حتى يك سلول عصبى نيز نمى تواند به صورت تصادفى باشد، چه رسد به تشكيل كامل مغز و سيستم عصبى.

در فرايند تشكيل سيستم عصبى، جزئيات زيادى وجود دارد؛ به عنوان مثال سلول هاى عصبى درهنگام شكل گيرى، ساختارى متفاوت از يك سلول عصبى انسان بالغ دارند و هنگامى كه اين سلول ها به منطقه ويژه اى از بدن جنين كه بايد در آن جا انجام وظيفه كنند مى روند بدون وجود اكسيژن نيز مى توانند وظايف خود را انجام دهند؛ البته به محض رسيدن به مغز و استقرار در آن جا به سلولهايى تبديل مى شوند كه براى انجام وظايف خود به اكسيژن نياز دارند. اين تغيير و تحول به طور كامل در تمام سلول هاى عصبى رخ مى دهد. در غير اين صورت ادامه زندگى آنها مختل خواهد شد. بدون شك اين فرايند نيز يكى از معجزات آفرينش محسوب مى شود.

امروزه مى دانيم كه اگر سلول هاى مغزى، مدت بسيار كوتاهى بدون اكسيژن باقى بمانند با خطرات زيادى مواجه مى شوند و اگر اين مدت اندكى بيشتر طول بكشد موجب فلج شدن و در نهايت مرگ فرد مى گردد. سلول هاى عصبى كه بعدها ساخته مى شوند كاملا با سلول هاى اوليه متفاوت اند؛ اما اگر اختلالى در سيستم عصبى پيش بيايد و فرايند تغيير و تبديل اين سلول در لحظه مناسب انجام نشود، جنين به يك انسان كامل تبديل نمى شود. بى شك اين نوع آگاهى سلول از وظايفى كه در آينده انجام دهد و انجام آنها و سپس تغيير آنها بر اساس اين شناخت بدون دخالت قدرت ديگرى غير ممكن است.

با بررسى اين عوامل، حقيقتى براى ما آشكار مى شود و آن اينكه خداوند تبارك و تعالى اين سلول هاى عصبى را آفريده است و اين ويژگى ها را به آنها بخشيده است و اوست كه در هنگام نياز، سلول را تغيير مى دهد و هر سلول را براى رسيدن به جايگاه اصلى اش راهنمايى مى كند؛ بنابراين انسان بايد بداند كه تمام اين مراحل را طى كرده تا به اين صورت در آمده و بايد خدا را به خاطر اين آفرينش كامل و بى عيب و نقص، شكر و سپاس گويد و حتى يك لحظه هم فراموش نكند كه خداوند، خالق همه چيز است و هيچ نيرويى در زمين و آسمان غير از قدرت خداوند متعال وجود ندارد.

خداوند متعال مى فرمايد: «قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أكَفَرتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً»[128]؛ دوستش در حاليكه با او صحبت مى كرد به او گفت آيا نسبت به كسى كه تو را از خاك و سپس نطفه آفريد «و آنگاه به يك مرد كامل و آراسته تبديل نمود» كافر مى شوى؟

 

منابع و مراجع:

1. Solomon  Berg Martin, Villee.

biology Saunders 1993, p. 1069 College pubishing, AD.

2. Geraldine  Lux Flanagan, Beginnig Life A Dorling

Kindersley Book, Londra, 1996 , b.73

3. Science Vie Mar, 1995, no: 190 .p . 88

4. Geraldine Lux Flanagan, Beginnig Life, A Dorling

Kindersley Book, London, 1996, p . 94

[127]. سوره مؤمنون: آيه 14.
[128]. سوره كهف: آيه 37.

منبع: سایت هدانا برگرفته از اعجاز علمى قرآن كريم ـ مقالاتى از: دكتر زغلول نجار ـ دكتر نظمى خليل ابوعطا – دكتر منصور العبادى و هارون يحيى

ترجمه: على عباسى و آيت اله خزائى، کارشناس زمین شناسی : عزت الله محمدپور، کارشناس زیست شناسی : محسن رسولی.

 

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.