تحریف تورات
يوشع (ع) به وصيت موسى (ع) عمل كرد و مذبحى از سنگهاى نتراشيده بنا كرد و بر آنها تمامى تورات حضرت موسى (ع) را نوشت. ربيان يهود گفته اند: تعداد اين سنگها دوازده عدد بوده است. حال آيا ممكن است تورات را با اين حجم بر روى دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسى (ع) بسيار كوچكتر از كتاب موجود بوده است.

تحریف تورات
فهرست این نوشتار:
آيا تورات تحريف شده است؟ يهوديان در مواجهه با اتهام مسلمين مبنى بر تحريف تورات مىگويند كه عليرغم دورانهاى آشفته تاريخى قوم يهود كه در بسيارى از نقاط دنيا به صورت اقليتهاى بدون انسجام پراكنده شده بودند در صورت تحريف تورات مى بايست نمونه هاى متفاوت از تورات وجود داشته باشد همانطور كه انجيلهاى متفاوت وجود دارند در حالى كه تورات يك نمونه بيشتر ندارد. نظر شما چيست؟
تحريف تورات از نظر تاريخى و علمى قطعى است، بر اين مسأله دلايل بسيارى وجود دارد. برخى از آنها در لابلاى مطالب مرتبط به تحريف متون مقدس مسيحيت از نظر خواهد گذشت، زيرا عهد عتيق مسيحيان همان كتاب مقدس يهوديان است كه مشتمل بر تورات نيز مىباشد. افزون بر آن دلايل مستقلى بر تحريف يا بشرى بودن تورات كنونى وجود دارد كه برخى از آنها از قرار زير مىباشد:
يك. وفات و دفن موسى
در باب 34 سفر تثنيه و نيز باب 36 سفر پيدايش شرح وفات و دفن حضرت موسى آمده است، معلوم مىشود اين مطالب پس از رحلت حضرت موسى (ع) به تورات اضافه شده است.
دو. اختلاف در نسخه هاى تورات
در ميان فرقه هاى مختلف يهودى تفاوتهايى در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامرى تنها پنج سفر تورات را مىپذيرد و 34 كتاب ديگر عهد عتيق را رد مىكند. همچنين سامريان نسخه ويژهاى از كتاب يوشع دارند كه با كتاب يوشع رايج تفاوت دارد. تورات ايشان نيز با بنگريد:(1)
سه. اشكالات ابن عزراء
برخى از عالمان، مفسران و انديشمندان از قدماى يهود مانند ابراهيمبن عزراء (1164- 1089 م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسى (ع) را قبول نداشته و ادله اى رمزگونه براى اين سخن آورده است. او در كتاب خود، تفسير سفر تثنيه، شش دليل به صورت رمز آورده و «باروخ اسپينوزا» (1677- 1632 م) سعى كرده است كه رمزهاى ابن عزراء را بگشايد.
او از آنها استفاده مىكند كه در درون خود تورات، شواهد متعددى وجود دارد كه نويسنده تورات حضرت موسى (ع) نيست، و شخص ديگرى قرنها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسيرش بر «سفر تثنيه» به شرح ذيل است:
«آن طرف اردن، و… اگر چنان باشد كه رمز دوازده را بدانى… علاوه موسى تورات را نوشته… در آن وقت، كنعانيان در آن زمين بودند… در كوه خدا، به او وحى مىشود. سپس تخت خواب او تخت آهنين او را نظاره كن. بنابراين، تو اين حقيقت را خواهى دانست».
ابن عزراء در اين چند كلمه، به صورت رمزوار اشاره مىكند كه نويسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسى (ع) نبوده، بلكه شخص ديگرى بوده كه مدتهاى طولانى پس از موسى (ع) مى زيسته است. به علاوه، كتابى كه موسى (ع) نوشته، با كتابهاى باقيمانده تفاوت دارد.(2)
اسپينوزا شش رمز ابن عزراء را چنين مىگشايد:
3-. 1 «آن طرف اردن» اشاره است به سفر «تثنيه»، 1: 1 كه در آن آمده است: «اين سخنانى كه موسى به آن طرف اردن در بيابان عربه… با تمامى اسرائيل گفت».
از اين جمله بر مى آيد كه نويسنده آن از رود اردن عبور كرده است، ولى حضرت موسى (ع) از رود اردن عبور نكرد. در همين سفر از قول موسى (ع) آمده است:
«خداوند به من گفته است كه از اين اردن عبور نخواهى كرد(3).
3-. 2 «اگر چنان باشد كه رمز دوازده را بدانى»: در سفر «تثنيه»، 27: 1، حضرت موسى (ع) به بنى اسرائيل دستور مىدهد كه وقتى از رود اردن عبور كرديد، مذبحى بسازيد و تمامى كتاب شريعت را روى سنگهايى نوشته، اطراف آن بگذاريد. در «صحيفه يوشع»، 32- 30: 8 آمده است كه يوشع (ع) به وصيت موسى (ع) عمل كرد و مذبحى از سنگهاى نتراشيده بنا كرد و بر آنها تمامى تورات حضرت موسى (ع) را نوشت. ربيان يهود گفته اند: تعداد اين سنگها دوازده عدد بوده است. حال آيا ممكن است تورات را با اين حجم بر روى دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسى (ع) بسيار كوچكتر از كتاب موجود بوده است.
3-. 3 «علاوه موسى تورات را نوشته»: در سفر «تثنيه» 31: 9 آمده است و موسى (ع) اين تورات را نوشته. اين عبارت نمىتواند نوشته خود حضرت موسى (ع) باشد، بلكه بايد ديگرى آن را نوشته باشد.
3-. 4 «در آن وقت كنعانيان در آن زمين بودند»: در سفر «پيدايش»، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهيم (ع) به كنعان است و مىگويد: «در آن وقت، كنعانيان در آن زمين بودند».
از اين عبارت بر مىآيد كه نويسنده زمانى اين عبارت را نوشته كه كنعانيان ديگر در آن زمين نبوده اند و چون سرزمين كنعان پس از حضرت موسى (ع) فتح شد و بقاياى اقوام آن سرزمين تا زمان داود و سليمان (ع) در آنجا بودند، پس موسى (ع) نمىتواند نويسنده اين فقره باشد.
3-. 5 «در كوه خدا به او وحى مىشود»: در سفر «پيدايش»، 22: 14، كوه اوريا، كه بر آن ماجراى ذبح فرزند توسط حضرت ابراهيم (ع) رخ داد «كوه خدا» ناميده شده است. اين در حالى است كه حضرت موسى (ع) وعده اين نامگذارى را مىدهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سليمان (ع) اين مكان «كوه خدا» ناميده مىشود. پس حضرت موسى (ع) نمىتواند اين فقره را نوشته باشد.
3-. 6 «سپس تخت خواب او، تخت آهنين او را نظاره كن»: در سفر «تثنيه»، 3: 11 آمده است:
«زيرا كه عوج ملك باشان از بقيه رفائيان تنها باقى مانده بود. اينك تختخواب او تخت آهنين است. آيا آن در رَبَت بنى عمّون نيست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمى است؟
اين در حالى است كه حضرت داود (ع) به شهر «ربه» غلبه كرد و اين تخت را كشف كرد(4) و اين قرنها پس از موسى بود.
چهار. اشكالات اسپينوزا
اسپينوزا پس از باز كردن رموز ابن عزراء مىگويد: موارد مهمترى در تورات وجود دارند كه ابن عزراء به آنها توجه نكرده است:
4-. 1 در موارد متعددى، در تورات از موسى (ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئيات زندگى او پرداخته شده است مثل:
«موسى با خدا سخن گفت» (خروج، 33: 9) «موسى مردى بسيار حليم بود، بيشتر از جميع مردمانى كه بر روى زميناند» (اعداد، 12: 2) «موسى مرد خدا… س موسى، بنده خداوند،. در آنجا به زمين موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود»(5). «پيامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائيل برنخاسته است» كه خداوند او را رو به رو شناخته باشد»(6)
4-. 2 در باب آخر سفر «تثنيه»، وفات و دفن حضرت موسى (ع) و عزادارى بنى اسرائيل براى او همراه با جملاتى از قبيل «پيامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائيل برنخاسته» و «احدى قبر او را تا امروز ندانسته است» نقل شده است.
4-. 3 برخى از نامها در تورات آمده اند كه مدتها، پس از حضرت موسى (ع) از آنها استفاده شده است. براى مثال، در سفر «پيدايش»، 14: 14 آمده است كه «ابراهيم دشمنان خود را تا «دان» تعقيب. كرد»، در حالى كه مدتها پس از مرگ يوشع (ع) و در زمان داوران، نام «دان» بر اين شهر نهاده شد: «و شهر را به اسم پدر خود، كه براى اسرائيل زاييده شد، «دان» ناميد اما اسم شهر قبل از(7) آن «لارش» بود»
4-. 4 برخى از ماجراها در تورات آمدهاند كه تا پس از وفات حضرت موسى (ع) ادامه داشته اند. در سفر «خروج»، 6: 35 آمده است: «و بنى اسرائيل مدت چهل سال منّ مى خوردند تا به زمين آباد رسيدند يعنى تا به سر حد كنعان داخل شدند، خوراك ايشان منّ بود». و «و بنى اسرائيل در زمان يوشع بن نون (ع) وارد كنعان شدند»(8).
همچنين در سفر «پيدايش» آمده است: «اينانند پادشاهانى كه در زمين ادوم سلطنت كردند، قبل از آنكه پادشاهى بر بنىاسرائيل سلطنت كند»(9).
4-. 5 با وضوح تمام از آنچه ذكر خواهد شد، به دست مىآيد كه موسى نويسنده اسفار پنجگانه نيست، زيرا پس از عبارت سفر تثنيه كه «موسى اين تورات را نوشت»، مورخ مىافزايد: «موسى آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومى آن را براى تمامى مردم قرائت كنند». اين عبارت نشان مىدهد كه تورات مىبايست حجمى خيلى كمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامى آن را در يك مجلس بخوانند، به صورتى كه همه آنان نيز آن را بفهمند»(10).
اسپينوزا در پايان نتيجه مىگيرد كه اسفار پنج گانه پس از تبعيد بابلى و به احتمال قوى به دست عزراء نوشته شده اند(11).
پنج. نقد تاريخى
با پيدايش جريان نقد تاريخى كتاب مقدس، مطالعات گستردهاى درباره اين كتاب آغاز گشت. نظريهاى كه در اين دوره درباره تورات مطرح شد و به تدريج به صورت امرى مسلم درآمد، نظريه «منابع تورات» است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، كه در زمانهاى گوناگون به وجود آمدهاند، تركيب شدهاند.
اين چهار منبع عبارتند از:
منبع «يهوهاى») Jahwist ( منبع الوهيمى) Elohist ( منبع كاهنى) Pristly ( منبع تثنيه اى) Deuteronomy ( .
در دو منبع نخست، نام خدا به ترتيب، به صورت «يهوه» و «الوهيم» آمده و از همين رو به اين نامها ناميده شدهاند. منبع كاهنى بر احكام كاهنان و معبد متمركز است و منبع تثنيه اى منبع سفر «تثنيه» است.
«نظريه منابع» به حل برخى از مشكلات تورات كمك مىكند. به وسيله اين منابع، معلوم مىشود كه دليل برخى از تكرارها يا تناقضات موجود در اين كتاب چيست. نويسنده اى يهودى برخى از اين موارد را بر شمرده است:
دو بار رانده شدن هاجر (پيدايش، 16 و 21- 21: 19) دو بار ربوده شدن ساره (پيدايش، 20- 12: 10 و 20) ثروتمند شدن يعقوب از يك سو با حيله و نيرنگ خود او (پيدايش، 30، 43- 25)، و از سوى ديگر، با راهنمايى يك فرشته در خواب (پيدايش، 31: 9 و شمارههاى بعد) در يكجا روبين باعث نجات يوسف مىشود به اينكه پيشنهاد مىدهد او را در چاه بيندازند و بعد مديانيان او را از چاه بيرون. Thougt Ed.Arthur A.Cohen and Paul Mendes-Flohr , New York ,.1987 P. (12)
Cjrt , Contemporary Jewish Religious مىآورند. (پيدايش، 24- 37: 20 و 30- 28) و در جاى ديگر، يهودا او را نجات مىدهد و او را به اسماعيليان فروشند(13)
بر خلاف سفر «پيدايش»، در سه سفر بعدى كه در آنها از سه منبع (يهوهاى، الوهيمى و كاهنى) استفاده شده، تمييز بين دو منبع اول آسان نيست و برخى از مطالب تركيبى هستند. از اين رو، محققان منبع (يهوهاى- الوهيمى) را در نظر گرفتهاند. بنابراين در سه سفر «خروج»، «لاويان» و «اعداد»، از چهار منبع استفاده شده است كه منبع چهارم تركيبى از دو منبع اول است.
انديشههاى دينى دو منبع يهوهاى و الوهيمى متفاوتند. منبع يهوهاى بر ارتباط مستقيم بين خدا و مشايخ تأكيد مىكند، در حالى كه منبع الوهيمى سعى دارد اين نظريه را با در نظر گرفتن يك رؤيا يا يك فرشته به عنوان واسطه تعديل كند. منبع كاهنى با موضوعاتى خاص از قبيل تقدس و مراسم دينى، مانند قربانىها، نجاست و طهارت، احكام كاهنان، موسمهاى مقدس و مانند اينها سرو كار دارد و برخلاف سه منبع ديگر، چيزى درباره وحى در سينا نمىگويد، بلكه بيشتر بر تجلى خدا در خيمه عبادت متمركز است.
خود يك ساختار نظاممند است كه منبع سفر «تثنيه» است.
Ibid P.36-37 Eb , The New Encyclopedia منبع چهارم، يعنى منبع «تثنيهاى» ( D ) صورت يك سخنرانى و داعى و به شكل يك زندگى نامه خويش نويس است
از ميان اين چهار منبع، منبع يهوهاى از همه قديمىتر است كه در زمان داود (ع) (1015- 975 ق. م) و سليمان (ع) (975- 933 ق. م) نوشته شده است. منبع الوهيمى پس از حضرت سليمان (ع) و تجزيه كشور به شمال و جنوب در بخش شمالى نوشته شده است. منبع تثنيهاى در «يوشيّا» (640- 609 ق. م) نوشته شده است. آخرين منبع به لحاظ تاريخى، منبع كاهنى است كه در دوره اسارت بابلى نوشته شده است.
بنابراين، نويسنده نهايى تورات پس از دوره اسارت بابلى، يعنى پس از سال 538 ق. م از تركيب اين منابع تورات كنونى را به وجود آورده(14). است
امروزه حتى بيشتر سنتىهاى يهودى و مسيحى اين را قبول كردهاند كه نويسنده تورات نمىتواند حضرت موسى (ع) باشد.
توماس ميشل، كه از فرقه سنتگراى «ژزوئيت» مسيحى است، مىگويد: «تورات پنج قرن قبل از ميلاد و به دست نويسندهاى ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، اين عمل با الهام الهى بوده است».
در قديم، مردم معتقد بودند كه موسى تورات را نوشته است، اما مطالعات جديد كتاب مقدس نشان مىدهد كه پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور مىشود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پديد آمده است در ابتدا روايتهايى وجود داشت كه قوم يهود آنها را به يكديگر منتقل مىكردند. سپس روايات مذكور در چند مجموعه نوشته شد كه برخى از آنها در باب تاريخ و برخى در باب احكام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از ميلاد، اين مجموعهها در يك كتاب گرد آمد. كسانى كه در اين كار طولانى و پيچيده شركت كردند، بسيار بودند و نام اكثريت قاطع آنان را تاريخ فراموش كرده است. به عقيده يهوديان و مسيحيان، الهام الهى در همه مراحل تأليف تورات، همراه و پشتيبان بوده است(15).
شش. ناپديدشدن تورات و باز پيدايى آن
از عهد قديم (كتاب دوم تاريخ ايام باب 34) بر مىآيد كه در زمانهايى تورات ناپديده شده و بعدها كسانى مدعى شده اند كه آن را يافته اند.
«يك روز حلقيا، كاهن اعظم، نزد شافان منشى دربار رفت و گفت: «در خانه خداوند كتاب تورات را پيدا كردهام». سپس كتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتى گزارش كار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه مىداد در مورد كتابى نيز كه حلقيا، كاهن اعظم در خانه خداوند پيدا كرده بود با او صحبت كرد. سپس شافان آن را براى پادشاه خواند. وقتى پادشاه كلمات تورات را شنيد، از شدت ناراحتى لباس خود را پاره كرد و به حلقيا، كاهن اعظم، شافان منشى، عسايا (ملتزم پادشاه)، اخيقام (پسر شافان) و عكبور (پسر ميكايا) گفت: «از خداوند بپرسيد كه من و قومم چه بايد بكنيم. بدون شك خداوند از ما خشمگين است، چون اجداد ما مطابق دستورات او كه در اين كتاب نوشته شده است رفتار نكردهاند…».
پادشاه تمام بزرگان يهودا و اورشليم را احضار كرد و همگى، در حالى كه كاهنان و انبياء و مردم يهودا و اورشليم از كوچك تا بزرگ به دنبال آنها مىآمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات كتاب عهد را كه در خانه خداوند پيدا شده بود، براى آنها خواند.
پادشاه نزد ستونى كه در برابر جمعيت قرار داشت، ايستاد و با خداوند عهد بست كه با دل و جان از دستورات و احكام او پيروى كند و مطابق آنچه كه در آن كتاب نوشته شده است، رفتار نمايد. تمام. جماعت نيز قول دادند اين كار را بكنند(16)
در جاى ديگرى از عهد قديم آمده است كه پس از تبعيد بابلى بنى اسرائيل، از عزراى كاهن خواستند كه تورات موسى را براى قوم بخواند. عزرا و ديگر كاهنان، كتاب تورات را هر روز براى مردم مىخواندند تا اينكه در روز هفتم، قرائت تورات به پايان رسيد(17).
برخى به صورت جدى در اين ترديد كردهاند كه توراتى را كه عزرا خواند همان كتابى باشد كه در زمان يوشيّا خوانده شد:
«آيا آن «كتاب شريعت موسى» چه بوده است؟ اين كتاب درست همان كتاب عهد، كه يوشيّا پيش از آن بر مردم خوانده بود نيست. چه در كتاب عهد، تصريح شده است كه آن را در مدت يك روز دو بار بر يهوديان فرو خواندند، در صورتى كه خواندن كتاب ديگر محتاج يك هفته تمام(18). وقت بود
(1) حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم،. 1384 تورات رايج اندكى اختلاف دارد.
000 (2) بنگريد:
الف. باروخ اسپينوزا، مصنف واقعى اسفار پنجگانه، ترجمه: عليرضا آل بويه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (اين مقاله ترجمهاى است از فصل هشتم كتاب:
Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M.Francesco Cordasco.Works Of Spinooza A Theo Logico-Political Treatise and A Political Treatise , The Chief
ب. عبدالرحيم سليم بن اردستانى، كتاب مقدس، صص 56- 67، قم: آيت عشق، دوم،. 1385
000 (3) تثنيه، 31:. 2
000 (4) كتاب دوم سموئيل، 29- 12:. 28
000 (5) تثنيه، 33:. 1
000 (6) تثنيه، 36:. 10
000 (7) داوران، 18:. 29
000 (8) يوشع، 5:. 12
000 (9) همان، ص 95-. 94
000 (10) همان، ص 97-. 95
000 (11) همان، ص. 101
000 (12). 63
000 (13) پيدايش، 37: 25-. 28
000 (14) الخورى بولس الفعالى، المدخل الى الكتاب المقدس، ج 2، ص 16-. 39
000 (15) توماس ميشل، كلام مسيحى، ترجمه حسين توفيقى، ص. 32
000 (16) كتاب دوم پادشاهان، 23: 4- 22:. 8
000 (17) كتاب نحميا، باب هشتم.
000 (18) ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 1، ص. 382 به نقل از: عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، صص 67- 56 قم: آيت عشق، چاپ دوم تا. 1385 .پرسمان.