برهان نظم و فرضیه داروین
برهان نظم و فرضیه داروین
آیا تئوری تحول انواع داروین با برهان نظم و وجود خداوند تعارض دارد؟
برهان نظم دلالت دارد که جهان، سراسر نظم هدفمند و برنامهوار است؛ بنابراین، باید پدید آورنده آن طراح هوشمند یا مدبر حکیم باشد. ویژگی اصلی نظم هدفمند، این است که روندها و ساختارهایى را نشان میدهد که چنان با هم تناسب یافتهاند که نتیجه خاصى را به بار میآورند.
ویلیام پیلى (William Paley / 1743 – 1805.م) متکلم و فیلسوف انگلیسى، در تبیین این برهان مىگوید:
اگر کسى در جزیره برهوتى یک ساعت پیدا کند، حق دارد چنین بی اندیشد که موجودى هوشمند آن را ساخته است. اما طبق نظریه تکامل، ساختارهاى ارگانیک امروز بر اثر فرایندهاى صرفاً طبیعى، از بطن ارگانیسمهاى بسیار سادهتر بر آمدهاند. همه همّ و غم داروین این است که فقط توضیح دهد که چگونه ارگانیسمهاى پیچیده از دل ارگانیسمهاى سادهتر پدید مىآیند[23].
این مسئله باعث شده است که برخى گمان کنند تئورى داروین، با برهان نظم و هدفداری خلقت تعارض داشته و مانع اثبات وجود خدا از این طریق میشود. اما به نظر میرسد این تئوری توان چالش با نظم هدفمند را ندارد.
برخى از همکاران نزدیک داروین، مانند چارلز لایل و هرشل، به هیچ وجه فرضیه داروین و انتخاب طبیعىِ وى را مغایر صنع و حکمت الهى نمىدانستند. در نگاه بسیاری از اندیشمندان مسلمان نیز نظریه تکامل از نظر فلسفی دلالتی بر بیبرنامگی، ناهدفمندی یا خودبسندگی جهان ندارد؛ بلکه نمایشگر گونهای از طرح و تدبیر و حکمت صنع است و چه نظم و تدبیری بالاتر و شگفت انگیزتر از این که خداوند از یک موجود تک سلولىِ ساده، این همه موجودات عجیب و زیستگونههای شگفتانگیز ایجاد کند[24].
جالب اینکه خود داروین گفته است:
“من نمیتوانم تصور کنم که ممکن باشد این جهان بزرگ با شکوه و شعوری که در اشخاص انسانی است، به حکم تصادف پدید آید. همین امر در نظر من دلیل اصلی وجود خدا است. من هرگز خدا را انکار نداشتهام و نظریه تطور را با اعتقاد به خدا سازگار میبینم“[25].
شهید مطهرى نیز بر آن است که: تغییرات تصادفى ساختمان اندامهاى گیاهان و حیوانات، براى توجیه نظم دقیق آنها کافى نیست. هر کدام از جهازها (هاضمه، تنفس، باصره، سامعه و…) یک تشکل حیرتانگیز دارند و مجموعاً یک کار و هدف را دنبال مىکنند. با وجود این، قابل قبول نیست که تغییر تصادفى -گرچه به صورت تدریجى- آنها را به وجود آورده باشد.
بنابراین نظریه تکامل، بیش از پیش، دخالت قوهاى مدبر و هادى و راهنما را نشان مىدهد و پنداشت تعارض میان این نظریه و برهان نظم و تدبیر، ناشی از ضعف و نارسایی دستگاههاى الهیاتی و فلسفى غرب است[26] و هیچ یک از تئورىهایى که تاکنون پیرامون پیدایش و بقاى موجودات زنده ارایه شده؛ مانند نظریه آناکسیمندر، لامارک، داروین و اصلاحاتى که بعداً در آن به کار رفته رقیبى براى برهان نظم به حساب نمیآیند. زیرا:
1. تغییرات به ظاهر تصادفى، هیچگاه بر نفى هدف و علت غایى دلالت ندارد؛ زیرا چنانکه علامه طباطبایی استدلال کرده تصادف انگاری، ناشى از جهل به اسباب حقیقى و نشناختن غایت و غایتمند است[27] و منشأ این ادعا چیزی جز ضعف آگاهی بشر نیست.
2. این تئورىها هنوز داراى ابهامات و اشکالات فراوانى هستند و جهان دانش به عنوان نظریههایى ثابت شده، جامع و بلامنازع به آنها نمینگرد و مخالفانی جدی در زیستشناسی نوین دارد؛ بلکه بسیاری از دستاوردها و فرضیههاى علوم تجربى همواره در حال تغییر و تحولاند.
3. زمانى یک تئورى را رقیب دیدگاه دیگر میتوان انگاشت که با آن تنافى داشته و پذیرش آن مساوى با ابطال دیگرى باشد. در حالى که این تئورىها همه با نظم و غایتمندى مورد ادعاى برهان نظم سازگار است. زیرا بنابر صحت نظریه تکاملى خلقت هیچ اشکالى وجود ندارد که مدبر جهان رسیدن به غایت تکاملى جهان را از مجراى تنازع بقا و بقاى اصلح قرار داده باشد.
4. بر فرض این تئوری بتواند تحول انواع را اثبات و هم بتواند با برهان نظم در تعارض افتد؛ باز اثبات وجود خدا بر براهین فلسفی نیرومند و قاطعی استوار است که خدشهای بر آنها وارد نمیشود و برهان نظم، نه تنها دلیل اثبات وجود خدا است و نه مهمترین آنها.
[23]. ر. ک: خدا در فلسفه، بهاء الدين خرمشاهى، ص 84؛ نیز: جان هیک (ویراستار)، اثبات وجود خداوند، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص 121-125؛ 146-166، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1369.
[24]. بنگرید: بحث و بررسى درباره داروینیسم، ص 155-153؛ مجله تخصصى کلام اسلامى: تحوّل انواع و حکمت صنع، شماره 15.
[25]. لئون مینار، شناسایی و هستی، ترجمه علیمراد داودی، ص 396، تهران، دهخدا، 1370.
[26]. بنگرید: مرتضى مطهرى، مجموعهآثار، ج1، ص 513 -517، قم، انتشارات صدرا.
[27]. بنگرید: محمد حسین طباطبایى، نهایةالحکمه، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1379 ش، ص 190.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى