بدن برزخى يا مثالى چیست
بدن برزخى يا مثالى چیست
جسم برزخى يا مثالى مطلبى درست است. البته بسيارى از حقايق هستى و خصوصاً حقايقى كه در ماوراء جهان طبيعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته اين ندانستن، بيشتر در كم و كيف و چگونگى آن حقايق است ولى اصل آن حقايق را عقل و وحى در جاى خود اثبات كردهاند و ما نسبت به آن آگاهى داريم. البته علم ما به كنه و ماهيت آن حقايق بسيار محدود است مگر براى عده كمى كه با سلوك عملى در همين دنيا به آن عوالم راه يافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصيلى تبديل شده باشد.
از اين رو، سنخيت و چگونگى بدنهاى برزخى براى ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست ولى در عين حال از مجموعه آيات و روايات و تحليلهاى عقلى مىتوان دورنمايى از كم و كيف بدن برزخى را تصوير كرد. قبل از تفسير اجمالى مطلب، توجه به دو مطلب ضرورى است:
1. در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قيامت) انسان داراى بدن است و در هيچ عالمى بى بدن نيست به دليل اين كه روح حقيقتى است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابيده است.
از اين رو، ممكن نيست كه روح باشد و بدنى در كار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبيعت، برزخ و قيامت، داراى روح است- كه هست- واجد بدن نيز خواهد بود.
2- هر يك از عوالم هستى داراى نظام، احكام، آثار و قوانين مخصوص به خود است يعنى، در عالم طبيعت قوانينى حاكم است غير از سننى كه بر عالم برزخ حكمفرماست و در عالم برزخ نظامى وجود دارد كه در عالم قيامت وجود ندارد و در عالم قيامت، آثارى است كه در دو عالم برزخ و ماده نيست. از اين رو، بدنى كه در عالم طبيعت است هم سنخ با قوانين حاكم بر اين دنيا است و اين بدن غير از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احكام و آثار عالم برزخ است.
همچنين بدن در قيامت غير از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است كه هم سنخ با سنن ويژه عالم قيامت و آماده پذيرش آن قوانين مخصوص است. مثلاً بدن قيامتى، بدنى است كه در عين سوختن مدام، از بين نمىرود يا مثلاً بدن قيامتى يك فرد بهشتى، به صورتى است كه در عين خوردن و آشاميدن، نيازى به تخليه مواد تغذيه شده از بدن ندارد و بدن طورى ساخته شده است كه نيازمند چنين امرى نيست. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدن مادى، برزخى و قيامتى يكسان هستند.
3- در جاى خود مستدل شده است كه عالم تجرد و قيامت، عالم بالاتر و نزديكتر به مبدأ متعال است و از اين رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و كاملترى برخوردارند. قبل از آن (يعنى در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است كه مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانيات و يا نظام مادى است كه دورترين عالم از مبدأ متعال است.
از اين رو، موجودات آن نيز از مراتب ضعيفتر و ناقصترى برخوردارند. بنابراين، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، كاملتر ولى نسبت به موجودات عالم قيامت و تجرّد ناقصترند.(1) با دقت در مطالب پيشين، مشخص مىشود كه: اولاً، بدن برزخى غير از بدن مادى و غير از بدن قيامتى است. ثانياً، بدن برزخى متناسب با احكام و آثار و قوانين عالم برزخ است. ثالثاً، بدن برزخى از بدن مادى كاملتر و بالاتر و از بدن قيامتى ناقصتر و پايينتر مىباشد.
بنابراين، بدن برزخى از آن جا كه از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبيعى نيست كه احكام ماده بر آن غالب باشد. ولى از آن جا كه از بدن قيامتى پايينتر است، واجد برخى لوازم ماده چون، شكل، اندازه و مقدار مىباشد. روايات نيز به صراحت بيانگر اين حقيقتند كه بدن برزخى شبيه بدن دنيوى است.
امام صادق (ع) مىفرمايد: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدنهايى شبيه بدنهاى دنيوى آنان است»(2) و در جملهاى ديگر مىفرمايد: «ارواح انسانها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنيوىاند»(3) امّا هر چند بدن برزخى بالاتر و كاملتر از بدن مادى است، در عين حال، از بدن قيامتى ناقصتر است. امام صادق (ع) فرمودند: «بدنهايى شبيه بدنهاى دنيوى» يا «در صورت جسدهاى دنيوى» كه بيانگر شباهت، است نه يكسان بودن. شبيه آن است چون شكل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مردهاى، مرده ديگر را در اين قالب مشاهده كرده، او را مىشناسد چنان كه در خواب، آدمى صورت خود را به شكل دنيوى با ديگران در سرور يا رنج مىبيند.
اما عين شكل دنيوى خود نيست چون مىتواند بدون وسايل و ابزار مادى مثلاً مسافت طولانى را سير كند و با ارادهاى خود را در جاى ديگر قرار دهد چنان كه در خواب، آدمى بدون استفاده از ابزار مادى سير و سفرها مىكند. به همين جهت، در بسيارى از روايات خواب را نشان خوبى براى عالم برزخ و بدن برزخى دانستهاند.(4) پس بدن برزخى، نه مادى محض است مانند بدن دنيوى نه غير مادى محض است مانند بدن قيامتى بلكه بدنى است كه در قالب جسم طبيعى دنيوى نمىباشد و در عين حال، برخى از آثار جسم طبيعى چون شكل و اندازه و مقدار را دارد.
(1) براى اطلاع تفصيلى از سه نكته فوق نگا: استاد محمد شجاعى، معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج اول، صص 141- 128 و 226-. 212
000 (2) بحارالانوار، ج 6، ص 268، روايت. 119
000 (3) همان، ص 269، روايت. 121
000 (4) در اين باب نگا: استاد محمد شجاعى، خواب و نشانهاى آن، صص 62-. 58 /پرسمان