اکنکار چیست
اکنکار چیست
اکنکار و خدا
میخواستم درباره «اکنکار» و اعتقاد آنان درباره خدا اطلاع پیدا کنم؟
اکنکار[221] از فرقههای نوپدیدی است که توسّط پال توئیچل[222] در سال 1965 بنیانگذاری شد. بسیاری از تعالیم اکنکار برگرفته از آموزههای رادهاسوامی هندی است.
متن مـقـدّس عرفان اکنکار، شریعت کیـ ســوگماد[223] نام دارد. امّا مروّج اصلی تعالیم اکنکار، آثار پال توئیچل است. در کتابهایی همچون: «اکنکار کلید جهانهای اسرار»، «سرزمینهای دور» و «دفترچه معنوی»، «اک-ویدیا دانش باستانی پیامبری»، «دندان ببر» و آثاری از هارولد کلمپ نظیر «هنر رؤیابینی معنوی»، «نسیم تحوّل»، «از استاد بپرسید».
این فرقه در ایران نیز طرفدارانی دارد.
اکنکار مدّعی است که نزدیکترین مسیر به سوی خداوند است و مدّعی است که ماهانتا[224] (استاد زنده اکنکار) توسّط سوگماد[225] (خداوند) انتخاب میشود و هر استاد زنده اک، جانشین خود را تربیت میکند.
پال توئیچل فعالیت خود را با روزنامهنگاری شروع کرد و با نامهای مختلف برای نشریات دورهای گوناگون قلم میزد. در همین زمان بود که به توضیح و تبیین گروههای گوناگون دینی پرداخت. وی از طریق نوشتههایش در نشریات دورهای و نامههایش به همسر دومش، گیل آتکینسون[226] به معرّفی اکنکار پرداخت و خود را به عنوان نهصد و یکمین استاد اک معرفی کرد.
او مدّعی شـد که تـعـالیمی از اساتید وایراگی اک[227] دریافت کرده که از جمله آنها یک راهب تبتی به نام ربازار تارز[228] بود.
اکنکار به طور رسمی در 22 اکتبر 1965 در ساندیاگو کالیفرنیا به صورت یک سازمان غیرانتفاعی تأسیس شد. در سال 1971 پال توئیچل درگذشت.
داروین گــراس[229] بــه عنوان نهصد و هفتاد و دومین استاد اک جانشین او شد.
داروین گراس باعث نزاعهای زیادی درباره اکنکار شد؛ چرا که بسیاری از طرفداران این آیین، وی را – با اینکه از سوی هیئتی از اعضای اکنکار، از جمله همسر پال توئیچل به این سمت انتخاب شدهبـود، شایسته جـانـشینی استاد پیشین نمیدانستند.
سرانجام گراس تمامی اختیارات و مسئولیتهایش را که به استاد زنده اک مربوط میشد، از دست داد و هارولد کلمپ به عنوان نهصد و هفتاد و سومین استاد زنده اک جانشین وی شد. همچنین دعاویحقوقی چندی میان گراس و اکنکار مبنی بر استفاده گراس از واژههایی که حق تألیف آن با اکنکار بوده است، مطرح شد.
الهیات در اکنکار
اکنکار برخلاف برخی از مکاتب بزرگ معنوی – دینی معتقد است که در این عالم دوازده طبقه و در هر طبقه خدایی وجود دارد. خدای هر طبقه حاکم و فرمانروای آن جهان است.
طبقه اوّل که جهان فیزیکی است همین جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم و پستترین طبقه است و خدای حاکم بر آن نازلترین و ضعیفترین خداست.
در طبقه دوازدهم بهترین جهان و خدای آن نیز کامل و قدرت محض و حیات و علم او تام است.
خدای طبقه اوّل کل لیرانجان[230]، صاحب قطب منفی عالم هستی است و خدای طبقه دوازدهم، سوگماد صاحب قطب مثبت عالم هستی است.
کل لیرانجان
حکمران جهان فیزیکی، موجودی که قدرت منفی در دست دارد. موجود مقتدر جهان فیزیکی مظهر تجلّی منفی خدا، قدرتی که به جریان میافتد تا جهانهای مادون را نگهداری نماید. جهانی که ارتعاشاتش حالات خشن مادّه را نشان میدهد.[231]
پال توئیچل زمانی که میخواهند جایگاه خداوند یکتای ادیان بزرگ را در تقسیمبندی مشخّص کنند چنین میگویند: قوانین قدرت منفی –کل لیرانجان- را بهعنوان قانون طبیعت میشناسیم. همانطور که بر ما روشن است او تدوینکننده قوانین طبیعی است، به این علّت که او آفریننده و پروردگار جهانهای فیزیکی است؛ او پروردگار انجیل، یهوه عبریها و مسیحیان و الله محمّدیها است؛ او براهما ودانتیست و عملاً خداوند همه ادیان و مذاهب است.[232]
پال توئیچل اذعان میدارند که هر وقت، کسی تصوّر کند که با خدا تماس پیدا کرده و خدا درخواستی را که جنبه مادّی داشته، اجابت نموده است. باید این را بداند که این تماس با کلّ لیرانجان خدای منفی و خالق جهانهای پاییندستی است که در برخی موارد میتواند درخواست آدمیان را اجابت کند.[233]
او هنگامی که خداوند مسلمانان را -یعنی همان که او را کل لیرانجان نامیده است- تعریف میکند، مجبور به یک عقبنشینی استراتژیک میشود و با احتیاطی وافر اینچنین میگوید: الله، نام خدای مهربان مسلمانان است. آگاهی برتری که مسلمین تحت این عنوان میشناسند. وسیلهای برای رسیدن به خداوندگار سوگماد است.[234]
پال توئیچل معتقد است خدای مسلمانان تنها وسیلهای است برای رسیدن به سوگماد، بلکه هدف اصلی همان سوگماد است نه چیز دیگر.
در مکتب اکنکار عقیده بر آن است که هرگاه خداوند تمام ادیان ابراهیمی – از جمله اسلام- درخواست بندهای را اجابت میکند متمسّک به شگردی شده تا فرد درخواست کننده – در مقابل هرآنچه کسب کرده- بهایی بپردازد.[235]
پال توئیچل به واسطه این ادّعای بدون دلیل، خدای ادیان بزرگ را محدودترین و بیاختیارترین خدا معرفی میکند و در مقابل خدای برتر را، خدای اکنکار –سوگماد- لقب میدهد. بدون بیان هیچ دلیل مستدل!
سوگماد
پال توئیچل سوگماد را اینچنین معرفی میکند: «بیشکل، همه جا حاضر و ناظر، اقیانوس عشق و رحمت، تمام زندگی از او جریان مییابد. تمام راستیها، حقایق، اندیشهها، عشق قدرت و تمام خدایان نواحی عالم مظهر او هستند. او به هر شکلی که در مراحل مختلف خلقت ایجاب کند درمیآید. ولی هیچیک از این اشکال تمامیّت او را نشان نمیدهند. زیرا که او همچنان بیشکل و غیرمشخص، در همه عالم گسترده است. جوهر هستی حیات اوست. لذا هیچ نامی نمیتوان بر او نهاد مگر نام شاعرانه و عارفانه خدا. او درونی دارد به نام (میزگونا) که فاقد چند و چون است و دربارهاش نمیتوان چیزی گفت و به هر چیزی اندیشید و تجلّی بیرونی به نام (ساگونا) که نمیتوان حقیقت جاویدان را بر او نهاد.[236]
او در جایی دیگر هنگامی که درباره هدف اکنکار صحبت میکند، میگوید: هدف اصلی ما قادر ساختن روح است به ترک کالبد، و سفر به دنیاهای معنوی و عاقبت رسیدن به هدف غائی «انامی لوک» که نامی است برای سرزمین بدون نام یا بهشت حقیقی جایی که خدا (سوگماد) در آن به سر میبرد.[237]
پال توئیچل میگوید: سوگماد تمام آفرینش را برپا کرد و قدرت خویش را با یکایک مخلوقاتش تقسیم کرد و با این عمل بخش قابل ملاحظهای از قدرتهای خدایی خویش را از دست داد. امّا هرگاه اراده کند میتواند آن را از وجود هر توزایی (روح) بیرون بکشد و به خود بازگرداند . اگر گفته مرا به دقّت تعقیب کنی درخواهی یافت. سوگماد بدون مخلوق خود یعنی توزا نمیتواند باشد و توزا نیز بدون سوگماد از هستی برخوردار نیست.[238]
پال توئیچل از یک سو گفته است؛ سوگماد، «نامعین و نامحدود» است. حال آنکه در عبارت فوق میگوید: سوگماد هنگامی از قدرت خود به ارواح میدهد از قدرتش کاسته شده و ضعیف میگردد. این گفته کاملاً در تناقض با نامحدود بودن است.
توئیچل میگویند: سوگماد بدون مخلوق خود یعنی روح نمیتواند باشد و به حیات خود ادامه دهد!!! این چه رب الاربابی است که زندگی خود را منوط به روح میداند طوری که اگر روح نابود شود او نیز به ناچار باید نابود شود؟!
[220] . مصاحبه در ایران – تهران، سایت انتشارات کاروان.
[221]. Eckankar.
[222] .Paul Twitchell.
[223]. Shariyatki-Sugmad.
[224]. Mahanta.
[225]. Sugmad.
[226]. Gail Atkinson.
[227]. Vairagi Exk Masters.
[228]. Rebazar Tarz
[229]. Darwin Grass.
[230]. Kalnerangan.
[231]. پال توئیچل- واژنامه- 1380:128.
[232]. پال توئیچل، سرزمین دور، 1379: 207.
[233]. همو، اکویدیا، 1380: 124.
[234]. پال توئیچل، واژنامه،1380: 12
[235]. همو، اکویدیا،1380: 124.
[236]. پال توئیچل، واژنامه،1380: 232.
[237]. همو، اکنکار کلید، 1379 : 16.
[238]. همان، 68-69.
منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسشها و پاسخها «عرفان و سراب» .