اندازه ریش در اسلام
اندازه ریش در اسلام
فهرست این نوشتار:
(مقدّمه:) ميان علما مشهور است كه تراشيدن ريش حرام است، امّا تراشيدن روى گونهها ودو سمت لب پايين اشكال ندارد. ونيز احتياط آن است كه محاسن را بسيار كوتاه كه شبيه تراشيدن است نكند. ضمناً مستحبّ است ريش را نه بسيار بلند ونه كوتاه كنند، بلكه در حدّ ميانه بگذارند. وبلند كردن آن بيش از يك قبضه، كراهت دارد بلكه احتمال حرمت مىرود. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
درازاى ريش
1. از حضرت صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «آن مقدار از ريش كه بيش از يك قبضه باشد در آتش است».[1]
2. در حديثى ديگر فرمود: «دست بر ريش خود بگذار وآنچه اضافه بر يك قبضه است را كوتاه كن».[2]
3. در روايتى ديگر فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر شخصى گذشت كه ريش درازى داشت. فرمود: چه مىشد اگر اين مرد ريش خود را اصلاح مىكرد؟» چون اين خبر به آن شخص رسيد ريش خود را اصلاح و آن را به شكل متعادلى كوتاه كرد، سپس خدمت حضرت رسيد. حضرت فرمود: «ريش خود را چنين اصلاح كنيد».[3]
چگونگى اصلاح ريش
1. در حديث است كه محمّد بن مسلم مىگويد ديدم آرايشگر ريش حضرت باقر علیه السلام را اصلاح مىكرد. حضرت به او فرمود: «ريشم را مدوّر كن».[4]
2. در حديث ديگرى آمده است كه آن حضرت ريش را باريك مىكرد وانبوه نمىگذاشت.[5]
3. در حديث است كه علىّ بن جعفر از امام كاظم علیه السلام پرسيد: آيا از روى ريش مىتوان گرفت؟ حضرت فرمود: «از پهلوهاى صورت مانعى ندارد، امّا از جلوى صورت نه».[6] (از اين روايات استفاده مىشود كه مردم در ميان اين اَشكال مختلف مخيّر هستند).
محاسن سبب زيبايى است
1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه خداوند توبه حضرت آدم علیه السلام را پذيرفت سر به سجده نهاد وچون سر برداشت رو به آسمان كرد وگفت: پروردگارا، بر حُسن وجمال من بيفزا. پس از آن ريش بسيار سياهى بر صورتش ظاهر شد وچون تا آن وقت ريش نداشت از خداوند پرسيد : اين چيست؟ وحى آمد: اين زينت تو وزينت مردان فرزندان تو تا قيامت است».[7]
مجازات تراشيدن ريش
از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «در زمانهاى گذشته گروهى بودند كه ريش خود را تراشيده وسبيلشان را مىتابيدند. خداوند آنها را مسخ كرد».[8]
[1] . كافى، ج 6، ص 486، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 68.
[2] . كافى، ج 6، ص 487، ح 3؛ مكارم الأخلاق، ص 68.
[3] . كافى، ج 6، ص 488، ح 12؛ مكارم الأخلاق، ص 67.
[4] . كافى، ج 6، ص 487، ح 5؛ مكارم الأخلاق، ص 68.
[5] . كافى، ج 6، ص 487، ح 4؛ مكارم الأخلاق، ص 68.
[6] . مكارم الأخلاق، ص 48.
[7] . علل الشرايع، ج 2، ص 380.
[8] . كمال الدّين و تمام النّعمة، ج 2، ص 536، باب 49، ح 1.