امام خمینی (ره): رفراندم براي قانون اساسی معنايش چيست؟/ آنها میخواستند که افراد غرب زده تصمیم بگیرند، دیدند نشد؛ دنبال این افتادند که با رفراندوم، همه بساط را به هم بزنیم!

امام خمینی (ره): رفراندم براي قانون اساسی معنايش چيست؟/ آنها میخواستند که افراد غرب زده تصمیم بگیرند، دیدند نشد؛ دنبال این افتادند که با رفراندوم، همه بساط را به هم بزنیم!
«رفراندوم» پیشنهادی بود که حسن روحانی در 22 بهمن امسال مطرح کرد. آنهم درست در روزی که میلیون ها نفر در سراسر ایران به خیابان ها امده بودند تا نظر خود را نشان دهند. پیشنهادی که در روزهای اخیر واکنش های مختلفی با خود به دنبال داشت.
اگرچه مراجعه به آراء مردمی در اصل 59 قانون اساسی پیش بینی شده است، اما با این حال آن چه که در این مساله مهم جلوه می کند، انگیزه طرح این موضوع آنهم درست در روز 22 بهمن امسال توسط روحانی است. با این حال این اولین باری نیست که این پیشنهاد مطرح می شود. سالهای اولیه انقلاب اسلامی نیز برخی از چهره ها و گروه های سیاسی این مساله را طرح کرده بودند. مساله ای که حضرت امام خمینی (ره) در خرداد سال 60 به آن پرداخت.
در ادامه بخش هایی از سخنان امام خمینی (ره) را میخوانید:
اگر میزان آراء مردم است، اینها که از اروپا نیامدهاند، همین مردماند که به جمهوری اسلامی رای دادند
در روزنامهها شروع کردند گفتن و در لسان یکی از همین آقایان بود، اینکه برگردیم به آن وقتی که انقلاب کردیم و همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم هیچ، بیاییم به هم بزنیم همه را! بگوییم حالا اینکه نشد به رای ما، دوباره رای بگیریم ببینیم چه میشود!
آنها میخواستند که افرادی باشند از همین افرادی که سینه برای غرب میزنند. و دیدند نشد این. از این جهت، دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم! باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم. رفراندم برای اصل جمهوری! حالا اگر برای اصل جمهوریش هم نگویند، رفراندم برای قانون اساسی؛ این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. اینکه الآن ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است، این را از دست بگیرند، بگویند حالا نشد، دوباره از سر! آراءْ آراءِ مردم است.
خوب، اگر میزان آراء مردم است، اینها که از اروپا نیامدهاند! همین مردماند که به جمهوری اسلامی رای دادند و همین مردماند که به قانون اساسی رای دادند و همین مردماند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند. حالا ما دوباره از سر برویم سراغ چه مردمی؟ این مردم همان مردماند که اگر پنجاه دفعه هم نظام به هم بخورد، همین است.
اینها این اشتباه را دارند که خیال میکنند که اگر این دفعه به هم بخورد- مثلًا- فلان جمعیت تو کار میآید.
لکن مساله این است که آنها احتیاط کردند؛ بلکه ان شاء الله، به هم بخورد این اوضاع، باز یک دو سالی تزلزل بشود، یک راه مفری برای آمریکا پیدا بشود که ما را درست بتوانند تربیت کنند، ما که نمیتوانیم خودمان را اداره کنیم، بیایند ما را اداره بکنند! این مسائل را پیش آوردند. و
من میخواهم به شما آقایان بگویم که بیدار باشید و هوشیار! در داخل این کشور هم دشمنهای ایران هستند. یک دسته دشمن نیستند؛ عدهای از روی نادانی کار دشمن را میکنند. یک دسته هم دشمنهای سرسخت هستند که میخواهند که این جمهوری اسلامی نباشد، هر چه میخواهد باشد.
دنبال همان مسائل، قضیه رفراندم پیش آمد، در روزنامهها شروع کردند گفتن و بلکه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان یکی از همین آقایان بود [که] معنای برگشتن به 22 بهمن، یعنی برگردیم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهی، اینکه برگردیم به آن وقتی که [انقلاب] کردیم [و] همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم هیچ، بیاییم به هم بزنیم همه را!
چیزی را که دو سال است برای آرامش و استقرار جمهوری اسلامی درست شده است ما بیاییم به همش بزنیم، بگوییم حالا اینکه نشد به [رای] ما، دوباره رای بگیریم ببینیم چه میشود! احتیاطی است دیگر. برای چه؟ برای اینکه اینها دیدند که خوب، مجلس هم که شد یک مجلسی که اکثرش اهل علم و علما هستند و اکثریت قاطعش مسلمانهای پر و پا قرص هستند و همین طور در دولت هم یک دولتی است که اسلامی است و پر و پا قرص، قوه قضائیه هم یک قوه قضایی است که در کف مسلمانها و مسلمانهای پر و پا قرص است و این غیر آنی است که ما میخواهیم، غیر آنی است که آنها میخواستند.
آنها میخواستند که یک مجلسی باشد [به] صورت مجلس؛ مثل بعضی مجالس سابق، که بود و افرادی باشند از همین افرادی که درست شده است و میشود و سینه برای غرب میزنند. و دیدند نشد این. از این جهت، دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم! باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم: رفراندم برای اصل جمهوری!
حالا اگر برای اصل جمهوریش هم نگویند، رفراندم برای قانون اساسی؛ رفراندم برای رئیس جمهور، رفراندم برای مجلس؛ رفراندم کنیم برای اینها. این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. اینکه الآن ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد، این را از دست بگیرند، بگویند حالا نشد، دوباره از سر! دوباره از سر!؛ آراءْ [آراءِ] مردم است.
خوب، اگر میزان آراء مردم است، آراء مردم است اینها که هستند. اینها که از اروپا نیامدهاند! اینها آراء همین مردماند؛ همین مردماند که به مجلس رای دادند، وکیل تعیین کردند؛ همین مردماند که به جمهوری اسلامی رای دادند و همین مردماند که به قانون اساسی رای دادند و همین مردماند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند. حالا ما دوباره از سر برویم سراغ چه مردمی؟ باز برگردیم به این مردم! این مردم همان مردماند که اگر پنجاه دفعه هم [نظام] به هم بخورد، همین است. اینها این اشتباه را دارند که خیال میکنند که اگر این دفعه به هم بخورد- مثلًا- فلان جمعیت تو کار میآید. اینها نمیدانند که اگر این دفعه به هم بخورد، یکی از اینها هم نمیآید! این دفعه مردم فهمیدند که چه اشخاصی به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصی به اسلام اعتقاد ندارند یا خیلی پایبند نیستند. اگر این دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اینها را کنار میگذارد. یک اشخاص دیگری را میآورد در کار که آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه [اینکه] اشخاصی بیایند که غیر مطلوب باشند. لکن مساله این است که آنها احتیاط کردند؛ ما این احتیاط را بکنیم، بلکه ان شاء الله، به هم بخورد این اوضاع، باز یک دو سالی تزلزل بشود، یک راه مفری برای امریکا پیدا بشود که ما را درست بتوانند تربیت کنند، ما که نمیتوانیم خودمان را اداره کنیم، بیایند ما را اداره بکنند! این مسائل را پیش آوردند.
و من میخواهم به شما آقایان بگویم که بیدار باشید و هوشیار! دشمنهای شما پشت همین دروازههای تهران و دروازههای ایران هستند. در داخل این کشور هم دشمنهای ایران هستند. یک دسته دشمن نیستند؛ [عدهای] از روی نادانی کار دشمن را میکنند. یک دسته هم دشمنهای سرسخت هستند که میخواهند که این جمهوری اسلامی نباشد، هر چه میخواهد باشد. جمهوری باشد، جمهوری دمکراتیک باشد، جمهوری هر چه میخواهد باشد؛ جمهوری خلق باشد، اسلام تویش نباشد؛ برای اینکه اگر جمهوری اسلامی شد و قانون، قانون اسلامی شد، دیگر برای آن اربابها راهی پیدا نمیشود. و آن وقت به عقیده این آقایان، ما دیگر باید از [قافله] تمدن و از کشورهای متمدن کناره بگیریم حتماً! یا باید کلاه امریکا را سرمان بگذاریم یا کلاه شوروی را سرمان بگذاریم و اگر این نشد، دیگر ما مرتجع هستیم و باید کناره بگیریم، منزوی دیگر هستیم! این یک اشتباه است که آقایان دارند. و اینها را ترساندهاند از اول. اینها بچه ترس شدهاند! از اول نمیدانند که مساله چیست، نمیدانند قدرت اسلام چیست، نمیدانند قدرت یک ملت چیست. یک ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعیتش کم باشد، لکن وقتی خواست یک ملتی یک چیزی، شد. ابرقدرتها اگر بخواهند خلاف این خواست بکنند، به ضرر خودشان است؛ برای اینکه آنها یک کشوری میخواهند آباد باشد، بازار باشد [تا] چیزهایش را ببرند. همین طوری که نمیخواهند یک بیابان را بگیرند! اینها میدانند که اگر یک کشوری همه افراد ملتش یا اکثر افراد ملتش ایستادند، در مقابل همه ناگواریها ایستادند، اینها دیگر هوس اینکه بیایند و بزنند و بکشند و از بین ببرند، ندارند. اینها نقشه میکشند که اینها را از باطن خراب بکنند. افرادی که نقشه را خوب بلد هستند میآورند تو کار تا اینکه این بساط را به هم بزنند. شماها باید هوشیار باشید!
امام خمینی (ره)؛ 24 خرداد 1360/رجا.