اشکالات برهان نظم و بی نظمی
اشکالات برهان نظم و بی نظمی
برهان نظم و بی نظمی
بر اساس برهان نظم چگونه میتوان سحابیان سرگردان و دیگر پدیدههاى نابسامان را توجیه کرد؟ آیا وجود بینظمی در جهان دلیل بر نبود خالق نظم آفرین نیست؟
1. پدیدههاى طبیعى دوگونهاند:
الف. پدیدههایى که سامانمندى آنها روشن است و کسى در نظاموار بودن آنها تردید ندارد، مانند گردش شب و روز، فاصله زمین با ماه و خورشید، مقدار جاذبه زمین، خصوصیات جو و… که همه و همه در ایجاد شرایط زیست حیوانى دخیلاند.
ب. پدیدههایى که یا نسبت به اصل نظاموارگى آنها تردید داریم و یا اگر اجمالاً آنها را سامانمند میدانیم به تفصیل نمیتوانیم هدف از آنها و چگونگى تأمین آن هدف را مشخص سازیم. برای مثال سحابیهاى سرگردان، که هدف از آنها و اینکه چرا چنیناند و چه سرانجامى دارند یا چه تأثیر هدفمندى بر دیگر موجودات مانند انسان خواهند داشت بیخبریم. لیکن قسم سومى وجود ندارد، یعنى پدیدههایى که دلیل بر بینظمی، نابسامانى یا ناهدفمندى آنها داشته باشیم.
بنابراین تطبیق نظم جهان بر پاره اى از موارد دچار دشوارى است. این دشوارى ناشى از ناآگاهى انسان نسبت به چرایى وجود آنهاست، نه آگاهى به بیهودگى و ناهدفمندى آنها.
2. وجود پدیدههایى به نسبت اندک، که به ظاهر ناسامانمند و یا ناهدفدار مینمایند، در میان خیل عظیمى از میلیاردها میلیارد پدیده بسامان که همگى داراى ارتباط و انسجامى هدفدارند از چه چیزى حکایت میکند؟ آنچه به نظر معقول و منطقى مىرسد این است که نظاممندى و مجموعه عظیم هستى ذهن را به سمت نظم و هدفدارى کل عالم سوق میدهد و به این سو متمایل میسازد که علىالقاعده چنین پدیدههایى در نظم سراسرى و بزرگ عالم، نمیتواند ناشى از فقدان حکمت و تدبیر باشد، هر چند دانش بشر به حکمت تفصیلى آن راه نیافته باشد. بنابراین ظهور طرح و تدبیر در این همه پدیدههاى سامانمند در حد قرینه اى قطعى یا اطمینانى در نظام مندى پدیدههاى به ظاهر ناسامانمند است و آگاهى تجربى از وجود نظم در گستره بسیار وسیعى از جهان و انبوهى کلان از پدیدهها به حدى است که بالاترین درجه ممکن از اطمینان به وجود نظم در دیگر پدیدهها را به دنبال دارد. چنین اطمینانى هیچ کاستى از دیگر باورهاى تجربى که همه دانشهاى تجربى و بخش عظیمى از زندگى انسان بر آن مبتنى است ندارد.
3. بسیارى از آنچه در زبان برخی از خداناباوران مانند جان هاسپرز[22] و دیگران بهعنوان پدیدههاى نامنظم و سرگردان خوانده شده است، در حال حاضر و در پرتو نظریههاى جدیدتر و جامعتر به عنوان پدیدههاى نظاممند و هدفدار شناخته میشود و معلوم گردیده که چنین قضاوتهایی بسیار شتابزده و عجولانه بوده است.
See: John Hospers , “An Introduction to Philosophical Analysis”؛ Second Edition, Routledge, and Degan Paul LTD. London, E.C.4,.[22] 1470, p 456 .
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات