اساتید عرفانی آیت الله قاضی/ داستان جالب حاج سيد على شوشترى و ملا قلى جولا
اساتید عرفانی آیت الله قاضی/ داستان جالب حاج سيد على شوشترى و ملا قلى جولا
سلسله مشايخ
آيتالله حسن زاده آملى در رابطه با سلسه مشايخ مرحوم قاضى مىگويد:
«در سنه هزار و سيصد و چهل و پنج هجرى شمسى، آيت الله سيد محمدحسن الهى قاضى طباطبائى (برادر مكرّم استاد علامه طباطبائى) رفع الله درجاته المتعاليه، كه در حوزه علميه قم براى افاده و افاضه رحل اقامت افكنده بودند، و اين كمترين از محضر انورش بهره مند بود. در روز پنجشنبه چهارم ذى الحجه 1386 ه. ق/ 25/ 12/ 1345 ه. ش) در معيت آن جناب در گورستان «شيخان قم» سخن از سلسله مشايخ سير و سلوك عرفان عملى معظم له و حضرت استاد علامه طباطبائى به ميان آمد، فرمودند:
«استاد ما مرحوم قاضى (رضوان الله تعالى عليه)- مقصود آيت الله حاج سيدعلى قاضى طباطبائى قدس الشريف- و استاد او حاج سيد احمد كربلائى و استاد ايشان مرحوم آخوندملاحسينقلى همدانى و استاد ايشان مرحوم حاج سيد على شوشترى و استاد ايشان ملاقلى جولا (جولا همدانى) و ملّاقلى جولا را نمى شناسم و نمىدانم ملّا قلى جولا چه كسى بود و خود حاج سيدعلى شوشترى هم او را نمىشناخت.[(1)– در آسمان معرفت. تذكره اوحدّىِ از عالمان ربانى به بنان و بيان حضرت علامه حسن حسنزادهآملى، گردآورى و تنظيم، محمد بديعى، ص 58 ..]
داستان حاج سيد على شوشترى و ملا قلى جولا
استاد علامه آيت الله حسن زاده آملى در شرح حال علامه طباطبائى ضمن اشاره به سلسله مشايخ مرحوم آقاسيدعلى قاضى به معرفى اين سلسه از علماى عارف و فقهاى متخلّق پرداخته است كه عيناً نقل مىكنيم:
«مرحوم حاج سيدعلى شوشترى در شوشتر عالم مبسوط اليد آنجا بود و وقتى مرافعه اى در مورد ملك وقفى به ميان آمد، عدّه اى مدعى بودند كه اين ملك، وقف نيست و وقف نامچه را در صندوقچه اى نهادند و در جاى مخصوص دفن كردند، آنهايى كه مدّعى وقف بودند هيچ مدركى در دست نداشتند، خلاصه چند روز مرحوم شوشترى در حكم اين واقعه در حيران بود و طرفين دعوى هم اصرار داشتند و هر روز رفت و آمد مى كردند و از آن مرحوم حكم مى خواستند، مرحوم شوشترى در همين گير و دار بود كه روزى مردى، به سويش رفته، در زده و كسى دم در آمد و پرسيد كيستى؟
آن مرد گفت:
به آقا بگو مردى به نام ملّا قلى جولا مى خواهد شما را ببيند. ملّا قلى وارد خانه شد و به نزد مرحوم شوشترى رفت و گفت: آقا من آمده ام به شما بگويم كه بايد از اينجا سفر كنى و به نجف بروى و در همان جا اقامت كنى، بدانكه وقف نامچه اين ملك در فلان مكان دفن است و ملك وقف است. مرحوم شوشترى، ملّا قلى را نمى شناخت، خلاصه دستور داد آن محل را كندند و وقف نامچه را بيرون آوردند. پس از اين واقعه از دعوى و مرافعه دست برداشتند و شوشتر را ترك گفت و در نجف اقامت گزيد و در آنجا به درس فقه مرحوم شيخ مرتضى انصارى (ره) مىرفت و مرحوم شيخ هم به درس اخلاق او حاضر مى شدند. تا اين كه مرحوم آخوندحسينقلى همدانى دنبال حقيقت را گرفت و هادى مى طلبيد. از همدان درآمد چندى در نزد عالمى به سر برد، از او چيزى نيافت، به سوى نجف رخت بر بست و در محضر مرحوم شوشترى و انصارى حاضر شد و از او هر دو كمال استفاده را برد. چون شيخ انصارى از دنيا رفت، آخوند همدانى در پى نوشتن مطالب اصوّليه و فقهيه او در آمد مرحوم شوشترى او را منع كرد و گفت: اين كار تو نيست ديگران هستند كه اين كار را بكنند. شما بايد مستعدّين را دريابيد، پس مرحوم آخوند ملّا حسينقلى (اعلى الله مقامه) در پى تربيت قابلين و مستعدّين شد به طورى كه بعضى را از صبح تا طلوع آفتاب، و عدّهاى را از طلوع آفتاب تا مقدارى از برآمدن روز و هكذا حتّى بعضى را در سرشب و بعضى را در آخر شب به راه سعادت رهنمون مىشد تا اينكه توانست سيصد نفر را طورى تربيت كند كه هر يك از اولياء الله شوند از آن جمله: مرحوم شيخ محمد بهارى، مرحوم سيد احمد كربلائى، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، مرحوم شيخ على زاهدى قمى، مرحوم سيد عبدالغقار مازندرانى».[2]
سلسله اساتيد معارف و سير سلوك مرحوم اقا سيد على قاضى طباطبائى
[تصویر سلسه اساتید ایشان در بالای نوشتار درج شده است]
______________________________
(1)– ياد نامه مفسّر كبير استاد علامه طباطبائى، ص 100 ..
[1] ( 1)– در آسمان معرفت. تذكره اوحدّىِ از عالمان ربانى به بنان و بيان حضرت علامه حسن حسنزادهآملى، گردآورى و تنظيم، محمد بديعى، ص 58 ..
[2] ( 1)– ياد نامه مفسّر كبير استاد علامه طباطبائى، ص 100 ..
منبع: سایت هدانا، گردآوری از کتاب کوه توحید.