احکام ودیعه و امانت
اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد باید به احکام ودیعه و امانتداری که در ادامه گفته میشود عمل نماید.
احکام ودیعه و امانت
فهرست این نوشتار:
احکام ودیعه و امانت
احکام ودیعه (امانت)
[احکام امانت]
مسأله 2327 اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد (1) باید به احکام ودیعه و امانتداری که بعداً گفته میشود عمل نماید.
(1) (سیستانی): او هم به نحوی که معلوم باشد ملتزم به نگهداری آن شده است بپذیرد..
(مکارم): مسأله ودیعه آن است که انسان مال خود را به دیگری به عنوان امانت و به منظور حفظ و نگهداری بسپارد. هرگاه این مطلب را با صیغه لفظی بگوید، یا بدون اینکه صیغهای بخواند به شخص امانتدار بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به همین قصد بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانت که بعداً گفته میشود عمل نماید.
مسائل اختصاصی
(بهجت): مسأله 1836 اگر کسی را در قبول و نگهداری امانت مجبور کنند حکم امانت بر او مترتّب نمیشود، مگر این که بعد از برطرف شدن اجبار، به آن راضی شود.
(مکارم): مسأله 1993 خیانت در امانت حرام است و از گناهان کبیره است و اگر کسی امانتی را بپذیرد باید در نگهداری آن کوتاهی نکند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد به او بدهد، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.
(فاضل): مسأله 2409 اگر کسی امانتی را بپذیرد نباید در نگهداری آن کوتاهی کند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد باید آن را تحویل دهد.
[شرایط امانتدار]
مسأله 2328 امانتدار و کسی که مال را امانت میگذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند (1) پس اگر انسان مالی را پیش بچه یا (2) دیوانه امانت بگذارد، یا دیوانه و بچه (3)، مالی را پیش کسی امانت بگذارند صحیح نیست (4).
(1) (سیستانی): و کسی آنها را مجبور نکرده باشد..
(مکارم): بنا بر این اگر بچه نابالغ یا دیوانه مالی را نزد کسی امانت بگذارد صحیح نیست، همچنین نمیتوان مالی را نزد بچه نابالغ یا دیوانه امانت گذارد، ولی اگر ممیّز باشد و ولی او اجازه دهد میتواند امانت را قبول کند. (خوئی)، (فاضل)، (تبریزی): باید هر دو عاقل باشند..
(2) و (3) – [قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام: (خوئی)، (تبریزی) و (فاضل) نیست]
(4) (خوئی)، (تبریزی): ولی جایز است بچه ممیّز با اذن ولی ّ، مالش را نزد کسی امانت بگذارد و همچنین جایز است مال دیگری را با اذنش نزد کسی امانت بگذارد و امانت گذاشتن نزد بچه ممیّز عیبی ندارد اگر چه ولی ّ اجازه نداده باشد.
(فاضل): ولی بچه ممیّز میتواند با اذن ولی ّ خود، مالش را نزد کسی امانت بگذارد و همچنین میتواند وکیل باشد که مال فردی را نزد فرد دیگری امانت بگذارد و همین طور امانت گذاشتن نزد بچّه ممیّز با اذن ولی ّ او اشکال ندارد.
(سیستانی): ولی جایز است بچه ممیز مال دیگری را با اجازه او نزد کسی امانت بگذارد، و همچنین باید کسی که امانت میگذارد سفیه یا مفلس نباشد، ولی اگر مفلس مالی را که امانت گذاشته از جمله اموالی نباشد که از تصرّف در آنها منع شده است اشکال ندارد؛ و نیز باید امانت دار سفیه یا مفلس نباشد، در صورتی که حفظ و نگهداری امانت مستلزم تصرفی در مال خودش باشد که موجب انتقال مال از ملکیت او باشد یا موجب از بین رفتن مال باشد.
(زنجانی): مسأله امانت دار و کسی که مال را امانت میگذارد باید هر دو عاقل و ممیّز باشند، پس اگر انسان مالی را پیش دیوانه یا غیر ممیّز امانت بگذارد، یا دیوانه یا غیر ممیّز مالی را پیش کسی امانت بگذارد صحیح نیست، ولی جایز است بچه ممیّز با اذن ولی ّ مالش را نزد کسی امانت بگذارد و همچنین جایز است مال دیگری را با اذن او نزد کسی امانت بگذارد.
[امانت بچه یا دیوانه]
مسأله 2329 اگر از بچه یا دیوانه چیزی را به طور امانت قبول کند، باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچه یا دیوانه است (1) باید به ولی ّ او برساند و چنانچه مال تلف شود (2) باید عوض آن را بدهد، ولی اگر برای این که مال از بین نرود آن را از بچه گرفته چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد ضامن نیست (3).
(1) (گلپایگانی)، (صافی): به ولی ّ او برساند و چنانچه پیش از آن که به صاحبش یا به ولی ّ طفل برساند تلف شود، باید عوض آن را بدهد مگر آن که به قصد حفظ و رساندن به آنان گرفته باشد که اگر در رساندن مال به آنان کوتاهی نکرده باشد ضامن نیست.
(2) (فاضل): اگر از بچهای چیزی را به طور امانت قبول کند، اگر آن چیز مال خود بچه است و ولی ّ در امانت گذاشتن بچه اجازه نداده باشد، لازم است آن مال را به ولی ّ او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان کوتاهی کند و تلف شود..
(3) (فاضل): و همچنین است اگر امانت گذار دیوانه باشد.
(خوئی)، (تبریزی): مسأله اگر از بچهای چیزی را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول کند، باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچه است و ولی ّ در امانت گذاشتن بچه اجازه نداده باشد لازم است آن مال را به ولی ّ او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان کوتاهی کند و تلف شود، باید عوض آن را بدهد و همچنین است حال اگر امانت گذار دیوانه باشد.
(سیستانی): لازم است آن مال را به ولی ّ او برساند و چنانچه پیش از رساندن مال به آنان تلف شود، باید عوض آن را بدهد، ولی اگر مال در معرض تلف باشد و گرفتن مال از بچه برای حفظ و رساندن آن به ولی ّ باشد، اگر در نگهداری یا رساندن آن کوتاهی نکند و تصرّف غیر مجاز نیز نکند، ضامن نیست، و همچنین اگر امانت گذار دیوانه باشد.
(مکارم): مسأله هرگاه از بچه یا دیوانه چیزی را بطور امانت قبول کند اگر آن چیز مال خود آن بچه یا دیوانه است باید به ولی ّ او برساند و نمیتواند به خود او بازگرداند و اگر مال شخص دیگری است باید به صاحبش بدهد و در هر حال اگر آن مال تلف شود باید عوض آن را بدهد، ولی اگر کسی مالی را دست بچه یا دیوانهای ببیند که ممکن است از بین برود و آن را بگیرد و در نگهداری آن کوتاهی نکند ضامن نیست.
(زنجانی): مسأله اگر چیزی را بدون اذن صاحبش از بچه یا دیوانه به طور امانت قبول کند باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچه یا دیوانه است و ولی ّ او در امانت گذاشتن اجازه نداده باشد، لازم است آن مال را به ولی ّ او برساند، و اگر آن مال تلف شود چه در رساندن مال به آنان کوتاهی کرده باشد یا کوتاهی نکرده باشد ضامن است و باید عوض آن را بدهد، مگر آن که از جهت ترس تلف شدن و از بین رفتن مال، آن را حفظ کرده باشد تا به صاحب یا ولی ّ او رد کند و مال تلف شود که در این صورت ضامن نیست.
[ نمیتواند امانت را نگهداری نماید]
مسأله 2330 کسی که نمیتواند امانت را نگهداری نماید، بنا بر احتیاط واجب باید قبول نکند (1) ولی اگر صاحب مال در نگهداری آن عاجزتر باشد و کسی هم که بهتر حفظ کند نباشد این احتیاط، واجب نیست.
این مسأله، در رساله آیت اللّه (بهجت) نیست.
(1) (اراکی): جایز نیست چیزی را به امانت قبول کند. [پایان مسأله] (گلپایگانی)، (صافی): جایز نیست امانت را قبول کند مگر آن که حال خود را به صاحب مال اظهار دارد. [پایان مسأله] (خوئی)، (تبریزی): مسأله کسی که نمیتواند امانت را نگهداری نماید، در صورتی که امانت گذار ملتفت حال او نباشد بنا بر احتیاط واجب باید قبول نکند.
(سیستانی): باید قبول نکند و اگر قبول کرد و تلف شد، ضامن است.
(زنجانی): نباید قبول کند، مگر این که صاحب مال در نگهداری آن از وی ناتوانتر بوده و کسی دیگر بهتر از امانت دار نتواند از مال نگهداری کند.
(مکارم): مسأله کسی که توانائی نگهداری امانت را ندارد نباید آن را قبول کند، ولی اگر صاحب مال در نگهداری آن عاجزتر باشد و کسی هم که بهتر حفظ کند وجود نداشته باشد، قبول کردن آن مانعی ندارد.
[اگر امانتدار حاضر به نگهداری امانت نباشد]
مسأله 2331 اگر انسان به صاحب مال بفهماند که برای نگهداری مال او حاضر نیست؛ چنانچه او مال را بگذارد و برود و این شخص مال را برندارد و آن مال تلف شود (1) کسی که امانت را قبول نکرده ضامن نیست ولی احتیاط مستحب ّ آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهداری نماید (2).
(1) (خوئی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (زنجانی)، (تبریزی): چنانچه او مال را بگذارد و برود و آن مال تلف شود..
(2) (مکارم): بهتر آن است که اگر میتواند آن را نگهداری کند.
(سیستانی): مسأله اگر انسان به صاحب مال بفهماند که حاضر به نگهداری مال او نیست و مال را از او نگیرد، ولی او مال را بگذارد و برود، و آن مال تلف شود، امانتدار ضامن نیست ولی احتیاط مستحب ّ آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهداری نماید.
[زمان دریافت امانت]
مسأله 2332 کسی که چیزی را امانت میگذارد، هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگیرد و کسی هم که امانت را قبول میکند، هر وقت بخواهد میتواند آن را به صاحبش برگرداند.
(سیستانی): مسأله کسی که چیزی را ودیعه میگذارد، هر وقت بخواهد میتواند ودیعه را بهم بزند، و همچنین امانتدار هر وقت بخواهد میتواند ودیعه را بهم بزند.
(بهجت): مسأله امانت گذار هر وقت بخواهد میتواند امانت را پس بگیرد و همچنین امانت دار، هر وقت بخواهد میتواند امانت را به صاحبش بر گرداند، و اگر مالک امانت را طلب کند و امانت دار با این که ردّ امانت برایش ممکن است امانت را ندهد، ضامن است و بعد از آن حکم غصب را پیدا میکند، زیرا بدون رضایت مالک نزد او میماند.
[از نگهداری امانت منصرف شود]
مسأله 2333 اگر انسان از نگهداری امانت منصرف شود و ودیعه را به هم بزند باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولی ّ صاحبش برساند، یا به آنان خبر دهد که به نگهداری حاضر نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
[کوتاهی در نگهداری امانت]
مسأله 2334 کسی که امانت را قبول میکند، اگر برای آن، جای مناسبی ندارد، باید جای مناسب تهیّه نماید و طوری آن را نگهداری کند (1) که مردم نگویند (2) در امانت خیانت کرده و در نگهداری آن کوتاهی نموده است (3) و اگر در جایی که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
(1) (مکارم): که مردم بگویند در حفظ امانت کوتاهی نکرده است در غیر این صورت اگر تلف شود ضامن است.
(سیستانی): که گفته نشود در نگهداری آن کوتاهی نموده است و اگر در این امر کوتاهی کند و تلف شود، باید عوض آن را بدهد. (2) (بهجت): که عرفاً نگویند.. (3) (خوئی)، (تبریزی)، (زنجانی): طوری آن را نگهداری کند که مردم نگویند در نگهداری آن کوتاهی نموده است..
[تلف شدن امانت ]
مسأله 2335 کسی که امانت را قبول میکند، اگر در نگهداری آن کوتاهی نکند (و تعدّی یعنی زیاده روی (1) هم ننماید (2) و اتّفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست (3) ولی اگر به اختیار خودش (4) آن را در جایی بگذارد که گمان میرود ظالمی بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود (5) باید عوض آن را به صاحبش بدهد (6) مگر آن که جایی محفوظتر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به صاحبش یا به کسی که بهتر حفظ کند برساند که در این صورت ضامن نیست.
(1) (سیستانی)، (فاضل): یعنی تصرّف غیر مجاز..
(2) [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت اللّه (زنجانی) نیست]
(3) (خوئی)، (تبریزی)، (زنجانی): ولی اگر آن را در جایی بگذارد که مأمون از آن نباشد که ظالمی بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحبش بدهد.
(بهجت): و اگر به طوری کوتاهی یا تعدّی کرده که بگویند خیانت کرده و مال تلف شود، ضامن است اگر چه تلف به سبب آفات آسمانی باشد.
(سیستانی): ولی اگر در نگهداری آن کوتاهی کند مثلًا آن را در جایی بگذارد که مأمون از آن نباشد که ظالمی بفهمد و آن را ببرد، یا تعدّی کند مثلًا لباس را بپوشد یا حیوان را سوار شود، چنانچه تلف شود، باید عوض آن را به صاحبش بدهد.
(4) [عبارت «به اختیار خودش» در رساله آیات عظام: (گلپایگانی)، (اراکی) و (صافی) نیست] (5) (مکارم): ضامن است مگر این که جایی بهتر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به صاحبش یا کسی که بهتر حفظ میکند برساند.
(6) (اراکی)، (گلپایگانی)، (صافی): بقیه مسأله ذکر نشده.
[ برای نگهداری مال خود جایی را معین کند ]
مسأله 2336 اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معیّن کند و به کسی که امانت را قبول کرده بگوید که باید مال را در اینجا حفظ کنی (1) و اگر احتمال هم بدهی که از بین برود نباید آن را به جای دیگر ببری (2) چنانچه امانتدار احتمال دهد (3) که در آنجا از بین برود و بداند چون آنجا در نظر صاحب مال برای حفظ بهتر بوده گفته است که نباید از آنجا بیرون ببری میتواند آن را به جای دیگر (4) ببرد و اگر در آنجا ببرد و تلف شود ضامن نیست. ولی اگر نداند به چه جهت گفته که به جای دیگر نبر، چنانچه بجای دیگر ببرد و تلف شود، احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد (5).
(1) (مکارم): و به جای دیگر نبری، امانت دار حق ّ ندارد آن را به جای دیگر ببرد، مگر آن که احتمال دهد در آنجا از بین میرود و بداند چون آنجا در نظر صاحب مال برای حفظ بهتر بوده است گفته است بیرون نبر، ولی اگر نداند به چه جهت این سخن را گفته باید به جای دیگر نبرد و اگر ببرد و تلف شود احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.
(سیستانی): هر چند احتمال بدهی که از بین برود، نمیتواند آن را به جای دیگر ببرد، و اگر به جای دیگر ببرد و تلف شود ضامن است مگر اینکه یقین داشته باشد مال در آنجا تلف میشود که جایز است در این صورت آن را به جای امنی منتقل سازد.
(2) (خوئی)، (زنجانی)، (تبریزی): ((زنجانی)، (تبریزی): نمیتواند آن را به جای دیگر ببرد و) اگر بجای دیگر ببرد و تلف شود ضامن است.
(فاضل): چنانچه به جای دیگر ببرد و تلف بشود، ضامن است مگر ظاهر کلام او این باشد که به بردن آن به جایی که محفوظتر یا همانند جای اوّل است، راضی میباشد. (3) (اراکی): چنانچه امانتدار بترسد..
(4) (گلپایگانی)، (صافی): که به نظر خودش برای حفظ بهتر باشد..
(5) (گلپایگانی)، (صافی): واجب است که عوض آن را بدهد.
(بهجت): مسأله اگر امانت گذار جایی را برای حفظ امانت تعیین کند باید امانت دار آن را آنجا بگذارد، و اگر آنجا نگذارد چنانچه امانت را در جایی گذاشته که در حفظ مال به حدّ جایی که مالک معیّن کرده نمیرسد، بنا بر أظهر ضامن است. امّا اگر امانت را به جایی برده که در حفظ و نگهداری بهتر یا مثل جای تعیین شده است و امانت دار هم بداند که آنجا در نظر امانت گذار بهتر یا مساوی با جای معیّن شده است، بنا بر أظهر، اشکال ندارد و در صورت تلف، ضامن نیست.
[ امانتدار احتمال دهد که در فلان مکان از بین میرود]
مسأله 2337 اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین کند ولی به کسی که امانت را قبول کرده نگوید که آن را بجای دیگر نبر، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آنجا از بین میرود (1) باید (2) آن را بجای دیگری که مال در آنجا محفوظتر است ببرد و چنانچه مال در آن جای اوّل تلف شود ضامن است (3) مگر آن که صاحب مال هم احتمال تلف شدن مال را در آنجا بدهد (4) که در این صورت کسی که امانت را قبول کرده ضامن نیست.
این مسأله، در رساله آیت اللّه (بهجت) نیست.
(1) (اراکی): چنانچه امانت دار بترسد که در آنجا از بین میرود و بداند که چون بودن مال در آن مکان برای حفظ بهتر بوده، آن را معیّن کرده.. (2) (گلپایگانی)، (صافی): میتواند..
(3) (مکارم): بقیّه مسأله ذکر نشده. (اراکی): ضامن نیست. [پایان مسأله] (گلپایگانی)، (صافی): چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نیست. [پایان مسأله]
(4) (نوری): که در این صورت لازم نیست از آنجا ببرد.
(خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (زنجانی): مسأله اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین کند و کسی که امانت را قبول کرده بداند آن محل ّ در نظر صاحب مال خصوصیتی نداشته بلکه یکی از موارد حفظ آن بوده، میتواند آن را به جای دیگری که مال در آنجا محفوظتر یا مثل محل ّ اوّلی است ببرد و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نیست.
(سیستانی): مسأله اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین کند، ولی از گفته او چنین فهمیده شود که آن محل ّ در نظر او خصوصیتی ندارد، امانتدار میتواند آن را به جای دیگری که مال در آنجا محفوظتر یا مثل محل ّ اوّلی است ببرد و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نیست.
مسائل اختصاصی
(بهجت): مسأله 1844 اگر مال کسی را گرفت، ولی نه به عنوان امانت و نه به عنوان دیگر، ضامن است.
(بهجت): مسأله 1845 اگر امانت را با اکراه قبول کرد و بعد از آن که اکراه برطرف شد باز هم مال را نگه داشت، ولی قصد قبول امانت یا قصد رضایت به عقد اکراهی را نداشت ضامن است.
(بهجت): مسأله 1846 اگر کسی امانت دار را با اکراه به تلف کردن مال وادار کرد، وادار کننده ضامن است و بنا بر أقرب تلف کننده ضامن نیست به شرط آن که از آنچه بر آن اکراه شده بود، تجاوز نکرده باشد.
(بهجت): مسأله 1847 اگر ظالمی بخواهد امانت را غصب کند و شخص امین توانایی دفع ظالم را داشته باشد، واجب است او را دفع کند و چنانچه دفع نکند با این که حرجی هم بر او نداشته و ظالم امانت را غصب کند، امانت دار ضامن است، و همچنین اگر حفظ امانت بستگی به دادن قسمتی از آن داشته باشد، لازم است بدهد تا بقیه مال حفظ شود و چنانچه ندهد و در نتیجه ظالم همه مال را غصب کند، مقداری را که قابل حفظ کردن بود ضامن است. و اگر دفع ظالم متوقف بر این باشد که شخص امین مالی را پرداخت کند، جایز است و بلکه اگر ضرر و حرجی برای او ندارد، در صورتی که امکان اذن گرفتن از امانت گذار یا ولی ّ او (و لو حاکم شرع) نباشد، واجب است آن مال را بپردازد و میتواند به این قصد بدهد که بعداً به امانت گذار رجوع کند و از او بگیرد.
(بهجت): مسأله 1848 اگر حفظ امانت متوقّف بر آن باشد که دروغ بگوید، پس اگر میتواند، باید توریه کند و اگر نمیتواند، واجب است دروغ بگوید تا امانت حفظ شود و اگر دروغ نگفت و امانت محفوظ نماند ضامن است، بلکه اگر قسم دروغ لازم شد، واجب است قسم بخورد و گرنه ضامن است.
(بهجت): مسأله 1849 اگر امانت گذار مالی را از امانت گیرنده غصب کرده، امانت گیرنده میتواند از مال امانت به همان مقدار به عنوان تقاص بردارد و پس ندهد و اگر امانت گذار مال شخص دیگری را غصب کرده و آن را امانت گذاشته، پس بر امین واجب است آن مال را به غاصب پس ندهد بلکه در صورت امکان باید از رسیدن آن به دست غاصب جلوگیری نماید، و اگر غاصب بمیرد و ورثه او امانت را مطالبه کنند، واجب است امین مُنکِر وجود امانت شود، ولی در صورت علم به غصبی بودن، جایز نیست آن را به عنوان امانت قبول کند، مگر آن که اطمینان داشته باشد که میتواند به مالک اصلی برگرداند.
(بهجت): مسأله 1850 اگر برای حفظ امانت مسافرت لازم باشد، واجب است مسافرت نماید یا امانت را رد نماید.
(بهجت): مسأله 1851 اگر مال تلف شود و کوتاهی امانت گیرنده هم در حفظ امانت ثابت شود یا خودش اعتراف کند، ولی در قیمت آن اختلاف شود، قول امین که مُنکِرِ زیادی ِ قیمت است، مقدّم میشود.
[ اگر صاحب مال دیوانه شود ]
مسأله 2338 اگر صاحب مال دیوانه شود کسی که امانت را قبول کرده باید فوراً امانت را به ولی ّ او برساند و یا به ولی ّ او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعی مال را به ولی ّ او ندهد (1) و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
(1) (مکارم): و مال تلف شود ضامن است، مگر این که ولی ّ او اجازه دهد امانت به حال خود بماند.
(سیستانی): مسأله اگر صاحب مال برای همیشه دیوانه یا بی هوش شود، ودیعه باطل میشود و امانتدار باید فوراً امانت را به ولی ّ او برساند یا او را از امانت آگاه سازد، در غیر این صورت اگر مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ و اگر دیوانگی یا بی هوشی صاحب مال گاه گاهی است احتیاط واجب این است که همین کار را بکند.
[اگر صاحب مال بمیرد]
مسأله 2339 اگر صاحب مال بمیرد، امانتدار باید مال را به وارث او برساند یا به وارث او خبر دهد (1) و چنانچه مال را به وارث او ندهد (2) و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود ضامن است، ولی اگر برای آن که میخواهد بفهمد کسی که میگوید من وارث میتم، راست میگوید یا نه، یا میّت وارث دیگری دارد یا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم کوتاهی کند (3) و مال تلف شود ضامن نیست (4) .
(1) (مکارم): که آن را ببرد و چنانچه در این کار کوتاهی کند ضامن است، ولی اگر برای آنکه میخواهد وارث را بشناسد، یا بداند میّت وارث دیگری هم دارد یا نه، مال را ندهد و مال تلف شود ضامن نیست. (2) (اراکی): اگر صاحب مال بمیرد، امانتدار باید مال را به وارث یا ولی ّ او برساند یا به آنان خبر دهد و چنانچه مال را به وارث یا ولی ّ او ندهد..
(3) (فاضل): مال را ندهد و خبر هم ندهد ولی در حفظ آن کوتاهی نکند..
(نوری): مال را ندهد و عجالتاً خبر هم ندهد..
(4) (بهجت): بنا بر اقرب.
(سیستانی): مسأله اگر صاحب مال بمیرد، ودیعه باطل میشود؛ پس اگر مال متعلق حق دیگری نباشد و به وارث او منتقل شود، باید امانت دار مال را به وارث او برساند یا به وارث خبر دهد؛ در غیر این صورت اگر مال تلف شود، ضامن است؛ ولی اگر برای تحقیق از ورثه و انحصار آنها مال را نگهدارد و تلف شود، ضامن نیست.
(زنجانی): مسأله اگر صاحب مال بمیرد، امانتدار باید مال را به وارث او یا ولی ّ یا وکیل وارث برساند یا به آنان خبر دهد و چنانچه مال را به آنان نرساند و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود ضامن است، و اگر در مورد امانت وصیتی شده باشد و برای آن وصی ّ تعیین شده باشد، باید مال را به وصی ّ برساند یا به او خبر دهد، ولی اگر برای آن که میخواهد بفهمد کسی که میگوید من وارث میتم یا وصی ّ او هستم راست میگوید یا نه، یا میّت وارث دیگری دارد یا نه، یا میّت در مورد امانت وصیتی کرده و برای آن وصی ّ تعیین کرده یا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود ضامن نیست.
[صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد]
مسأله 2340 اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد کسی که امانت را قبول کرده باید مال را به همه ورثه (1) بدهد، یا به کسی بدهد که همه آنان گرفتن مال را به او واگذار کردهاند (2) پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یکی از ورثه بدهد ضامن سهم دیگران است (3) .
(1) (اراکی): یا ولی ّ آنان..
(2) (فاضل): و اگر وصی ّ داشته باشد باید به وصی ّ هم مراجعه شود..
(سیستانی): اگر صاحب مال بمیرد و مال به ورثه او منتقل شود، امانتدار باید مال را به همه ورثه یا وکیل همه آنها بدهد..
(3) (اراکی): و همچنین اگر میّت وصی ّ داشته باشد، در ثلث مال یا کمتر باید به وصی ّ هم مراجعه شود.
(زنجانی): مسأله اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد، اگر در مورد امانت وصیتی نموده و برای آن وصی ّ تعیین نموده، امانت دار باید مال را به وصی ّ برساند یا به او خبر دهد و اگر برای آن وصیتی ننموده یا برای آن وصی ّ معیّن نکرده باشد، امانت دار باید مال را به همه ورثه یا اولیاء آنها بدهد یا به آنان خبر دهد یا به کسی بدهد که همه آنان اجازه گرفتن مال را به او داده باشند، و اگر بدون اجازه دیگران یا اولیاء آنها، تمام مال را به یکی از ورثه بدهد ضامن سهم دیگران است.
[ امانت را قبول کرده بمیرد، یا دیوانه شود]
مسأله 2341 اگر کسی که امانت را قبول کرده بمیرد، یا دیوانه شود (1) وارث یا ولی ّ او (2) باید هر چه زودتر به صاحب مال اطلاع دهد، یا امانت را به او برساند (3).
(1) (گلپایگانی)، (صافی): هر کس که امانت در پیش او باشد باید هر چه زودتر آن را به صاحبش برساند. (2) (اراکی): که مال در دست اوست..
(3) (زنجانی): وارث یا ولی ّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال یا ولی ّ یا وکیل او خبر دهد یا امانت را به آنان برساند.
(سیستانی): مسأله اگر امانتدار بمیرد یا برای همیشه دیوانه یا بیهوش شود، ودیعه باطل میشود و وارث یا ولی ّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطلاع دهند یا امانت را به او برسانند؛ و اگر دیوانگی یا بیهوشی او گاه گاهی است بنا بر احتیاط واجب همین کار را بکنند.
[امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند ]
مسأله 2342 اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند (1) چنانچه ممکن است باید (2) امانت را به صاحب آن یا وکیل او برساند و اگر ممکن نیست (3) باید آن را به حاکم شرع بدهد و چنانچه به حاکم شرع دسترسی ندارد (4) در صورتی که وارث او امین است و از امانت اطلاع دارد، لازم نیست وصیّت کند وگرنه باید وصیّت کند (5) و شاهد بگیرد و به وصی ّ و شاهد، اسم صاحب مال و جنس و خصوصیّات مال و محل ّ آن را بگوید.
(1) (بهجت): بطوری که اطمینان به مرگ خود پیدا کند..
(2) (اراکی): بنا بر احتیاط واجب باید..
(3) (زنجانی): به صاحب آن یا وکیل یا ولی ّ او برساند، یا آنها را از این امر با خبر سازد و اگر رساندن امانت و خبر دادن آنان ممکن نیست..
(4) (اراکی): اگر ممکن نیست به حاکم شرع یا مؤمنین عادل بدهد و چنانچه به حاکم شرع و مؤمنین عادل دسترسی ندارد..
(بهجت): اگر ممکن نیست باید آن را به حاکم شرع و اگر آن هم نشد به مؤمنین عادل بدهد و چنانچه به حاکم شرع و مؤمنین عادل دسترسی ندارد..
(فاضل): اگر ممکن نیست باید آن را به مجتهد جامع الشرایط بدهد..
(مکارم): اگر ممکن نیست احتیاط آن است که به حاکم شرع دهد و اگر دسترسی ندارد باید وصیّت کند و شاهد بگیرد و به وصی ّ و شاهد، اسم صاحب مال و جنس و خصوصیّات و محل ّ آن را بگوید.
(5) (زنجانی): باید بهترین کاری را که برای رسیدن مال به صاحبش پس از وفات او سودمند است انجام دهد، مثلًا وصیت کند..
(سیستانی): مسأله اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند چنانچه ممکن است باید بنا بر احتیاط واجب امانت را به صاحب آن یا ولی یا وکیل او برساند و یا به او خبر دهد و اگر ممکن نیست باید بطوری عمل کند که اطمینان پیدا کند که مال پس از وفات او به صاحبش خواهد رسید، مثلًا وصیّت کند و شاهد بگیرد و به وصی ّ و شاهد اسم صاحب مال و جنس و خصوصیات مال و محل ّ آن را بگوید.
[مسأله 2343]
مسأله 2343 اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند و به وظیفهای که در مسأله پیش گفته شد عمل نکند، چنانچه آن امانت از بین برود باید (1) عوضش را بدهد (2) اگر چه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد (3) و مرض او خوب شود، یا بعد از مدّتی پشیمان شود و وصیّت کند (4) .
این مسأله، در رساله آیات عظام: (سیستانی) و (مکارم) نیست.
(1) (گلپایگانی)، (صافی): باید بنا بر احتیاط لازم..
(2) (اراکی): و اگر در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد و مرض او خوب شود، یا بعد از مدّتی پشیمان شود و وصیّت کند چنانچه آن امانت از بین برود بنا بر احتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.
(3) (بهجت): بقیّه مسأله ذکر نشده.
(4) (زنجانی): مگر پس از خوب شدن، مالک راضی باشد که مال امانت بوده و امانت دار هم رضایت وی را احراز کرده باشد که در این صورت حکم به امانت پابرجا است، بنا بر این اگر پس از آن بدون کوتاهی امانت تلف شود، ضامن نیست.
مسائل اختصاصی
(بهجت): مسأله 1858 اگر از فاسق یا کافر امانتی گرفته و او آن را مطالبه کند، واجب است آن را رد نماید، ولی بنا بر أظهر واجب نیست که امانت کافر حربی را رد کند و جایز است مسلمان آن را برای خودش تملّک نماید، بلکه اگر امانت وسایل جنگی باشد، رد کردن آن در زمان جنگ جایز نیست.
(سیستانی): مسأله 2303 اگر برای امانتدار سفری پیش آمد، میتواند امانت را نزد اهل و عیال خود نگهدارد مگر اینکه محافظت بر آن متوقف به بودن خودش باشد که در این صورت یا باید بماند یا آن را به صاحبش یا ولی ّ یا وکیل او تحویل دهد یا او را آگاه سازد.
- توضیح المسائل مراجع مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید/ متن اصلی از رساله امام خمینی و مُحشی حضرات آیات: سیستانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، بهجت،فاضل، اراکی، خویی، گلپایگانی، تبریزی.
تعریف و شرایط ودیعه
تعریف: قرارداد و عقدی است که دیگری را نایب در حفظ مال خود میکنیم؛ به عبارت دیگر: قرار دادن مال نزد دیگری جهت حفظ آن مال، برای مالک آن.
اصطلاحات
صاحب مال: مودع
امانت گیرنده: ودعی، مستودع
امانت مالکیه: یعنی مودع و مستودعیکه هر دو شرایط امانت دادن را دارند(۱)، امانت بدهند و بگیرند و این مال نزد مستودع امانت گردد.
امانت شرعیه: در این نوع امانت، مودع وجود ندارد، اما به دلیل شرعی، کسیکه مال در دست اوست، شرعاً امین است. البته احکام امانت شرعیه و مالکیه با هم متفاوت است.
مسئله
ودیعه جزء عقود جایز است. لذا مودع هر زمان بخواهد، میتواند آن را پس بگیرد و مستودع نیز هر زمان بخواهد، میتواند آن را برگرداند.
شرایط مودع و مستودع
۱. بلوغ
۲. عقل
۳. احتیاطاً باید شخص عاجز از حفظ مال، ودیعه را نپذیرد؛ مگر آنکه مودع، خودش عاجزتر باشد و مستودع دیگری هم نباشد.
مسئله
۱. اگر کسی، چیزی را از نابالغ یا دیوانه امانت بگیرد، ضامن است و با برگرداندن مال به خود بچه نابالغ یا فرد دیوانه مبرا نمیشود. بلکه باید به ولی آنها برگرداند.
۲. در یک حالت میتوان از نابالغ یا دیوانه مالی را گرفت و آن زمانی است که بخواهیم مال او را حفظ کنیم (و اگر دست خودشان باشد حفظ نمیشود) که در این صورت “امانت شرعیه” خواهد بود، نه “امانت مالکیه”. لذا باید آن را محافظت کرد و فوراً به دست ولی آنها رساند یا به او اعلام کرد که مال دست اوست. اگر چنین مراحلی انجام شود، دیگر ضامن نیست.
۳. اگر مودع به وسیله دیوانه یا بچهای مالش را به دست مستودع برساند، ایرادی ندارد؛ چون این دو، خود مودع نیستند.
۴. اگر مستودع بچه غیر ممیز باشد و آن را از بین ببرد، بچه ضامن نیست. اگر بچه ممیزی است که صلاحیت امانتداری را دارد، در صورتی که در نگهداری کوتاهی کرده باشد، ضامن است.
۵. معنای شرط ۳ این نیست که عقد ودیعه باطل است، بلکه تکلیف مستودع را بیان میکند.
وظایف مستودع
در صورت قبول ودیعه، مستودع باید بهگونهای که معمول و متعارف است، آن را نگهداری کند تا از تلف شدن و صدمه دیدن محفوظ بماند؛ بدین صورت که آن را در جای مناسبی قرار دهد؛ مثلاً اگر زیورآلات است، آن را در صندوق قفلدار نگهداری کند یا اگر گلدان است، آن را از سرما و گرما محافظت نموده و به میزانی که لازم است به آن آب و کود بدهد و حتی اگر پیش از گرفتن ودیعه، وسایل و مکان مناسبی برای نگهداری آن ندارد، باید آنچه را نیاز است، فراهم کند.
مواردی که مستودع ضامن است
مستودع امین است. لذا تا زمانی که افراط و تفریط نکرده، ضامن نیست.
۱. اگر خسارت وارد به مال به هر دلیلی، مستند به مستودع باشد، ضامن است. مگر آنکه خسارت به دلیل استفادهای باشد که از طرف صاحب مال مجاز بوده است.
مثال: ظرف کریستالی را به امانت نزد شما گذاشتند و شما نیز آن را در جای امنی قرار دادهاید. اما هنگام عبور از کنار آن، ناخواسته تعادل بدنی شما بههم میخورد و موجب شکسته شدن ظرف میشوید. اینجا چون شکسته شدن ظرف مستند به شماست و استفاده مجاز هم سبب شکستن ظرف نبوده، ضامن هستید.
۲. مستودع در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد.
مثال: اگر مال شخصی نزد مستودع باشد و او آن را در جایی قرار دهد که ممکن است بارندگی به آن آسیب بزند و مستودع آن را زیر سایبان قرار ندهد و لذا بارش باران آن را خراب کند، در این صورت ضامن خواهد بود.
۳. اگر مودع جای خاصی را برای حفظ مال تعیین کرده باشد، منتقل کردن آن بهجای دیگر ضمان دارد؛ مگر آنکه در آن محل در معرض خسارت باشد و جای بهتری وجود داشته باشد که در این صورت حتی اگر مودع نهی کند، اشکالی ندارد.
اگر ظالمی بخواهد ودیعه را از مستودع بگیرد، در این حالت حتی اگر حفظ ودیعه منوط به قسم دروغ خوردن باشد، لازم است انجام شود و اگر مستودع چنین نکند، ضامن است. البته دفع ظالم، اگر منجر به جراحت و آسیب بدنی یا بیآبرویی یا خسارت مالی شود، تحمل آن دیگر واجب نیست. بلکه در ضرر بدنی و آبرویی قابل توجه، تحمل آن حرام است. اما اگر این ضررها خیلی کم باشد که غالب مردم آن را تحمل میکنند، واجب است برای حفظ ودیعه آن ضرر را تحمل کرد؛ مثلاً کلام خشن و تندی بگوید که هر چند اذیتکننده است، اما ضرر آبرویی محسوب نمیشود. همچنین اگر فقط با دادن قسمتی از ودیعه دفع ظالم میشود، واجب است این کار انجام شود و اگر مستودع چنین نکرد و کل ودیعه را ظالم اخذ کرد، آنگاه مستودع، مابقی اخذ شده توسط ظالم را ضامن است.
۵. هرگونه استفاده یا تصرفی در مال امانت، بدون اجازه مالک و صاحب اختیار آن، مثل پوشیدن لباس، سوار شدن اتومبیل و… ضمانآور است؛ مگر آنکه حفظ مال و امانت، منوط به آن باشد و راه دیگری نداشته باشد.
۶. اگر مستودع پس از امانت گذاشتن مودع نزد او نیت غصب کند (حتی اگر فعلاً غصب نکند) یا انکار کند چنین ودیعهای نزد اوست، اگرچه بعداً از انکارش برگردد، یا در صورت مطالبه ودیعه توسط مودع، از برگرداندن ودیعه خودداری کند، در تمام این حالات اگر خسارتی به مال امانت وارد شود، ضامن است.
۷. در هر جاییکه امانت مالکیه تبدیل به امانت شرعیه شود و مستودع و وارث مستودع در رساندن مال به مالک آن کوتاهی یا در اعلام آن کوتاهی کند، مطابق آنچه در بخش ذیل (موارد ابطال ودیعه) آمده است، شخص، ضامن ودیعه خواهد بود.
ابطال ودیعه
موت یا جنون مودع یا مستودع موجب ابطال ودیعه میشود. لذا با توجه به اینکه این مسئله برای مودع یا مستودع بهوجود آمده ، مراحل زیر اجرا میشود:
الف) مودع بمیرد یا مجنون شود:
ودیعه به صورت امانت شرعی در دست مستودع است ← برگرداندن ودیعه به همه ورثه مودع یا ولی مودع واجب است یا اینکه حداقل فقط به آنها اعلام کند و اگر چنین نکرد یا بدون دلیل تأخیر انداخت ← در صورت خسارت دیدن مال، مستودع ضامن است.
ب) مستودع بمیرد یا مجنون شود:
ودیعه در دست ورثه یا وصی مستودع، امانت شرعی است ← واجب است به مودع یا جانشین و وکیل او رد شود یا اعلام فوری شود و اگر چنین نکند یا بدون دلیل تأخیر اندازد ← ورثه یا وصی مستودع ضامن است.
نکته
منظور از لفظ “دلیل” در عبارات فوق آن است که اگر شخص به دلیل آنکه نمیداند کسی که مدعی ارث است آیا وارث است یا وارث منحصر در اوست یا افراد دیگری هم هستند و لذا برای تحقیق تأخیر بیندازد، ضامن نیست.
موارد لزوم رد ودیعه به صاحب آن
۱. مطالبه مودع
در اولین فرصت ممکن در صورت مطالبه ودیعه، شخص مستودع باید آن را برگرداند. حتی اگر بنابر احتیاط واجب مودع کافر حربی باشد.
نکته
الف) منظور از برگرداندن ودیعه فقط آن است که راه را باز کند تا مالک آن بیاید و آن مال را ببرد.
ب) اگر برگرداندن آن مال به کافر حربی موجب کمک به دشمن دین شود و او را بر علیه مسلمانان مجهز نماید، این کار حرام است.
ج) شاهد گرفتن برای تحویل دادن امانت به مودع، اگر موجب تأخیر زیاد نشود، جایز است.
۲. ترس سرقت یا تلف شدن مال
اگر در مورد ودیعه، ترس سرقت یا تلف شدن وجود داشته باشد، باید مراحل زیر طی شود و اگر در انجام دادن هر کدام کوتاهی کند، ضامن است:
الف) رساندن به مالک یا وکیل او؛
ب) رساندن به حاکم شرع (اگر او قادر به حفظ مال است)؛
ج) رساندن به شخص مورد وثوق و امینی که قادر به حفظ مال است (در صورتیکه حاکم وجود نداشته یا قادر به حفظ نباشد).
۳. آشکار شدن نشانههای مرگ برای مستودع
چنانچه به سبب بیماری یا غیر آن، نشانههای مرگ بر مستودع آشکار شد، باید مراحل زیر را طی کند (و اگر در انجام هر یک کوتاهی کند، ضامن است):
۱. رساندن به مالک یا وکیل او؛
۲. رساندن به حاکم شرعی که قادر بر حفظ مال است؛
۳. مستودع وصیت میکند و شاهد هم میگیرد.
نکته
الف) وصیت کردن و شاهد گرفتن باید بهگونهای باشد که آن مال برای صاحبش حفظ شود. لذا باید جنس، وصف، مکان مال، نام و مشخصات مالک آن ذکر شود و صرف گفتن اینکه ودیعه نزد من است، کافی نیست.
ب) مرحله آخر در صورتی لازم است که ورثه شخص مستودع، امین و مطلع نباشند. اما اگر آنها مطلع و افرادی امین باشند، وصیت و شاهد گرفتن لازم نیست.
۴. مسافرت کردن مستودع
در صورتیکه مسافرت مستودع با حفظ ودیعه منافات داشته باشد(۱)، در این حالت اگر رضایت مالک در مورد به همراه بردن ودیعه در سفر معلوم نباشد، باید مراحل زیر طی شود و اگر در انجام هر مرحله کوتاهی کند، ضامن است:
الف) مسافرت غیر ضروری:
تحویل به مالک یا وکیل او ← تحویل به حاکم شرع ← باید ترک مسافرت کند.
ب) مسافرت ضروری:
تحویل به مالک یا وکیل او ← تحویل به حاکم شرع ← تحویل به فرد امین ← با خود به مسافرت ببرد و ضامن نیست.(۲)
وظیفه ورثه مستودع
اگر ورثه میدانند که مورّث آنان (مثلاً پدر تازهدرگذشته آنها) در اموالش ودیعهای از مردم نزدش بوده است، مثلاً خود مورّث پیش از مرگ اقرار کرده است، در این صورت باید گزینههای زیر اجرا شود:
۱. اگر عین مال ودیعه در اموال میت مشخص است:
الف) مالک معلوم است ← همان مال به مودع داده میشود.
ب) مالک معلوم نیست ← حکم مجهولالمالک را دارد.(۳)
۲. اگر عین مال را به صورت ویژه مشخص نکند و فقط در ضمن مصادیقی از جنس واحد معین کند. (مثلاً یکی از گوسفندان) ← مال با قرعه مشخص میشود و به مالک داده میشود و در صورت معلوم نبودن مالک، حکم مجهولالمالک را دارد.
۳. عین مال را، حتی مصادیقی از یک مجموعه را معین نکند، و فقط بگوید در اموالم ودیعهای وجود دارد.
الف) مالک معلوم است ← احتیاط در مصالحه است.
ب) مالک معلوم نیست ← حکم مجهولالمالک را دارد که با حاکم شرع یا نماینده او مصالحه میشود.
۴. مشابه حالت سوم باشد، اما نگوید در اموالم وجود دارد ← چیزی بر عهده ورثه نیست؛ مگر یقین به این باشد که میت طبق یکی از موارد ضمانآور (که در درس قبل بیان شد) ضامن بوده و مال از بین رفته است.
۱. یعنی برای حفظ ودیعه لازم باشد که آن را با خود ببرد یا آنکه مسافرت را ترک کند.
۲. البته اگر مسافرت طولانی و بسیار خطرناکی است، حکم مستودعی که نشانههای مرگ برایش آشکار شده، اجرا میشود.
۳. از طرف صاحب مال به فقیر صدقه داده میشود و بنابر احتیاط با اجازه نماینده مجتهد باشد.
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
کلید:امانت داري امانت داريامانت داري امانت داری احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت امانتاحکام ودیعه و امانت کلید:امانت داري امانت داريامانت داري امانت داری احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت احکام ودیعه و امانت امانتاحکام و