وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

اجر رسالت در کلام حضرت آیت الله وحید خراسانی

0

اجر رسالت در کلام حضرت آیت الله وحید خراسانی/ چه سني چه شيعه،همه بايد اجر رسالت را بدهند

 

شعائر فاطميه

 

همان طوري كه اسلام و خاتم النبيين وابسته به سيد الشهداء است ؛ مذهب و امير المؤمنين هم وابسته به «صدّيقه كبري» است.

 

تضعيف شعائر فاطميّه ، خيانت به مذهب و جنايت نسبت به اميرالمؤمنين است ؛ جنايت به آن كسي كه نبوت تمام انبياء و رسالت تمام مرسلين و دين خدا به او كامل شده است :«اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم و َأَتْمَمْتُ عَلَيكُم نعمتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دينًا».

 

آن كسي كه كمال دين به اوست ، تمام نعمت به اوست ، اسلامِ مرضيّ خدا وابستة اوست ، خود او باز وابسته به فاطمه زهراست و اين مطلب، بسيار مهم است.

 

دو ركن علي(ع)

 

اهل سنت از بزرگانشان ـ مثل زمخشري ـ و همچنين شيعه از علماي نخبه شان ـ مثل صدوق ـ اين روايت را از «جابر بن عبدالله انصاري» نقل كرده اند كه :

 

سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَقُولُ لِعَلِيِّ بن أَبِي طالِب عليه السلام قَبْلَ مَوتِهِ بِثَلاث: «سَلام عَلَيكَ يَا أَبا الرَّيحَانَتَيْن! أُوصِيكَ برَيحَانَتَيَّ مِنَ الدُّنيَا ، فَعَن قَليلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتي عَلَيك».

 

پيامبر (ص) سه روز قبل از رحلت ، اين كلمات را فرموده . اهل دقت و نظر، در كيفيت تعبير ، تأمل كنند. «فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكَ» يعني بزودي دو ركن تو منهدم مي شود.

 

چون خبر اين مصيبت، براي اميرالمؤمنين كمرشكن بود ؛ تسليت داد به جمله دوم كه: «و الله خليفتي عليك». يعني: اما خداوند خليفة من است بر تو .

 

هنگامي كه رسول خدا رحلت فرمود اميرالمؤمنين گفت: هذَا أَحَدُ رُكْنَيَّ الَّذِي قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله؛ اين يكي از دو ركني بود كه پيامبر (ص) فرموده بود.

 

هنگامي كه حضرت فاطمه به شهادت رسيد اميرالمؤمنين گفت: هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِي الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله .اين هم ركن دوم كه پيامبر (ص) فرموده بود.

 

ركن يعني چه ؟

 

هر جزء واجبي ، قيداً و تقيّداً دخيل در آن واجب است و به فوت آن جزء، بالضروره كل منتفي مي شود . اين خاصيت جزئيت است . پس به رفتن يك جزء، تمام اين كل به هم مي خورد. ولي فرق جزء با ركن چيست ؟ اين است كه: آن جزء، بدل دارد و به وسيله بدل جاي مبدل پر مي شود ؛ اما اگر نوبت به ركن رسيد ، خاصيت ركن اين است كه ديگر بدلي برايش نيست؛ منهدم مي شود بالمرهًْ و آن از دست رفته جايگزين ندارد .

 

وقتي حقيقت ركن اين است ، اولاً بايد ديد آن كسي كه به اين ركن متكي است ، او كيست؟ تا او شناخته نشود ، ركن او شناخته نمي شود .

 

 

 

علي كيست؟

 

براي اين كه ما فاطمه زهرا را بشناسيم و فاطميه را ـ به آن اندازة ميسور كه در خور ما است نه در شأن او ـ احياء كنيم ، بايد حقيقت ركنيت صديقه كبري روشن بشود . اين حكمت عاليه به اين سادگي درك نمي شود . مثلاً بايد ديد امام ششم (ع) كه رئيس مذهب و لسان الله ناطق است و كسي است كه اسمه عند اهل السماء الصادق، او در اين زمينه چه مي گويد .

 

حضرت صادق (ع) وقتي مقابل قبر امير المؤمنين (ع) ايستاد زيارتي كرد كه سه قسمت دارد: يك صلوات است ، يك سلام است ، يك شهادت است .

 

بايد ديد: اولاً چه جور بر او صلوات از خدا خواست؟ ثانياً چه جور به او سلام كرد؟ و در مرحله آخر چه جور شهادت داد. اين بيان جعفر بن محمد (ع) است كه همه فقهاء و حكماء بايد دقت كنند ببينند در جمله به جملة آن چه مفاهيمي نهفته است؟

 

ما از هر قسمتي تكه اي را به طور اشاره مي گوييم :

 

«اللهم صل على أمير المؤمنين عبدك المرتضى ، وأمينك الأوفى ، وعروتك الوثقى»

 

مضاف ها را دقت كنيد، مضاف اليه را هم دقت كنيد؛ بعد ببينيد در اين اضافه چه غوغائي است .

 

وعروتك الوثقى ، ويدك العليا وجنبك الأعلى ، وكلمتك الحسنى ، وحجتك على الورى ، وصديقك الأكبر، وسيد الأوصياء ، وركن الأولياء، وعماد الأصفياء» . اين مرحله اول كه صلواتش بود.

 

مرحله ي دوم هم سلامش است :

 

السلام على اسم الله الرضي و وجهه المضيء وجنبه القوي … السلام على نور الأنوار وسليل الأطهار وعناصر الأخيار » … اين هم سلامش.

 

اما شهادتش كه غوغاست ؛ آن هم شهادتي كه از جعفر بن محمد(ع) است:

 

«واشهد أنك جنب الله» شهادت مي دهم كه تو جنب الله هستي . اين كلمه اشاره است به اين آيه: آن روزي كه همه انبياء داد وانفساه مي زنند آن روز است كه : «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا» مورد تحسر چيه؟ آن حسرت”فِي جَنْبِ اللَّه” است.

 

شهادت مي دهم تو همان جنب الله هستي كه هر نفْسي در آن روز حسرت مي خورد به آن تفريطي كه نسبت به تو كرده .

 

شهادت مي دهم تو باب الله هستي». يعني درب خانه منحصر است به تو .

 

شهادت مي دهم تو حبيب الله هستي

 

و ختم كلام : «شهادت مي دهم تو وجه الله هستي». كل من عليها فان وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذوالجلال و الإكرام.

 

علي بن ابي طالب (ع) يعني چنين اعجوبه اي كه عقل ، علم ، درك ، فكر و همه مشاعر از انوار عظمت او ـ كه نمونه اي از آن در اين كلمات بود ـ خائب و خاسر است ؛ آن وقت يك چنين موجودي ، ركن وجودش، نقطه اتكايش و عماد هستي اش «فاطمه زهراء» است .

 

ركن علي كيست؟

 

اين جاست كه بايد فهميد زهرا كيست؟ كو كسي كه فهميده باشد؟!

 

يك جمله در كلمات حضرت بود و آن جمله اين است: «و سيد الأوصياء و ركن الأولياء». امير المؤمنين كيست؟ ركن اولياء است. اولياء كي اند كه او باز ركن آن ها است؟ اولياء آن هايي هستند كه: «ألا إن أولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون».

 

تمام عالم بدون استثناء همه مبتلا هستند به دو آفت : يكي “ترس” يكي “حزن”. ترس از چه؟ از اين كه آن چه دارند نبازند. حزن از چه؟ از اينكه چه جور به آنچه ندارند برسند. همه بين الخوف و الحزن گرفتارند.

 

اما مفسر قرآن خاتم پيغمبران (ع) بيانش در توضيح اولياء اين است: «اولياء الله كساني هستند كه: نَظَرُوا فَكَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَهًْ ؛ سكتوا فكان سكوتهم ذكرا ؛ نَطَقُوا فَكَانَ نُطْقُهُمْ حِكْمًَهًْ ؛ مَشَوْا بين الناس فَكَانَ مَشْيُهُمْ بَرَكَهًْ». نگاه آنها عبرت است؛ مشي و قدم آنها بركت است، سكوتشان ذكر است؛ نطقشان حكمت است…

 

اينها همگي ـ من الأولين و الأخرين ـ ركنشان امير المؤمنين است. حالا آن كسي كه خودش ركن تمام اولياء خداست ، بايد ديد ركن او چه كسي است؟ ركن او هم فاطمه زهرا است.

 

چه كسي صديقه كبري را شناخته است؟ چه كسي فهميده فاطمه زهرا كيست؟ به قدري ساحت، بلند است؛ به قدري مقام منيع است كه حتي در عالم بقاء هم درك نمي شود زهراء كيست ؟

 

شخصي از امام ششم پرسيد: «چرا فاطمه، زهراء ناميده شده است»؟ جواب داد: «چون خدا قصري براي او ساخته است كه نه از طرف بالا متصل به جايي است ، نه از پايه اتكاء به استوانه اي دارد، بلكه به قدرت پروردگار معلق است، صد هزار باب دارد، بر هر بابي هزار ملك است. اين قصر آن اندازه با اهل بهشت فاصله دارد كه همانطور كه اهل زمين به كوكب دري به آسمان نگاه مي كنند ، اهل بهشت به قصر او اين جور مي نگرند». اين، “سرّ اسم زهرا” است . اين گوهري است كه ستاره درخشان تمام اهل بهشت است .

 

مصيبت كبري

 

آن وقت اينچنين كسي چه جور از اين دنيا رفت؟

 

اگر كسي مي خواهد بفهمد، نمونه اش اين است كه علي (ع) گفت: «يا رسول الله لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الوَديعَهًْ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَهًْ وَ اخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ» اين وديعه اي بود كه از پيغمبر گرفت ؛ اما نگفت برگرداندم. گفت: «يا رسول الله برگردانده شد». هر چه هست در اين صيغه هاي مجهول است. «وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَهًْ».

 

آن جمله اي كه كمرشكن است: «وَ اُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ ؛ زهرا ربوده شد.ي

 

آيا جايي از بدن شما شكسته شده؟! اگر استخوان انگشت شما بشكند چه حالي داريد؟ حالا اگر استخوان سينه بشكند؟

 

وقتي استخوان سينه بشكند نفس نمي شود كشيد.سه روز بعد از پيغمبر، استخوان سينه شكست ؛ نود روز، نود و پنج روز، نمي توانست نفس بكشد، هر نفسي كشيد جان داد، نه “يك بار مردن” است، بلكه “در هر نفسي جان دادن” است.

 

زهرا(س) وقتي آمد كنار بستر پيغمبر ، سني و شيعه نوشته اند چه جور آمد. با آن مشيي كه مشي پيغمبر بود با آن حال آمد؛ أما وقتي علي او را به پيغمبر تحويل داد «كان كالخيال» يعني بدني نبود، شبحي بود .

 

اميرالمؤمنين گفت: «يا رسول الله فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَال ؛ خودت از او استخبار كن، خودت از او سؤال كني

 

يعني : يا رسول الله آن چه كشيد ، به من هم نگفت ؛ تو خودت از او بپرس كه بر او چه گذشت؛ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ».

 

اي مردم ايران! اي كساني كه رهين منت بعثت پيغمبريد ؛ حق فاطميه را ادا كنيد.

 

چه سني ، چه شيعه ، همه بايد اجر رسالت را بدهند؛ چرا كه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهًْ فِي الْقُرْبى .

 

روز سوم جمادي الثانيهًْ، براي اين كه اجر رسالت داده بشود، نسبت به نزديك ترين فرد به خاتم انبياء اظهار مودت بشود، بايد مملكت يكپارچه يا زهراء بشود .در مقابل آن جنازه اي كه نيمه شب آن جور زير خاك رفت ، بايد آن روز هر كس دل به علي بن أبي طالب دارد آن چه در توان دارد ، انجام دهد. اين وظيفه شعائر فاطميه است.

 

تضعيف شعائر فاطميه تضعيف مذهب است. سبك شمردن شهادت صديقه ي كبري ، استخفاف به اميرالمؤمنين و كوتاهي و تقصير در حق خاتم النبيين است .

آيت الله حسين وحيد خراساني

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.