آیا پیامبر ص فقط قریش را می خواست هدایت کند؟
آیا پیامبر ص فقط قریش را می خواست هدایت کند؟
آيا اين ادعا كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ابتدا فقط مى خواست قريش را هدايت كند ولى بعد از پيشرفت دركار خود تصميم گرفت دعوت خود را به همه ملل عرب و غيرعرب تعميم دهد سخن درستى است؟
اين سخن، تهمتى بيش نيست و علاوه بر اينكه هيچ دليل تاريخى ندارد، با اصول و قرائنى كه از آيات ابتدايى نازل شده بر پيغمبر اكرم استفاده مىشود، در تضاد است، براى پاسخ به اين پرسش، به نكات زير توجه كنيد:
1 پيامبر پس از بعثت، نسبت به دعوت موظف بود كه مرحلهاى عمل نمايد. او سه سال نخست در مكه، كار خويش را كتمان كرد و آنگاه دعوت خويش را آشكار نمود و در اولين گام و پس از نزول آيه «أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»،(1) خداوند او را مكلف كرد كه ابتدا عشيره و خويشاوندان نزديكش را انذار كند و آنگاه در جلسات خصوصى و در ملاء عام، همگان را به اسلام فراخواند و پس از ورود به مدينه، روند فراگيرى دعوت خويش را گسترش داد.
2 پيامبر مصداق «رَحْمَهً لِلْعالَمِينَ»(2) بود و رسالتى برتر از قوم عرب و حجاز برعهده اش بود.
پيامبر از همان آغاز نبوت، وعده دستيابى مسلمانان را به گنجهاى قيصر و كسرى داد و در همان مكه، مشركان، مسلمانان پابرهنه را به تمسخر، وارثان و جانشينان قيصر و كسرى مىخواندند.(3)
3 رشد سريع اسلام در مدينه، گواه اين مدعاست كه دعوت اسلامى، به هيچ روى، رنگ و بوى قبيلهاى، به ويژه از جنس قريشى آن نداشت بلكه يك دعوت الهى عام بود كه مورد پذيرش و علاقه پاك سرشتان بسيارى قرار گرفت.
4 درنگ در ارسال نامه از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به سران و پادشاهان جهان وقت، همچون شاهان ايران، روم و مصر، نشان از جهان شمولى دعوت اسلامى پيامبر دارد. رسول خدا پس از صلح حديبيه، شاهان بزرگ، مقامات مسيحى و رؤساى قبايل معروف در نواحى مختلف جزيره العرب و منطقه شام را به اسلام فراخواند.(4)
5 در قرآن مجيد آياتى است كه نزول آنها در مكه و در همان اوايل كار بعثت پيغمبر اسلام بوده است و در عين حال، جنبه جهانى دارد.
سوره تكوير يكى از سورههاى مكى است كه در اوايل بعثت نازل شده است. در يكى از آيات اين سوره، چنين آمده است: «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»(5) «نيست اين مگر يك تذكر و بيدار باش براى تمام جهانيان».
خداوند، در سوره سبأ مىفرمايد: «وَما اَرسَلناكَ اِلاً كافًهً لِلناسِ بَشيراً وَ نذيراً وَ لكِنً اَكثَرَ الناسِ لايَعلَمونَ»(6) «تو را نفرستاديم مگر آنكه براى همه مردم، بشارت دهنده و باز دارنده باشى ولى بيشتر مردم نادانند».
همچنين در سوره انبياء مىفرمايد: «وَ لَقَد كَتَبنا فِى الزًبورِ مِن بَعدَ الذًكرِ اَنً الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَالِحونَ»(7) «و هر آينه نوشتيم در زبور بعد از ذكر [تورات] كه «زمين» به بندگان صالح من خواهد رسيد».
در سوره اعراف نيز مىفرمايد: «يا اَيُهَا الناسُ اِنى رَسولُ اللِهِ اِلَيكُم جَميعا»(8) «اى مردم من فرستاده خدايم بر همه شما».
6 در قرآن هيچ جا خطابى به صورت «يا اَيُهَا العَرب» يا «يا اَيُهَا القُرَشيون» پيدا نمىكنيد. آرى، گاهى در برخى از جاها، خطاب «يا اَيُهَا الًذينَ آمَنوا» هست كه مطلب مربوط به خصوص مؤمنين است كه به پيغمبر (صلى الله عليه وآله) گرويدهاند و در اين جهت هم بين مؤمنان تفاوتى نيست و مؤمن، از هر قوم و ملتى باشد، داخل اين خطاب است وگرنه در موارد ديگر كه پاى عموم در ميان بوده، عنوان «يا اَيَهُا الناسُ» آمده است.
7 براى تأكيد جهانى بودن تعليمات اسلامى و وسعت نظر اين دين، مىتوان به آياتى اشاره كرد كه از مفاد آنها يك نوع «تعزز» و اظهار بىاعتنايى نسبت بهمردم عرب از نظر قبول دين اسلام، استنباط مىشود. مفاد آن آيات، اين است كه اسلام نيازى به شما ندارد فرضاً شما اسلام را نپذيريد، اقوام ديگرى در جهان هستند كه آنها از دل و جان، اسلام را خواهند پذيرفت. از مجموع اين آيات، استنباط مىشود كه قرآن كريم، روحيه آن اقوام ديگر را براى پذيرش اسلام، مناسبتر و آمادهتر از قوم عرب مىداند اين آيات، به خوبى جهانى بودن اسلام را مىرساند چنانكه در سوره انعام آمده است: «فَاِنْ يَكفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَد وَكَّلنا بِها قَوماً لَيئسوا بِها بِكافِرينَ»(9) «اگر اينان (اعراب) به قرآن كافر شوند، همانا ما كسانى را خواهيم گمارد كه قدر آن را بدانند و به آن مؤمن باشند».
(1) شعراء (26)، آيه. 214
000 (2) انبياء (21)، آيه. 107
000 (3) سيره رسول خدا، ص. 596
000 (4) ر. ك: على احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول.
000 (5) تكوير (81)، آيه. 27
000 (6) سبأ (34)، آيه. 28
000 (7) انبياء (21)، آيه. 105
000 (8) اعراف (7)، آيه. 158
000 (9) انعام (6)، آيه. 89 /پرسمان.