آیا امامان علاقه به مادیات نداشتند
آیا امامان علاقه به مادیات نداشتند
عصمت و دنيا
پرسش 8 . آيا معصومان علاقه به ماديات نداشته اند، يا اينكه داشته اند؛ ولى بر آن غلبه نموده اند؟
معصومان (علیهم السلام) – و نيز در مراتب بعدى، اولياى الهى – تنها عشق به خداوند متعال دارند و از آنجا كه عشق به حضرت حق، اقتضا مى كند كه قلب از التفات به غير او ممنوع باشد و تنها تعلق به محبوب داشته باشد؛ اين بزرگواران همواره از هر آنچه اين ياد و التفات و تعلق را منصرف كند، هراسناك بوده اند؛ و چون تعلق به مسائل مادى و دنيوى از زمره امورى بوده است كه موجب غفلت از ذكر و توجه انحصارى به حضرت حق مى شود، معصومان و اولياى الهى، از نفوذ چنين تعلقاتى بيمناك بوده و همواره از خداوند متعال مى خواسته اند آنها را از ورود به اين ورطه لغزان و خطرناك نجات دهد.
در مناجات امام حسين (علیه السلام) در روز عرفه مى خوانيم: «و نَجِّني مِنْ أَهْوالِ الدّنيا»؛ «و پروردگارا مرا از خطرها و كشش هاى دنيوى نجات ده» و نيز از خدا مى خواهد كه آنها را از غفلت از ياد و نام او مصون دارد؛ همچنان كه امام زين العابدين (علیه السلام) در دعاى هشتم صحيفه سجاديه مى فرمايد:
«اللهم إنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ سَنَةِ الْغَفْلَةِ»؛ «خدايا از خواب غفلت به تو پناه مى آورم». آنان با تضرع از بارگاه كبرياى الهى دردمندانه مى طلبيدند كه دل، زبان و اعضاى بدن و روحشان، در ياد خدا و شكر و طاعت او باشد: «وَاشْغَلْ قلُوبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ، وَ جَوارِحَنا بِطاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طاعِةٍ»[43]؛ «و دل هاى ما را به ياد خودت از هر يادى و زبان ما را به شكر خودت از هر شكرى و اعضايمان را در طاعت خودت از هر طاعتى، مشغول بدار».
دو مگو و دو مدان و دو مخوان
بنده را در خواجه خود محو دان
خواجه هم در نور خواجه آفرين
فانى است و مرده و مات و دفين
چون جدا بينى زحق اين خواجه را
گم كنى هم متن و هم ديباچه را[44]
ما به «عصمت» اعتقاد داريم و منشأ آن را در معصومان، شايستگى هاى اختيارى آنان مى دانيم؛ يعنى، معتقديم خداوند مى دانست عده اى از بندگانش، به اختيار خود بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن، از استعداد خود بهره بردارى مى كنند. اين شايستگى و منزلتى كه اين افراد، با سير اختيارى خويش بدان مى رسيدند، سبب شد كه خداوند تفضّلاً اين پاداش و موهبت ويژه را به آنها عطا نمايد و آنان را از علم و اراده اى برخوردار كند كه به واسطه آن، به مصونيت كامل و مطلق برسند. از اين رو بر اين باوريم كه آنان بر تعلق به غير از حضرت حق، غالب آمده اند؛ چرا كه ائمه (علیهم السلام) چون باور قلبى داشتند كه «لامؤثرَ فِى الْوجودِ اِلاّ اللّه» ؛ همواره از خداوند استمداد مى كردند كه ايشان را از لغزش و در غلتيدن در تعلّقات مادى، بر حذر دارد؛ و اين همه براى من و شما درس است كه از خدا بخواهيم ما را از دام تعلّقات برهاند.
يارب اين بخشش نه حدّ كار ماست
لطفِ تو لطف خفى را خود سزاست
دست گير از دست ما، ما را بخر
پرده را بردار و پرده ىْ ما مدر
باز خر ما را از اين نفس پليد
كاردش تا استخوان ما رسيد[45]
[43]. صحيفه سجاديه، دعاى يازدهم.
[44]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 3215 ـ 3217.
[45]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 2443 ـ 2445.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، راهنماشناسى، مؤلف محمدرضا كاشفى.