آيه اى كه دلالت بر حكومت حضرت مهدى(عج) دارد بيان كنيد؟
آيه اى كه دلالت بر حكومت حضرت مهدى(عج) دارد بيان كنيد؟
آيه اى كه دلالت بر حكومت حضرت مهدى(عج) دارد بيان كنيد؟
قرآن و حكومت حضرت مهدى عليه السلام
قيام و انقلاب جهانى واپسين ذخيره الهى، بزرگترين حادثه نظام آفرينش، در صحيفه آسمانى مسلمانان، فراوان مورد توجّه و اشارت قرار گرفته است. بدون ترديد آيات نورانى قرآن كريم در باره اين ظهور و قيام مانند بسيارى از زمينههاى ديگر بدون اين كه وارد جزئيات شود، به صورت اصولى و كلّى بحث كرده، از تشكيل حكومت عدل جهانى و پيروزى كامل بندگان شايسته در روى زمين سخن گفته است. اين گونه آيات را مفسران بزرگ شيعه و برخى مفسران اهل سنّت، به استناد سخنان نورانى معصومين عليهم السلام و دانشوران بزرگ اسلامى، مربوط به حضرت مهدى عليه السلام، ظهور و قيام جهانى آن حضرت دانستهاند. از مجموع آيات قرآنى كه ناظر به اين موضوع دانسته شده، و صراحت بيشترى دارد، جهت رعايت اختصار فقط به برخى اشاره مىشود [[1: آيه نخست: خداوند بزرگ، آن گاه كه آفتاب اميد و آرزوى راستين را در تاريكى ظلم و ستم، بر قلب بندگان شايسته خود تابيد، فرمود: (نَگد كَتَبْنا فِى الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّكْرِ أنّ الارضَ يرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) [[2 و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. پيش از آنكه به روايات معصومين عليهم السلام ذيل آيه اشاره شود توضيح اين نكات لازم است كه: «زبور» داود يا به تعبير كتابهاى عهد قديم «مزامير داود» عبارت است از: «مجموعهاى از مناجاتها و نيايشها و اندرزهاى داود پيامبر عليه السلام». [[3 «ذكر» در اصل به معناى چيزى است كه مايه تذكر و يادآورى باشد ولى در اين آيه به قرينه معرفى آن قبل از زبور به كتاب آسمانى حضرت موسى عليه السلام، (تورات) تفسير شده است. «الارض» به مجموع كره زمين گفته مىشود مگر اين كه قرينه خاصّى در كار باشد. «ارث» يعنى چيزى كه بدون معامله و داد و ستد، به كسى انتقال مىيابد. و در قرآن كريم گاهى به معناى تسلط و پيروزى يك قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختيارگرفتن موهبتها و امكانات آنها گفته شده است.
[[4
با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ايمان و توحيد آنان روشن مىشود و با توجه به كلمه «صالحون» همه شايستگىها به ذهن مىآيد: عمل، تقوا، علم و آگاهى، قدرت و قوت، و تدبير و نظم و درك اجتماعى. هنگامى كه بندگان با ايمان، اين شايستگىها را براى خود فراهم سازند، خداوند نيز يارى مىكند تا آنان بر مستكبران غلبه يابند، دستهاى آلودهشان را از حكومت زمين كوتاه كنند، و وارث ميراثهاى آنها گردند. بنابراين، «استضعاف» فقط دليل بر پيروزى بر دشمنان و حكومت بر زمين نيست بلكه وجود ايمان و كسب شايستگىها بايسته است و مستضعفان جهان تا زمانى كه اين دو اصل را زنده نكنند به حكومت زمين نخواهند رسيد. خداوند در اين آيه به يكى از روشنترين پاداشهاى دنيوى صالحان كه حكومت روى زمين است اشاره كرده است. بعضى از روايات اين رخداد مهم را در عصر ظهور حضرت مهدى عجل الله فرجه دانستهاند. در تفسير اين آيه امام باقر عليه السلام فرمود: «[اين بندگان صالح]، همانا آل محمّد هستند كه خداوند مهدى آنها را پس از كوشش آنها مبعوث مىنمايد پس ايشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذليل خواهد كرد». [[5 البته مفهوم اين روايات، انحصار نيست، بلكه بيان يك مصداق عالى و آشكار است، و اين تفسيرها هرگز فراگيرى مفهوم آيه را محدود نمىسازد. اين تعبيرها، دليل بر عموميت حكومت صالحان است و بهطور كامل با احاديث قيام حضرت مهدى عجل الله فرجه تطبيق مىكند. گرچه براى آنها كه بيشتر، حكومت ستمگران را ديدهاند، مشكل است اين حقيقت را به آسانى بپذيرند كه تمام اين حكومتها بر خلاف و قوانين جهان آفرينش است و آن چه با آن هم آهنگ مىباشد همان حكومت صالحان با ايمان است. ولى تحليلهاى فلسفى به اين جا مىرسد كه اين يك واقعيت است بنابراين جمله (أَنَّ الارضَ يرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) پيش از آن كه يك وعده الهى باشد يك قانون تكوينى محسوب مىشود.
نتيجه اين كه: نظام آفرينش دليل روشنى بر پذيرش يك نظام صحيح اجتماعى در آينده، در جهان انسانيت خواهد بود، و اين همان چيزى است كه از آيه مورد بحث، و احاديث مربوط به قيام مصلح بزرگ جهانى استفاده مىشود. [[6
علامه طباطبايى پس از بيان ديدگاههاى گوناگون در باره انواع وراثت مىنويسد: «از همينجا معلوم مىشود كه آيه مورد بحث، خاصّ به يكى از دو وراثتهاى دنيايى و آخرتى نيست بلكه هر دو را شامل مىشود. و مفسرينى كه آن را به وراثت آخرتى اختصاص دادهاند و به آياتى كه مناسب با آن وراثت است تمسك جسته و چه بسا گفتهاند همين معنا متعيناً مقصود است چون پس از اعاده ديگر زمينى نيست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستى نزدهاند، زيرا معلوم نيست كه آيه مورد بحث عطف بر آيه قبلىاش كه متعرض مسئله اعاده بوده، شده باشد تا بگوييد پس از اعاده ديگر زمينى باقى نمىماند. و ممكن است عطف به اول آيات باشد كه مىفرمود: فمن يعمل من الصالحاتf. آن مفسرينى هم كه آيه را به وراثت دنيايى اختصاص داده، حمل بر دوره ظهور اسلام و يا دوران مهدى عليه السلام كه رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم در اخبار متواتره از آن خبر داده و شيعه و سنّى آنها را نقل كردهاند كردهاند باز راه درستى نرفتهاند، زيرا روايات مذكور هر چند متواتر و مسلم است، آيه را تخصيص نمىزند. كوتاه سخن، همانگونه كه گفته شد آيه شريفه، مطلق است و شامل هر دو وراثت مىشود. چيزى كه هست از نگاه سياق آن چه كه عقل و اعتبار اقتضاء مىكند اين است كه آيه شريفه عطف بر همان جمله «فمن يعمل من الصالحات و هو مؤمن…» باشد، چون آن آيه به تفصيل حال اهل اختلاف از نگاه پاداش آخرتى اشاره مىكرد و اين آيه به تفصيل حال آنان از نگاه پاداش دنيايى اشاره مىكند. در نتيجه حاصل كلام اين مىشود كه: ما بشر را به سوى دينى واحد دعوت كرديم ليكن ايشان دين را قطعه قطعه كرده و در آن اختلاف كردند و مجازاتشان هم گوناگون شد اما در آخرت آنهايى كه ايمان آوردند سعىشان مشكور و عملشان مكتوب شد و از كفار بر خلاف اين شد و اما در دنيا، آنهايى كه ايمان آوردند زمين را به وراثت مالك شدند به خلاف ديگران
آنگاه مرحوم علامه در بحث روايى مىنويسد: در معانى الاخبار به سند خود از محمّدبن سنان، از مفضلبن عمر، روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم، مىفرمود: رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم نگاهى به على و حسن و حسين عليهما السلام كرد و گريست و فرمود: شما پس از من مستضعف خواهيد شد، مفضل مىگويد گفتم: معناى اين كلام رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم چيست؟ فرمود: معنايش اين است كه: پس از من شما اماميد، چون خداوند عزوجل مىفرمايد: g وَنُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَى الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَf پس اين آيه تا روز قيامت در باره ما جريان دارد و اين پيشوايى تا روز قيامت در ما جارى است. [[7 صاحب تفسير الميزان در پايان اين بحث چنين مىنويسد: در اين كه آيه مذكور در باره اهل بيت عليهم السلام است، روايات بسيارى از طريق شيعه رسيده است، و از اين روايت برمىآيد كه همه روايات اين باب از قبيل جرى و تطبيق مصداق بر كلى است. [[8 در تفسير مجمع البيان نيز پس از ذكر رواياتى ذيل آيه شريفه، آن را مربوط به حكومت حضرت مهدى عجل الله فرجه دانسته است. [
[9 آيه دوم: اگر چه ستم گران و مستكبران چند روزى، عرصه را بر بندگان خوب و شايسته خدا تنگ مىكنند، بايد بدانند اراده قطعى خداوند، بر آن تعلق گرفته كه روزى بينى مستكبران بر خاك ماليده شود و در آن روزگار كسانى كه به استضعاف كشيده شدهاند، وارثين زمين خواهند بود كه خداوند متعال فرمود: (وَنُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَى الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ) [[10 و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم. در اين آيه اصلى اساسى مطرح شده است: اراده خداوند متعال بر آن تعلق گرفته كه مستكبران ريشهكن شده، بندگان شايسته خداوند مورد عنايت ويژه قرار گيرند و سرانجام، پيشوايان و رهبران جهان شده، پهناى زمين در اختيار آنان قرار گيرد. اين آيه نيز طبق سخن امام على عليه السلام درنهج البلاغه و رواياتى از ديگر ائمه عليهم السلام، كه اشاره خواهد شد به گونهاى، ناظر به پيروزى مستضعفان بر مستكبران است، و اين كه سرانجام، جهان از آنِ شايستگان خواهد شد. بدون ترديد آيه مورد نظر، هرگز از يك برنامه موضعى و خصوصى مربوط به بنى اسرائيل سخن نمىگويد، بلكه بيانگر يك قانون فراگير براى همه عصرها و قرنها و همه قومها و گروهها است. اين بشارتى است در زمينه پيروزى حق بر باطل و ايمان بر كفر. اين نويدى است براى همه انسانهاى آزاده و آزاديخواه و كسانى كه خواهان حكومت عدل و داد و برچيده شدن بساط ستم و جور هستند. نمونهاى از تحقق اين خواست الهى، حكومت بنى اسرائيل و نابودى حكومت فرعونيان بود. و نمونه كاملتر آن، حكومت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و يارانش پس از ظهور اسلام بود. و سرانجام گستردهترين نمونه آن، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به وسيله حضرت مهدى عجل الله فرجه است.
اين آيه از جمله آياتى است كه به روشنى، ظهور چنين حكومتى را بشارت مىدهد، زيرا در روايات اسلامى مىخوانيم كه اهلبيت عليهم السلام، در تفسير اين آيه بشارت به اين ظهور بزرگ اشاره كردهاند. [
[11 حضرت على عليه السلام فرمود: «دنيا پس از چموشى و سركشى همچون شترى كه از دادن شير به دوشندهاش خوددارى مىكند و براى بچهاش نگه مىدارد به ما روى مىآورد…» سپس آيه «ونريد ان نمن…» را تلاوت فرمود. [[12 در حديث ديگرى از همان امام بزرگوار مىخوانيم كه در تفسير آيه بالا فرمود: «اين گروه آل محمّدصلى الله عليه و آله و سلم هستند خداوند مهدى آنها را پس از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد مىشود برمىانگيزد و به آنها عزّت مىدهد و دشمنانشان را ذليل و خوار مىكند». [[13
البته حكومت جهانى مهدى عجل الله فرجه، هرگز حكومتهاى اسلامى محدودتر را كه پيش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستكبران نخواهد بود، و هر زمان شرايط آن را فراهم سازند، وعده حتمى و مشيت الهى در باره آنها تحقق خواهد يافت و اين پيروزى نصيبشان مىشود. [[14 آيه سوم: بدون ترديد، خداوند به تمام وعدههايى كه داده است، عمل خواهد كرد. به ويژه در جايى كه به آن وعده تصريح هم كرده باشد.
يكى از وعدههاى بسيار مهّم خداوند، وعده به بندگان مؤمن خود است: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْض كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يعْبُدُونَنى لا يشْرِكُونَ بى شَيئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ) [[15 خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه به حتم آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند. از آن جا كه در آيات پيش از اين آيه، سخن از اطاعت و
تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم بود، آيه مورد بحث همين موضوع را ادامه داده و نتيجه اين اطاعت را كه همان حكومت جهانى است بيان مىكند، و با تاكيد مىگويد: «خداوند به كسانى كه از شما ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده مىدهد كه آنها را به طور قطع خليفه زمين خواهد كرد، همانگونه كه پيشينيان را زمين بخشيد. و دين و آيينى را كه براى آنها پسنديده، به طور ريشهدار و پا بر جا در صفحه زمين مستقر سازد. و ترس آنها را، به امنيت و آرامش مبدّل خواهد كرد. و آن چنان مىشود كه فقط مرا مىپرستند و چيزى را شريك من قرار نخواهند داد. مسلم است پس از سيطره حكومت توحيد و استقرار آيين الهى و از ميان رفتن هر گونه اضطراب و ناامنى و هرگونه شرك، كسانى كه پس از آن كافر شوند فاسقان واقعى هستند.
به هر حال از مجموع آيه چنين برمىآيد كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى اين دو ويژگى (ايمان و عمل صالح) هستند، سه نويد داده است:. 1 استخلاف و حكومت روى زمين.. 2 نشر آيين حق بهطور اساسى و ريشهدار در همه جا.. 3 از ميان رفتن تمام اسباب ترس، وحشت و ناامنى. و نتيجه اين امور آن خواهد شد كه با نهايت آزادى، خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند هيچ شريك و شبيهى براى او قائل نشوند و يگانهپرستى حقيقى را در همه جا بگسترانند. در اين كه جمله «كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اشاره به چه اشخاصى است كه پيش از مسلمانان داراى خلافت شدند، در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را اشاره به آدم و داود و سليمان دانستهاند، چرا كه قرآن در آيه 30 سوره «بقره» درباره حضرت آدم عليه السلام مىفرمايد: (إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَه) من در زمين جانشينى خواهم گماشت. و در آيه 26 سوره «ص» در باره حضرت داود عليه السلام مى فرمايد: (يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَهً فِى الْأَرْض) اى داود، ما تو را جانشين در زمين گردانيديم. و از آنجا كه سليمان عليه السلام به مقتضاى آيه 16 سوره «نمل» وارث حكومت داود عليه السلام بود، جانشين خدادر روى زمين شد. اما جمعى معتقدند كه اين آيه اشاره به بنى اسرائيل دارد، زيرا آنها با ظهور موسى عليه السلام و درهم شكسته شدن قدرت فرعون و فرعونيان، مالك حكومت زمين شدند چنان كه در آيهاى ديگر مىفرمايد: (وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى بارَكْنا فيها) أ [[16 و به آن گروهى كه پيوسته تضعيف مى شدند، [بخش هاى] شرق و عرب سرزمين [فلسطين] را كه در آن بركت قرار داده بوديم، به ميراث عطا كرديم…. هم چنين درباره همانها مىفرمايد: (وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِى الْأَرْض) ما اراده كردهايم كه قوم مستضعف (مؤمنان بنى اسرائيل) را در روى زمين تمكين دهيم (و صاحب نفوذ و تسلط سازيم).
درست است كه در ميان بنى اسرائيل حتى در عصر موسى عليه السلام، افراد ناباب و فاسق و گاهى افراد كافرى بودند، حكومت به دست مؤمنان صالح بود (بنابراين ايرادى كه بعضى از مفسران به اين تفسير كردهاند با اين بيان دفع مىشود) تفسير سوم نزديكتر به نظر مىرسد. در آيه خوانديم خدا وعده حكومت بر زمين و تمكين دين و آيين و امنيت كامل را به گروهى كه ايمان دارند و اعمالشان صالح است، داده است. اما در اين كه منظور از اين گروه از نگاه مصداقى چه اشخاصى هستند؟ باز در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را مخصوص صحابه پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم دانستهاند كه با پيروزى اسلام در عصر پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم صاحب حكومت در زمين شدند (البته منظور از ارض، تمام زمين نيست بلكه مفهومى است كه بر جزء و كل صدق مىكند). بعضى مفهوم آن را چنان گسترده دانستهاند كه اين وعده را شامل تمام مسلمانانى كه داراى اين صفت اند، مىدانند. و گروهى آن را اشاره به حكومت مهدى عجل الله فرجه مىدانند كه شرق و غرب جهان در زير پرچم حكومتش قرار مىگيرد آيين حق در همه جا نفوذ مىكند و ناامنى و ترس و جنگ از روى زمين برچيده مىشود، و بندگى بدون شرك براى جهانيان تحقق مىيابد. بدون شك آيه شامل مسلمانان نخستين مىشود و به طور قطع حكومت مهدى عجل الله فرجه كه طبق عقيده همه مسلمانان اعم (شيعه و سنى) سراسر زمين را پر از عدل و داد مىكند پس از آن كه ستم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق كامل اين آيه است، ولى با اين حال مانع از گستردگى مفهوم آيه نخواهد بود. به علاوه شأن نزول آيه نيز نشان مىدهد كه نمونه كوچكى از اين حكومت در عصر پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم براى مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت) به دست آمده است.
ولى باز تكرار مىكنيم كه نتيجه تمام زحمات پيامبران، و تبليغات مستمر و پىگير آنها، و نمونه كامل حاكميت توحيد، امنيت كامل و عبادت خالى از شرك در زمانى تحقق مىيابد كه مهدى عليه السلام، سلاله پاك انبيا و فرزند پيامبر اسلامصلى الله عليه و آله و سلم ظاهر شود. [[17 آن چه از همه مطالب بر مى آيد كه خداى سبحان به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام مىدهند، وعده مىدهد كه به زودى جامعهاى برايشان برپا مىكند كه به تمام معنا صالح باشد، و از لكه ننگ كفر، نفاق و فسق پاك باشد، زمين را ارث برد و در عقايد و اعمالشان جز دين حق، چيزى حاكم نباشد. در امنيت زندگى كنند، ترسى از دشمن داخلى يا خارجى نداشته باشند، از كيد نيرنگبازان و ظلم ستم گران و شر زورگويان آزاد باشند. و اين جامعه طيّب و طاهر با صفاتى كه از فضيلت و قداست دارد، تا كنون در دنيا ايجاد نشده، و دنيا از روزى كه پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم به پيامبرى مبعوث شدند، چنين جامعهاى به خود نديده، ناگزير اگر مصداقى پيدا كند، در روزگار مهدى عليه السلام خواهد بود. [[18 ابو بصير از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت ذيل آيه شريفه چنين فرمود: «درباره قائم و ياران او نازل شده است». [[19 همان گونه كه گفتيم اين تفسيرها به معناى انحصار آيه نيست، بلكه بيان مصداق كامل است. يادآور مىشويم افزون بر موارد ياد شده، در كتابهاى مفصل به آيات فراوان ديگر نيز اشاره شده است. [[20
پى نوشتها
[[1. ذكر آن لازم است كه برخى از دانشمندان شيعه بيش از يكصد آيه از آيات قرآن را مربوط به حضرت مهدى عجل الله فرجه و حكومت ايشان ذكر كردهاند. ر. ك: سيّد هاشم بحرانى، المحجه فيما نزل فى القائم الحجه عجل الله فرجه.
[[2. سوره انبياء (21)، آيه. 105
[[3. ر. ك: محمّد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ج، 14 ص. 166
[[4. ر. ك: اعراف (7)، آيه. 137
[[5. «هُمْ آلُ محمّد يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيعِزُّهُمْ وَ يذِلُّ عَدُوَّهُمْ» شيخ طوسى رحمه الله عليه، كتاب الغيبه، ص. 184
[[6. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 13، ص 515 524. (با تصرف)
[[7. محمّدبن علىبن حسينبن بابويه صدوق، معانى الاخبار، ص. 79
[[8. محمّد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ج، 14 ص. 166
[[9. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان، ج، 16 ص. 172
[[10. سوره قصص (28)، آيه. 5
[[11. ر. ك: محمّدبن حسن طوسى، التبيان، ج، 8 ص 129 على بن ابراهيم قمى، تفسير قمى، ج، 2 ص. 133
[[12. «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَينَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَG وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَF z نهج البلاغه، ص 506،. 209
[[13. «هُمْ آلُ محمّد يبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيعِزُّهُمْ وَ يذِلُّ عَدُوَّهُمْ» محمّدبن حسن طوسى، كتاب الغيبه، ص. 184
[[14. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج، 16 ص 18. 19 (با تصرف)
[[15. نور (24)، آيه. 55
[[16. سوره اعراف (7)، آيه. 137
[[17. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 530 532، (با تصرف).
[[18. محمّد حسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج، 15 ص. 220
[[19. «نزلت فى الْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ» شيخ طوسى، كتاب الغيبه، ص 173 محمّدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، ص 240، ح. 35
[[20. ر. ك: سيّد هاشم بحرانى، سيماى حضرت مهدى عجل الله فرجه در قرآن، ترجمه سيد مهدى حايرى قزوينى.
پرسمان